در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
فیلمها، کتابها و نمایشگاههای مشترک عباس کیارستمی و افسانه پاکرو/کیارستمی رفت تا بدترین سال زندگیام رقم بخورد
افسانه پاکرو میگوید: هیچ نظری درمورد سال 95 ندارم. در واقع اصلا متوجه نشدم که چطور گذشت. خیلی عجیب است میگویند وقتی سخت بگذرد دیر میگذرد. درحالیکه سختترین سال زندگیام بر من گذشت اما به یک چشم بر هم زدن سپری شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، افسانه پاکرو بازیگر سینما و تلویزیون سال 95 را سال سختی هم برای خود و هم برای سینمای ایران عنوان میکند و از درگذشت مرحوم کیارستمی باعنوان بزرگترین تلخی زندگیاش یاد میکند.
خانم پاکرو مدتیست شما را کمتر در سینما و تلویزیون میبینیم. این کمکاری از کجا نشات میگیرد؟
خوب من حدود 3 سال با عباس کیارستمی کار کردم و در این مدت، طبیعتا نتوانستم کار دیگری قبول کنم. چون به شدت درگیر کار بودم و هیچ زمانی برای کار دیگری نداشتم.
با مرحوم کیارستمی چه نوع همکاری را تجربه میکردید؟
شروع فعالیتم با ایشان در زمینه تدوین بود. حدود 8 ماه، در حال تدوین فیلم کوتاه "من را به خانه ببر" (TAKE ME HOME) بودم و بعد از آن هم همکاری در فیلمهای کوتاه دیگرشان. البته علاوه بر فیلم و فیلمسازی؛ در عکاسی و نجاری برای نمایشگاههای عکاسیشان هم با ایشان همکاری کردم و همینطور آخرین کتاب شعرشان به نام "معشوق" که گردآوری اشعار تمام شاعرانی بود که بیت یا ابیاتی را در زمینه معشوق داشتند. اما مهمترین همکاری من مربوط به ساخت فیلم "راه رفتن با باد یا عشق در هانجو" بود که به عنوان بازیگر با ایشان همکاری کردم و برای ساخت آن چندبار با آقای کیارستمی به چین رفتیم و حدود 2 سال در مقابل دوربین ایشان بودم. گفتن اینکه چقدر از ایشان تجربه کسب کردم و چه خاطرات خوبی برایم رقم خورد، احتیاج به زمان زیادی دارد. تنها میتوانم بگویم که به اندازه هزار سال تجربه کسب کردم.
کمی از آن فیلم و داستانش بگویید؟
درمورد داستان فیلم فعلا چیز زیادی نمیتوانم بگویم. فقط اینکه یک فیلم به معنای کامل عاشقانه است و قصه دختری را روایت میکند که در چین درس میخواند و زندگی میکند و در این مسیر اتفاقاتی خاص برایش میافتد. نقش اصلی و تنها بازیگر ایرانی کار؛ من بودم و در فیلم به زبان چینی و انگلیسی صحبت میکردم، چراکه بقیه بازیگران چینی بودند.
در حال حاضر چه میکنید؟
مشغول ساخت فیلم کوتاهم که فیلمبرداری آن دو هفتهای است که تمام شده.
چطور پیش رفت؟
خدا را شکر خوب بود. تدوین و صداگذاری را هم تمام کردهایم.
تدوین و صداگذاری را خودتان انجام دادید؟
بله؛ طبق معمول همه کارهایم، خودم همراه خواهرم سعیده، علاوه بر کارگردانی، تدوین و صداگذاری کار را هم انجام دادیم.
خوب است که خودتان همه کارهای فیلمتان را انجام میدهید اما بهتر نیست تدوین به یک تدوینگر دیگر بسپارید؟
بله. این فرضیهای است که میگویند بهتر است کارگردان، تدوین کارش را به شخص دیگری بسپارد تا با دلسوزی کار انجام نشود. اما ما این مساله را قبول نداریم چراکه خودمان بهترین و سرسختترین منتقد کارهای خودمان هستیم و اگر از سکانسی یا پلانی در کارمان راضی نباشیم، بیتوجه به سختیهایی که ممکن است در هنگام فیلمبرداری آن سکانس متحمل شده باشیم، بیرحمانه آن را حذف خواهیم کرد. خلاصه هیچ تعارفی با خودمان نداریم.
چه چشماندازی برای فیلمتان دارید؟
من هیچوقت در هنگام ساخت فیلمهایم، نقشهای برای آن از قبل نکشیدهام یا صرفا برای شرکت در فستیوال یا نمایش در جایی آن را نساختهام. علاقه و کسب تجربه در این رشته، همیشه دلیل اصلیام برای کار بوده است. اما خوب اگر در فستیوال یا اکرانی موفق شود، خوشحال خواهم شد. فیلم قبلیمان در اولین حضور جهانیاش، مورد استقبال زیادی قرار گرفت و پخشکننده معتبر جهانی، پیشنهاد پخش جهانی آن را به ما داد.
به نظرتان سینمای با تمام فراز و نشیب ها و هنرمندانی که از بین ما رفتند؛ امسال چطور گذشت؟
راستش هیچ نظری درمورد سال 95 ندارم. در واقع من اصلا متوجه نشدم که سال 95 چطور گذشت. خیلی عجیب است میگویند وقتی سخت بگذرد دیر میگذرد. درحالیکه سختترین سال زندگیام بر من گذشت اما به یک چشم بر هم زدن سپری شد. هیچکدام از فیلم ها را ندیدم و نمیتوانم نظری راجع به این مساله داشته باشم. متاسفانه به جز آقای کیارستمی که با ازدست دادنشان ضربات روحی زیادی رو متحمل شدم، همکاران عزیز دیگری را هم از دست دادیم و کلا سال خیلی بدی برای سینما بود.
در مورد تغییر مدیریت چه نظری دارید؟
در این مورد هم نظری ندارم، چون یک مساله تخصصی است و نه در تخصص من.
در روزهای عید؛ خاطرهای از سالهای دور و نزدیک دارید؟
به جز این نوروز آخر که بدترین نوروز زندگیام بوده، عید نوروزهای سالهای قبل، همیشه معمولی و عادی گذشته. در واقع سالهاست عید و نوروز برای من، حال و هوای گذشته را ندارد. بچه که بودیم لباس نو میخریدیم . از هر اسکناس نو یا عیدی که میگرفتیم خوشحال میشدیم. روز اول عید به خانه پدربزرگ و مادربزرگ میرفتیم و همه شاد بودیم اما سالهاست نه لباس نو میخریم و نه پدربزرگ و مادربزرگی برایمان مانده تا عید به خانهشان برویم. خانه فروخته شده و خاطرات ما هم به گذشتههای دور پیوستند.
حاضر بودید بازیگر و فیلمساز نبودید اما به رنگ و بوی عیدهای کودکی برمیگشتید؟
فکر نمی کنم دور شدن از فضا و آن رنگ و بوی عیدهای کودکی، به شغل امروز من مربوط باشد اما در هر صورت فکر میکنم اگر چندبار دیگر هم به این دنیا بیایم، باوجود اینکه به شدت از فضای سینما و مناسباتش دور هستم، بازهم همین شغل را خواهم داشت. در واقع این شغل من را انتخاب میکند نه من آن را.
کمی هم درباره فضای مجازی و صفحات اجتماعی و مشکلاتی که در این زمینه برایتان به وجود آمده؛ بگویید؟
خوب من فعالیت زیادی در فضای مجازی و شبکه اجتماعی نداشتهام. تنها یک صفحه در اینستاگرام به نام خودم AFSANEHPAKROO است و بقیه قلابیاند. بارها از طریق رسانهها اعلام کردهام این صفحات قلابیاند و بهجای من با مردم در ارتباط هستند اما متاسفانه این مساله هنوز ادامه دارد. متاسفانه تکنولوژی هرقدر پیشرفت کند بهجای آنکه زمینه آسایش بشر را فراهم کند، گاهی مخل آسایش میشود.