در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
جواد اسحاقیان: ابهت نویسنده برای ما مهم نیست
داور جایزه مهرگان ادب میگوید: در مهرگان؛ ابهت نویسنده برای ما زیاد مهم نیست. اطمینان میدهم که روی هیچ نویسنده و کتاب نظر قبلی وجود نداشت. حتی اینکه فلان نویسنده پیشتر جایزه دریافت کرده یا اثر قبلیاش چه میزان کیفیت داشته نیز در روند داوریها جایی نداشت.
جواد اسحاقیان (منتقد ادبی و داور شانزدهمین دوره جایزه مهرگان ادب) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره روند داوریها و بررسی آثار در این دوره از جایزه مهرگان ادب گفت: همانطور که اطلاع دارید و در بیانیههای هیات داوران شانزدهمین دوره جایزه ادبی مهرگان نیز آمده؛ در این دوره بیش از 200 رمان و 176 مجموعه داستان و در مجموع بیش از 400 جلد رمان و داستان کوتاه برای ارزیابی و داوری به دبیرخانه جایزه مهرگان ادب ارسال شده بود.
وی افزود: از بین این 400 عنوان تعداد زیادی آثار جنبه تجاری و بازاری داشتند و از همان عناوین کتابها مشخص بود که اثری جدی در حوزه داستاننویسی و ادبیات نیستند. نهایتاً از بین این 400 عنوان 40 عنوان به مرحلهای رسیدند که شایسته تامل و بازبینی حرفهای شناخته شدهاند.
داور جایزه مهرگان ادب سپس یادی نیز از مرحوم فتحالله بینیاز کرد و اظهار داشت: پیشتر آقای فتحالله بینیاز که خودشان هم رماننویس بودند، هم داستان کوتاه مینوشتند و هم منتقد ادبی بودند آن هم منتقدی با شخصیت منصف و طرفدار جوانان بسیار در روند داوریها کمکمان بودند و درگذشت ایشان ضایعهای جبرانناپذیر محسوب میشود. فتحالله بینیاز شخصیتی بود که واقعاً منتقد ادبی منصفتر از او نمیشناسم. بیشتر نویسندگان برای خودشان اعتبار بالایی قائلند و حتی گاهی در این میزان مبالغه میکنند و کمتر نویسندهای را به فروتنی مرحوم بینیاز میشناسم. در آخرین رمان او که پیش از مرگش برای خوانش و ارزیابی و برخی دوستان نزدیکش داده بود از سوی من انتقادی که مطرح شد و او با فروتنی کامل پذیرفته بود. میخواهم بگویم آقای بینیاز با اینکه خود نویسنده و منتقد شناخته شدهای بود اما نظر دیگری را هم قبول داشت و حتی برخی موارد نظر آنها را نیز به نظر خود ترجیح میداد.
اسحاقیان ادامه داد: بالاخره داستان و اثر ادبی برای هر نویسنده حکم فرزند را دارد و همانطور که پدر و مادر فرزندان خود را عاشقانه دوست دارند و آنها را بهترین میبینند؛ نویسنده نیز خلق خود را همیشه بهترین میداند.
این منتقد ادبی همچنین در تعریفی از نظریات ادبی بیان کرد: نظریههای ادبی علم هستند و در واقع مجموعه قواعدی به شمار میروند که از دل شاهکارهای ادبیات بیرون کشیده شدند و بهطور طبیعی میتوان آنها را در آثار مختلف پیاده کرد و خوانشی تقریباً علمی از آثار داشت.
داور جایزه مهرگان ادب متذکر شد: در روند داوریها سعی کردیم به نظرات یکدیگر گوش کنیم و به یک اجماع و نظر جمعی برسیم. من شخصاً چون اشراف به رویکردهای ادبی و نقد ادبی دارم در خواندن رمان و کتاب بسیار سختگیر هستم. گاهی حتی کتابی صد صفحهای را نمیتوانم تا پایان بخوانم و نهایتاًبه یک یا دو فصل آن بسنده میکنم. به نظرم اگر یک داستان و رمان در همان فصول اول و دوم موفق نشود خواننده را درگیر، شیفته و شیدای خود کند و همانند قلابی ذهن احساس و اندیشه او را صید کند، ارزش ادبی ندارد و شخصاً خواندن را ادامه نمیدهم. من معتقدم داستان ابتدا باید داستان باشد و بعد به این مسئله و یا فلان مسئله پرداخته باشد.
او درباره انتخاب رمان برگزیده شانزدهمین دوره جایزه مهرگان ادب نیز اضافه کرد: رمانی مثل رمان چیدن باد از آقای قاسمزاده که برنده جایزه هم شد در 750 صفحه نوشته شده بود ولی من یکباره کل رمان را خواندم. این نشان میدهد رمان چیزی در درون خود دارد که کشش داشته و روایت تازهای از تاریخ ما از مشروطیت تا آغاز انقلاب را روایت کرده است.
اسحاقیان افزود: تاریخ منظومهای پیدا و عینی از حوادث و اتفاقات است که عیناً در کتابهای تاریخ غیرجهتدار و بیغلط آورده میشود اما اینها فقط ذکر رخداد میکنند حال اگر این رخدادها با برداشت هنری ارزش داستانی نیز پیدا کنند به گونهای که ارزش هنری و داستانی آن بر جنبه محتوایی و تاریخی بچربد یعنی یک اثر ادبی شکل گرفته است. بر همین حساب رمان چیدن باد شخصاً انتخاب من بود و اصرار زیادی داشتم تا این کتاب جزو برندهها قرار بگیرد. البته رمانهای دیگری هم بودند که شخصاً پسندیدم اما نظر سایر دوستان به اجماع درباره آنها نرسید.
این منتقد ادبی یادآور شد: برای داوریها باید به نوعی به توافق میرسیدیم و در این مورد محقق شدن توافق ممکن نیست مگر اینکه قبول کنیم هر داور سلیقه مختص به خود را دارد و ضرورتاً در همه موارد نمیتوانیم همفکر و همنظر باشیم. در انتخاب رمان ها اختلاف نظر زیادی وجود نداشت و نظرات تقریباً به هم نزدیک بود چون رمانهایی که به دست ما رسیده بود رمانهای خوبی بودند که سطح متوسط به بالا داشتند اما در داستان کوتاه این همگونی وجود نداشت و مجموعه داستانهای کوتاه مورد ارزیابی قرار میگرفت بسیار ناهمگون بودند و مجموعههایی که وجه غالب داستان آنها قابل قبول باشد، کم بود.
او البته اطمیان داد که انتخاباتها بدون هیچ سوگیری به سمت فرد یا گرایش خاصی صورت گرفته و گفت: اطمینان میدهم روند داوریها به دور از هرگونه جانبداری از نویسنده یا ناشر خاصی است. اصولاً اسامی نویسندگان برای ما محل داوری نبود و در نقد اولی منتقد نباید به نویسنده بپردازد بلکه تنها توجهش معطوف به متن و نوشته است. همچنین اینکه کدام ناشر کتاب را منتشر کرده نیز در روند نظردهی ما اثر نمیگذاشت چون گاهی پیش میآید که ناشران میخواهند اعمال نفوذ کنند.
اسحاقیان سپس در پاسخ به این پرسش که به نظر میرسد در روند داوریها چندان درگیر نام نویسنده نبودهاید و حتی اسامی همچون جعفر مدرس صادقی نیز از رسیدن به مرحله پایانی بازماندند؛ تصریح کرد: ابهت نویسنده برای ما زیاد مهم نیست هرچند که تمام داستاننویسان موفق ما محترم هستند ولی اطمینان میدهم که روی هیچ نویسنده و کتاب نظر قبلی وجود نداشت و داوریها به دور از هرگونه حب و بغض یا به قول ماسیمو آرنولد فارغ از شائبه اغراض است. یعنی هیچگونه جانبداری از شخص یا جناح خاصی صورت نگرفته است. حتی اینکه فلان نویسنده پیشتر نیز جایزه دریافت کرده یا اثر قبلیاش چه میزان کیفیت داشته نیز در روند داوریها جایی نداشت.
داور جایزه مهرگان ادب همچنین گریزی به نظریات ادبی میلان کوندرا زد و توجه به این نظریات را یکی از معیارهای انتخاب آثار دانست و گفت: براساس نظریات میلان کوندرا در کتاب هنر رمان؛ چهار ملاک برای شناخت یک اثر موفق و داستانی وجود دارد: ندای بازی که همان شگردهای داستان است، ندای رویا که تخیل و نوگرایی را شامل میشود، ندای اندیشه که جنبه هستی شناختی اثر ادبی را دربرمیگیرد و ندای زمان.
او اضافه کرد: کوندرا میان روح رمان و روح زمان تفاوت قائل است، یعنی روح رمان باید وجه غالب اثر ادبی باشد روح زمان که جنبه عاطفی؛ فرمایشی و ایدئولوژیک دارد نباید پررنگتر از روح رمان باشد. در واقع روح رمان آن چیزی است که برخلاف جهت زمان حرکت میکند یعنی ندای قلبی و اندیشه شخصی و ذهنی خود نویسنده نه آنچه که در زمانها حاکم است و مقبول تشخیص داده میشود.