وزرا جابجا میشوند اما هنرمندان باقی میمانند/ به نخبهکشی عادت کردهایم
نشست کتابخوانی ویژه هنرمندان پیشکسوت به همت نهاد کتابخانههای عمومی کشور و انجمن هنرمندان پیشکسوت با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمع کثیری از هنرمندان پیشکسوت صبح امروز (یکشنبه 2 اسفند) در هتل انقلاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ داریوش ارجمند وقتی به عنوان یکی از سخنرانان این مراسم پشت تریبون رفت؛ با خروج وزیر فرهنگ در جلسه مواجه شد و گفت: آقای وزیر چشم دیدن ما را نداشتند و همین حضور نصف و نیمه جلسه را به سرعت ترک کردید. صد البته که برگزاری چنین نشستهایی بسیار مهم و ستودنی است اما گویا فراموشی گذشته و تاریخ اینجا سرایت کرده و حتی در دعوتنامه آرمی از موسسه پیشکسوتان وجود ندارد و گویا ما فقط زینتالمجالس هستیم.
ارجمند افزود: کسی نمیداند موسسه پیشکسوتان را با چه خون دلی به وجود آوردیم و شخصا حتی بدنامی نشستن در کنار رئیسجمهور سابق را به جان خریدم تا چنین موسسهای پا بگیرد. بعد از این همه مدت و حالا که خوشحال بودیم در حضور وزیر فرهنگ و ارشاد گردهم آمدهایم و صحبت میکنیم؛ ایشان خیلی راحت مجلس را ترک میکند. کاش مسئولان بدانند اگر وزارتخانهای به نام فرهنگ وجود دارد به دلیل وجود هنرمندان و افراد فرهنگی است و چنین پستهایی بدون وجود هنرمندان وجود خارجی نخواهد داشت.
این بازیگر اضافه کرد: وزیر برای هر وزارتخانهای مدام جابهجا میشود اما هنرمندان طی سالهای طولانی با فعالیتهای خود برای مردم حضور واقعی دارند.
ارجمند سپس به معرفی یک اثر فرهنگی و کتاب پرداخت و گفت: من یک خراسانی و شاگرد دکتر شریعتی هستم به همین دلیل واقعا تاسف میخورم که از تاریخ و ادبیات خود بریدهایم حتی بسیاری از رویدادهای معاصر را به راحتی کنار میگذاریم.
وی یادآور شد: به سبب همین علاقه به تاریخ مدام به این فکر میکردم که چرا در فیلمها و تئاتر ما کمتر کسی سراغ شاهنامه، بوستان و گلستان سعدی، مرزبان نامه یا کلیله و دمنه میرود؟ بسیاری از آثار ادبی مان پنهان و مهجور میمانند چراکه مدتهاست به نخبهکشی عادت کردهایم. از حسنک وزیر گرفته تا امیرکبیر. کسی باید به سراغ اینها برود.
ارجمند در ادامه خاطرهای درباره فردوسی تعریف کرد و گفت: به خاطر دارم سالهای دور کار تا جایی پیش رفته بود که میخواستند با بولدوزر وارد مقبره فردوسی شوند و آنجا را تخریب کنند. من با اندک بضاعت خود نامهای به رئیسجمهور وقت (رهبر انقلاب) نوشتم و ایشان نیز با نامهای پیگیر حل ماجرا شدند.
این بازیگر سپس تاکید کرد: از مدتها پیش به دنبال جمعآوری اشعاری بودم که به نوعی به رستم و سهراب پرداختند و نهایتا یک بیت از مولانا من را تکان داد. آنجا که میگوید شیر خدا و رستم دستانم آرزوست.
ارجمند؛ دو وجه دینی و ملی در فرهنگ ایران را جدایی ناپذیر خواند و گفت: آرش و حضرت ابوالفضل (ع) هر دو برای ایرانیان عزتمند و باارزشند. به همین دلیل است که فرهنگ و حماسه کشور ما با دین آمیخته شده است. کاری که یونانیان نتوانستند انجام دهند و حتی یکی از شخصیتهای اسطورهای خود را با مسیحیت همراه کنند. برای ما ایرانیان تخت جمشید و مسجد شیخ لطفالله ارزشی بسیار دارد.
وی همچنین با اشاره به نمایشنامهای از آثار خود که به داستان شقاد برادر رستم پرداخته است؛ گفت: در مورد شقاد و مرگ رستم بحث زیاد است. من با مطالعه تولد شقاد پیچیدگیهایی روانی را یافتم که با آن دید روانشناسانهای را وارد نمایش کردم. خانم میهن بهرامی به سبب همین نگاه روانشناختی؛ این نمایشنامه را نوع جدید ارزیابی کرد. علاوه بر این در نمایشنامه دیگری سراغ سعدی رفتم. از نظر من؛ او طنازترین شاعر ایرانی است.
ارجمند گفت: ما باید با تکیه بر داشتههای فرهنگی خود به خلق اثر بپردازیم و اینکه امروزه حتی اسم فیلمها و دیالوگها نیز یک کپیبرداری صرف از سینمای ایرانی است به دلیل همین پسراندن فرهنگ ایران و ایرانی است.
خسرو حکیم رابط نیز در این مراسم بخشهایی از خاطرهنگارهای خود تحت عنوان مستند روز هفتم را خواند و گفت: دو سه خاطره از زندگی خود که سرشار از آوارگی و فراز و نشیب بوده است را از این مجموعه برایتان میخوانم.
یکی از خاطرات حکیم رابط به سال 1328 و آغاز به کار او به عنوان معلم در کازرون بازمیگشت و بخش دوم نیز قسمتهایی از زندگیاش در کشور رومانی را شامل میشد.
سپس رضا فیاضی با انتقاد از نحوه برگزاری این مراسم و تشبیه آن به مراسم عقد و عروسی که باعث از بین رفتن تمرکز شنونده و گوینده میشد؛ گفت: در سالهای دور چندین و چند نمایشنامه برای بچهها کار کردهام که همگی توسط کانون پرورش و فکری کودکان منتشر شده است. علاوه بر اینها ت مثل تئاتر، عصای کارگشا، موسی آوازخوان نیز در این سالها در کنار بازیگریام منتشر شده است.
فیاضی افزود: همچنین یک رمان با نام مردی با لاک قرمز توسط نشر مروارید و مجموعه شعر بانوی نیلوفری که چند شعر از اشعار نشستهای دوستانه را شامل میشود؛ توسط نشر نگاه منتشر شده است.
او در توضیح کوتاهی درباره رمانی مردی با لاک قرمز نیز گفت: ماجرای این داستان به نوعی دغدغه کودکی من نیز بوده؛ درست مثل سایر داستانهایی که نوشتهام.
در ادامه؛ فیاضی بخشهایی از این کتاب را برای حاضران خواند.
اسماعیل خلج نیز در این نشست؛ ضمن اشاره به نشست قبلی و معرفی کتاب کاشفان گفت: در نشست قبلی کتاب کاشفان را معرفی کردم که 4 بخش کشف زمین، طبیعت درون، طبیعت بیرون و زمان را شامل میشد. این بار میخواهم کتابی با نام مفاتیحالغیب را معرفی کنم که به کشف رموز آیات قرآن پرداخته است.
این بازیگر افزود: این کتاب 900 صفحه دارد که بیش از 130 صفحه آن فلسفه یونان و فلسفه ایران را دربرمیگیرد. بعد از آن نگاه کشف شهودی به قرآن آغاز میشود و شاید دلایل و برهان عمدتا ارسطویی کمتر در آن به چشم بخورد اما مطالعه آن خواننده را از درون راضی میکند. مفاتیحالغیب از آیات و روایات نیز در مطالب خود استفاده کرده و نگاه تازهای به کشف رازهای قرآنی دارد. این کتاب راهی را باز میکند و روشی را پیشنهاد میدهد تا بدون ترس تمامی افراد با قرآن رفیق شوند.
نرگس آبیار به عنوان سخنران بعدی به معرفی کوتاهی از کارهای ادبی خود پرداخت و گفت: به غیر از فعالیت در زمینه سینما تاکنون 30 جلد کتاب نیز منتشر کردهام که 20 عنوان از آنها در حوزه کودک و نوجوان و 10 جلد نیز رمان بزرگسال به حساب میآید.
کارگردان فیلم سینمایی نفس ادامه داد: رمان نفس که فیلم امسال جشنواره نیز براساس آن ساخته شده از دو زاویه سوم شخص و من راوی روایت میشود و سعی داشتیم با لحن شیرین کودکانه و از نگاه یک کودک جهانبینی کودک را از اتفاقاتی مثل جنگ به تصویر بکشیم. به خاطر نوع نگاه کودک بسیاری از زوایای فیلم با خرده احساسها پیوند خورده تا نگاه دختر خردسال به اتفاقات مختلف جهان اطرافش نمایش داده شود.
او درباره تم این کار ادبی نیز بیان کرد: تم کار آگاهیبخشی از رنجی است که نصیب بشر میشود آن هم رنجی که در عین سختیها و مصائب شیرینیهای خاص خود را نیز دارد. در این کار همچنین به نوعی از مردمشناسی هم استفاده شده است و حتی کولیها در آن حضور دارند. این برای اولین بار است که در سینمای ایران این قشر از جامعه به تصویر کشیده شدهاند. همچنین خیلی ناخودآگاه آیینهای ایرانی و بخشهایی از تاریخ معاصر مثل جنگ و انقلاب در این اثر گنجانده شده است.
آبیار درباره چگونگی نامیدن این اثر تحت عنوان نفس نیز گفت: تنفس و نفس برای کودک شخص اول داستان بسیار مهم است چراکه پدرش از بیماری تنگی نفس و آسم رنج میبرد و بچه آرزو دارد در بزرگسالی پزشک شود تا تنگی نفس پدرش را درمان کند.
این کارگردان در پایان سخنانش بخشهایی از داستان نفس را بازخوانی کرد.
راضیه تجار (نویسنده) نیز در سخنانی به معرفی یکی از آثارش به نام کوچه اقاقیا پرداخت و گفت: تاکنون 35 اثر در حوزه بزرگسال منتشر کردهام و کوچه اقاقیا یکی از داستانهایی است که به اتفاقات دهه 20 خورشیدی میپردازد. کوچه اقاقیا تاکنون به چاپ دهم رسیده و توسط نشر سوره مهر و انجمن قلم ایران منتشر شده است.
این نویسنده تصریح کرد: شخصیتهای رمان کوچه اقاقیا بیشتر زن هستند و کتاب یک اثر زنمحور به حساب میآید. قهرمان اصلی فیلم دختر 7 سالهای به نام دلنواز است که اتفاقات زندگی او در فضای تهران قدیم با روایت دانای محدود و دانای کل به تصویر کشیده میشود. موقعیت زنی (مادر دلنواز) که جهل روزگار باعث میشود پس از به دنیا آمدن دخترش دچار افسردگی شود روایت اصلی داستان است.
وی افزود: نثر داستان تصویری و توصیفی انتخاب شده تا خواننده علاوه بر خواندن احساس کند تمام اتفاقات را پیش چشم خود به عینه میبیند.
در این مراسم؛ حجت الله ایوبی (معاون سینمایی وزارت ارشاد) هم در سخنانی ضمن تشکر از علیرضا مختارپور (ریاست نهاد کتابخانههای عمومی کشور) به دلیل برگزاری نشست مشترک اهالی سینما و کتاب به معرفی اثر دولت و هنر خود پرداخت و گفت: دو کتاب دولت و هنر و 1972 روز در شماره 6 خیابان جان بارت سوغاتی فعالیتم به عنوان رایزن فرهنگی در فرانسه است.
ایوبی در توضیح علت نگارش کتاب دولت و هنر نیز گفت: زمان ماموریتم در فرانسه نمایشگاهی از پوشش ایران در دورههای مختلف هخامنشی تا معاصر را برگزار کردیم. استقبال مدارس و دانشآموزان فرانسوی از این نمایشگاه بسیار قابل توجه بود و حتی 3-4 ساعت بازدیدشان طول میکشید و دانش آموزان با سوالات متعدد راهنما را خسته میکردند. بعد از کلی اصرار قرار شد مدرسه ایرانی موجود در فرانسه نیز دانشآموزان را برای بازدید از این نمایشگاه بیاورد اما کل بازدید 5 دقیقه هم طول نکشید.
معاون سینمایی وزارت ارشاد افزود: بعد از 5 دقیقه دانشآموزان ایرانی به سراغ شیطنت و بازیگوشی خود رفتند وقتی هم از آنها پرسیدیم که آیا مسئله یا موضوعی برایتان به عنوان سوال مطرح نیست هیچ کدام سوالی نداشتند. همانجا این مسئله برای من دغدغه شد که چرا کودکان ما به گونهای تربیت نمیشوند که فرهنگ و هنر برایشان مسئله باشد و علاوه بر آن یک نگاه پرسشگر و سوالکننده به فرزندانمان یاد نمیدهیم.
وی همچنین یادآور شد: بعد از این اتفاق 50 سال سیاست فرهنگی در کشور را بررسی کردم و دیدم نوع نگاه ما به هنر و آموزش کاملا متفاوت از کشوری مثل فرانسه است. در فرانسه حفظ خطمشیهای آموزشی و اعتباربخشی به هنر و فرهنگ یکی از سیاستهای اصلی برای تمامی دولتهای آنهاست و هر دولت اعم از چپ یا راست که بر سر کار میآیند بر سر این قضیه توافق دارند اما در کشور ما اصلا وضع به اینگونه نیست.
ایوبی به رونمایی کتاب دولت و هنر در 3-4 سال پیش نیز گریزی زد و گفت: وقتی در دولت گذشته این کتاب رونمایی شد یکی از مدیران فرهنگی همان دولت به من گفت که از مطالب مطرح شده در این کتاب و موضوعاتی که تاکنون از آن غفلت شده احساس شرمندگی میکنم و من نیز در پاسخ به او گفتم اگر شما یا هر مسئول دیگری حتی نسبت به یکی از رویکردهای فرهنگی برنامه تغییر بچینند من خوشحالم و کتاب کار خودش را کرده است. این کتاب به زبان روسی و سوئدی نیز ترجمه شده است.
داریوش اسدزاده نیز به معرفی کتاب سری در تاریخ تئاتر ایران از قبل اسلام تا سال 1357 پرداخت و گفت: از سال 1319 به دنیای هنر و تئاتر وارد شدم و حرف و خاطره زیاد دارم. البته ابتدا ورودم به دنیای هنر با نواختن ویلون و موسیقی بود اما کم کم تئاتر برایم جذابتر شد و با ورود به مدرسه نثر جدیتر این هنر را دنبال کردم.
اسدزاده ادامه داد: کتابی که درباره تاریخ تئاتر نوشتم ثابت میکند صد سال قبل از تاریخ اسلام در ایران تئاتر داشتهایم چنانکه مردم بخارا در سوگ سیاوش مراسمی نمادین و تصویری برای عزاداری و شیون برگزار کردند. کتاب دومم نیز به تماشاخانه تهران می پردازد که عملاً از سال 1318 تاکنون یکی از ارکان اصلی برگزاری تئاتر در این کشور بوده است. درحال حاضر نیز مشغول نگارش تاریخ سینما از زمان مظفرالدین شاه هستم و دیگر اینکه کتابی درباره صد سال اخیر تهران را در دست دارم.
این بازیگر به وجود کتابخانهای تقریباً کامل در منزلش نیز اشاره کرد و گفت: در منزل کوچکم کتابخانهای دارم که بسیاری از دوستان و آشنایان از آن کتاب به امانت می گیرند اما متاسفانه هیچ کدام از آنها را به ما بازنمیگردانند. من به اندازه فرزندانم کتابهایم را نیز دوست دارم و روزی 8، 9 ساعت مطالعه می کنم. تعداد زیادی نمایشنامه نیز نوشتم که خوشبختانه همگی اجرا شده و روی صحنه رفتهاند.
هوشنگ توکلی دیگر سخنران نشست بود که گفت: نسل ما دوره پهلوی و انقلاب اسلامی را تجربه کرده است. رضاشاه با کودتا قدرت را در دست گرفت و به همین دلیل با مقاومتهای شدید از سوی روشنفکران و اهالی فرهنگ و هنر روبرو شد. مخصوصاً آن دسته از قشر روشنفکر که از دوره مشروطه به حکومت پهلوی پرتاب شده بودند و شرایط جدید بسیار برایشان سنگین به حساب میآید.آنها تلاش زیادی میکردند تا مردم را با خود همراه کنند. سرانجام تا قبل از کودتای 28 نهایتاً برخی اجتماعات کوچک احزاب فرهنگی شکل گرفت اما بعد از کودتا همین روزنه نیز مسدود شد.
توکلی افزود: البته ورود ترجمه و آثار ادبی سایر کشورها به ایران یکی از نقاط عطف این دوران به حساب میآید که هنوز تکرار چنان ادیبان و مترجمانی غیرممکن به نظر میرسد. انقلاب اسلامی اما به خواست و تلاش خود مردم محقق شد و تفاوت جمهوری اسلامی با حکومت قبل نیز همین جایگاه مردمی است.
این بازیگر سپس به تلاش اهالی فرهنگ و هنر برای تعامل با نهادهای دولتی و حکومتی بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: بعد از پیروزی انقلاب اهالی فرهنگ و هنر خیلی تلاش کردند تا نقش پررنگتری در سیاستگذاریهای هنری و فرهنگی کشور بازی کنند اما به هر دلیلی تغییراتی که باید و لازم بود صورت نگرفت و مدیران دولتی ترجیح دادند مسئولیت فکر کردن و تزریق اندیشه به جامعه را از روشنفکران بگیرند.
وی تاکید کرد: در این 37 سال علیرغم تمامی آثار و برنامههای ارزشمند فرهنگی- هنری جامعه هنوز نتوانسته بعد فرهنگی و هنری قابل قبولی پیدا کند. شاید دخالت نهادهای دولتی در سطح کلان و تنبل کردن جریانات فرهنگی باعث شده شاهد بحران فرهنگ در جامعه امروز باشیم. موضوع کتابخوانی مسئله بسیار مهم به حساب میآید اما از 200 سال پیش به این طرف که بنای مجالس کتاب و کتابخوانی گذاشته شد آنچنان دستاوردی نداشتهایم. امیدواریم برنامههای اینچنینی در سطح کلان نیز به کتاب خوان شدن عموم مردم کمک کند.
احمد مسجدجامعی (وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی) وقتی پشت تریبون رفت عنوان کرد: دوست داشتم نوبت سخنرانی خودم را به دکتر محمود عزیزی بدهم که به عنوان یکی از نامزدهای ورود به مجلس دهم این روزها بیشتر از ما باید صحبت کند.
مسجدجامعی همچنین یادی از مرحوم انوشیروان ارجمند کرد و گفت: چندی پیش برزو ارجمند هدیهای که شامل برخی از لوازم پردهخوانی و غیره بود را به ما هدیه کرد و ما آن را در امری خیر شرکت دادیم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید این هدیه دو بار با مبالغ 10، 15 میلیونی خریداری شد و دوباره به مجموعه بازگشت.
این عضو شورای شهر سپس به بخشهایی از خاطراتش از تهرانگردیها که به زودی منتشر میشود را بازخوانی کرد و برگزاری چنین نشستهایی را مثبت دانست و از آقایان مختارپور و ایوبی به دلیل برگزاری چنین مراسمی تشکر کرد.
محمود عزیزی نیز در این سری از نشستهای کتابخوان گفت: بعد از صحبتهای داریوش ارجمند عزیز سخنرانی بسیار سخت می شود اما به دلیل شرایط خاص این روزها و نزدیک به انتخابات باید اشاره کرد که نزدیک به 3 دهه و 9 دوره است که انتخابات مجلس برگزار شده اما هنوز حسرت این را داریم که دوستانی با عناوین حقوقی خواستههای قشر فرهنگ و هنر را رقم بزند. البته عزیزانی همچون آقای مسجدجامعی بودهاند که کارهای ما را پیگیری کردهاند اما عموم این حمایتها بیشتر دلی و از سوی خود اشخاص بوده و نه به واسطه یک روال حقوقی و قانونی.
عزیزی تاکید کرد: یک مشکل اساسی در جامعه ما این است که 38 سال اخیر مسئولان فرهنگی و هنری از میان هنرمندان و فرهنگیان نبودهاند. اگر امروز فرصتی پیش آمده تا شرایط را به گونهای دیگر رقم بزنیم باید در این حرکت تاریخساز همراه شویم. من هم به واسطه احساس همین فقدان بود که وارد عرصه سیاست شدهام و خوشحالم که از خانواده هنر چندین و چند نفر خودشان را آماده حضور در مجلس معرفی کردهاند. امیدواریم با ورود قشر فرهنگ و هنر به مجلس کسانی باشند که با در نظر گرفتن وجه مشترکمان صدای ما را بهتر بشنوند. شاید کمی هم آوایی و همدلی کمک کند تا اندکی شرایط را تغییر دهیم. غفلت از چنین امکانی سرشکستگی تاریخی میآورد.
دراین مراسم انصافی هنرمند سیاهباز نیز به اجرای نمایش کوتاهی با موضوع کتاب پرداخت. علاوه بر این پیشنهاد احداث باشگاه هنرمندان کتابخوان جهت ساماندهی به این عده از هنرمندان و تشکیل بانک 118 کتاب از دیگر پیشنهادات این مراسم بود.
در پایان مراسم نیز به شرکتکنندگان لوح تقدیر به منظور سپاس و قدردانی و همراهی اهدا شد.