بزرگداشت داریوش مهرجویی در نشست روشنفکران از خیرخواهی تا اقتدارگرایی
نشست نقد و بررسی کتاب «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» با نکوداشت داریوش مهرجویی ازسوی خانه هنرمندان ایران و گروه هنر و ادبیات انجمن اندیشه و قلم برگزار میشود.
به گزارش ایلنا، در این نشست حاتم قادری استاد دانشگاه و پژوهشگر با موضوع «روشنفکران از خیرخواهی تا اقتدارگرایی» و مجتبی گلستانی پژوهشگر فلسفه با موضوع «روشنفکران در سینمای مهرجویی با نگاهی به کتاب روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» به سخنرانی خواهند پرداخت.
همچنین داریوش مهرجویی درباره نگاه خود به جامعه روشنفکری ایران در یکصد سال گذشته سخن خواهد گفت.
نشست «روشنفکران از خیرخواهی تا اقتدارگرایی» روز چهارشنبه سوم آذر از ساعت 18 تا 20 در خانه هنرمندان ایران، تالار استاد شهناز برگزار میشود.
در متن پیشدرآمدی که در این باره برای رسانهها ارسال شده، آمده است:
در بحبوحه تفتیش عقاید در قرن پانزدهم، مسیح مجددا ظهور مینماید و پنهانی و آهسته بهمیان مردمان شهر «سویل» اسپانیا میآید... مفتش بزرگ دستور میدهد که دستگیرش کنند و تاریخ، مجددا تکرار میشود... این بخش از داستان، مربوط به فصل مفتش بزرگ از رمان مشهور «برادران کارامازوف» نوشته داستایوسکی است؛ افسانهای که ایوان برای الیوشا (پسران فئودور کارمازوف-پیرمرد فاسد) تعریف میکند و ...
مهرجویی با محور قرار دادن این داستان و پیگیری تفکرات نویسنده در دیگر آثارش (مثل «جنایت و مکافات» و ماجرای کشته شدن زن رباخوار توسط راسکولینکف که یکی دیگر از روشنفکران رذل به شمار میآید یا «جنزدگان» و ماجرای خودکشی کیرلف) به تحلیلی از شخصیتها در آثار داستایوفسکی میرسد؛ شخصیتهایی که با اتکا به احساس مصلحتجویی و هریک بهزعم خود با اندیشه سعادت بشری و ضمنا با توهمِ برگزیده بودن، دست به جنایت میزنند. مهرجویی در تحلیلهای خود به نوعی این سؤال را برجسته میکند که آیا یک روشنفکر، به صرفِ تفکرات روشنفکرانه و البته انسانی خود، مجاز به تصمیمگیریهای جنایتگونه است، یا خیر؟ از طرف دیگر، مهرجویی معتقد است داستایوسکی در قرن نوزدهم (1821-1879) با آثار خود (خصوصا با اشاره به داستان مفتش بزرگ) ظهور توتالیتاریسم و حکومتهای تمامیتخواه را در جهان، پیشگویی کرده است؛ حکومتهایی که دیکتاتورهایی مانند تروتسکی، لنین، استالین، هیتلر، موسیلینی و غیره آنها را اداره میکردند.
مهرجویی که خود فارغالتحصیل فلسفه از دانشگاه UCLA آمریکاست، در کتاب «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» از منظری فلسفی به آثار داستایوسکی میپردازد و با کنار هم قراردادن «انسان ـ خدا»های آثار این نویسنده بزرگ و شهیر روسی، و همچنین واکاوی چهره مفتش بزرگ به عنوان انسانی که به خدایی رسیده است، این سؤالات را به ذهن مخاطبان خود متبادر میکند که:
1ـ رویکردهای فلسفی و سویههای آسیبشناسانه در روابط اجتماعی و سیاسی در آثار داستایوسکی چه جایگاهی دارند؟
2ـ تعاریف سعادت بشری و نقش اجتماعی مردم و روشنفکران از منظر این نویسنده شهیر چیست؟
3ـ نقش هر یک از عناصر اجتماعی از جمله روشنفکران که از آرمانهای بلند سخن میگویند، در شکلگیری حکومتهای تمامیتخواه و توتالیتر و حاکمیت دیکتاتورها چیست؟ آیا شخصیتهای داستایوسکی را میتوان در جوامع واقعی و قربانیان تمامیتخواهی مصداقیابی کرد؟
4ـ روند تغییر شکل و تبدیل جنبشهای ایدئولوژیک به حکومتهای خودکامه چیست و داستایوسکی چطور به این روند پرداخته است؟
5ـ احساس سرخوردگی و فریبخوردگی در مردم و روشنفکران؛ چقدر میتواند به بازتولید مطالبات اجتماعی و مقابله با تمامیتخواهی بینجامد؟