در هفتمین روز «۱۰ روز با عکاسان» مطرح شد؛
با عبارتِ «شهروند خبرنگار» و «عکاس خبرنگار» مخالفم
مستند «شرح یک عکس» با حضور ساتیار امامی، کارگردان اثر و سیفالله صمدیان، رییس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران عصر سهشنبه ۲۱ آذرماه در خانه هنرمندان نمایش داده شد.
به گزارش ایلنا، مستند «شرح یک عکس» نگاهی متفاوت و روایتی به حادثه تروریستی مجلس دارد.
«شرح یک عکس» داستان پسرکی را روایت میکند که خانوادهاش به دلیل بیماری نادر او، درگیر مشکلات مالی هستند و با درخواستهای کمک، سر از مجلس شورای اسلامی درمیآورند.
داستان از عکسی آغاز میشود که توسط امید وهابزاده، عکاس فارس از صحنه نجات دادن یک کودک از ساختمان مجلس شورای اسلامی گرفته شده است، عکسی که به یکباره بازتابی جهانی از حمله داعش به ایران ارائه کرد.
در ادامه این فیلم، نشان میدهد که چطور عکس امید وهابزاده، سبب شد که کودک بیمار در مرکز توجه مسئولان قرار گیرد و زندگی او و خانوادهاش دچار تحول شود.
پس از پایان نمایش این فیلم، سیفالله صمدیان از شور و اشتیاق مخاطبان نسبت به برنامه ۱۰ روز با عکاسان تشکر کرد و گفت: عماد کوچک با بیماری نادری دست به گریبان است که از میان ۷۰ میلیون نفر تنها ۷ نفر به آن دچار هستند اما این فیلم نشان میدهد که عکاسی تا چه اندازه میتواند در تغییر مسیر زندگی انسانها مؤثر عمل کند لذا امیدوارم که شاهد روزی باشیم که عکاسان پویا و جوان ما امنیت لازم را برای کار در کشور داشته باشند.
او افزود: بسیار خوشحالم در شرایط کنونی که بیسلیقگی بصری بیداد میکند، شاهد فیلمی بودم که نقش و تأثیر عکاسی را به تصویر کشیده است.
ساتیار امامی نیز در ادامه این جلسه گفت: من در این اثر بغض چندین ساله عکاسانی چون، محمد فرنود، سعید صادقی، کاوه گلستان، حسین پرتوی و بسیاری دیگر از هنرمندان این عرصه را به تصویر کشیدم. شاید باور کردنی نباشد اما من هر بار که به تنهایی «مستند شرح یک عکس» را دیدم، گریستم.
او ادامه داد: در این فیلم سعی کردم بخشی از تلاش جامعه عکاسان ما را که خود هرگز دیده نمیشوند و سختیها و مرارت بسیاری برای نشان دادن جامعه از سر میگذرانند، نشان دهم لذا از تمام همکارانی که در این راستا عکسها و آرشیوهایشان را در اختیار من گذاشتند، سپاسگزارم.
این هنرمند تصریح کرد: همه ما یک فریم مکث کردیم و از پشت دوربین اشک ریختهایم اما انعکاس دادهایم اما من فکر میکنم که همواره ۲۳ فریم از سالها عقب بودهایم با این وجود من هرگز عکاسی را رها نمیکنم زیرا در این عرصه میتوانم بدون سفارش انتخاب کنم که چه ببینم و چه نبینم.
با عبارت شهروند خبرنگار و عکاس خبرنگار مخالفم
نشست «عکاسی خبری، نگاهی به ایران؛ نگاهی به جهان» در هفتمین روز با ششمین همایش ۱۰ روز با عکاسان حضور مجید رضائیان و عباس کوثری عصر روز سهشنبه ۲۱ آذرماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
مجید رضائیان، روزنامهنگار پیشکسوت و کارشناس حوزه خبر در ابتدای این نشست بر لزوم توجه به خوانش عکس تأکید کرد و در این باره گفت: خوانش عکس تابع عناصری که در متن وجود دارد، نیست اما نکته ظریف اینجاست که خواندن یک عکس متکی به چه عناصری است؟
او ادامه داد: تحلیل گفتمان بر سه رکن نشانهشناسی، معناشناسی و متنی که برگرفته از نشانه و معناست متکی است. همانطور که میدانید عکس یک متن نیست اما قطعاً در دل خود نشانههایی دارد که خوانش آن را میسر میسازد چرا که ریشه یک تصویر از نشانهشناسی آغاز میشود.
این روزنامهنگار پیشکسوت تصریح کرد: بهترین سینماگران در بدو امر عکاس بودهاند زیرا این از واقعیت وام گرفتهاند و از اصول عکاسی آموختهاند که کادر چه معنایی دارد؟ در واقع یک عکس واقعیتی است که در یک کادر قرار میگیرد لذا انسان خالق آن است به همین خاطر من با واژه شهروند خبرنگار یا شهروند عکاس مخالفم چرا که معتقدم عکاسی و روزنامهنگاری چیزی فراتر از انتقال دادن است.
رضاییان، عکس را دارای روایتی از سوی عکاس دانست و بیان کرد: زمانی که ما با یک عکس مواجه میشویم، واقعیتی را در یک کادر میبینیم که روایتی عکاسانه در دل خود دارد. این درست است که یک عکس متنی ندارد اما ما میتوانیم متنی از آن دریافت کنیم، متنی که درک ما از واقعیت درون عکس است.
او تفاوت اثر دو عکاس را به دیدگاههای آنان از یک اتفاق مربوط دانست و گفت: بسیار دیدهایم که دو عکاس از یک لحظه عکاسی کردهاند اما اثر آنان دو تأثیر متفاوت را بر مخاطب به دنبال دارد چرا که ما به عنوان یک مخاطب به المانهایی که در واقعیت نهفته است توجه داریم و برای دریافت آن نشانهشناسی میکنیم.
این روزنامهنگار پیشکسوت ادامه داد: عکاس به عنوان یک هنرمند با انتخاب نوع کادربندی میتواند یک روایت دراماتیک بسازد لذا ما نباید مسئله را ساده برداشت کنیم. به همین خاطر با آمدن تکنولوژیهای نوین باز هم رسانه جای خود را حفظ کرده است زیرا دیدگاه یک عکاس و یک خبرنگار متفاوت از دیگران است.
عباس کوثری، دبیر سرویس عکس نیز در ادامه این جلسه گفت: به نظر میرسد که در سالهای ابتدایی ورود روزنامه و نشریه به ایران، اغلب کسانی که به این عرصه روی آوردهاند ادیب و نویسنده بودهاند با این وجود اهمیتی که آنان برای تصویر و عکاسی با وجود امکانات آن دوران داشتهاند، بسیار بیشتر از امروز است.
او ادامه داد: بدیهی است که ما از لحاظ، تولید، نشر و توزیع مطبوعات در ایران شرایط غیر استانداردی داریم به همین خاطر روندی که در ایران دنبال میکنیم بسیار متفاوت از شکل جهانی آن است.
علیرضا بهرامی، روزنامهنگار نیز در این نشست گفت: اگر با نگاهی مقایسهای به روزنامهنگاری ایران با جهان نگاه کنیم، این واقعیت بدیهی است که ما وضعیت مناسبی نداریم. نشریات محلی در سطح دنیا، نقش بسیار مهمی دارند در حالی که ما در ایران عموماً با بخشهایی رو به رو هستیم که از نشریات به عنوان ابزاری برای تجارت استفاده میکنند به همین خاطر میتوان گفت که شرایط امروز مطبوعات باعث عدم استاندارد در این حوزه میشود.
بهرامی تصریح کرد: در فضای رسانهای ما یکی از واقعیتهای موجود عدم توجه تحریریه متنی به بخش عکس و بالعکس آن است لذا باید دلیل این جدایی را نیز بررسی کرد چرا که در رسانههای امروز ما درک درستی نسبت به کارکرد امروز عکس وجود ندارد.
بهرامی تغییر کارکرد عکس در دنیای امروز را امری کاملاً بدیهی خواند و اضافه کرد: در دنیای امروز عکس دیگر به عنوان تزئین یا ارزش افزوده متن به کار نمیرود چرا که امروز عکس بخشی از متن است و حامل بخشی از ارزشهای خبری است که گاها متن به آن پیوست میشود.
فیلم «نمک زمین» به نمایش درآمد
تصویری از تاریکی و روشنایی درون بشریت
«نمک زمین» یک مستند داستانی به کارگردانی ویم وندرس و خولیانو ریبیرو سالگادو است که برنده جوایز بسیاری در سطح بینالمللی شده است.
در هفتمین روز از برنامه ۱۰ روز با عکاسان، مستند برجسته «نمک زمین» به کارگردانی ویم وندرس و خولیانو ریبیرو سالگادو به نمایش درآمد.
«نمک زمین» روایتی متفاوت از عکسها و زندگی سباستیائو سالگادو، عکاس برزیلی است. عکاسیکه با عکسهایش از گستره زمین و طبیعت و مردمان گوناگون، روایتگر بخشی از فجایع انسانی و طبیعی و رخدادهای هولناک تاریخ معاصر جهان بوده است.
این فیلم داستان زندگی مردی را روایت میکند که در سنی نزدیک به چهلسالگی با دوربین آشنا شده است اما باقی عمر خود را صرف عشق به انسانیت و تصویرگری دنیای آشفته امروزی کرده است.
وندرس این فیلم را با همکاری پسر این عکاس،یعنی خولیانو ریبیرو سالگادو ساخته، به اعتقاد وندرس، سباستیائو سالگادو یک انسانگرای بزرگ است.
اهمیت چاپ در نمود حس عکاسلنگر
«کارگاه تکنیک های چاپ دیجیتال» با حضور مهدی رضوی هنرمند عکاسدر هفتمین روز ۱۰ روز با عکاسان برگزار شد.
او در ابتدای این نشست ضمن تاکید بر اهمیت کاغذ در چاپ عکس گفت: انتخاب کاغذ مناسب فقط سلیقه ای نیست. باید ببینید چه چیزی مناسب کار شماست. شما باید برای انتخاب یک کاغذ خوب یک سری از عوامل را در نظر بگیرید که مثلا پوشش کاغذ جزء آن اطلاعاتی است که اهمیت دارد. یک عکاس زمانی که کاغذی را خریداری می کند باید همه جزئیات فنی آن را به دقت بخواند.
رضوی گفت: این که این عکس در کجا منتشر می شود اهمیت دارد. تاثیرگذاری یک عکس به واسطه انتقال صحصح احساس برآمده از یک عکس صورت می گیرد، اتفاقی که با انتخاب یک مدیای مناسب به خوبی احساس می شود. این مهم است که در هنگام چاپ به عوامل متعددی باید توجه کنید تا احساس برآمده از عکس را به شکل نامتناسب مخدوش نکنید. هنرتان را به شکلی انجام ندهید که مطلوبتان نیست درست انجام ندادن موجب می شود که کارتان را هم به خوبی منعکس نکنید.
رضوی در ادامه این کارگاه به معرفی مدل های مختلف کاغذ، اطلاعات این کاغذ ها و مراحل مختلف چاپ یک عکس اشاره کرد و نمونه هایی را از آثاری که با پروسه های مختلف چاپ شده بودند به نمایش در آورد.
اهمیت فتوشاپ در انتقال معنای عکاسی
مژگان پارسا مقدم در کارگاه «عکاسی؛ ثبت لحظه ها.فتوشاپ؛خلق رویاها»به نقش فتوشاپ و تاثیر آن بر خروجی ژانرهای مختلف عکاسی پرداخت.
او در ابتدای این نشست گفت: بسیاری از هنرمندان می پرسند برای ویرایش عکس فتوشاپ نرم افزار بهتری است یا لایت روم. م می گویم هر دوی این نرم افزارها برای یک عکاس کاربرد دارد.
ما نمیتوانیم خودمان را به فتوشاپ محدود کنیم. هرچند که فتوشاپ شکلی پایه ای دارد و اگر آن را یاد بگیریم با نرم افزارهای دیگر بهتر کار می کنیم.
این هنرمند گفت: یک سوالی که در نمایشگاه ها دائم با آن مواجه می شوم این است که آیا باید عکس را فتوشاپ کرد؟ آیا ایرادی ندارد؟چون بسیاری از این افراد نسبت به فتوشاپ برخوردی سلبی دارند و معتقد به استفاده از فتوشاپ نیستند. به عقیده من این سوالی غیر حرفه ای است.آوردن یک عکس در فتوشاپ و ویرایش کردن آن کمترین کاری است که یک عکاس بعد از ثبت یک عکس انجام می دهد پس سعی کنیم این سوال را از هم نپرسیم.
پارسا مقدم گفت: ما امروز می خواهیم در مورد شاخه های مختلف عکاسی و تاثیر فتوشاپ روی آن صحبت کنیم. یادمان باشد که برخی از رشته ها مثل عکاسی خبری در استفاده از فتوشاپ محدودیت دارند. اما مثلا این عکاسی مفهومی است که بیشترین استفاده از فتوشاپ در آن رخ می دهد.
او گفت: ما با فتوشاپ روی شاخه های مختلف عکاسی از هر دریچه مفهومی خاص را القا می کنیم. یادتان باشد جز عکاسی خبری که نباید ماهیت اصلی آن و عوامل تاثیرگذار در یک عکس از بین برود شما می توانید تا هر اندازه در یک عکس دخل و تصرف کنید. شما با هر ابزاری می توانید عکاسی کنید و هیچ منعی برای فتوشاپ کردن شما وجود ندارد.
پارسا مقدم سپس با اکران اسلاید شوهایی از انواع مختلف عکس تفاوت های در فتوشاپ هر کدام از این شاخه ها را برای حاضران تشریح کرد.
نشست عکاسی معماری و میراث فرهنگی
نشست عکاسی معماری و میراث فرهنگی با حضور شهاب الدین ارفعی و بابک زیرک عصر سه شنبه ۲۱ آذرماه در هفتمین روز همایش ۱۰ روز با عکاسان در نمایشگاه انجمن عکاسی میراث فرهنگی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
شهاب الدین ارفعی؛ مهندس معمار در این نشست گفت: بسیاری از معماری ها به دلیل اینکه امروز استفاده نمی شوند مهجور مانده اند و بادگیرها هم نمونه ای از آن است. در مواجهه عکاسی معماری فقط برخورد با موضوع از نگاه فرم کافی نیست و لازم است اجزای آن، روابط اجزا و کارکرد آنها شناخته شود و به این منظور ضرورت دارد که آن پدیده مثلا بادگیر را بشناسیم و درک کنیم، در آن جای بگیریم و خودمان را بخشی از آن قرار دهیم.
زیرک هم در این نشست گفت: برای عکاسی معماری لازم است عکاس نسبت به معماری شناخت و اشراف داشته باشد. معماری ما با معماری دیگر کشورها متفاوت است و ما در معماری از یک دانایی برخورداریم. اما امروز ما بادگیرها را از دست می دهیم و در دوبی بادگیر می سازند.
ویژگیهای منحصر به فرد موبایل برای عکاسی خیابانی
فواد اشتری در هفتمین روز همایش ۱۰ روز با عکاسان در نشست نگاه شخصی درباره ویژگی های مثبت عکاسی موبایل و علایقش به عکاسی خیابانی سخن گفت.
او در این نشست گفت: حضور در خیابان و عکاسی از آن برای من جذاب است و در عکس هایم دنبال انتقال پیام یا مفهوم خاصی نیستم. قبل از این که وارد عکاسی خبری بشوم، عکاسی خیابانی را شروع کردم و شروع عکاسی من در شهر به دلیل ترسی که از پرسش و پاسخ از آدم ها داشتم با عکاسی دیوارنگاره ها و المان های شهری آغاز شد. اما کم کم به جز المان شهری، انسان نیز به عکس های من اضافه شد.
اشتری گفت: زمانی که قرار باشد شما برای جای خاصی عکاسی نکنید، عکاسی شهری کمی مشکل ساز می شود.البته عکاسی خبری به من اعتماد به نفس داد و موجب حرکت من شد و توانستم با مردم ارتباط برقرار کنم. هر چند مدتی از عکاسی شهری فاصله گرفته بودم اما خوشبختانه به عنوان یک تفریح دوباره به آن رجوع کردم.
این عکاس خبری گفت: من سعی کردم برای سهولت در کارم به عکاسی با موبایل رو بیاورم. عکاسی موبایلی احتیاج شما نسبت به تجهیزات را کم می کند و نکته مهم آنجاست که شما در زمان عکاسی کردن هر چه کمتر دیده شوید این به نفع شماست. سعی کرده ام تا جایی که می توانم در زمان عکاسی هویت خود را پنهان کنم و فکر می کنم این مسئله برای من جواب داده است.
اشتری گفت: تنها می خواهم از عکاسی خیابانی لذت ببرم و قصد خاصی ندارم. در زمان عکاسی هیچ داستان از پیش تعیین شده ای ندارم و در لحظاتی که احساس می کنم می توانم به یک فریم عکس برسم با تنظیم فاصله صحیح نسبت به سوژه و فشاردادن دکمه ثبت در زمان درست عکسی را ثبت می کنم.
او درباره شکل عکس هایش گفت: فرمالیست هستم و همواره محتوا را فدای فرم کرده ام. سعی می کنم انتخاب های خوبی داشته باشم و هیچ گاه صحنه آرایی نمی کنم.
او مجموعه «پلان های ناشناخته» خود را که مجموعهای از تک فریم های شهری است برای تماشاگران به نمایش درآورد.
دوربین درمانی ساسان مویدی با حضور در کردستان
ساسان مویدی عکاس سرشناس ایرانی با نمایش ۴ مجموعه عکس خود از دوران های مختلف کاری خود درباره مسیر کار حرفه ایش توضیحاتی را ارائه کرد.
او در ابتدای این نشست به حضورش در تلویزیون آموزشی (شبکه ۲ فعلی) در سال های قبل از انقلاب اشاره کرد و گفت: من سال ها در آن جا مشغول بخش تکثیر بودم و مقالات بسیاری را که برای کلاس های درسی تنظیم می شد را تکثیر می کردم. روزی به من گفتند قرار است ما مجله ای داخلی منتشر کنیم و تو باید عکاسی کنی. ابتدا گفتم نمی توانم اما به دستور من طی دو هفته در کنار فواد نجف زاده همه چم و خم های عکاسی را فرا گرفتم و از همان جا برای عکاسی تئاترها، ضبط برنامه های استدیویی و غیره می رفتم.
مویدی ادامه داد: زمانی که انقلاب رخ داد و همه چیز بهم ریخت من به واحد عکاسی تلویزیون رفتم و با دریافت نگاتیو شروع کردم به عکاسی از انقلاب تا زمان جنگ که بعد از سربازی من به موسسه سروش رفتم و به شکل مستقیم با استاد بهمن جلالی همکاری کردم. من آن زمان و بعد از بمباران های پیاپی تهران احساس کردم که تهران خودش با منطقه جنگی تفاوتی ندارد برای همین خانواده خودم را به مکان امنی فرستادم و شروع به عکاسی از مناطق مورد اصابت موشک قرار گرفته کردم و از سویی تصویرهای فراوانی از شادی و زندگی مردم در پناهگاه ها ثبت کردم که مجموعه «۵۰ روز تهران» حاصل آن روزهاست.
این عکاس جنگ گفت: بعد از آن درست ۱۴ ساعت پس از حمله صدام به حلبچه به آن جا رفتم و شاید اولین عکاسی بودم که از حلبچه عکاسی کردم و همین مسئله موجب شد تا من رابطه خوبی با مردم کردستان پیدا کنم رابطه ای که هنوز هم ادامه دارد تا جایی که من مجموعه های فراوانی درباره زنان ایزدی دارم وسفرهای متعددی به مناطق کرد نشین دارم.
او گفت: مجموعه «صلاح و سروه» که ماجرای زندگی عاشقانه یک مجروح جنگ با همسرش است هم در دل این سفرها شکل گرفت. مجموعه ای که برای من بعد از پنج سال هنوز بسته نشده است و دوست ندارم آن را ببندم و به همین دلیل من هر فصل به خانه این دو سری می زنم و از زندگی آن ها عکاسی می کنم.
مویدی گفت: در این سال ها دوربین درمانی کرده ام. دوربین به من آرامش می دهد تا به بدی ها فکر نکنم. مشکلاتم را با دوربینم رفع می کنم و زمانی که دست به دوربینم افسرده نمی شوم.
در ادامه این نشست علی فریدونی و مهدی منعم دو عکاس مطرح جنگ نیز به تمجید از فعالیت های مویدی پرداختند. منعم گفت: ما در این سال ها سعی کردیم برای مردم عکس بگیریم و فریادی را که نشان دهنده هویت ماست را به گوش آن ها برسانیم و ای کاش مسئولان ما این را می دیدند.
تغییر نگاه به عکاسی مستند با نورپردازی
عباس عرب زاده در نشست نگاه شخصی «ده روز با عکاسان» نحوه عملکرد خود در عکاسی را تشریح کرد.
او در ابتدای این نشست گفت: من زمانی به جز نماهای داخلی هیچ عکس بیرونی را جز در اوقات گولدن تایم عکاسی نمی کردم. چون اعتقاد داشتم عکاسی در غیر از آن ساعت به درد من نمی خورد. در همان سال ها در سفری به خراسان شمالی رفتم و از قضا با گورستانی ۱۲۰۰ ساله در منطقه سپید چاه برخوردم که همه می گفتند برای عکاسی فضایش بی نظیر است. به آن جا رفتم اما به خاطر این که نور مورد نظرم نبود از دستیارم خواستم که فکر عکاسی کردن را از سر بیرون کنیم و محل را ترک کنیم.
عرب زاده گفت: چندی بعد یکی از دوستانم گفت که برای سفری به شمال او را همراهی کنم و عکس بگیرم. من امتناع کردم و گفتم هوای شمال ابری است. او گفت:«تو چه جور آدمی هستی که هوای ابری یا آفتابی در عکس گرفتنت تاثیر دارد.گفت چرا خود را به آب و هوا سپرده ای.»این اتفاق مرا سخت به فکر فرو برد تا سال ۹۲ که بار دیگر به خراسان شمالی سفر کرده بودم.باران شدیدی می بارید و من به دستیارم گفتم الان وقت عکاسی از گورستان سپید چاه است. او بسیار تعجب کرد و گفت چرا حالا؟
این عکاس گفت: من تصمیم گرفتم خودم را شکست بدهم. من آن روز با یک نور ساده فلش تصمیم به نورپردازی گرفتم و عکس های فراوانی را با آن نورها ثبت کردم. این در واقع ریشه شروع نورپردازی در عکس های من بود و من بعد تر مجموعه های دیگرم چون «خالد نبی» و «مردگان در آرامش» و همین مجموعه زار را با این روش گرفتم.
او گفت: من دخالت عکاس در تغییر فضا را آزاد می دانم و اگر عکاسی در ساخت فضا دخالت نکند اشتباه کرده است. عکاسی زمانی به عنوان ثبت عینی مطرح بود که به هنر بدل نشده بود. من نمی روم به مکانی تا از یک اتفاق عکس بگیرم. می روم تا با اضافه کردن امری به خود عکاسی کنم.
عرب زاده گفت: من نگاهی فرمالیستی دارم و به عقیده من یک اثر باید فرم داشته باشد وگرنه مفاهیم دارند از ازل تکرار می شوند و مهم نیست. من با نورپردازی فضای یک اتفاق را تغییر می دهم. در چیدمان صحنه ها به خصوص در عکس های مستندم هیچ دخالتی ندارم. با نور جزئیات را بیرون می کشم. با نورپردازی بافت یک شی یا هر چیزی به درستی نمایان می شود. در واقع شما اگر مجموعه زار را ببینید این مجموعه حاصل برگزاری یک مراسم است به علاوه نورپردازی من.
این عکاس گفت: معتقدم ما باید ایرانی عکاسی کنیم و عکس هامان بویی از این سرزمین داشته باشند. به این شکل ما می توانیم به عکس هایمان شخصیت بدهیم.
پرسه زدن در ذهن آدمها
کیمیا رهگذار در نشست پایانی نگاه شخصی در هفتمین روز «ده روز با عکاسان» پیرامون نگاه خود به پرتره نگاری سخن گفت.
او ابتدا با اشاره به مجموعه «لابیرنت» گفت: من بعد از این مجموعه نگاه دوباره ای به مجموعه های قبلی خود کردم و متوجه شدم بدون این که خود بدانم مجموعه های من با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند.
این عکاس گفت: من از دوران دبیرستان شروع به عکاسی پرتره کردم و روی این ژانر متمرکز شدم و همزمان عکاسی خیابانی را نیز آغاز کردم. به همین خاطر همیشه با مردم مرتبط بودهام.
او با بیان جملهای از اسکار وایلد گفت: همه معتقدند در پس هر ظاهری باطنی نهفته است. اما برای من عکاس چیزی جز ظاهر وجود ندارد. این تبحر من است که بتوانم از این ظاهر چیزی بخوانم. سال ۲۰۰۵ مجموعه ای را با عنوان «مهم» به نمایش درآوردم که مجموعه لانگ شاتی از یک سری آدم بود که به دوربین پشت کرده بودند. بسیاری می پرسیدند که این عکس کیست و من در پاسخ آن ها می گفتنم مهم است. من در آن جا می خواستم برای خود تبیین کنم که برخی از اتفاق ها حاصل فضولی است و نه چیز دیگری.
او سپس مجموعه «آدم» خود را به نمایش در آورد که مجموعه از جزئیات صورت انسان بود جزئیاتی که ممکن است با نزدیک شدن به افراد آن را مشاهده نکنیم.
رهگذار سپس مجموعه لابیرنت خود را به نمایش درآورد و در توضیح آن گفت: در این پروژه می خواستم به آدم ها نزدیک شوم. به ذهنشان و تصوراتشان. من می خواستم حالت ها در اخلاق و غیره را به تصویر بکشم و به این سوال خود که آیا ما ترتیب زیبایی را در ذهنمان رعایت می کنیم پاسخ بدهم.
او گفت: همه این عکس ها در همان زمان ساخته شده است و عین همین تصاویر روی نگاتیو چاپ شده است. قصد نداشتم که با فتوشاپ دست و پای خود را ببندم و به همین اندازه تا جایی که توانستم در پروسه تولید دقت کردم و اگر مشکلی هست از دستم در رفته و به عمد نخواستم آن را تصحیح کنم.
او در ادامه نگاتیو و یکی از عکس های اورجینال خود را نیز به نمایش گذاشت تا مخاطبان بتوانند از نزدیک با تکنیک کاری او آشنا شوند.