خبرگزاری کار ایران

یادداشت/

آگهی‌های آزاردهنده تلویزیون!

مسئولین محترم سازمان صداوسیما، بهتر از همه می‌دانند که رسانه با مخاطب خود شناخته می‌شود و رسانه بی‌مخاطب هر چقدر هم رسانه بزرگ و مهمی باشد، اثرگذار نیست و ارزشی ندارد، پس بهتر است بیشتر از درآمد آگهی، به فکر رضایت مخاطب‌مان بود؛ مخاطبی که دیگر منفعل نیست، بلکه گزینشگر است.

تحمل برنامه‌های تلویزیون با این همه حجم آگهی، برای مخاطب سخت شده است. آگهی‌هایی که با دید منفی بینندة تلویزیون مواجه است، برای صاحب آگهی، تبدیل به ضدتبلیغ می‌شود. کار به جایی رسیده که صداوسیما برای کسب درآمد بیشتر، حتی از پخش تبلیغات محصولاتی با ادعاهای نادرست و غلو شده هم ابایی ندارد. اخیراً سازمان غذا  و دارو، با انتقاد از رویه رسانه پخش تبلیغات، از صداوسیمای، به عنوان رسانه امین و مورد وثوق خواست قبل از قبول آگهی‏‌های تجاری، استعلام‌های لازم را از منابع اصلی اخذ کنند.

مؤسساتی که آگهی به صداوسیما می‌دهند، مخصوصاً آگهی‌های میان برنامه‌ای، پول خود را دور ریخته‌اند؛ چون این نوع آگهی‌ها، نه تنها باعث جلب توجه مخاطب نمی‌شوند، بلکه آنها را نسبت به آن برند یا خدمات تبلیغ شده، بدبین می‌کند و حتی مردم موضع منفی نسبت به آنها می‌گیرند و این موضوع را با دوستان و آشنایان خود هم در میان می‌گذارند؛ یعنی در برخی موارد برخی از این موسسات، هم پول آگهی داده‌اند و هم نتیجه عکس گرفته‌اند.

 صداوسیما بودجه کلانی دارد و غیر از بودجه مصوب سالیانه، آبونمان فیش برق، بودجه تهاجم فرهنگی و عوارض حاصل از فروش گیرنده‌های تلویزیونی را هم دریافت می‌کند، با این حال، حجم بزرگ نیروی انسانی مازاد و هزینه‌های فزاینده اداری و توسعه‌ کمّی، باعث شده این همه درآمد، تغییر قابل‌توجه در کیفیت برنامه‌های تولیدی ایجاد نکند. نظارت چندانی هم بر عملکرد مالی سازمان وجود ندارد.

 از قضا نمایندگان قوا در شورای نظارت بر صداوسیما هم اختیارات کافی ندارند و صرفاً به تذکر بسنده می‌کنند. به نظر می‌رسد مجلس و سایر نهادهای نظارتی هم تاکنون در این زمینه اقدام مشخصی به مردم گزارش نکرده‌اند. حجم اگهی در شبکه‌های مختلف رسانه ملی به حدی‌ست که برای مردم، تفکیک آگهی از محتوا در برنامه‌های تلویزیونی، مشکل شده و این امر؛ تجاوز به حقوق مخاطب است.

یک اصل جهانی وجود دارد که رسانه ارتباط جمعی، باید به انتخاب مخاطب احترام بگذارد و زمان پخش آگهی را به طور شفاف و مشخص اعلام کند، اما در صداوسیما، حجم انبوه برنامه‌های مشارکتی، حضور اسپانسرهای برنامه‌ها و حتی عرضه تبلیغات به شکل غیرملموس، باعث لگدمال شدن حقوق مخاطب شده است.

رسانه‌ملی از هیچ ترفندی برای پخش آگهی رویگردان نیست. چنین وضعیتی اعتبار سازمان صداوسیما را زیر سئوال برده و حتی در میزان اعتماد مردم به اخبار رسانه ملی هم تاثیر گذاشته است.

مخاطب در این میان، گاهی دچار تعارض فکری می‌شود؛ از یک طرف برنامه‌ای در مذمت یک رفتار یا تشویق یک رفتار دیگر پیام می‌دهد و در همان حال، یک آگهی پخش می‌شود که پیام آن کاملاً در تعارض با پیام محتوای برنامه است. مثلاً یک سریال، پیام اخلاقی و انسانی دارد، اما آگهی پخش‌شده، پیام مصرف‌گرایی و ارزش تموّل و ثروت‌اندوزی می‌دهد. چنین تعارضاتی مخاطب را بدبین می‌کند و باعث می‌شود، در این فضای رقابتی، تلویزیون‌های ماهواره‌ای به راحتی مخاطب را جذب کنند.

صداوسیما در دوره‌ دفاع مقدس، اصلاً آگهی پخش نمی‌کرد. در دوران سازندگی، رسانه ملی با هدف کمک به رشد تولید داخلی و اقتصاد ملی، آگهی پخش می‌کرد که نرمال بود و اثرات مطلوبی هم بر تولید داشت، اما چند سال است، این سازمان همانند یک بنگاه رسانه‌ای سوداگر شده که انگار هدفی جز کسب درآمد ندارد و پخش هر نوع آگهی، در هر ساعت و برنامه‌ای را مجاز کرده است.

بعضی خانواده‌ها، علی‌رغم میل باطنی و صرفاً به دلیل تنزل کیفی برنامه‌های صداوسیما، به سمت تهیه گیرنده ماهواره‌ای می‌روند و مطمئناً این کار اثرات تخریبی بر فرهنگ عمومی کشور گذاشته است. آمار ناگوار طلاق ، بی‌ربط با این امر نمی‌تواند باشد.

 مسئولین محترم سازمان صداوسیما، بهتر از همه می‌دانند که رسانه با مخاطب خود شناخته می‌شود و رسانة بی‌مخاطب هر چقدر هم رسانه بزرگ و مهمی باشد، اثرگذار نیست و ارزشی ندارد، پس بهتر است بیشتر از درآمد آگهی، به فکر رضایت مخاطب‌مان بود؛ مخاطبی که دیگر منفعل نیست، بلکه گزینشگر است.

همه می‌دانند که صداوسیما برای تأمین هزینه‌های سازمان بزرگ و پرهزینه خود مشکل دارد و با بی‌رغبتی و صرفاً تأمین کسر بودجه خود، تن به پخش فله‌ای آگهی می‌دهد؛ اما این یک بخش قضیه است. موضوع مهم آن است که چرا سازمان برون‌سپاری نمی‌کند؟ چرا سازمان پهناور خود را کوچک نمی‌سازد؟ چرا از ده‌ها روش موفق مدیریتی که در دنیا عمل شده و به خوبی جواب داده، بهره‌مند نمی‌شود؟ چرا خیل هنرمندان محبوب مردم که با برنامه‌سازی می‌توانند مخاطب قهرکرده را برگردانند، راهی به جام جم ندارند و هزاران فرد که چنین هنری ندارند، بودجه سازمان را بی‌محابا می‌بلعند؟ مگر شبکه‌های رادیو تلویزیونی در دنیا چه می‌کنند؟ همین همسایه‌های ما پاکستان و ترکیه یا کشورهایی نظیر مالزی چگونه عمل می‌کنند؟ چرا راه دوری برویم؛ همین شبکه‌های فارسی  زبان که نظر مخاطبان صداوسیما را به خود جلب کرده‌اند، با چه امکاناتی کار می‌کنند؟

به راستی چرا وقتی نوبت به اصلاح منابع انسانی سازمان می‌رسد، تیغ اصلاح کُند می‌شود، ولی وقت مخاطب، سخاوتمندانه به صاحبان آگهی پیشکش می‌شود؟ مدیریت رسانه ملی، بهتر است مردم را محرم خود بداند و با شفافیت و قاطعیت، کار را پیش ببرد. هر روز که می‌گذرد، این انفعال و روزمرگی، با تحولات فناوری‌های ارتباطی، رسانه ملی را به مرز تلاشی خواهد کشانید؛ پس تا دیر نشده باید کاری کرد.

قادر باستانی؛ نویسنده و مدرس  علوم ارتباطات اجتماعی

کد خبر : ۴۲۲۷۴۴