منیرو روانیپور نه با مردان سر جنگ دارد و نه زنان را میستاید/اهریمن و اهورا در کنار هم
در میان زنان آثار روانیپور؛ به شخصیتهایی برمیخوریم که اهریمن مجسمند و همانهایی هستند که باعث ظلم دراز مدت بر زنان شدهاند. همچنین در میان مردان آثارش، مردانی یافت میشوند که مهربانند و اهورایی که روانیپور آنها را سخت دوست میدارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مژگان نوروزی، نویسنده کتاب «تجلی سیمای زن در آثار منیرو روانیپور» در یادداشتی به مناسبت زادروز منیرو روانیپور به این نویسنده معاصر پرداخته است.
متن کامل این یادداشت بدین شرح است:
دوم مردادماه سال ۱۳۳۳ یکی از روزهای گرم تابستان بود که منیرو روانیپور در آبادی جفره گریه تولد سر داد. دوران کودکی و نوجوانی او در جفره و بوشهر گذشت. دورانی که در شکلگیری جهان داستانی روانیپور در سالهای پایانی دهه شصت تأثیر انکارناپذیری دارد و او را بهعنوان یکی از نویسندگان موفق ادبیات اقلیمی جنوب مطرح میسازد. او پس از اتمام تحصیلات متوسط در بوشهر به شیراز رفت و در دانشگاه این شهر به تحصیل روانشناسی پرداخت در سال ۱۳۶۰ داستاننویسی را به صورت جدی آغاز کرد.
روانیپور پیش از انتشار داستانهایش در محافل ادبی حضور یافت اما داستانهای وی با عناوینی چون ضعیف، سیاه و گروستانی مورد بیمهری قرار گرفت. پس از هفت سال تجربه حضور در محافل ادبی، در سال ۶۷ اولین مجموعه داستانی خود را با نام «کنیزو» منتشر کرد؛ که با دو سال سکوت از سوی جامعه ادبی مواجه میشود. با این مجموعه بهعنوان نویسندهای شهرت یافت که به رنجها و حسرتهای زنان در فضای وهمناک جنوب میپردازد.
یکسال پس از انتشار «کنیزو» وی اولین رمان خود را به نام «اهل غرق» به چاپ رساند، «اهل غرق» اولین رمان روانیپور، مورد توجه منتقدان قرار گرفت. این رمان مروری بر تاریخ معاصر از ورای غرابت زندگی و باورهای اساطیری مردم دورافتادهترین نقاط کشور است. در واقع روانیپور با رمان «اهل غرق» که الگویی مارکزی داشته است؛ توانست توجه محافل و جریانهای ادبی را به سوی خود جلب کند. علت توفیق این اثر به گفته منتقدان بهرهگیری از شیوه رئالیسم جادویی بود؛ چراکه پیش از او در ایران این شیوه چندان مرسوم نبود تا پایان دهه شصت با انتشار دو رمان «اهل غرق» و «دل فولاد» و مجموعه «سنگهای شیطان»، که از سوی وزارت ارشاد توقیف شد، خود را بهعنوان نویسندهای پُرکار معرفی کرد. سپس روانیپور باورها و افسانههای جنوب را در سال ۱۳۶۹ گردآوری و منتشر کرد و در کنار داستانهایی که براساس یادهای دوران کودکی و سفرهای خود به زادگاهش نوشته، آثاری نیز درباره مشکلات عاطفی و معیشتی زنان هنرمند در جامعه امروز پدید آورده است.
برخی از داستانهای «کنیزو» و اغلب داستانهای مجموعه «سنگهای شیطان» (۱۳۶۹) در این دسته جای میگیرند.
روانیپور پس از مجموعه «سیریا سیریا» که در سال ۱۳۷۲ منتشر شد و حاصل سفر او به جزایر آشوراده در شمال و جزایر هنگام و قشم در جنوب است، دست از کار کشید او در این مجموعه کوشیده است با استفاده از باورها و افسانههای بومی وحشتهای آشکار و نهان روستائیان جنوب را به نمایش بگذارد.
داستانهای این کتاب مثل دیگر آثار نویسنده از یادهای دوران کودکی و خاطرات سفر به زادگاه شکل گرفتهاند، مایه فولکلوریک دارند و قرابت نحوه گذران مردم نقاطی دور افتاده را تصور میکنند. او برای این مجموعه برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» شد. این داستانها که در حال و هوای آثار اولیه نویسندهاش نشان از توجه او به صناعت داستانی نو دارد و در آخرین رمانش «کولی کنار آتش» به درگیریهای زنان با سنتهای مردسالارانه بر زمینهای از ماجراهای سیاسی سالهای پس از انقلاب میپردازد. ازدواج و پس از آن تولد فرزند و بهطور کلی تحولاتی که در زندگی شخصی روانیپور در طی این سالها پدید آمدند، در شکلدهی و تغییر جهان داستانی او نقش قابل توجهی داشتند و نگاهی عاطفی او را به حوادث و رویدادهای اطرافش دگرگون کرد.
تا پیش از این زنان داستانهای روانیپور انسانهایی آرمانگرا و سرکش بودند که هرگز به جبر جوامع مردسالار تن نمیدادند. اما شخصیتهای داستانی روانیپور از مجموعه «زن فرودگاه فرانکفورت» که در سال ۱۳۸۰ منتشر شد به نوعی اخلاقیات چنین جوامعی را به عنوان یک واقعیت پذیرفتهاند اما مطیع و فرمانبردار جامعه مردسالار نیز نشدهاند بلکه تنها نوع سرکشیشان تغییر کرده است. آخرین رمان مجموعهاش «نازلی» نام دارد که در سال ۱۳۸۱ منتشر شد.
اگرچه آغاز کار رسمی و حرفهای روانیپور سال ۱۳۶۷ است اما از پیش از این سالها آثاری چون «گنجشک و آقای رئیسجمهور» و «ترانههای کودکان» دو اثری هستند که پیش از انقلاب توسط او برای کودکان منتشر شد.
نمایشنامهای به نام «رستم از شاهنامه رفت» از کارهای وی است که داستان پهلوانی را رعایت میکند که کشته میشود ولی بعدها عدهای میگویند که از دست زنش خودکشی کرده است. این نمایشنامه این ویژگی را دارد که هر کارگردانی بتواند برداشت خودش را داشته باشد. در آن از آئینهای جنوب و اساطیر یونان برای ایجاد فضای لازم استفاده شده است. از ویژگیهای این نمایشنامه، نگارش به دست یک زن است حال آنکه اینطور قصهها را همیشه از زبان مردها شنیدهایم.
در سال ۱۳۶۵ هم فیلمنامهای توسط خانم روانیپور نوشته شد که آقای محمدعلی نجفی برای ساخت فیلمی بهنام «آب» از آن استفاده کرد. که نویسنده فیلمنامه به گفته خودش خیلی از ساخت این فیلم راضی نبود.
از آثار او منتخبی از قصههایش به زبان آلمانی ترجمه شده و کتاب «سنگهای شیطان» هم به انگلیسی برگردانده شده است. ازجمله یکی دو قصه هم به زبان فرانسه ترجمه شده است. داستانهای روانیپور در دو شاخه مشخص تحول یافتهاند، در نخستین شاخه آثاری قرار میگیرند که براساس یادهای دوران کودکی و سفرهای نویسنده به زادگاهش شکل گرفتهاند و شاخهای دیگر متأثر از گرایش مبتنی بر «اصالت زن» به عنوان یک داستاننویس زن نوشته شدهاند. در این داستانها به صراحت از احساسات زنانه سخن میگوید.
دغدغهها و درونمایههای هم راستا، استفاده از عناصر ویژه داستانی، طبیعت حاکم برفضای داستانها و نقش برجسته زنها، از همان کتاب اول به عنوان مهر خاص نویسنده تا کتابهای سالهای اخیر او را همراهی کردهاند. هرچند پابهپای تحولات نویسنده و تغییراتی که در زندگیاش، ایجاد شده است، شخصیتها و درونمایههای داستانهایش تحول میپذیرد، اما تحولشان براساس هسته ابتدایی وجودشان و سمت و سوی خاصی که دارد، بیشتر به روند رشد طبیعی موجودی زنده میماند.
در اغلب داستانهای روانیپور چون «سیریا سیریا»، «سنگهای شیطان»، «کولی کنار آتش» و... استیصال، سرگشتگی و ناامیدی پدیدههای آشکاری هستند، که وی با بیان صریح و بیپروای خود به روند این سه پدیده در زندگی زنان داستانهایش میپردازد.
از مجموعه ۴۰ داستان کوتاه و رمان، او تنها در یک رمان و سه داستان کوتاه است که شخصیت اصلی داستان به مردان سپرده شده است و شخصیت اصلی مابقی داستانهای کوتاه و رمانهای او را زنان تشکیل میدهند. به همین خاطر میتوان روانیپور را نویسنده زنان دانست.
عادات و آداب و رسوم و خرافات، خلق و خوی و اعتقادات زنان، چیزهایی است که در هر داستان حجم زیادی از کل اثر را به خود اختصاص داده است. زنانگی چنان در ذهن و ضمیر او موج میزند که حتی زمانی که مردان قصههایش سخن میگویند، گاه سخنان آنها زنانه است و از اصطلاحات و تعبیرات و کلیشههای زبانی زنان بهره میگیرند که این نکته را نشانه ضعف او شمردهاند.
اکثر زنان داستانهای روانیپور، طرد شده و فراموش شده جامعه هستند که غالبا به دلایلی مشابه از این مسئله در عذابند. علتهایی که به باورها و ذهنیتهای کهنه وگاه منسوخ مردم برمیگردد. او به توصیف تیرگی، غربت و پریشانی زنان داستانهایش بسیار زیبا و روان میپردازد. او تلاش میکند که زنان را معرفی کند ولی البته به معنی آن نیست که تمام زنان، موجوداتی اهورایی و مبرا از عیب هستند، در میان زنان آثارش به شخصیتهایی برمیخوریم که اهریمن مجسمند و همانهایی هستند که باعث ظلم دراز مدت بر زنان شدهاند. همچنین در میان مردان آثارش، مردانی یافت میشوند که مهربانند و اهورایی که روانیپور آنها را سخت دوست میدارد.
روانیپور بر این عقیده است که زنان میتوانند با نوشتن، نقاشی کردن، فیلم ساختن و... تلاش خود را برای رسیدن به خواستههایشان انجام دهند.
اگر چوبک و پرویزی از داستاننویسان پیش از انقلاب در بوشهر هستند منیرو روانیپور از شاخصترین چهرهها در عرصه داستاننویسی پس از انقلاب به شمار میآید. روانیپور اگرچه نتوانست به شهرت و پختگی آثار سَلف خویش دست یابد اما توانست با بهرهگیری از عناصر بومی و بکارگیری لهجه محلی، مخاطبان خود را داشته باشد. این در حالی است که به اعتقاد منتقدان به کارگیری شیوه رئالیسم جادویی، یکی از عوامل موفقیت وی محسوب میشود. شیوهای که اگرچه توسط او وارد ادبیات نشد، اما بیشک او یکی از موفقترین نویسندگان ایرانی است که توانسته داستانهایی به این شیوه را به رشته تحریر درآورد. جامعه آماری و اتوپیای منیرو نه جامعه بیمرد است و نه جامعهای که میان مرد و زن آن رابطه حاکم و محکوم وجود دارد، بلکه در آن دوستی و مهر حکم فرماست.