پیگیری قضایی؛ ماهیت غیرصنفی خانه موسیقی را عیان میکند
علیرضا جواهری میگوید: طرح شکایت حقوقی و قضایی و ادبیات تهدید و ارعاب، دردی از جامعۀ بحرانزده و دردمند موسیقی کشور دوا نخواهد کرد و شما گردانندگان این نهاد به ظاهر صنفی بهتر است به جای ادبیات زور و شکایت متوسل به ادبیات حمایت و تعامل و گفتار شوید.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ در جوابیه علیرضا جواهری به خانه موسیقی اینگونه آورده شده است:
در پی شکایت خانه موسیقی از ساسان فاطمی و مطالب نگاشته شده درمورد این ماجرا، مشغول مطالعۀ بیانیۀ سایت خانۀ موسیقی بودم که با واژهای جدید در ادبیات این نهاد به ظاهر صنفی مواجه شدم. مفتریان! این نیز احتمالا جزء واژگانی خواهد بود که در ادبیات آیندۀ خانۀ موسیقی به کرات استفاده خواهد شد.
متنی که در توجیه شکایت از دکتر ساسان فاطمی در سایت خانۀ موسیقی و چند خبرگزاری نوشته شده بود همراه با ادبیاتی بسیار سخیف و سطح پایین با لحنی سرشار از تهدید و تحدید!
به هر روی شکایت قضایی از دکتر ساسان فاطمی اوج بیتدبیری و تنگ نظری نهادی است که خود را حامی حقوق هنرمندان میداند درحالیکه خود بلای جان هنرمندان شده است. خانۀ موسیقی با طرح این شکایت نشان داد که تاب و تحمل نقدها و انتقادات را نداشته و با انجام چنین حرکاتی سعی در حفظ موقعیت خود و منحرف کردن ذهن مخاطبان از اصل ماجرا دارد.
تا امروز خانۀ موسیقی ادعای حمایت از هنرمندان را داشت ولی از امروز شکایت از هنرمندان نیز به خدمات روزافزونشان اضافه خواهد شد. در این نوشتار قصد آن ندارم تا پاسخ بند بند .... نگاشته شده در نمایشگاه اتاق فکر خانۀ موسیقی را بدهم. چون اکثر مطالب نوشته شده آنقدر بیپایه و اساس هستند که اکثر خوانندگان آن، حتی طرفداران پر و پاقرص عملکرد کنونی خانۀ موسیقی هم در خلوت خودشان میتوانند به صحت و سقم مطالب نگاشته شده پی ببرند.
از محتوای اولیۀ آن نوشتار میتوان چنین برداشت کرد که نویسندۀ مطلب و نمایندۀ اتاق فکر خانۀ موسیقی سعی کرده بین منتقدین فرق بگذارد. خودمانیتر بگویم، منتقد خوبها و منتقد بدها و احتمالا برای خلاصهگویی گفتند بهتر است منتقد بدها را از این پس مفتریان و هتاکان صدا بزنیم تا هم به ادبیات تهدید و تحدید خود وفادار بمانیم و هم بتوانیم به این بهانه مابین منتقدان شکافی ایجاد کنیم.
این تقسیمبندی ذهنی همانند بسیاری از مفاهیم دیگر همچون خودیها و غیرخودیها کماکان در اتاق فکر خانه برقرار است. بنابر این ازنظر حضرات یک عضو خوب و متعهد کسی است که سر تا پا مطیع و فرمانبردار آقایان باشد و جز مجیزگویی و ذکر خیر حضرات، کلامی بر زبان نداشته باشد.
در طی این مدت منتقدین سعی کردند از تمامی راههای ممکنه روزنهای را برای تعامل و همفکری و رسیدن به یک نقطۀ مشترک با گردانندگان فعلی خانۀ موسیقی پیدا کنند. همانطور که جلسات تعاونی مسکن خانۀ موسیقی برای تعامل و رسیدن به یک نقطۀ مشترک راه به جایی نبرد، جلسات مشابه منتقدینِ خودِ خانه هم نتیجهای نداشت تا اینکه منتقدین ناگزیر به درج مطالب خود در مطبوعات و رسانهها شدند. حتی بارها تلاش شد تا مطالب از طریق سایت خبری خانۀ موسیقی به گوش مخاطبان برسد. ولی به نظر، مسئول و گردانندۀ این سایت از اصول اولیۀ مطبوعات و تعهدات و الزامات آن اطلاع چندانی ندارد یا اصولا خود را متعهد به درج مطالب خلاف نظرات خود نمیداند.
در بیانیههای مختلف خانۀ موسیقی در خبرگزاریهای مختلف، صحبت از شکایت از 2 فرد هتاک و مفتری دیگر هم شده که البته در ادامه عنوان شده از بیان نام این افراد فعلا صرفنظر میکنیم.
گیرم به جای 2 نفر از 15 نفر دیگر هم شکایت بکنید سوال اساسی اینجاست که با طرح اینگونه مطالب در مطبوعات به دنبال چه داستانی هستید؟
این همان تعهدی است که بارها و بارها در ادعاهای خانۀ موسیقی بیان شده که ما یکی از اهدافمان حمایت از هنرمندان است؟
در جایی دیگر بیان شده که شورای عالی به ماجرای منتقدین دخول کرده و قصد ریش سفیدی داشتهاند!
حاصل این ریش سفیدی، بیانیۀ یکی از اعضای این شورا در سایت خانۀ موسیقی بود، به نحوی که گویی این بیانات وحی منزل است و غیرقابل نقد. حتی تصور خانۀ موسیقی این بود که آنها برگ آخر برنده را همان ابتدا رو کردهاند و دیگر کسی روی این مطالب حرف نمیزند. ولی دیدید که چنین نشد و بسیاری از منتقدین ضمن رعایت جایگاه هنری فرد موردنظر جواب سخنان بیپایه و اساس ایشان را دادند. ولی بازهم خانۀ موسیقی سعی کرد مسائل را به هم ربط دهد و در بیانیههای خود صحبت از هتک حرمت و ... کرد و در انتها هم استفاده از واژۀ جلالخالق!
البته نکتۀ واضح و مشخص این بود که مشخص شد پاسخ به بیانات فرد موردنظر جزء خطوط قرمز خانه است و یکی از ملاکهای سنجش "هتاکین و مفتریان"
در جایی دیگر نوشته شده منتقدین از همان ابتدای امر با سلاح شکایت وارد عرصه شدهاند، سوالی که پیش میآید این است که کدام شکایت؟ نامۀ به بازرس خانۀ موسیقی؟ بد نیست نویسندۀ بیانات اتاق فکر خانۀ موسیقی رجوعی به اساسنامه و شرح وظایف بازرس داشته باشند تا ببینند نوشتن نامه به بازرس جزء حق طبیعی هر عضو بوده است. سوال دیگر این است که مطالب نوشته شدۀ منتقدین در نامۀ بازرس چه بوده؟ آیا محتوای آن چیزی جز رعایت اصول اولیۀ اساسنامه بوده؟
نگارش نامه به بازرس خانۀ موسیقی به مذاق سایر اعضای گردانندۀ فعلی خانۀ موسیقی نیز خوش نیامده تا حدی که یکی از این افراد در بیانیهای فرموده بودند: یا مذاکره یا شکایت! (البته تفسیر ایشان از شکایت همان نامهنگاری به بازرس است)، همچنین در جایی دیگر به صراحت فرموده بودند که: اینان (منتقدین) فقط و فقط قصد براندازی دارند. (البته لازم به توضیح است که در آن زمان هنوز واژگان "هتاکین و مفتریان" در اتاق فکر خانه، ابداع نشده بود.)
در جایی دیگر صحبت از خوابزدگی منتقدین شده است. بگذارید مطلب را با مثالی بسیار ساده و روان تشریح کنم تا ببینیم خوابزده کیست؟ امیدوارم با بیان این مثال مدیران و اعضای شورای عالی خانۀ موسیقی بتوانند درک بیشتر و بهتری از مفهموم اساسنامه و جایگاه آن داشته باشند. همانطور که میدانیم برای ثبت، اداره و مدیریت ... نیاز به اساسنامه هست و مدیران .... ضمن مراجعه به ثبت شرکتها ابتدا اساسنامۀ این مکان را در اختیار ثبت شرکتها قرار میدهند و آن را ثبت میکنند و در ادامه سایر مراحل اداری در وزارتخانههای مربوطه و ...انجام میشود، حال چگونه ممکن است یک نهاد به ظاهر صنفی که اساسنامۀ آن روی کاغذ هم نوشته و ثبت شده بدون اعتنا به اصول اولیۀ آن اداره شود؟
یکی از دغدغههای اصلی منتقدین و از نظر شما (هتاکین و مفریان و خوابزدگان) رعایت همین اصول اولیۀ اساسنامه هست. آیا این به معنای هتاکی و براندازی و آشوب و اغتشاش است؟
در جای دیگر درج شده که خانه روزی را برای جلسۀ هماندیشی با منتقدین مطرح کرده (23 دی ماه 1394) و منتقدین در یک جوابیۀ واضح و مشخص دلایل عدم شرکت خود در این جلسۀ فرمایشی و نمایشی را بیان کردند ولی ظاهرا نویسندۀ بیانات اتاق فکر خانۀ موسیقی یا آن جوابیه را نخواندهاند و یا به برداشت صحیحی از مفاد آن نامه نرسیدهاند. دلایل منتقدین در عدم شرکت در آن جلسۀ کذایی کاملا واضح و آشکار است بنابراین بهتر است نویسندۀ بیانیۀ خانۀ موسیقی، برگزاری این جلسۀ نمایشی و فرمایشی را به حساب تعامل خانه با منتقدین نگذارد ضمن اینکه قبلا نیز یکی از گردانندگان فعلی خانۀ موسیقی الطاف خود را تحت عنوان براندازان نسبت به منتقدین نثار کرده بودند.
در جایی دیگر نوشته شده حل و فصل مسائل در درون خانه، خوشبختانه طی این چند سال اخیر اینجانب به عنوان وکیل قانونی جمع کثیری از اعضای خانۀ موسیقی و تعاونی مسکن پیگیر مطالبات آنها بودهام، بارها و بارها سعی در برگزاری جلسات جهت حل مشکلات کردیم، ولی هر دفعه به بهانهای جلسات یا برگزار نشد و یا لغو شد. عملکرد تعاونی مسکن خانۀ موسیقی میتواند آئینۀ تمامنمایی باشد بر سایر امور انجام شده در این نهاد به ظاهر صنفی!!!
هیئت مدیرۀ تعاونی و خانه (که البته مشترک هستند) و شورای عالی تا به حال چه اقدامی در حمایت از اعضای مالباختۀ خود در تعاونی مسکن انجام دادهاند؟
چرا شورای عالی که همه جا ادعای ریش سفیدی دارد در این امر دخول نفرمودند؟
مگر حق و حقوق پایمال شدۀ اعضای این تعاونی چیزی جدای از مطالبات به حق صنف موسیقی است؟
نمونۀ دیگر وبسایت خبری خانۀ موسیقی یا همان "نمایشگاه اتاق فکر خانۀ موسیقی"
بارها و بارها تلاش کردیم از طریق این رسانه مطالب را به قول حضرات، درون خانواده و بینیاز از درج در سایر مطبوعات انعکاس دهیم ولی دریغ از یک بار پاسخ مکتوب یا گویا. بنابر این وقتی راهی برای تعامل باقی نمیماند میبایست به مطبوعات و خبرگزاریها متوسل شویم. ضمن اینکه تا مدتها خبرگزاریها و سایتهای خبری زیر بار مطالب ما نمیرفتند و گاه برای درج یک جوابیۀ ساده نیاز به روزها و هفتهها نامهنگاری و کسب مجوز بود تا اینکه ماجراهای جلسات نقد ضرب اصول پیش آمد و هویت و ماهیت واقعی گردانندگان فعلی خانۀ موسیقی برای بسیاری از خبرنگاران مشخص شد. از آن زمان بود که درج مطالب بسیار راحتتر شد و بسیاری از حقایق بدون پردهپوشی و دخل و تصرف در سایتهای خبری منعکس شد.
درج مطالب و حقایق مربوط به خانۀ موسیقی و تعاونی مسکنِ آن باعث کشف یکی دیگر از خطوط قرمز گردانندگان فعلی خانۀ موسیقی شد "منتقدین به دور از جنجال رسانهای" یا همان "منتقد خوبها"
بنابر این یک کلید واژۀ دیگر از رمز و رموز اتاق فکری خانۀ موسیقی فاش میشود که "منتقد بدها" قطعا کسانی خواهند بود که مطلب در رسانهها مینویسند یا به قول حضرات جنجال رسانهای به پا میکنند!
این موضوع نشان داد که رسانه ها تا چه حد در آگاهی مخاطبان و بیان حقایق موثرند و به عبارتی یکی از ارکان یک جامعۀ مدنی به حساب می آیند و به واسطۀ وجود آنها به تدریج دست نهاد های متخلف و بی قانون رو می شود و مخاطبین با حقایق و واقعیت ها بیشتر آشنا می شوند.
در انتها معتقدم با شکایت از منتقدین یا به روایت شما "هتاکین و مفتریان" راه به جایی نخواهید برد. قطعا پیگیری حقوقی و قضایی این ماجرا هویت و ماهیت غیرصنفی شما را بیشتر عیان و آشکار میکند. بنابراین بهترین گزینه برای رسیدن به نتایج مطلوب، تعامل با منتقدین و شنیدن حرفها و نظرات آنهاست. همانطور که ذکر شد طرح شکایت حقوقی و قضایی و ادبیات تهدید و ارعاب، دردی از جامعۀ بحران زده و دردمند موسیقی کشور دوا نخواهد کرد و شما گردانندگان این نهاد به ظاهر صنفی بهتر است بهجای ادبیات زور و شکایت متوسل به ادبیات حمایت و تعامل و گفتار شوید، شاید در بین حرفهای منتقدین دو کلمه حرف حساب هم جهت پیشبرد اهداف صنف موسیقی پیدا شود.
علیرضا جواهری – اسفند 1394