توماج دانشبهزادی:
تبدیل آدمها به ماشین جنگی/ فاجعه سردی مردم در اتفاق پلاسکو گردن مدیریت فرهنگی است
توماج دانشبهزادی درباره نمایش «فرشته مرگ» گفت: این داستان در مورد انسانهایی بسیار معمولی مثل من و شما است که شرایط آنها را تبدیل به ماشین جنگی میکند؛ فردی که ترمزهای اخلاقی و انسانیاش به دلیل شرایط اجتماعی و اتفاقاتی که در بیرون میافتد پاره میشود و تبدیل به کسی میشود که دیگر هیچ چیزی برایش مهم نیست و از هیچ چیزی نمیترسد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «فرشته مرگ» نوشته عادل حکیم، میاتورن کویست و با ترجمه و کارگردانی مسعود رایگان، در نخستین روز سی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در سالن حافظ روی صحنه رفت.
توماج دانشبهزادی (بازیگر نمایش) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، گفت: وقتی متن را خواندم اصلا باورم نمیشد؛ از مسعود رایگان ممنونم که آن را ترجمه کرد. این نمایش درباره این سردی است که نسبت به پدیدههای بیرونی به جان ما آدمها میافتد و خیلی هم خطرناک است؛ از نظر من لازم است جامعه ببیند که چقدر نزدیک است چنین اتفاقاتی شده و تبدیل به چنین انسانهایی شدن مرز باریکی است.
او ادامه داد: به نظر من، اگر چیزهایی را فراموش کنیم همهمان پتانسیل این را داریم که تبدیل به یک ماشین جنگی شویم. اگر نگاهی به اطرافمان در خاورمیانه بندازیم این را میبینیم. امیدوارم نمایش بتواند این پیام را داشته باشد که این آدمهایی را که به راحتی سر میبرند و... را با خشونت قضاوت نکنیم. اینجور نباشد که برویم آنها را بکشیم و نابود کنیم چون اینگونه ما هم بازتولید خشونت میکنیم؛ باید کمی بهشان نزدیک شویم و از این خشونتی که آنها انجام میدهند بیاموزیم.
دانش بهزادی یادآور شد: تنها راه چاره مبارزه با خشونت این است که هرکاری کنیم ما هم باز تولید خشونت کردهایم. در اتفاق ساختمان پلاسکو، مردم را که می بینم متاسف میشوم؛ این همان بیحسی است که سراغمان آمده. مردم با جنگ و دعوا از ماشین آتشنشانی بالا میروند که عکس بگیرند؛ این هولناک است.
این بازیگر با بیان اینکه «من حس میکنم این آدمها پتانسیل خیلی از کارها را دارند.» گفت: یعنی اگر آن مرز از بین برود تبدیل میشوند به موجوداتی که در این قفس میبینیمشان. در این زمینه برای مدیریت فرهنگی متاسفم. مدیریتی که سالانه میلیاردها تومن میگیرد. و فقط به وزرات فرهنگ و ارشاد محدود نمیشود؛ که تبلیغات اسلامی و حوزههای علمیه و سایر نهادهای فرهنگی و هنری هم مسئولاند. این همه سال تبلیغ فرهنگ ایرانی اسلامی میکنند و ما این هستیم؟ مدیران فرهنگی باید دستها را بالا بگیرند و بگویند «ما تسلیم و ورشکستهایم. مردم معذرت میخواهیم» چون چنین اتفاقاتی فاجعه است.
دانشبهزادی با بیان اینکه «در آلمان صدای آمبولانس که میآید، ماشینها ایست کامل میشوند تا عبور کند، یا در حادثه یازده سپتامبر خیابان خالی است.» گفت: ما پز چه چیزی را در دنیا میدهیم؟ فقط پز میدهیم که ما مردمان شریف و نجیبی هستیم. اما در عمل چه؟ اینجا عکسها را که دیدم غمام گرفت و متاسف شدم. اگر من دارم کار فرهنگی میکنم کلاهم پس معرکه است.
او ادامه داد: مدیران فرهنگی ما باید بدانند فرهنگ رسمی از بالا به پایین فاتحهاش خوانده است. اینها نشانه است. به نظر من پلاسکو یک اتفاق هولناک بود که خیلیها در آن مقصرند. همه باید دستهایشان را بالا بگیرند و عذرخواهی کنند. اما فاجعه اتفاقی بود که در رابطه با رفتار مردم افتاد. من درکشان میکنم؛ علت اصلی سرکوب شدن مداوم است که آن فرد حس میکند حق ندارد خودش را بیان کند و در چنین اتفاق عظیمی خودش را با عکس بیان میکند و بیانگری میکند. اینها به دلیل مدیریت فرهنگی جامعه ماست.
شرایط در بد شدن انسانها نقش زیادی دارد
بازیگر نمایش «فرشته مرگ» با اشاره به داوریاش در مورد نقشی که در این نمایش ایفا میکند؛ گفت: من نقش را مثبت یا منفی نمیبینیم. هیتلر هیچ موقع فکر نمیکند کار بدی میکند ایمان دارد. از منظر نقش اگر بخواهم بگویم، این تنها انتخاب آن فرد است. اما از بیرون اگر نگاه کنم او را صد در صد مقصر اصلی نمیدانم. شرایط را بیشتر مقصر میدانم. برای او در بچگی تنها چیزهای مهم بهترین و رئیس بودن است و با اسلحه بزرگ میشود. این شرایط و اتفاقاتی که در مسیر برایش میافتد و هستیاش که گرفته میشود از او چنین شخصیتی میسازد و ما انسانها همه پتانسیل تبدیل شدن به چنین ماشین جنگی را داریم.
دانشبهزادی با اشاره به نگاهش به بازیگری گفت: هرکسی که متن را به من معرفی میکند، من از فیزیک میرسم به نقش؛ اینجور نیستم که روانشناسی نقش را اول بشکافم. سعی میکنم کاراکتر را از بیرون درک کنم ببینم چه ویژگیهایی دارد، چطور راه میرود، چطور حرف میزند، چطور بو میکشد و چطور غذا میخورد و... اینها را که پیدا کنم، کم کم، وارد این میشوم که چیزهای دیگری که از درون نقش را می سازد پیدا کنم.
او با بیان اینکه در فرشته مرگ هم اینجور کار کردیم، گفت: متن سرنخی به نام «گربه» دارد. این گربه به من خیلی کمک کرد، به من نشان داد این آدم کجا حرکت میکند، من این سرنخ را گرفتم و بقیهاش را هم پیدا کردم.
این بازیگر با اشاره به تجربه همکاری با مسعود رایگان، مهمترین ویژگی او را آرامش بسیار او خواند و گفت: ایشان محیطی را فراهم میکند که در آن فضای آرام میتوانی خلاقیتات را پرواز دهی. جوری نیست که دست و پایت را ببندد، در عین حال میدانی که دو جفت چشم تو را نگاه میکنند که محدودت هم میکنند؛ دقیقا مثل یک هواپیما میماند، شما اگر محدودیتهای آن هواپیما را ندانی نه میتوانی درست بلند شوی و نه میتوانی بنشینی.
دانشبهزادی ادامه داد: کار با مسعود رایگان مثل هواپیمایی بود که ما را بلند میکرد و اجازه میداد پروازمان را بکنیم و به خوبی هم فرود بیاییم؛ این نمایش، تجربهای برای من به وجود آورد که خیلی عاشقانه این نقش را دوست داشتم با اینکه فوقالعاده سخت و انرژیبر بود. خیلی خوشحالم که مسعود رایگان به من اعتماد کرد.
دانش بهزادی در رابطه با جشنواره تئاتر فجر گفت: امروز روز اول بود و ما هم اجراهای اول بودیم و باید ببینیم در روند برگزاری چه اتفاقاتی میافتد اما میدانم خیلی از دوستان من کمی نسبت به این جشنواره حالشان خوب نیست اما امیدوارم در روند جشنواره این را ببینیم که دوستانی که کارشان هم پذیرفته نشده دلیلش فنی باشد و مسائل دیگر دخالت نداشته باشد. این را صمیمانه میگویم چون خودم در این جشنواره هستم و میدانم کسانی که نیستند شاید حال خوشی نداشته باشند.
او یادآور شد: این جشن، جشن پایان سال تئاتر است؛ امیدوارم جشنی در خور خانواده تئاتر و اهالی فرهنگ و هنر که از شهرها و کشورهای مختلف میآیند باشد. امیدوارم امسال یک جشنواره خوب، دقیق و پویا و کارآمدی داشته باشیم.