احمد کاوری در گفت و گو با ایلنا؛
سوریه با اینکه درگیر جنگ است؛ تولیداتش خوراک شبکههای عربی زبان است
کارگردان پنج فیلم نفوذی، خودزنی، بیدارباش، خواب بلند و زیر یک سقف میگوید: درام، درام است و هرکسی برای یک مدیوم خاص خوب است. از نگاه او یک هنرمند میتواند همزمان در بسیاری از مدیومها خوب عمل کند و تنوع کارهای فرهنگی چیزی از ارزشها و تاثیرگذاری آنها کم نمیکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، احمد کاوری از تئاتر شروع کرده، کمی به مستندپردازی پرداخته، سریال و فیلم سینمایی کار کرده و درحال حاضر مشغول بازی در یک تئاتر است. این تغییر مدیومهای گاه و بیگاه میتواند لذتی ناشی از رهایی از قید و بندها را داشته باشد یا در برخی مواقع هنرمند را در حد متوسط نگه دارد و رسیدن به اوج را از او سلب کند.
کارگردان پنج فیلم نفوذی، خودزنی، بیدارباش، خواب بلند و زیر یک سقف میگوید: درام، درام است و هرکسی برای یک مدیوم خاص خوب است. از نگاه او یک هنرمند میتواند همزمان در بسیاری از مدیومها خوب عمل کند و تنوع کارهای فرهنگی چیزی از ارزشها و تاثیرگذاری آنها کم نمیکند.
شما هم به عنوان کارگردان سینما و تلویزیون، در حوزه مستند یا داستانی و بازیگری در تئاتر فعالیت داشتهاید. تغییر مدیومها دردسرساز است یا لذتبخش؟
تغییری وجود ندارد. کسانی که راه را با تئاتر شروع کردهاند، به صورت ناخودآگاه دوباره به ریشه خود بازمیگردند و در تئاتر تجربههای لازم را میاندوزند تا در سایر مدیومها هم از این تجربهها استفاده کنند. علائق و سلایق من در تئاتر شکل گرفته و برای من برگشت به تئاتر امری اجتنابناپذیر است. ازطرفی کسانی که کار تئاتر میکنند، عمیقتر و صحیحتر هنر مورد نظرشان را ارایه میدهند. بزرگترین تحفه تئاتر به سایر هنرهای دراماتیک هم خوب درک کردن قصه است.
نگران نیستید با کار در مدیومهای مختلف متوسط باقی بمانید و پیشرفتی در یک رشته نداشته باشید؟
تا پیشرفت را چه بدانید... من در حال حاضر که روی صحنه تئاتر هستم، درحال لذت بردن از آن هستم. وقتی موقعیت کارگردانی فیلم سینمایی هم پیش بیاید، از کارگردانی خودم لذت میبرم.
خیلیها با ورود هنرمندان هنرهای دراماتیک به تئاتر مخالفند و بیشترشان از تخصصگرایی سخن میگویند.
تمام بدنه سینما و تلویزیون از بچههای تئاتر هستند. باید اتفاقی بیفتد که آنها خود را پیدا و کامل بکنند و آینده سینما و تلویزیون هم تامین شود. بهنظرم تئاتر ارث پدری من یا از ما بهتران نیست. تئاتر یک مدیوم عام است و هرکس بسته به تواناییهایش میتواند در آن عرضاندام کند. همه قابل احترام هستند و تنگنظریها از آنِ کسانیست که خود را مالک آن میدانند .کسی که خوب باشد در همه جا میتواند خوب باشد.
کارتان را با ساخت مستندهای کوتاه شروع کردید آنهم با فضایی متفاوت با تئاتر و کاملا دور از آن. به نظرتان این تغییر فضای ناگهانی و بزرگی نیست؟
بیشتر تمرکزم من روی کارگردانی و بازیگری است. به نظرم خلق یک شخصیت ربطی به مدیومش ندارد. هرکس به واسطه دانش خود میتواند شخصیت مورد نظرش را از هر مدیومی که بخواهد عرضه کند. تجربه فضای مستند برای من چالشانگیز بود اما بهطور جدی سال گذشته هفت مستند کوتاه برای روایت فتح ساختم. در این مستندها بخشهایی مدنظر قرار گرفت که تلویزیون از آنها مغفول مانده است. منظورم مردم عادی و بیپناهی است که در زندگی خود درگیر یکسری اتفاقهای ناخواسته میشوند. بخشی مهمی که در اغلب کارهای من در مدیومهای مختلف دیده میشود؛ برخورد شخصیتها با یک موقعیت ناخواسته بوده است.
چرا به قول خودت موضوعی به این مهمی را در قالب مستند با مخاطبان بسیار محدود ارایه دادی. آیا مدیومهای دیگر نمیتوانستند مدنظر قرار بگیرند؟
این حرف صحیح است. احساس میکنم کسانی که مسئول سیاستگذاری در تولید آثار هستند، برایشان توجیهی وجود ندارد که راجع اتفاق و آدمهایی حرف بزنند که هیچگونه نمود قابل توجهی در بیرون و زندگی شهری ندارند. جامعه هدف کارهایی که ما میکنیم بیشتر طبقه متوسط به بالاست. این قشر در تهران و کلانشهرهای دیگر همیشه هستند و همیشه محور قصههای تلویزیون، سینما و بخش خانگی هستند. حتی راه دست باشد و شرایط فراهم شود؛ ژانرهای کمدی و پلیسی هم سراغ همین آدمها میروند تا بتوانند همزمان بخش قابل توجهی از کنداکتور نمایشی خود را با اسپانسرها پر کنند. خیلی از سیاستگذاران فرهنگی ریسک نمیکنند و سراغ سوژههای غیرملموس و عادی نمیروند. مشکل اساسی فضای سریالسازی در تلویزیون و فیلمسازی در سینما؛ خود آثار نیستند زیرا آنها میتوانند شاهکارهایی مانند روزی روزگاری را خلق کنند اما اشکال آنها در توجه به گروه خاصی از مردم است که از طبقه اجتماعی متوسط به بالا را شامل میشوند. به نظر من؛ ما در سریالسازی و فیلمسازی آدمهای صاحب دیدگاه و دارای اندیشهای داریم که نه تلویزیون و نه سینما هیچ توجهی به تواناییها و استعدادهایشان ندارد و در آینده هم فضا بهتر از این نخواهد شد.
بودجه و امکانات هم میتواند مزید بر علت باشد...
زیاد موافق نیستم. دلیلِ اصلی همان کمتوجهی است چون همین امکانات موجود برای ساخت سریالهای فاخر کافی است. مشکل از جای دیگری است که باید آسیبشناسی شود.
بنای هنرهای دراماتیک ما بر زندگی کلانشهرها و طبقه اجتماعی متوسط به بالاست. چطور این اتفاق افتاده است؟
آدمهایی که من در زندگی روزمره با آنها برخورد دارم، تلویزیون نمیبینند و فاصله زیادی بین مردم و تلویزیون افتاده است. مردم حق دارند. آنها باید یا جذابیتی در برنامه تلویزیون ببینند یا احساس نیاز کنند تا چیزی را در آن دنبال کنند. من سه سال است که با تلویزیون مستقیم کار نمیکنم. من معتقدم سالهای قبل شاید به واسطه معیشت هرکسی مجبور بود با تلویزیون کارکند اما امروز بازار سایر مدیومها ازجمله تئاتر بهتر شده و نیازی به کار با تلویزیون نیست.
یعنی آن زمان اجبارا با تلویزیون کار میکردید؟
نه... خوشبختانه من هیچ کاری را که دلم نخواهد انجام نمیدهم. تلویزیون با تغییر یک مدیرکل رویکردش تغییر میکند. یک سیاست کلی وجود دارد اما جزئیات و فرعیات همیشه تغییرات زیادی میکنند. تلویزیون مهمترین کاربردش را یعنی ایجاد احساس نیاز در مردم را از بین برده است. این اتفاق علتهای زیادی هم دارد که بخش اقتصادی جزئیترین آن است.
شما عراق به دنیا آمدهاید. چه تفاوتی بین ما و عراق در وضعیت هنرهای دراماتیک وجود دارد؟
عراق هم مشکلات ما را دارد و آنطور که باید شکل نگرفته است. برنامهسازی برنامههای نمایشی این کشور ساختار مناسبی ندارد. من با کشورهای دیگری مانند سوریه، امارات و مصر هم کار کردهام که به نظرم شکل گرفتهتر هستند. با اینکه سوریه درگیر جنگ سختی است اما تولیداتش هنوز؛ خوراک بسیاری از شبکههای عربی زبان است.