غلامرضا کاشی در سمپوزیوم اکنون ما و شریعتی:
بجای روایت انقباضی؛ بستر روایت انبساطی برای شریعتی مهیاست
سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" صبح امروز (چهارشنبه اول آذرماه) با سخنرانی سوسن شریعتی و برگزاری چهار پنل تخصصی و یک میزگرد آغاز به کار کرد.
غلامرضا کاشی در سمپوزیوم علمی "اکنون ما و شریعتی" سخنرانی خود را تحت عنوان "شریعتی و بازیابی جامعه" ایراد کرد. او گفت: در تجمعهای اعتراضی معمولا زمانی که جمعیت تحت فشار قرار میگیرد این شعار شنیده میشود که «نترسید، نترسید ما همه باهم هستیم» این شعار به این خاطر گفته میشود که وقتی هرکس در شرایط مخاطره احساس وحشت میکند و احساس میکند که موجودیتش در مخاطره قرار گرفته است، این شعار پشتوانهای برای او میشود تا وحدت شخصیت خود را حفظ کند و از آن راهی که اختیار کرده؛ عقب ننشیند و بر استرسهای خود غلبه کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: حضور جامعه، تاریخ و فرهنگ نیز در مخیله فرد حکم همین شعار را در آدمی دارد. وقتی مردم احساس میکنند که تاریخ و فرهنگی وجود دارد که میتوانند به آن رجوع کنند؛ در زندگی شخصی نیز احساس استواری و احساس وحدت شخصیت میکنند در نتیجه زنده بودن افراد وابسته به همین است و این میتواند پشتوانهای باشد برای استواری فردی و یک زندگی خلاق. ولی حفظ این دوگانه کار آسانی نیست یعنی اینکه هر انسان هم فردیت خود را حفظ کند و هم مخیلهاش مملو از میراث، جامعه، فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی باشد.
وی یادآور شد: فرد در بدو امر برای زنده بودن فردی خودش نیاز دارد که جامعه را به محاق ببرد. در مقابل جامعه نیز میتواند امکان خلاقیتهای فردی را به صفر برساند. ما همیشه در این بستر در راهیم. انسانها اگر امروزه احساس بیآینده بودن و بیافق بودن کنند، ما به جد در یک مخاطره به محاق رفتن جامعه هستیم. در این شرایط هر گاه بین این دو بحران گرفتار میشویم نیازمند رجوع به میراث شریعتی هستیم چراکه ایرانِ دورانِ مدرن اگر نهایتا روزی توانست تجربهای از احیای حیات اجتماعی در مخیله فردی خود داشته باشد، وامدار میراث شریعتی است. بنابراین در شرایط حاضر نیازمند این میراث هستیم.
کاشی افزود: ما در جوامع پیرامونی با یک بحران دیگر نیز مواجهیم. ما از اینکه دنیای مدرن بر ما عارض شده است و جهان امروزی از خود ما نجوشیده، دچار دوگانگی دیگری نیز هستیم و آن دوگانگی غوطه خوردن در میان سنت و جهان جدید است. ما مرتبا بین این دو جهان در نوسانیم. نقدهای کلامی و گفتاری و الگوهای مشروعیتسازی تلاش کردهاند که این منزلگاهها را برای ما ایجاد کنند. زندگی در منزلگاه سنت برای ما انتزاعی است. سنت برای ما عینیتی ندارد. سردمداران دوران پهلوی تلاش میکردند که منزلگاهی برای ما در جهان جدید بسازند ولی تاریخ نشان داد که این مردم در جهان جدید احساس بیگانگی میکنند، پس ما در پشت احساس بیگانگی، وارد دنیای جدید شدیم. شریعتی در این احساس بیگانگی ظهور و بروز کرد.
وی گفت: شریعتی متفکر بزنگاه میان این دو منزلگاه بود. او متفکر رئالی بود. اگر اندیشه شریعتی سه لایه داشته باشد این سه لایه عبارتند از: مدرن، اسلامگرا و شیعیگری.
وی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: بعد از انقلاب؛ نظامی که استقرار پیدا کرد مدعایش این بود که خانه امنی را در درون سنت میسازد و ما امروز بعد از چهل سال احساس بیگانگی در خانه خویشتن میکنیم درحالیکه در دوران پهلوی احساس بیگانگی ما ناشی از سکونت در خانه غیر و جهان مدرن بیگانه بود.
کاشی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: امروزه برخلاف آنچه فکر میکردیم نه آن دولت و نه آن جامعه عادلانه به دست نیامدهاند. مردم نه به خود اعتماد دارند و نه بهرهمند از یک وحدت شخصی برای زندگی خصوصی خود هستند. بستر امروزی جامعه که شریعتی آن را فراخوان میکند با بستر جهان سابق فرق دارد. پیشتر اگر سنت بود امروزه ارزشهای جهان جدید است که دارد ما را فراخوان میکند. امروزه بهجای روایت انقباضی از شریعتی بستر یک روایت انبساطی برای شریعتی مهیاست.
کاشی در پایان گفت: امروز با دکتر شریعتی میتوانیم امکانی فراهم کنیم برای بازیابی جامعه به منزلگاه هویت فرهنگی تا قادر باشد ما را به منزله یک الگوی زنده برای وجدانهای عام انسانی عرضه کند.