وداع با خلیفه غلام مارگیری و پدر عود ایران در یک سال
در سال 94 بزرگانی از موسیقی مقامی و دستگاهی ایران که سالها فعالیتشان در تاریخ ثبت شده بود؛ دار فانی را وداع گفتند و تلخیهایی را برای اهالی موسیقی رقم زدند.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ خلیفه غلام مارگیری از آخرین بازماندگان بابازارهای جنوب تا منصور نریمان پدر عود ایران و بسیاری بزرگان دیگر ازجمله هنرمندانی بودند که سال 94 درگذشتند. در ادامه به مرور زندگی درگذشتگان موسیقی در سال 94 میپردازیم:
خلیفه غلام مارگیری- بابا زار و استاد موسیقی نواحی منطقهی جنوب ایران هفتم خرداد پس از سکتهی قلبی در بیمارستانِ میناب درگذشت. او از ده سالگی به سنتِ پدر در مجالس شادی و عزا ملاخوانی و مولودی خوانی میکرد.
او از آخرین بازماندگانِ بابازارهای جنوب ایران بود و تا آخرین روزهای حیاتش این مراسم آیینی را در منزلِ شخصیاش در میناب برگزار میکرد.
موسیقی زار یکی از موسیقیهای محلی جنوب ایران است. این موسیقی مربوط به مردمان کناره خلیج فارس است و در اصل از آفریقا به ایران آمده است. در این موسیقی از سازهای گوناگونی استفاده میشود. یکی از این سازها تنبیره یا تنبوره نام دارد، که فقط توسط بابا زار یا شخص دیگری که او اجازه بدهد؛ نواخته میشود. مضراب این ساز از شاخ گاو یا گوسفندی که برای اجرای مراسم قربانی شده؛ ساخته میشود. آهنگ خون که آهنگی با ضرباهنگ تند است و هنگامیکه خون را میآورند؛ اجرا میشود جزئی از موسیقی زار به شمار میآید. در باور باورمندان به آیین زار٬ برخی از انسانها، توسط نیروهای نامرئی که به عنوان باد شناخته میشوند؛ تسخیر میشوند. این بادها شخصیتهای گوناگونی دارند که بیماری و افسردگی و روانپریشی شخص تسخیر شده را موجب میشوند. و آیین زار برای درمان آنها برپا میشود. هزینههای برپایی این آیین توسط بیمار تقبل می شود. نخست وقتی بابا یا ماما احتمال بدهد که شخص، مبتلا به یکی از زارها شده، او را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم دیگران نگه میدارند و در طول این چند روز با داروهای ویژه و روغنهای مالیدنی، تحت نظر قرار میگیرد. سپس اهل محل توسط یک خیزرانی (کسی که ایفاگر یکی از نقشهای مراسم درمان است و چوب ویژه خیزران در دست دارد) خبردار میشوند. از بعد ورود بیمار تا پایان، کل مراسم توسط بابا یا ماما هدایت میشود که کار آنها و شگردهای آنها اکنون نوعی جادوی پزشکی تلقی میشود. اما مهمتر شاید آوازی است که میخوانند و سازهایی است که نواخته میشود ، زیرا در باور آنها چون این بادها با موسیقی به مهر میآیند و بابا و ماما به تدریج به هویت باد پی میبرند و باد نام خود را فاش میکند. مراحل بعدی درمان از این پس امکان پذیر میشود. در صورتی که خواستههای باد برآورده شود، باد "زیر شده" و بیمار را آزار نخواهد داد اما "مرکب"خود را کاملا رها نمیکند و کسانی که گرفتار این بادها شده باشند در سواحل جنوب به "اهل هوا" شناخته میشوند.
محمود اسکندری کشکولی- محمود اسکندری معروف به محمودخان، شاهنامهخوان نامی منطقه قشقایی سال ۱۳۰۷ در روستای ماهور بین مرز استان فارس و کهکیلویه و بویراحمد به دنیا آمد.
وی فرزند اسفندیارخان از طایفه کشکولی ایل قشقایی، فعالیت هنری را در موسیقی بومی و ترکی قشقایی و شاهنامهخوانی را در نوجوانی، در محضر عمویش ،اردشیرخان کشکولی شروع کرد و با پیشکسوتان هنرمند ایلی در 12 سالگی آشنا شد.
از عاشیقهای قشقایی، استادان عاشق امامقلی، عاشق حمزه، عاشق اسماعیل و چندین عاشق دیگر در آشنایی وی با موسیقی قشقایی تاثیرگذار بودند اما او شاهنامهخوانی را از استاد لشگری و اسفندیاری (اهل دشتستان) و محمدقلی خورشیدی آموخت و علاوه بر آن گفته میشود که با استاد حسینعلی نکیسا، خواننده و ردیفدان نامی نیز آشنایی داشت و از محضرش نکات و ظرایفی را فراگرفت.
موسیقی منطقه قشقایی را از محضر حبیب خان گرگین پور و فرزندان هنرمندش و کیامرث خان جهانگیری آردکپان، کاکاخان بیگ خورشیدی، منصورخان بهمنی و حاج محمدحسین کیانی و سلطان علی بیگ دیزگانی و دیگر هنرمندان پیشکسوت فراگرفت. در کنار آن به اجرای برنامههایی در رادیو شیراز پرداخت که از جمله آنها میتوان به اجرای برنامه با استاد امیر بهادرخان کشکولی در سنین جوانی در رادیو شیراز اشاره کرد.
در دومین همایش فرهنگ و هنر عشایر ایران که در آذر ماه 1388 در فرهنگستان هنر ایران، برگزار شد از مقام هنری کشکولی تجلیل به عمل آمد. محمود اسکندری روز ۳۱ تیرماه سال ۱۳۹۴ به دلیل عارضه ریوی در بیمارستان درگذشت.
منصور نریمان- نوازنده عود که به دلیل عارضه ریوی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بهمن تهران بستری شده بود، جمعه 24 تیرماه درگذشت.
پدر عود ایران، اسکندر ابراهیمی زنجانی که بعدها نام هنریاش را به منصور نریمان تغییر داد، در سال ۱۳۱۴ در مشهد متولد شد. پدرش که خود سهتار و تار و نی را به خوبی مینواخت از همان دوران کودکی او را تحت آموزش خود گرفت و وی را با ردیفها و گوشههای موسیقی ایرانی آشنا کرد و نواختن سهتار را به او آموخت. سالها بعد نریمان بر ساز عود تسلط یافت و در بعضی برنامهها به اجرای موسیقی با این ساز پرداخت. در سال 1341 از او برای تدریس تخصصی ساز عود در هنرستان موسیقی دعوت به عمل آمد. از همان سال شاگردانی به طور تخصصی به یادگیری عود پرداختند و با زحمات استاد نریمان به بهترین نحو و با تسلط کامل دوره هنرستان را به پایان رساندند و وارد عرصه موسیقی شدند. از آثار این هنرمند میتوان به کتابهای "شیوه بربط نوازی"، "42 قطعه برای عود" و "ردیف موسیقی ایران برای عود" اشاره کرد.
رحیم معینی کرمانشاهی- فرزند "کریم خان معینی" و نوهی "حسینخان معین الرعایا" در سال 1301 در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. وی در جوانی به هنر نقاشی و شعر روی آورد و هر دوی این هنرها را در ضمن یکدیگر فراگرفت. معینی نقش بسیار مؤثری در تاریخ ادبیات و ترانه داشت به گونهای که تعداد ترانههای بینظیرش که در میان جامعه ایرانی محبوب شده، به بیش از چند ده ترانه میرسد. او از آخرین بازماندههای نسل طلایی ترانهسرایی بود، نسلی که معینی کرمانشاهی به همراه افرادی دیگر چون بیژن ترقی، رهی معیری، تورج نگهبان، نواب صفا و چندین نمونه دیگر، بخش مهمی از برگ تاریخ ترانه ایران را به نام خود زدند.
آهنگسازان به نامی نظیر همایون خرم، حبیبالله بدیعی، علی تجویدی، انوشیروان روحانی، پرویز یاحقی، عماد رام و چندین آهنگساز دیگر، قطعاتی را با استفاده از ترانههای ناب معینی کرمانشاهی ساختهاند. عجب صبری خدا دارد، رفتم که رفتم، از تو گذشتم، انسان، به یاد کودکی، لوح مخدوش و خواب شیرین ازجمله مشهورترین اشعار و ترانههای معینی کرمانشاهی هستند.
معینی کرمانشاهی از سال 1387 به دلیل کهولت سن، با بیماری نفستنگی و ناراحتی سینه دستوپنجه نرم میکرد تا اینکه در روز 26 آبان ماه سال 1394، این شاعر و ترانهسرای پیشکسوت در بیمارستان جم ایست قلب کرد و درگذشت. پیکر رحیم معینی کرمانشاهی در قبرستان بیبی سکینه کرج و در کنار همسرش که 60 سال در کنار او زیسته بود، به خاک سپرده شد.
احمد محسنپور- آهنگساز، موسیقیدان، نوازنده برجسته کمانچه و سرپرست گروه موسیقی شواش از اساتید موسیقی مازندران است. محسنپور متولد یکم اسفند سال 1324 در روستای قادیکلای بزرگ در منطقه قائمشهر بود. او در کودکی به کمک پدرش با سازهای "لـله وا" و بعدها با سازهای "نی لبک"، "ویولن" و "کمانچه" آشنا شد. محسن پور چون بهطور جدی و پیگیر به موسیقی مازندرانی روی آورد، برای ادامهی کار موسیقی، ساز کمانچه را به دلیل محلی بودنش به عنوان ساز اصلی برگزید.
در شهریورماه سال 1364، احمد محسن پور اولین مرکز آموزش موسیقی و پرورش فرهنگی-هنری را با نام فرهنگ خانه مازندران در ساری بنیان نهاد و در ادامهی فعالیتش، طی سال 1367، گروه موسیقی محلی مازندرانی "شواش" را تشکیل داد که چند آلبوم صوتی و تصویری و کنسرتهای داخل و خارج از کشور ماحصل تلاشهای محسن پور با این گروه است. از احمد محسن پور حدود 20 آلبوم صوتی و 6 آلبوم تصویری به یادگار مانده است و 3 اثر منتشر نشده نیز دارد که ممکن است بعدها توسط اطرافیان وی منتشر شود. محسن پور در سالیان دراز فعالیتش، دهها کنسرت بزرگ در ایران و خارج از کشور برگزار کرده است.
این نوازنده چیرهدست موسیقی مازندران، مدتی را به علت بیماری قلبی و خونی و پاسخ منفی پزشکان در منزلش نگهداری میشد که در نهایت صبح روز چهارشنبه 30 دیماه در سن 70 سالگی درگذشت. پیکر احمد محسن پور در امامزاده حمزه چالدشت در بین دو روستای قادیکلا و آهنگرکلای قائم شهر دفن شد.
شیدا جاهد- با نام اصلی امجدالملوک جاهدیان متولد سال 1133، خواننده و از بنیانگذاران گروه موسیقی "کرشمه" بود که در اغلب آثار خود، با همسرش مسعود جاهد همخوانی میکرد. وی در طول سالهای فعالیت هنری خود، چند آلبوم به صورت همخوانی با همسرش منتشر کرد؛ آلبوم "در فکر تو بودم" با بازخوانی شماری از تصنیفهای علیاکبر شیدا سبب شهرت این گروه شد و آن را به یکی از پرفروشترین آلبومهای سال تبدیل کرد. "پنجره باز میشود" و "کوچههای بینشان" نیز آلبومهای بعدی این گروه بود.
جاهد در پی تشدید بیماری سرطان چند روزی به کما رفته بود و در بیمارستان لاله بستری شده بود که اواخر یکشنبه شب 9 اسفندماه در این بیمارستان به دیار باقی شتافت. پیکر مرحومه جاهد در آرامگاه بهشت زهرا دفن شد. مسعود جاهد پس از مرگ همسرش علیرغم اعتراض به نادیده گرفته شدن شیدا جاهد در سالهای واپسین عمرش، وعده انتشار سه آلبوم همخوانی به نامهای "سرخوشان "، "زلف" و "مجنون" با آهنگسازی و تنظیم او و همخوانی شیدا جاهد را داد.
حمید موگویی- متولد 1332، خواننده موسیقی سنتی، نوازنده، مدرس پیانو و گیتار بود. او با ارکستر سمفونیک تهران بهعنوان سولیست گروه کر فعالیت داشت و با آهنگسازانی مانند فریدون شهبازیان، کامبیز روشنروان و بابک بیات در چند اثر همکاری کرد. موگویی در مدت فعالیت هنریاش، همکاریهایی با فریدون شهبازیان نیز داشت و همچنین وی تیتراژ فیلم سینمایی "مرگ پلنگ" به کارگردانی فریبرز صالح را خوانده بود.
عضو کانون خوانندگان سنتی خانه موسیقی و عضو سابق ارکستر سمفونیک تهران، یکم اردیبهشت سال 1394 به علت ایست قلبی به دیار باقی شتافت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. مرحوم حمید موگویی ازجمله هنرمندانی بود که در مراسم یادبود هنرمندان درگذشته سال 1394 با عنوان "آیین چراغ خاموشی نیست" که چهارشنبه 19 اسفند در مجموعه تماشاخانهی ایرانشهر برگزار شد، یاد او زنده شد.
فرهنگ مندنیزاده- ملقب به "مجید فرهنگ"، 20 فروردین 1324 در محله موگهی شوشتر و در یک خانواده هفت نفره به دنیا آمد. پدر و برادر او تار مینواختند و از مشوقان مجید فرهنگ برای ورود به عرصه موسیقی بودند. فرهنگ از نوجوانی به خوانندگی علاقه داشت و از سال 1345 موسیقی میخواند. او در سال 1348 به تهران رفت و در آنجا به فعالیت موسیقی خود ادامه داد. نخستین آهنگ فرهنگ "یا بشو رومی رومی یا بشو زنگی زنگ" بود و در ادامه برای چند فیلم سینمایی خوانندگی کرد. "ﻏﺮﻭﺏ ﭘﺎﯾﯿﺰه" معروفترین ترانه مجید فرهنگ است.
مجید فرهنگ پس از مدتها بیماری، 24 شهریور 94 در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت. پیکر مرحوم فرهنگ برای خاکسپاری در شهرستان شوشتر، از تهران به استان خوزستان منتقل شد تا این خواننده و نوازنده چیرهدست در زادگاه خود آرام بگیرد.
سهراب عیسیپور- از بهترین سرنانوازان ایران محسوب میشد و علاوه بر نوازندگی سرنا در حوزههای کرنانوازی، نی محلی و نی انبان هم تخصص ویژه ای داشت. عیسیپور پنجشنبه شب ۲۴ دی ماه سال 94 به همراه فرزندش در مسیر خواجو شهر به سیرجان در اثر تصادف درگذشتند. پسرش جابر عیسیپور نیز از نقاره نوازان برجسته منطقه سیرجان بود که همراه با پدرش در جشنوارههای مختلف موسیقی نواحی جوایز زیادی را نصیب خود کردهاند. مراسم خاکسپاری این دو هنرمند در منطقه امیرآبادشول شهرستان سیرجان انجام گرفت تا این پدر و پسر هنرمند، در زادگاه خود به خاک سپرده شود. فؤاد توحیدی پژوهشگر موسیقی نواحی کرمان درباره وفات سهراب عیسی پور میگوید:" ضایعه درگذشت وی و پسرش یکی از بدترین اتفاقاتی است که طی سالهای اخیر در موسیقی نواحی ایران و منطقه کرمان افتاده چراکه بعید میدانم جایگزینی به توانمندی این هنرمند بتوان پیدا کرد.
احمد سیگارچی- متولد ١٣٢٢ در شهر صومعه سرا واقع در استان گیلان بود. سیگارچی اولین نوازنده عود در گیلان بود و نواختن این ساز را ظرف مدت سه ماه در بندرعباس یاد گرفت و سپس به رشت بازگشت و به رادیو گیلان پیوست. از سال ٤٦، با ادامه تحصیلات آکادمیک، فعالیت هنری او در تهران و رادیو تلویزیون گیلان گسترش یافت که در این اثنا با هنرمندانی ملی و محلی مثل فریدون پوررضا، فرامرز زریوند، علی زیباکنار، سعید تحویلداری و محمد عذرخواه همکاری داشت.
از احمد سیگارچی حدود بیست آهنگ برجای مانده که درخشانترین آنها، "گالپوشی خانه" است که با شعری از شاعر پرآوازه گیلان، شیون فومنی و صدای فریدون پوررضا خوانده شد.
احمد سیگارچی صومعهسرایی نوازندهچیره دست ستنور و عود، عصر روز دوم مرداد ماه سال 94، در منزل مسکونی خود واقع در محله معلولین شهر رشت از دنیا رفت. پیکر زندهیاد سیگارچی صومعه سرایی در قطعه هنرمندان آرامستان تازه آباد به خاک سپرده شد.