محسنیان راد: خیالپردازیست که مخاطب تلویزیون را پامبنری بدانیم/ در بازار پیام نباید از واژه تهاجم فرهنگی استفاده کرد
نشست "مطبوعات در نظام قانونی ایران" عصر امروز در سالن شیخ انصاری دانشگاهتهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست «مطبوعات در نظام قانونی ایران» عصر امروز سهشنبه ۲۳ آذرماه در سالن شیخ انصاری دانشگاه تهران با حضور مهدی محسنیانراد، کامبیز نوروزی، حسین قربانزاده، خیرالله پروین، قاسم محمدی، سیدمحمد هاشمی و محمدرضا ویژه برگزار شد.
ابتدای این نشست؛ سیدمحمد هاشمی با اشاره به اینکه در اندیشه اسلامی محوریت با انسان است، گفت: محوریت افراد باید آثاری داشته باشد و آزادی یکی از این آثار است. از منظر سیاسی مردم حاکم بر سرنوشت خود هستند و مشارکت، آزادی، آزادگی و کثرتگرایی از آثار این اندیشه است.
این مدرس حقوق اساسی با بیان اینکه بحث ما درباره آزادی مطبوعات است، ادامه داد: اولین آزادی در آزادیمطبوعات، آزادیبیان است اما به اعتقاد من مهمترین مساله، آزادی پس از بیان است. ما مطبوعات را رسانه میدانیم اما در حقیقت رسانه جلوههای مختلف دارد از جمله گفتاری، دیداری و نوشتاری. آنچه در جامعه غلبه دارد و حالت سامانیافته دارد رسانه نوشتاری و مطبوعات است که انعکاس کتبی افکار، افراد، حزبها و گروههای مختلف مردم است که مردم از این طریق با مبادله افکار و اندیشههای مکتوب ارتباط برقرار میکنند. در رسانه مکتوب مبادله موج میزند. مبادله و گفتمان باعث ایجاد برخورد اندیشهها و ارتقا و تضارب آراء است.
این حقوقدان با بیان اینکه مجادله در اندیشه قرآنی نیز وجود دارد، گفت: ارزش دیگر مطبوعات آگاهی دادن به مردم نسبت به اوضاع جامعه و بررسی آن و یافتن بهترین راه است. همچنین اطلاع هیاتحاکمه از خواستههای طبقات مختلف مردم از دیگر کارکردهای مطبوعات است. یکی از مهمترین آثار آن نفی و طرد خودمحوری و خودکامگی است و حاکمیت افکار سالم عمومی بر اعمال دولتی است چراکه باید به دولت از طریق مطبوعات تذکر داد.
هاشمی با بیان اینکه آزادی مطبوعات از آزادیهایی است که بدون آن به دیگر آزادیها نمیتوان دست یافت، اظهارکرد: وقتی آزادی مطبوعات نباشد قطعا آزادی دیگری وجود ندارد، بنابراین نباید مطبوعات را دستکم گرفت. وقتی جامعه تشکیل میشود حکومت امر واجبی است اما این حکومت باید امین باشد و به عنوان امین باید خواستههای مردم را تامین کند که از جمله این خواستهها آزادی و امنیت است اما در این بین دو عامل گریبان کسانی که در رأس قدرت هستند را میگیرد؛ اول غریزه و سپس منطق است.
او در ادامه افزود: در صورتیکه نگرش دولت نظارتی باشد، مطبوعات آزادی بیان دارند؛ به این معنی که در بعد فردی مطبوعات حق فحاشی ندارند و دولت مرجع رسیدگی به تخلفات ناشی از بیانات مطبوعاتی است و در بعد اجتماعی نظم عمومی و اخلاق حسنه است که اگر به دولت سپرده شود دولت هر چیزی را که خلاف نظر خود باشد آن را خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه میداند. در حقیقت آزادی مطبوعات وجود دارد، شرطهایی باید وجود داشته باشد و دولت مراقب این شرطها است. در بعد سیاسی نیز دولت مورد نقد مثبت و منفی مطالب مطبوعاتی قرار میگیرد. در این فرضیه اول و دوم نظارت دولت نظارت منطقی است اما در فرض سوم قدرت حکومتی و آزادی مردم رودروی یکدیگر قرار میگیرند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: وقتی مطبوعات دولتی را که در رأس قدرت است نقد میکنند، دولت بهانهای پیدا میکند و این نقد را تشویش اذهانعمومی معرفی میکند. در حقیقت اینجا آزادی و قدرت مقابل هم قرار میگیرند. دولت در معرض آزادیبیان قرار میگیرد اما ابزاری که دولت دارد قدرت است و ابزار مردم آزادی است که در جوهره قدرت استیلا و سلطه است اما در جوهره آزادی، رهایی است که یک عدم توازن بین قدرت و آزادی وجود دارد، پس بایستی تضمینهای لازم برای آزادیبیان و مطبوعات وجود داشته باشد که در این تضمینها باید آزادی مبنا باشد.
هاشمی تصریح کرد: آزادی زمانی میتواند مطلوب باشد که خود مردم حاکم باشند. در حقیقت حاکمیت مردم بر خود ریشه قرآنی دارد و با توجه به «آیه ۲۵ سوره حدید»، سلطنت ودیعهای است الهی که خداوند به انسان داده است. در اینجا به دو مفهوم دولتی داریم؛ یک دولت اقتدارگرا و استبدادی و دوم دولتی که ریشه مردمی دارد. اگر دولت «خود آمده» باشند فاتحه آزادی بهویژه آزادی مطبوعات خوانده است، در واقع یکی از مشکلات دولتهای به ظاهر اسلامی مانند سعودیها این است که مردم را به نام خدا از بین میبرند اما اگر دولت مردمی به معنای واقعی باشد مردم بر دولت مسلطاند و آزادیبیان دقیقا گریبان دولت را میگیرد و رابطه دوطرفهای بین قدرت و آزادی است، البته قدرت مردمی با دولت «خدا آمده» استبدادی متفاوت است.
او با تاکید بر اینکه آزادی مطبوعات در یک جامعه مردمسالاری قابل دفاع است، اظهارکرد: با نگاهی به قرآن و اندیشه اسلامی متوجه میشویم در قرآن، قلم مورد قسم قرار میگیرد و انسان را با بیانش معرفی میکند. آزادیبیان و قلم طبق اسلام به انسان میآموزد که چه چیزی را یاد بگیرد. نظام اسلامی را باید خوب شناخت چراکه ما یک اسلام نمایشی داریم و یک اسلام قلبی. متاسفانه در کشور ما احادیث و اخبار خاص بر قرآن غالب شده است.
این استاد دانشگاه با بیان روایتی از امیرالمومنین (ع) تاکید کرد: حکومت امین مردم است و اگر خلافی انجام داد باید به آن تذکر داد. آزادیبیان از مندرجات جمهوریاسلامی است که باید آن را درک کنیم و این را درک نکنیم بدیهی است که بهنام اسلام تبهکاریهای فراوانی خواهد شد که مقصر خود مردم هستند. مردم باید به مندرجات عقلانی جامعیت داشته باشند تا بتوانند مقابل استیلا ایستادگی کنند.
او ادامه داد: فرهنگ و ادب مطبوعاتی ما متاثر از نظامهای گذشته است و ریزهکاریهای استبداد گذشته در اندرون جامعه ما هنوز نهفته است. همچنین علایق مذهبی است که یک حالت مقدس دینی را ایجاد میکند که با منطق انسانیت سازگاری ندارد و جوسازیهای سیاسی که از محاسن آن فشار بر مطبوعات است همچنین فشار حکومت بر مطبوعات است چراکه اختیار مطبوعات بر حکومت است و دولتی بودن پارهای از روزنامههای کثیرالانتشار است که با این موارد فاتحه آزادی مطبوعات خوانده است.
هاشمی تاکید کرد: اگر قرار است آزادی مطبوعات داشته باشیم، باید حقوق مطبوعات را بپردازیم چراکه محاسن بسیاری در رسالت مطبوعات است از جمله روشن کردن افکار عمومی، بالابردن سطح دانش و معلومات مردم، پیشرفت اهدافی که در قانون اساسی بیان شده و باید به آن بها داده شود. آزادی از وجود افراد است و اصل ۹ قانون اساسی بر آزادی تاکید شده و هیچ مقامی حق ندارد آزادیهای مشروع را حتی براساس قانون سلب کند. آزادی مطبوعات از ضروریات جامعه اسلامی و دموکراتیک است و قدر آن را باید دانست و لازمه آن تحول اجتماعی و درک مراتب آن توسط مردم و توسط حاکمان است که باید به آزادی بیان توجه لازم را داشته باشند و حب و غرور را به آزادی خواهی بسپارند.
همچنین مهدی محسنیانراد نیز در این نشست با بیان اینکه آینده ارتباطات رسانهای را در یک نظریه بومی مورد بررسی قرار میدهد، اظهارکرد: مهمترین موضوع در زمینه رسانه این است که بستر آن در حال تغییر است، به این معنی که تصوری که امروز اینجا مطرح میشود عمرشان به سر رسیده و موضوعات دیگری امروز در دنیا در حال حیات هستند و این تحولات به گونهای است که سرعت آن در حوزه ارتباطات بسیار زیاد شده است.
این جامعهشناس و استاد دانشگاه ادامه داد: در حوزه ارتباطات مخاطب تحولیافته و نگاهی که در زمان جنگ جهانی دوم به مخاطب میشد امروز دیگر وجود ندارد و امروز از واژههای دیگری استفاده میشود، همچنین در دهکده جهانی مفهوم مخاطب تغییر کرد و منظور از مخاطب گستره پهناوری است که شامل خواننده مطبوعات، بیننده تلویزیون و تمام یوزرها و مدیاهای جدید است. البته دهکده جهانی نیز پایان کار ما نیست و پس از آن بازار پیام آغاز خواهد شد و ما نیمه راه ورود به این بازار پیام هستیم. البته جامعه ایرانی هنوز وارد دهکده جهانی نشده اما با این سرعت قطعا وارد بازار پیام خواهد شد.
محسنیانراد با اشاره به سیر تحول مخاطب در نگاه رسانهها گفت: در شیعه معاصر یا صفوی پای منبر رفتن بسیار ثواب دارد اما اینکه چه چیزی را میشنویم، خیلی اهمیت ندارد. به این فرد میگویند مخاطب، یعنی کسی که آن طرف میز خطابه مینشیند. در قرن هفدهم که مدیاهای مختلف شکل گرفت همان عنوانی را که برای مخاطب خطابه بکار بردن برای افرادی که از این مدیاها استفاده میکردند نیز بهکار بردند و به آن مخاطبان گفتند. بعد از پایان جنگجهانی دوم دانش ارتباطات اصطلاحات جایگزینی برای مخاطب عنوان کرد، مانند مقصد؛ البته مقصد مخاطب نیست و تنها یک آدرس است.
این استاد دانشگاه افزود: اواخر دوران قبل از دهکدهجهانی عنوان یوزر مطرح شد و آن طرف مدیا را یوزر خواندند که در این حالت برای آن یوزر اختیار و گزینش وجود دارد و میتواند انتخاب کند. دانشگاههای غرب با این واژهها پیش میروند و به سیستم رسانهای جهان خط میدهند. دهکده جهانی تغییر بنیادی در مخاطب ایجاد کرد. ارتباطات در دهکده جهانی به صورت میانفردی است و انسانها پراکنده و تودهوار تبدیل به انسانهای با عملکردهای متقابل جمعی شدهاند و سرعت و توسعه اطلاعات از قدرت اقتدارهای سیاسی کاسته است.
محسنیانراد با بیان اینکه در دهکدهجهانی نظارت بر رفتارهای انسانها ممکنپذیرتر میشود، گفت: مشکل ارتباطات در کشور ما این است که مخاطبپنداری میکند، یعنی همان کسی را که پای تلویزیون است با پا منبری یکسان بدانیم و این خیالپردازی است و اشتباه بزرگب است، در حالیکه وقتی دهکدهجهانی تمام شود و بازار پیام آغاز شود ترجمه همزمان همه زبانها توسط یک رسانه مانند تلویزیون و سیستمهای صوتی ممکن میشود بنابراین تمام کرهزمین میتواند با هم ارتباط برقرار کند.
او با اشاره به ویژگیهای بازار پیام اضافه کرد: در بازار پیام هر فردی هر چیزی را که دارد میتواند برای فروش عرضه کند. در انقلاب صنعتی وقتی تولید انبوه آغاز شد، مصرف هم بهدنبال آن شکل گرفت و تبلیغات در این زمینه بسیار موثر بود. در بازار پیام نیز تولید انبوه خواهد شد اما در این بازار فرد تولید کننده همچنان مالک آن پیام است و تصاعد عظیم تولید در حال شکلگیری است. مسلما مصرفکننده فرصت استفاده از همه آنها را ندارد، بنابراین گزینشگر میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در بازار پیام هم پیام میگذارید و هم پیام برمیدارید، گفت: در بازار پیام نباید از واژه تهاجم فرهنگی استفاده کرد بلکه باید واژه تداخل فرهنگی را بهکار برد. وقتی همه زبانها قابل ترجمه بر هم باشند یک سواد رسانهای جدیدی شکل میگیرد که باید آن را آموخت و آن مراقبت از تداخل فرهنگی است.
او در پایان گفت: اگر سیاستگذاری درست در زمینه رسانهها داشتیم نباید ۴۰ درصد از بینندگان تلویزیون ملی را از دست میدادیم، این مسئله آسیبهای سنگینی را به ما وارد کرده و طبیعی است که مردم سمت استفاده از رسانههای بیگانه میروند. این در حالیاست که رسانههای بینالمللی دلشان برای ما نسوخته و فقط به فکر سود بردن از ما هستند بنابراین ما زیان کردیم. صداوسیما، ملت ایران را مستعمره غرب کرد.
همچنین قاسم محمدی استاد دانشگاه هم در این نشست با بیان اینکه محتوای آنچه در دست فقها و حقوقدان است از یقینیات نیست، اظهارکرد: وقتی در حوزه آزادی مطبوعات، ارتباطات، حقوق و فقه صحبت میکنیم، مقوله انسان است اما واقعیت این است سه مسئله باعث میشود به هر کدام از آن واژهها توجه کمتری شود؛ مسائلی مانند حیات، فهم و اراده کردن انسان چراکه اساسا از نظر تعقلی دو اقدام بیشتر انجام نمیدهد یا میفهمد یا اراده میکند که در دانش حقوق سرو کار با اراده است.
او با بیان اینکه حقوق انسان بازگشت به حیات، فهم و اراده او دارد، گفت: وقتی از آزادگی صحبت میکنیم یعنی از اراده او میگوییم. وقتی از آزادی بیان صحبت میکنیم به ماهیت کلام انسان توجه کردیم. زبان ابزار ارتباط است. در آزادی بیان حوزه بحث ناظر به اراده انسان است که درون مایه آزادی بیان فهمیدن انسان است یعنی وقتی از آزادی بیان حمایت میشود به دلیل حمایت از اندیشه است.
محمدی با بیان اینکه اگر نطقی داشته باشیم اما نتوانیم آن را به اشتراک بگذاریم به معنی این است که اندیشهمان محترم نیست، اضافه کرد: آزادی بیان در منابع حقوق بشری از آزادی اندیشه جدا و منفک نیست و همواره کنار هم هستند. برخی تحلیلگران اندیشه را آزاد میدانند چراکه اندیشه در ذهن است و نمیتوان آن را محدود کرد. در حقیقت باید از آزادی بیان صحبت کنیم اما بیان از سطح اندیشه نشات میگیرد.
او ادامه داد: آزادی بیان حق حیات اندیشه در حوزه اجتماعی است یعنی اندیشه بتواند در اجتماع انسانی زیست کند حال اینکه باید دید چه کسی میتواند حق حیات اندیشه اجتماعی را کنترل کند. اگر طرف مقابل آزادی بیان دولت باشد باید دید نسبت این آزادی چقدر است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در تئوری دولت مدرن، آزادیها ناشی از دولت است، گفت: در بعضی نظریهها دولت را جایگزین خدای ادیان میداند و اگر کسب تخلف و تعدی میکند یا تبعیت میکند با همان سرنوشتی مواجه میشود که در ادیان در نظر گرفته میشود. از همین رو خیلی از افراد که در جایگاه اقتدار و دولت قرار میگیرند تصور میکنند که دارد آزادیها را به مردم اعطا میکند. وقتی این تلقی صورت گیرد که آزادیها ذاتی نیستند و اعطا میشوند ممکن است اینطور تصور شود که آزادی را دولت باید اعطا کند و اگر دولت گمان داشته باشد که منشا تمام حقوق و آزادیهاست نتیجه آن میشود که کسی که در وضع یا اعمال قوانین است تصور کند اوست که آزادیها و حقوق را اعطا میکند. حال اگر نپذیریم که دولتها پدید آورنده آزادی هستند این تلقی وجود دارد که حقوق و آزادی را یا ناشی از دین و خدا میدانند یا گمان میکنند دولت پدید آورنده این حقوق است، در صورتی که خدا انسان را نیافریده که زندگی نکند و نیاندیشد.
محمدی با بیان اینکه وقتی خدا قدرت عاقله را اعطا میکند پس لازم نیست حق تعقل را جداگانه اعطا کند، اظهارکرد: وقتی اندیشیدن را محترم بدانیم میشود آزادی و حقبیان. حال باید ببینیم رابطه دولت با آزادی ایجابی است یا سلبی. برخی آزادیها رو دولت نباید برای آن مانع ایجاد کند اما برخی از آزادیها رو دولت باید تمهیداتی بیاندیشد اما دولتها نمیتوانند دخالتی نداشته باشند و در این بین مداخلههای اجتماعی ایجاد میشود.
او تصریح کرد: نوع نگاه به آزادیهای انسان چه از لحاظ بشری و چه الهی زمینهای است برای اینکه چگونه در قلمروی کیفری با این مسئله مواجه شویم. اگر آزادی را ناشی از ذات مردم بدانیم تبعا محترم دانسته و مداخله حداقلی میشود اما اگر آن را از خود بدانیم میتوان آن را طبقهبندی کرد. از آنجا که آزادی از حقوق وضعی نیست از همین رو در حقوق بشر در دنیا بحث اعلامیه است و میثاقها برای تضمین آن هستند و برای تاسیس آن نیست چراکه اگر تاسیس کنند فاتحه حقوق بشر خوانده شده است.
او با تاکید بر اینکه آزادیبیان یک مسئله جدی است، نه تشریفاتی، ادامه داد: امروز نوع ابراز بیان تغییر کرده است. این مسئله اقتدار دولتها را زیر سوال برده و ابزارهای سنتی ناکارآمد است. همچنین هنجارها در این حوزه در تعریف درونی، داخلی و دولتی نمیگنجد و برخی از آن در حوزه حقوق بشری میگنجد و فهم بشری در این حوزه دخیل هستند و دولتها تابعی از آن هستند و طبیعی است که هم استراتژیها را تغییر دهند و هم ابزارهایشان را.
این استاد دانشگاه ادامه داد: متاسفانه قانون ایران همچنان در حد نشریات مکتوب باقی مانده و تلقی قانونگذار همچنان در همان باقی مانده و تمام ابزارهایی که طراحی کرده برای همان قانون است. ما دو بار در تاریخ ۱۱۵ ساله خود تاکید کردیم که مسبوق به استبدادیم و نمیتوانیم مسیر درستی را برای اندیشه باز کنیم. جرایم سیاسی برای دورهای است که حقوق بشر همچنان شناسایی نشده بود و ما سعی داشتیم از استبداد خارج شویم.
محمدی با بیان اینکه نباید همچنان تقاضای دوره استبداد از مطالباتمان باشد، گفت: امروز دنیا دیگر دنبال جرم سیاسی نیست و بیشتر به مسایل تروریسم و امنیت توجه دارد. اگر امروز از آزادی مطبوعات صحبت میکنیم و در جرمانگاری مطبوعات درست فکر نکنیم نمیتوانیم درست تصمیم بگیریم. بازار پیام خصوصی است و اراده بر آن حاکم است اما وقتی پیام همچنان در حوزه عمومی مانده دیگر بحث آزادی اراده نیست بلکه بحث قوانین آمره است و نگاه ضد اراده در اینجا وجود دارد. قانون نشانه روش فکر قانونگذار است و این نشان میدهد قانونگذار ۱۵۰ سال از دنیا و در حوزه ابزار ۱۰۰ سال نیز از آن عقبتر است.
مهدی محسنیانراد با بیان اینکه آینده ارتباطات رسانهای را در یک نظریه بومی مورد بررسی قرار میدهد اظهارکرد: مهمترین موضوع در زمینه رسانه این است که بستر آن در حال تغییر است به این معنی که تصوری که امروز در اینجا مطرح میشود عمرشان به سر رسیده و موضوعات دیگری امروز در دنیا در حال حیات هستند و این تحولات به گونهای است که سرعت آن در حوزه ارتباطات بسیار زیاد شده است.
او ادامه داد: در حوزه ارتباطات مخاطب تحول یافته و نگاهی که در زمان جنگ جهانی دوم به مخاطب میشد امروز دیگر وجود ندارد و امروز از واژههای دیگری استفاده میشود همچنین در دهکده جهانی مفهوم مخاطب تغییر کرد و منظور از مخاطب گستره پنهاوری است که شامل خواننده مطبوعات، بیننده تلویزیون و تمام یوزها و مدیاهای جدید است. البته دهکده جهانی نیز پایان کار ما نیست و پس از آن بازار پیام آغاز خواهد شد و ما در نیمه راه به این بازار پیام هستیم البته جامعه ایرانی هنوز وارد دهکده جهانی نشده اما با این سرعت قطعا وارد بازار پیام خواهد شد.
با اشاره به سیر تحول مخاطب در نگاه رسانهها گفت: در شیعه معاصر یا صفوی پای منبر رفتن بسیار ثواب دارد اما اینکه چه چیزی را میشنویم خیلی اهمیت ندارد به این فرد میگویند مخاطب یعنی کسی که آن طرف میز خطابه مینشیند. در قرن هفدهم که مدیاهای مختلف شکل گرفت همان عنوانی را که برای مخاطب خطابه بکار بردن برای افرادی که از این مدیاها استفاده میکردند نیز بکار بردند و به آن مخاطبین گفتند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم دانش ارتباطات اصطلاحات جایگزینی برای مخاطب عنوان کرد مانند مقصد البته مقصد مخاطب نیست و تنها یک آدرس است.
این استاد دانشگاه افزود: در اواخر دوران قبل از دهکده جهانی عنوان یوزر مطرح شد و آن طرف مدیا را یوزر خواندند که در این حالت برای آن یوزر اختیار و گزینش وجود دارد و میتواند انتخاب کند. دانشگاههای غرب با این واژهها پیش میروند و به سیستم رسانهای جهان خط میدهند. دهکده جهانی تغییر بنیادی در مخاطب ایجاد کرد. ارتباطات در دهکده جهانی به صورت میان فردی است و انسانها پراکنده و تودهوار تبدیل به انسانهای با عملکردهای متقابل جمعی شدهاند و سرعت و توسعه اطلاعات از قدرت اقتدارهای سیاسی کاسته است.
محسنیانراد با بیان اینکه در دهکده جهانی نظارت بر رفتارهای انسانها ممکنپذیرتر میشود گفت: مشکل ارتباطات در کشور ما این است که مخاطب پنداری میکند یعنی همان کسی را که پای تلویزیون است با پا مبنری یکسان بدانیم و این خیالپردازی است و اشتباه بزرگ است در حالیکه وقتی دهکده جهانی تمام شود و بازار پیام آغاز شود ترجمه همزمان همه زبانها توسط یک رسانه مانند تلویزیون و سیستمهای صوتی ممکن میشود بنابراین تمام کره زمین میتواند با هم ارتباط برقرار کند.
او با اشاره به ویژگیهای بازار پیام اضافه کرد: در بازار هر فردی هر چیزی را که دارد میتواند برای فروش عرضه کند در انقلاب صنعتی انبوه کالا آغاز شود در انقلاب صنعتی وقتی تولید انبوه آغاز شد مصرف هم به دنبال آن شکل گرفت و تبلیغات در این زمینه بسیار موثر بود. در بازار پیام نیز تولید انبوه خواهد شد در بازار پیام انبوه خواهد شد اما در این بازار فرد تولید کننده همچنان مالک آن پیام است و تصاعد عظیم تولید در حال شکلگیری است مسلما مصرف کننده فرصت استفاده از همه آنها را ندارد بنابراین گزینشگر میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در بازار پیام هم پیام میگذارید و هم پیام برمیدارید، گفت: در بازار پیام نباید از واژه تهاجم فرهنگی استفاده کرد بلکه باید واژه تداخل فرهنگی باید بکار بردو قتی همه زبانها قابل ترجمه بر هم باشند یک سواد رسانهای جدیدی شکل میگیرد که باید آن را آموخت و آن مراقبت از تداخل فرهنگی است.
او در پایان گفت: اگر سیاستگذاری درست در زمینه رسانهها داشتیم نباید ۴۰ درصد از بینندگان تلویزیون ملی را از دست میدادیم این مسئله آسیبهای سنگینی را به ما وارد کرده و طبیعی است که مردم به سمت استفاده از رسانههای بیگانه میروند و این در حالیاست که رسانههای بینالمللی دلشان برای ما نسوخته و فقط به فکر سود بردن از ما هستند بنابراین ما زیان کردیم. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ملت ایران را مستعمره غرب کرد.
مهدی محسنیانراد با بیان اینکه آینده ارتباطات رسانهای را در یک نظریه بومی مورد بررسی قرار میدهد؛ اظهارکرد: مهمترین موضوع در زمینه رسانه این است که بستر آن در حال تغییر است به این معنی که تصوری که امروز در اینجا مطرح میشود عمرشان به سر رسیده و موضوعات دیگری امروز در دنیا در حال حیات هستند و این تحولات به گونهای است که سرعت آن در حوزه ارتباطات بسیار زیاد شده است.
او ادامه داد: در حوزه ارتباطات مخاطب تحول یافته و نگاهی که در زمان جنگ جهانی دوم به مخاطب میشد امروز دیگر وجود ندارد و امروز از واژههای دیگری استفاده میشود همچنین در دهکده جهانی مفهوم مخاطب تغییر کرد و منظور از مخاطب گستره پنهاوری است که شامل خواننده مطبوعات، بیننده تلویزیون و تمام یوزرها و مدیاهای جدید است. البته دهکده جهانی نیز پایان کار ما نیست و پس از آن بازار پیام آغاز خواهد شد و ما در نیمه راه به این بازار پیام هستیم البته جامعه ایرانی هنوز وارد دهکده جهانی نشده اما با این سرعت قطعا وارد بازار پیام خواهد شد.
با اشاره به سیر تحول مخاطب در نگاه رسانهها گفت: در شیعه معاصر یا صفوی پای منبر رفتن بسیار ثواب دارد اما اینکه چه چیزی را میشنویم خیلی اهمیت ندارد به این فرد میگویند مخاطب یعنی کسی که آن طرف میز خطابه مینشیند. در قرن هفدهم که مدیاهای مختلف شکل گرفت همان عنوانی را که برای مخاطب خطابه بکار بردن برای افرادی که از این مدیاها استفاده میکردند نیز بکار بردند و به آن مخاطبین گفتند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم دانش ارتباطات اصطلاحات جایگزینی برای مخاطب عنوان کرد مانند مقصد البته مقصد مخاطب نیست و تنها یک آدرس است.
این استاد دانشگاه افزود: در اواخر دوران قبل از دهکده جهانی عنوان یوزر مطرح شد و آن طرف مدیا را یوزر خواندند که در این حالت برای آن یوزر اختیار و گزینش وجود دارد و میتواند انتخاب کند. دانشگاههای غرب با این واژهها پیش میروند و به سیستم رسانهای جهان خط میدهند. دهکده جهانی تغییر بنیادی در مخاطب ایجاد کرد. ارتباطات در دهکده جهانی به صورت میان فردی است و انسانها پراکنده و تودهوار تبدیل به انسانهای با عملکردهای متقابل جمعی شدهاند و سرعت و توسعه اطلاعات از قدرت اقتدارهای سیاسی کاسته است.
محسنیانراد با بیان اینکه در دهکده جهانی نظارت بر رفتارهای انسانها ممکنپذیرتر میشود؛ گفت: مشکل ارتباطات در کشور ما این است که مخاطب پنداری میکند یعنی همان کسی را که پای تلویزیون است با پا مبنری یکسان بدانیم و این خیالپردازی است و اشتباه بزرگ است در حالیکه وقتی دهکده جهانی تمام شود و بازار پیام آغاز شود ترجمه همزمان همه زبانها توسط یک رسانه مانند تلویزیون و سیستمهای صوتی ممکن میشود بنابراین تمام کره زمین میتواند با هم ارتباط برقرار کند.
او با اشاره به ویژگیهای بازار پیام اضافه کرد: در بازار هر فردی هر چیزی را که دارد میتواند برای فروش عرضه کند در انقلاب صنعتی انبوه کالا آغاز شود در انقلاب صنعتی وقتی تولید انبوه آغاز شد مصرف هم به دنبال آن شکل گرفت و تبلیغات در این زمینه بسیار موثر بود. در بازار پیام نیز تولید انبوه خواهد شد در بازار پیام انبوه خواهد شد اما در این بازار فرد تولید کننده همچنان مالک آن پیام است و تصاعد عظیم تولید در حال شکلگیری است مسلما مصرف کننده فرصت استفاده از همه آنها را ندارد بنابراین گزینشگر میشود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در بازار پیام هم پیام میگذارید و هم پیام برمیدارید، گفت: در بازار پیام نباید از واژه تهاجم فرهنگی استفاده کرد بلکه باید واژه تداخل فرهنگی باید بکار برد و قتی همه زبانها قابل ترجمه بر هم باشند یک سواد رسانهای جدیدی شکل میگیرد که باید آن را آموخت و آن مراقبت از تداخل فرهنگی است.
او در پایان گفت: اگر سیاستگذاری درست در زمینه رسانهها داشتیم نباید ۴۰ درصد از بینندگان تلویزیون ملی را از دست میدادیم این مسئله آسیبهای سنگینی را به ما وارد کرده و طبیعی است که مردم به سمت استفاده از رسانههای بیگانه میروند و این در حالیاست که رسانههای بینالمللی دلشان برای ما نسوخته و فقط به فکر سود بردن از ما هستند بنابراین ما زیان کردیم. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ملت ایران را مستعمره غرب کرد.