جواد مجابی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
نصب کاشی ماندگار وقتی خوشحالکننده است که نقشه فرهنگی شهر را پدید آورد/ انسانها به خشونت بیدلیل عادت کردهاند
جواد مجابی میگوید: خوشبینی درباره طرح نصب کاشیهای ماندگار زمانی به خوشحالی تبدیل میشود که تعداد خانههایی که کاشی ماندگار برای آنها نصب شده است به ۲۰۰ تا ۳۰۰ خانه برسد تا یک نقشه فرهنگی شهر پدید بیاید.
جواد مجابی (شاعر، نویسنده و پژوهشگر) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی خود از نصب کاشی ماندگار بر سر در منازل برخی چهرههای فرهنگی و هنری گفت: در مورد کاشی ماندگار باید بگویم که نفس این کار و اینکه چنین اقدامی آغاز شده، مثبت است. در اینکه اقدام اخیر ازسوی سازمان میراث فرهنگی کلید خورده و دنبال میشود، باید با خوشبینی به آن نگاه کرد. البته این خوشبینی زمانی به خوشحالی تبدیل میشود که تعداد خانههایی که کاشی ماندگار برای آنها نصب میشود به ۲۰۰ تا ۳۰۰ خانه برسد تا یک نقشه فرهنگی شهر پدید بیاید. تا شاید با اتکا به نصب این کاشیها مردم توجه شوند چهرههای فرهنگی و هنری جامعهشان در چه خانههایی زندگی میکردند یا میکنند.
او افزود: به هرحال این اقدام نوعی از سپاسگزاری نمادین از آنهایی است که زندگی و عمر خود را وقف فرهنگ و هنر کشور کردهاند. به گمان من این اقدام کار تازهای نیست بلکه پیشنهادیست که یونسکو عنوان کرده و در بسیاری از کشورها هم اجرایی شده و میشود و حالا در ایران هم کلید خورد و دنبال میشود. البته باید این کار با سعهصدر و دقت بیشتری ادامه پیدا کند و بیشتر از بعد فرهنگی به نصب کاشیهای ماندگار نگاه کنیم تا بعد تبلیغاتی یا کسب شهرت و ...
خالق «عین حب نبات» همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا ثبت ملی منزل یک چهره فرهنگی در کنار نصب کاشی نمیتواند کامل کننده این طرح باشد، اظهار داشت: به هرحال همینکه بر سر در یک خانه کاشی ماندگار نصب میشود و رهگذاران متوجه میشوند یک چهره فرهنگی و هنری در این خانه سکونت داشته یا هنوز هم زندگی میکند، نوعی یادآوری خاطرات ادبی و هنری کشور است. منتها اینکه نصب کاشی ماندگار به ثبت ملی خانهها هم بیانجامد؛ ممکن است مشکلاتی از نظر حقوقی برای مالکان خانهها به وجود بیاورد. مانند مسئله ورثه و ارث و مسائلی از این دست که شاید برای مالک محدودیتهایی ایجاد کند.
این نویسنده تاکید کرد: این کاشی میتواند مقدمهای شود برای اینکه اگر افرادی که کاشی ماندگار بر سر منزلشان نصب شده، مایل بودند، خانهشان ثبت ملی هم شود. این آزادی عمل و انتخاب موضوعی است که نکات حقوقی به دنبال دارد درغیر اینصورت؛ خانه به خانه غیرقابل فروش تبدیل میشود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به لزوم ثبت برخی خانههای فرهنگی اشاره کرد و گفت: در مورد خانهای مثل خانه صادق هدایت؛ این خانهها حتما باید ثبت ملی شوند تا از گزند تاریخی در امان بمانند ولی برخی افراد ممکن است تمایلی نداشته باشند تا محدودیتهای ثبت ملی منزلشان را قبول کنند لذا با تفاهم و انتخاب طرفین میتوان این موضوع را دنبال کرد. اما در کل اصل ماجرای نصب کاشی ماندگار اقدام درستی است و به ترویج فرهنگ کمک میکند. همچنین وقتی از اهالی فرهنگ قدیمی تجلیل میشود، میتواند انگیزهای شود برای نسل جوان که در فعالیتهای فرهنگی و هنری ثابت قدم باشند و با علاقه و عشق خلق اثر فرهنگی و هنری را ادامه بدهند.
مجابی در توضیح درباره آخرین آثارش که آماده چاپ هستند یا در نوبت انتشار قرار دارند نیز گفت: «تاریخ طنز ادبی ایران» در دو جلد به تازگی توسط نشر ثالث منتشر شده است. این کار پروژهای زمانبر بود و نزدیک به ۲۰ تا ۳۰ سال گردآوری آن به طول کشید. حتی میتوان گفت اولین مقالهای که در کتاب آورده شده مربوط به سال ۵۴ است که در روزنامه اطلاعات آن زمان منتشر شده بود، یعنی نزدیک به ۴۰ سال پیش. بنابراین سالها برای کتاب «تاریخ طنز ادبی ایران» کار کردم و سعی داشتم تحلیلی از شوخیهای ایرانی در گذر زمان به دست آورده باشم. این اثر درواقع دنباله یک کار پژوهشی دیگر به نام «۹۰ سال نوآوری در هنرهای تجسمی» بود که از سال ۱۳۰۰ تحولات نقاشی مدرن ایرانی را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده بود.
او همچنین از چاپ سه مجموعه شعر و دو رمان تازه نیز خبر داد و اضافه کرد: در زمینه رمان و شعر هم سه مجموعه شعر این اواخر از سرودههای من منتشر شده است. نشر چلچله مجموعهای از شعرهای قدیمیترم که مربوط به سال ۸۸ هستند را زیر چاپ برده و دو مجموعه شعر دیگر را هم نشر بوتیمار منتشر کرده است. دو رمان «در این تیمارخانه» و «گفتن در عین نگفتن» هم قرار است توسط نشر ققنوس منتشر شوند. یکی از این رمانها مجوز چاپ دریافت کرده و دیگری نیز روال دریافت مجوز را میگذراند. یک کتاب درباره طنزهای قدیمی هم کارهایش تمام شده و قرار است در چهار جلد احتمالا در پاییز توسط نشر بهنگار منتشر شود.
این نویسنده در توضیح بیشتر خود درباره رمان «در این تیمارخانه» گفت: رمان «در این تیمارخانه» با استفاده از شیوه کلاژ نوشته شده است. شیوه کلاژ کموبیش پیشتر هم در رمان فارسی به کار رفته است. مثلا صادق چوبک بخشهایی از شاهنامه را در رمان «سنگ صبور» خود استفاده کرده است. در رمان «در این تیمارخانه» هم تکههای مختلف متنهای ادبی،عرفانی یا تاریخی قدیمی ما که با حال هوای زمان داستان همخوانی داشته به کار رفته گرفتهام. درواقع گویی یک همزمانی بین زبان متنهای قدیمی با متن امروزی داستان را شاهد هستیم و بخشهایی از ادبیات قدیمی ما در زبان امروزی و ادبیات معاصر هم جاری شده که نشان دهنده تکرار تاریخ وگذر زندگی از یک مسیر مشخص برای بارها و بارهاست.
خالق مجموعه داستان «لطفا درب را ببندید» همچنین درباره رمان «گفتن در عین نگفتن» بیان کرد: رمان «گفتن در عین نگفتن» هم که تازهترین رمانی است که نوشتهام و نگارش آن سال گذشته تمام شد که به عنوان یازهمین رمانم آن را به نشر ققنوس تحویل دادهام. این داستان روایت تحولات عجیب و غریب روحی یک نقاش را روایت میکند که زندگیاش تقریبا تمثیلی از سبوعیت انسان معاصر و خشونت بیحد و حصریست که انسان معاصر نسبت دیگری انجام میدهد. خشونتی که گاهی بیسبب است و دلیلی ندارد و تنها انسانها عادت کردهاند بیرحم باشند و نسبت به همدیگر ستم کنند. رمان «گفتن در عین نگفتن» تحلیل جامعهای است که تقریبا از راستی و درستی و صلح و مدارا تهی شده و به سبوعیت و دغلبازی دچار است.
مجابی که این روزها مشغول آمادهسازی اسناد و تصاویر برای کتابی درباره خاطرات خود با اهالی فرهنگ و هنر و اندیشه است، درباره این کتاب نیز گفت: تازهترین کاری هم که در حال حاضر مشغول آن هستم، کتابی است با عنوان «خاطرات نسل آخر» که شامل خاطرات مشترک من با هنرمندان معاصر از ۵۰-۴۰ سال پیش تا امروز است. در این کتاب خاطراتم با چهرههای مطرح هنر، فرهنگ و اندیشه از استاد پورداود، احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، مهدی اخوانثالث، موسی کریمی و استاد شجریان گرفته تا جوانترین هنرمندان امروز را گردآوردهام. سعی دارم خاطراتی که میتواند به روشن کردن بخشی از فصای حاکم بر فرهنگ معاصر ایران کمک کند را در این کتاب نقل کنم. در حال حاضر مشغول آمادهسازی اسناد مرتبط با این خاطرات مثل عکسها و ... هستم و نشر ثالت هم این کتاب را منتشر خواهد کرد.