نویسندهای که درد انسان را به تصویر میکشید
شاید قدر محمود را آنچنان که باید و شاید نشناختیم. او در تنهایی ماند و برای چاپ کتابهایش دچار مشکل بود، نام او از فهرست جشنواره ادبیات داستانی حذف شد و او به آسانی به فراموشی سپرده شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نام احمد محمود ناخودآگاه ما را به یاد رمان «همسایهها» میاندازد که یکی از تأثیرگذارترین و پررنگترین آثار در زمینهٔ ادبیات داستانی است. این رمان و نویسندهٔ آن را میتوان از برترینهای رئالیسم اجتماعی بهشمار آورد.
محمود سالهای سختی را پشت سر گذاشت، او زمان زیادی را برای آرمانهایش جنگید، شکنجه شد و به زندان افتاد. گویا مشکل ریوی او که درنهایت به مرگش منجر شد، یادگار همان دوران بودهاست. شاید محمود را بتوان در زمره نویسندگانی که دغدغهدار بودند بهشمار آورد. خیلیها هستند که مینویسند، خوب هم مینویسند. اما فقط مینویسند که چیزی نوشته باشند. برای سرگرمی، دلخوشی یا حتی آفریدن یک اثر ادبی شاخص. اما نویسندگانی چون احمد محمود، مینویسند که حرفی زده باشند. قلم را ابزار بیان سخنان خود قرار میدهند. رنج محمود از وضعیت زمانهٔ خود، در آثارش بارز است.
خط پررنگ داستانهای محمود، زندگی بومی در جنوب و فرهنگ و آیینهای محلی همراه با تم تبعید و زندان است. قصههایی که احمد محمود روایت میکند چندان با زندگی واقعی خود او تفاوتی ندارد و بسیاری از تصاویری که ارائه میدهد، حاصل مشاهدات خودش است. استخوانبندی رئالیسمی که احمد محمود در این رمان آنرا پی میریزد برخلاف آثار چند دهه پیش نویسندگانی که رئالیسم آنها تک خطی و یک بعدی میبود، چند وجهی و در ابعاد مختلف هنری پیریزی و شکلگیری شده که بسی کار پرارج و ستودنی است و دقیقا حسن کار در اینجاست.
شاید قدر محمود را آنچنان که باید و شاید نشناختیم. او در تنهایی ماند و برای چاپ کتابهایش دچار مشکل بود، نام او را از فهرست جشنواره ادبیات داستانی حذف کردند و بر او ظلمهایی رفت که نباید... روحش شاد و یادش گرامی.
زندگینامه
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود که اصالتاً دزفولی است در روز چهارم دی ماه سال ۱۳۱۰ در اهواز متولد شد. پس از سپری کردن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به دانشکده افسری ارتش راه یافت؛ اما ازجمله تعداد زیاد دانشجویان دانشکدهٔ افسری بود که پس از کودتای ۲۸ مردادماه سال ۱۳۳۲ بازداشت و سپس بخشبخش آزاد شدند؛ درحالیکه تنها ۱۳ نفر از آنان در زندان باقی ماندند.
احمد اعطا، یکی از این دانشجویان بود، که نه توبهنامهای امضا کرد و نه به همکاری با حکومت پهلوی تن داد. به همین دلیل مدت زیادی را در زندان بهسر برد. مدتی هم در حوالی خلیج فارس، از جمله در بندر لنگه، در تبعید به سر برد و البته خودش از این دوران با عنوان: «... زمانی که گرفتار بازی سیاست شده بودم!» یاد میکند.
محمود نویسندهٔ خاص و تأثیرگذاری بود، همانطور که برخی از اهالی ادب از او با عنوان یک انسان خارق العاده یاد کردهاند. در آن دورهای که کتاب و کتابخوانی چندان رواجی نداشت و مردم کتابخوان بسیار اندک بودند، محمود توانست با انتشار آثار خود تأثیر بسیاری بر جامعه بگذارد.
احمد محمود در اواخر عمر دچار بیماری تنگی نفس شد و این بیماری در سال ۱۳۸۰ یک بار او را به بیمارستان کشاند. در اول مهرماه ۱۳۸۱ بار دیگر حال او به وخامت گرایید و پس از انتقال به بیمارستان و بستری شدن، در روز جمعه ۱۲ مهر سال ۱۳۸۱ به دنبال یک دورهٔ بیماری ریوی در بیمارستان مهراد در تهران درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
آثار احمد محود
مول» «دریا هنوز آرام است»، «بیهودگی»، «زائری زیر باران»، «پسرک بومی»، «غریبهها»، «دیدار»، «قصهٔ آشنا»، و رمانهای «همسایهها»، «داستان یک شهر»، «زمین سوخته» و «مدار صفردرجه» قصههایی است که احمد محمود روایت کرده است. داستانهای کوتاههای زیادی از محمود نیز در نشریههای چون فردوسی، پیام نوین، کیهان هفته، تماشا و الفبا به چاپ رسیده است. اما آنچه جای زیادی برای نویسنده در میان آثار فارسی باز کرده است به نظر میرسد رمان «همسایهها» است. رمانی که هنوز در دستفروشیهای خیابان انقلاب فروش میرود و هنوز هم خواننده دارد. هرچند محمود برای رمان «درخت انجیر معابد» در سال ۱۳۷۹ برندهٔ دورهٔ اول جایزهٔ هوشنگ گلشیری شد اما خیلی از نویسندگان و منتقدین بهترین و شاخصترین اثر حمود را همان همسایهها میدانند. رمانی که هنوز از برجستهترین نثرهای رئال نویسی در رمان فارسی را نمایندگی میکند.