خاندان مرگ، رویکردی به تعبیر ناخودآگاه قومی و سؤال از گمشدههاست
محمدرضا اصلانی گفت: نمایشنامه و اجرای خاندان مرگ کار مهراو نوری اجرایی است جوان از یک جوشایی ایده و رویکرد به تعبیر ناخودآگاه قومی ما و سؤال از گمشدهها؛ نه عرضهٔ درامای ماجرای نوشتاری ادبیات و داستان اسطورهیی.
به گزارش ایلنا، محمدرضا اصلانی پس از تماشای نمایش «خاندان مرگ» به نویسندگی و کارگردانی «مهراو نوری» که در تماشاخانه پالیز به روی صحنه رفته است، یادداشتی منتشر کرد:
در تئاتر امروز ایران؛ اکنون جوانها تئاتر را چنان کشفی دوباره کردهاند که گمان دارم بزودی تئاتر ایران به تحولی اساسی خواهد رسید. علیرغم تمام بازاریگریها و ابتذال و تقلید؛ که چون همهٔ سطوح دیگر فرهنگ ما شایع پذیرفته شدهاست. نمایشنامه و اجرای خاندان مرگ کار مهراو نوری اجرایی است جوان از یک جوشایی ایده و رویکرد به تعبیر ناخودآگاه قومی ما و سؤال از گمشدهها؛ نه عرضهٔ درامای ماجرای نوشتاری ادبیات و داستان اسطورهیی.
این ایده داشتن، این تفکر کشف کننده از درون یک ماجرای ناشناخته، اما بیاعتنایی شده در جامعه امروز، این بیگانه کردن اسطوره از فضای خود و آوردن آن به فضای حادِ زندگی امروز، خود یک قدم بنیانی است.
مهم نیست که موفق است یا ناموفق؛ مهم ضربهایی است که بر روایت بیخدشهی یک ادبیات بسته وارد میشود. نه برای ویرانگری، که برای بیدار شدن؛ و نه یک پاسخ یا راه حل، که کشف یک سوال مجهول. که در نماد خود وجه سوم انسانی است. روح او. روح ما. که بهکلی گم شده و مفقودالاذهان مانده.
این روح، این پر سوم، در مقابل مصرف روزافزون جسم و روان_دو پر مصرف شده_کجاست؟ چه شده؟ چرا هیچگاه دیگر کسی از خود نمیپرسد، این بُعد نجات دهنده او کجاست؟
این سوال احتیاج به موفقیت یا عدم موفقیت ندارد. این سوال هراسی است پرتاب شده به سوی جامعهایی بیهراس؛ که میتواند یک میزانسن سرد و فلزی را تشکیل دهد و احتیاج به تمهیدات دیگری ندارد و میتواند بازی و فضا را به مثابه یک نماد از دست رفته طرح کند.