وزیر ارشاد؛ سال 95 را «سال نه! به چاپ و تکثیر غیرمجاز کتاب» بنامد
هومان حسنپور در یادداشتی به لزوم تاکید بیشتر بر جلوگیری از سرقت ادبی در سال 95 پرداخت.
متن کامل یادداشت هومان حسنپور (عضو هیئتمدیرهی اتحادیه ناشران و کتابفروشان) که در اختیار خبرگزاری کار ایران (ایلنا) قرار گرفته را میخوانید.
داستان سرقت ادبی، قدیمیتر از آن است که در حوصله این بحث بگنجد اما در چند سال اخیر نسل جدیدی از سارقین سودجو از راه رسیدند که پا را از سرقت بخش، سوژه و ...سایر کتاب ها فراتر گذاشته و وقیحانه آثار ناشرین را به شکل فیریکی و دیجیتال عیناً (یعنی با آرم و مشخصات خود ناشر )کپی کرده و به فروش می رسانند. این پدیده شوم با سرعتی شگفتانگیز در زیر پوست بازار نشرکتاب کشور در حال گسترش است و اگر همت و حمیت تمامی دوستداران فرهنگ اعم از مسئولان تمامی دستگاههای فرهنگی کشور، مسئولان قضایی، نهادهای صنفی و نیروهای انتظامی و تمامی دستاندرکاران رسانههای مکتوب، شنیداری و دیداری و مجازی در توجیه کردن مخاطبین کتاب، و روشن کردن قبح ماجرا به کار گرفته نشود دیگر از کتاب و کتابخوانی به معنی عمیق و موثرش چیزی باقی نخواهد ماند.
در ابتدا لازم است مختصراً تعریفی از تکثیر غیرمجاز کتاب در کشور که اقتصاد نشر ، تالیف، ترجمه و تولید محتوای جدید را هدف گرفته ارائه دهیم.
منظور از چاپ و تکثیر غیرمجاز این است که کتابی که از لحاظ قوانین کشور چاپ آن توسط ناشر هیچ منعی ندارد و ناشر به شکل قانونی در حال چاپ و فروش آن است، توسط افراد دیگری چاپ و به فروش میرسد. این سارقین بعد از اسکن و در مواقعی حتی عکس گرفتن ار صفحات کتاب! معمولاً به چهار شکل عمل میکنند: شکل اول به روش چاپ دیجیتال و محدود. شکل دوم در مورد کتابهای پرفروشتر حتی به شکل چاپ افست! شکل سوم: تبدیل به شکل فایل پی دی اف و فروش در سایتهای دانلود. شکل چهارم که متوهمان رابین هود مسلکی هستند که به بهانه رواج کتابخوانی! فایل رایگان کتاب را به اشتراک میگذارند که البته در اغلب موارد پیگیری شده در آخر مشخص شده این عمل برای جلب مشتری برای سایر محصولاتشان انجام شده.
در نگاهی ساده این تصور غلط به ذهن خطور میکند که این معضل فقط منافع ناشرین را تهدید میکند اما با اندکی تعمق و بررسی، ابعاد فاجعه مشخص خواهد شد. شکی نیست که ناشرین در خط مقدم این جبهه هستند اما صدمه اصلی به مؤلف، مخاطب و درنهایت فرهنگ کشور وارد میشود. در یک فرآیند عادی و سالم نویسنده و مترجم کتابها را به انتخاب خود یا ناشر به شکل متن دستنویس در اختیار ناشر قرار میدهد و ناشر پس از ارزیابی اقدام به حرفچینی، ویرایش، صفحهبندی، طراحی، لیتوگرافی، چاپ، صحافی و هزینههای بازاریابی مینماید. شایان ذکر است که باید به هزینههای تمامی مراحل ذکر شده بالا هزینه اصلی حقالتألیف و حقالترجمه را نیز افزود که ناشر به نویسنده و مترجم پرداخت میکند.
از سوی دیگر بهصورت آماری حدود 10 تا 25 درصد از کتابهای هر ناشر بر حسب کیفیت و کمیت آثار چاپی به چاپهای مکرر میرسد و در واقع همین مقدار یک چرخه مالی قابل اتکایی ایجاد میکند که علاوه بر پوشش هزینههای انتشارات، فرصتی ایجاد شود که روی کتابهای جدید و قلمهای نو سرمایهگذاری شود و عملاً اگر این مکانیسم طبیعی طی شود مؤلف، مترجم و کتابهای جدید وارد بازار نشر کشور میشوند.
حال در فرآیند چاپ و تکثیر غیرقانونی کتاب چه اتفاقی میافتد؟
- سارقان سودجو یک راست میروند سراغ همان 10 تا 25 درصد کتابهای پرفروش! از همینجا فرمول ساده آشکار میشود، ناشر تمامی هزینههای بالا را دارد و آن سودجو و سارق زیرزمینی هیچکدام از هزینههای اصلی مانند حقالتالیف و ترجمه، مراحل آمادهسازی کتاب و بازاریابی را پرداخت نمیکنند پس در زمان فروش از جیب ناشر و مؤلف و مترجم دست و دلبازی میکند و درصد تخفیف بیشتری میدهد.
- ناشر که روی فروش آن 10 تا 25 درصد فروش کتابهایش حساب باز کرده و حالا میبیند فروش آنها توسط وی هر روز کاهش پیدا میکند عملاً در رویه محافطهکارانه و منطقی تیراژ کتابهای مذکور را پایین میآورد (هزینه تمام شده بالا میرود) و تمایل و ریسکپذیری روی قلم نو به شدت کاهش مییابد و حتیالامکان در انتخاب کتابهای جدید سختگیر میشود زیرا چرخه اقتصادی مؤسسه به درستی انجام نمیپذیرد.
- مؤلف و مترجم حرفهای در خلق آثار جدید دچار تردید میشود زیرا منابعی که بابت تجدید چاپ از سوی ناشر به او پرداخت میشود به شدت کم شده. قابل توجه: کتاب، فروش میرود ولی نه از سوی ناشر و کانال رسمی و صحیح بنابراین حقالتألیف و حقالترجمهای شامل مؤلف مترجم نمیشود. پس عملاً انگیزه کار و تحقیق بیشتر در مؤلفین و مترجمین از کار کم میشود و خلق و ترجمه آثار جدید کاهش پیدا میکند (پایین آمدن آمار کتابهای چاپ اول از دغدغههای جدی مسئولین فرهنگی کشور است)
- شانس مؤلف و مترجمین قلم اولی که قاعدتاً در رده بعدی هستند برای ارائه محتوای جدید و اندیشهای جدید کاسته میشود زیرا همانطور که در پیش بدان اشاره شد چرخه اقتصادی رو به افول است و امکان ریسکپذیری ایجاد فرصتهای تازه بسیار بالاتر رفته.
- مخاطب: کتاب یا فایلی که در اختیار مخاطب قرار میگیرد کاملاً غیرمطمئن است، زیرا توسط افراد غیرحرفهای و در شرایط بسیار نامساعد تکثیر یافته و عملاً غیرقابل اطمینان است مثلاً میتواند سی صفحه از کتاب دیگر را در خود داشته باشد! یا اصلاً چندین صفحه نداشته باشد! حتی بعضاً و در مواردی که ویرایش کتاب عوض میشود سارقین تنها با تغییر جلد کتابهای قبلی ظاهر ویرایش جدید را به کتاب فعلی میدهند.
- متولیان فرهنگی کشور: وقتی قبح تکثیر و فروش غیرقانونی کتاب و فایلهای پی دی اف ریخته شود و این فعل مجرمانه به شکل سازماندهی شده صورت میگیرد چگونه میتوانند فرآیند توزیع و محتوا را کنترل نمایند؟! هم اینک متولیان فرهنگ کشور به شدت درگیر اقتصاد نشر هستند و به خوبی میدانند فراگیر شدن یک معضل (افول اقتصاد نشر) میتواند چه مهیب باشد.
اما عوامل مؤثر در ریشهکن کردن انجام این فعل مجرمانه:
- در سرلیست عوامل موثر، توجیه و توضیح به مخاطب کتابخوان است که بداند آن مبلغ جزئی که کمی کمتر بابت خرید کتاب میدهد ندانسته از جیب مؤلف، مترجم و ناشری است که اتفاقاً به آنها علاقه دارد و مورد حمایت وی هستند و اگر به این کار ادامه دهد به زودی دیگر آثاری جدید از سوی مولف و ناشر منتشر نخواهد شد، علاوه بر آن نسخهای که در دست دارد اگر کپی باشد از اطمینان لازم برای استفاده و استناد برخوردار نیست.
- کتابفروشان و موزعین در هنگام خرید و فروش کتاب دقت بیشتری را به خرج دهند که ناخواسته دست به ارتکاب این فعل مجرمانه که به نوعی میتوان آن را مال خری تلقی کرد، نزنند. اما در مورد آن دسته از کتابفروشان و موزعین که دانسته و برای کسب سود بیشتر به این فعل مجرمانه دست میاندازند باید گفت که علاوه بر عواقب قانونی بدانند شاخهای را میزنند که رویش نشستهاند. واقعاً اگر ناشر مولف و مترجمی و کتاب جدیدی نباشد کتابفروش و موزعی باقی خواهد ماند؟!
- تمامی دستاندرکاران فرهنگی کشور اعم از مسئولین دولتی، خصوصی این علامت خطر را جدی بگیرند. و نظرشان را به این نکته جلب مینماید که اگر این موضوع با جدیت و سرعت پیگیری نشود تولید محتوای فرهنگی در کشور به زودی کاملاً تهی میشود و فراموش نکنیم که بسیاری از فرآوردهای فرهنگی کشور برای تولید از کتاب الهام میگیرند و اصولاً جامعهای که از نظر مؤلف، مترجم، محقق فقیر شود به جای صادرکننده فرهنگ به واردکننده فرهنگ تبدیل میشود.
- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سرعت بیشتری به جریان فرهنگسازی مقابله و مبارزه با این فعل مجرمانه بدهد، تا چند روز آینده شاهد تمرکز رسانهای بر امر کتابخوانی به واسطه بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی هستیم و این فرصتی طلایی است. نگارنده خود از نزدیک شاهد فعالیتهای بسیاری از مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برگزاری جلسات، معرفی نماینده به کمیته منع تکثیر غیرقانونی کتاب اتحادیه ناشران و همکاری لازم، مسدودسازی سایتهای متخلف و مذاکرات سطوح بالا با قوه قضائیه بوده است و اما به نظر میرسد حمایت جدی مادی و معنوی برای فعالیتهای ارشادی و فرهنگسازی به جهت آگاهیرسانی به مخاطبین در سطح کل کشور و ایجاد جریان فرهنگی میتواند بسیار مؤثر باشد.
- مسئولان قوه قضاییه که اخیراً با مذاکرات خوبی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته و اقدام به دایر نمودن دادگاه کتاب نمودهاند نیز میتوانند دادسراهای سراسر کشور را عمق فاجعه مطلع سازند و مجرمانه بودن، و ضرورت برخورد قاطع و عاجل نسبت به پروندههای ارجاعی را خواستار شوند.
و در نهایت در این چند سال اخیر همانطور که به آن اشاره شد تلاشهای بسیاری از گروهی از ناشرین (با هزینههای شخصی خود و در سراسر کشور ) و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت پذیرفته و از هشت ماه قبل اتحادیه ناشران و کتابفروشان کتاب تهران با ایجاد کمیته منع چاپ و تکثیر غیرمجاز کتاب وارد میدان شده و با توافقات انجام شده که بسیاری از آنها تحقق یافته و بقیه در مراحل اداری است با حضور نماینده وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، اداره اماکن، قوه قضاییه و اعضای با تجربه در این امر میتواند نقش کلیدی را در این مهم ایفا کند؛ که مسدود شدن تعداد قابل ملاحظهای سایت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پلمپ شدن چند واحد صنفی متخلف از سوی اداره اماکن آثار آن بوده است. با این حال، به نظر نگارنده تنها زمانی تمام این تلاشها به نتیجه قطعی میرسند که تمامی رسانههای کشور فرهنگسازی در زمینه تقبیح خرید و فروش این گونه کتابها را به عنوان رسالت بپذیرند. زیرا آگاهی مخاطب، فعالیتهای ارشادی و انتظامی سه ضلع مثلث موفقیت جلوگیری از این سرقت علنی است.