واکاوی فروغ زن، شاعر و فیلمساز در «خالی بیپایان»/ نباید فروغ را در رابطه عاشقانه خلاصه کنیم
آرام روانشاد در «خالی بیپایان» فروغ زن، فروغ شاعر و فروغ فیلمساز را مورد واکاوی قرار داده است.
آرام روانشاد (نویسنده و پژوهشگر ادبی) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره آخرین و تازهترین اثرش که در انتظار انتشار قرار دارد، گفت: کتابی پژوهشی درباره فروغ فرخزاد را با نام «خالی بیپایان» در دست انشار دارم که به احتمال زیاد یا تا پایان سال و با نهایتا در نمایشگاه کتاب سیام توسط نشر ایده عرضه میشود. کتاب اردیبهشت سال ۹۴ به ناشر تحویل داده شده و همانطور که اشاره شد احتمالا بهمنماه منتشر میشود. نشر ایده درنظر دارد تا پروژههایی مشابه را برای ۱۰۰ چهره ماندگار ادبی و هنری کشور پیش ببرد و دبیر این پروژه نیز جواد عاطفه است.
خالق رمان «ساعت ویرانی» سپس در توضیح بیشتر درباره محتوای کتاب «خالی بیپایان» بیان کرد: این اثر از سه منظر فروغ فرزخزاد را مورد واکاوی و بررسی قرار داده است؛ فروغ زن، فروغ شاعر و فروغ فیلمساز. نگاه به فروغ فرخزاد در «خالی بیپایان» از زاویهای کاملا متفاوت با آنچه تاکنون درباره او نوشته شده است؛ روایت میشود و مهترین نکته در این اثر تاکید بر تقدسزدایی از فروغ و خوانش او، آثار و زندگیاش همچون یک زن و یک انسان است با تمام نوسانات روحی و روانی یک انسان.
او همچنین در پاسخ به این سوال که آیا بررسی زوایای عاطفی زندگی فروغ نیز همچون بیشتر پروژههایی که درباره این شاعر انجام شده، در این اثر هم مورد واکاوی قرار میگیرد یا خیر، اظهار داشت: «خالی بیپایان» صرفا به مسائل عاشقانه فروغ تمرکز ندارد. هدف اصلی این پژوهش آسیبشناسی بوده است حالا در زندگی فروغ به عنوان یک انسان مسائل عاطفی و عاشقانه را هم رخ داده که همان هم باید با توجه زندگی حرفهای فروغ مورد ارزیابی و واکاوی قرار بگیرد. یعنی مثلا ببنیم این رابطه عاطفی بر آثار او چه در شعر و چه در فیلمسازی چه تاثیری داشته است. بسیار سعی شده که در «خالی بیپایان» به صورتی بیطرفانه و بیغرض فروغ فرخزاد مورد واکاوی و قضاوت قرار بگیرد تا واقعا بتواند برای هنر و ادبیات ما کمککننده باشد. شخصا اینکه فروغ را در رابطهای عاشقانه خلاصه کنیم و در پژوهشها هم فقط جنبههای بسیار شخصی زندگی او را برجسته کنیم موافق نیستم.
روانشاد که با رمان «ساعت ویرانی» موفق شده به مرحله نهایی جایزه ادبی مهرگان برسد و با حذف نامهایی چون جعفر مدرسصادقی، محمدرضا کاتب و حسین سناپور در میان نویسنده مرحله پایانی داوریهای این جایزه ادبی حضور داشته باشد؛ با اشاره به اهمیت فعالیت جوابز ادبی مستقل یادآورد شد: دو جایزه ادبی خصوصی «گلشیری» و «مهرگان ادب» از مهمترین جوایز ادبی مستقا کشور هستند که متاسفانه جایزه «گلشیری» تعطیل شده است. در مورد انتخابها هم خوشحال هستم که «ساعت ویرانی» مورد توجه داوران قرار گرفته است. هر جایزه ادبی هم ملاکها و معیارهای مختص به خود را در ارزیابیها لحاظ میکند و قطعا با توجه به وجود نامهایی بزرگی در میان آثار مورد بررسی دقت و وسواس بسیاری برای انتخابها به خرج میدهند.
این نویسنده با اشاره عدم توجه جدی به جوایز ادبی و آثار برگزیده آنها در ایران و برای پاسخ با این سوال که چرا جوایز ادبی و آثار خروجی آنها به برندی معتبر تبدیل نمیشوند نیز گفت: اصولا ادبیات در ایران جدی گرفته نمیشود. مگر چند درصد جامعه ما کتابخوان و رمانخوان و داستانخوان هستند. در چنین شرایطی چگونه میتوانیم توقع داشته باشیم که جوایز ادبی ایران همچون سایر کشورها به برند و نمادی معتبر در سطح کشور، منطقه و جهان تبدیل شود. حتی خود نویسندگان هم عموما کمتر پیش میآید ارتباطی با یکدیگر داشته باشند و همدیگر و آثارشان را بشناسند. اساسا به نظر میرسد ادبیات و داستان در ایران در خلا به حیات خود ادامه میدهد. این یک واقعیت است که ادبیات در ایران جدی گرفته نمیشود و نویسندگان ما تنها به دلیل عشق و علاقه شخصی است که ادامه میدهند.
او ادامه داد: در همهجای دنیا مبالغ جوایز ادبی یکی از مهمترین المانهای آنهاست که به نوعی سعی دارد نویسنده را در معیشت روزانه نیز همراهی کند اما در ایران نمیتوانیم از جوایز ادبی مستقل چنین انتظاری را داشته باشیم چون واقعا نمیتوانند از پس هزینههای بالا بربیایند و همینکه با تمامی سختیها جوایز را سرپا نگاه میدارند هم تلاش زیادی میبرد.
روانشاد همچنین مانور رسانهای بیشتر بر ادبیات و جوایز ادبی را یکی از مهترین راهکارها برای خروج ادبیات از انزوا خواند و بیان کرد: اگر رسانههای مختلف کشور مثل همه جای دنیا اخبار و حواشی رویدادهای ادبی مثل جوایز ادبی را پوشش جدیتری بدهند شاید ادبیات ما جایگاه والاتری از آنچه که امروز دارد به دست بیاورد. در واقع جوایز ادبی تنها یک زیرشاخه یا زیرمجموعه از ادبیات محسوب میشوند و در ایران اصل ادبیات جدی گرفته نمیشود و این حوزه از اصل زیر سوال و در انزوا است.
آرام روانشاد داستاننویس و منتقد ادبی فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی است و داستاننویسی را از سال ۱۳۸۲ در حلقه قصه شیراز و زیر نظر ابوتراب خسروی و محمد کشاورز آغاز کرد. او سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ بخاطر داستانهای «خاکستری» و «دو زن زیبا» برگزیده جایزه ادبی صادق هدایت شد و در سال ۱۳۹۰ برای داستان «فقط میخواستم یک فنجان قهوه بخورم» برنده جایزه ادبی صادق هدایت گردید. او از سال ۹۱ با بنیاد ادبی صادق هدایت در مقام داور همکاری میکند.
«ساعت ویرانی»، «به پشت سر نگاه نکن» و «توی این رختخواب نرم خوابم نمیبرد (گردآوری)» از آثار داستانی این نویسنده به شمار میآیند. «گوته در شیراز» و «کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس» هم نمایشنامههایی است که روانشاد در کارنامه ادبی خود دارد. او هچنین رمانی به نام «ساعت بخشایش» را نیز در دست نگارش دارد.