وضعیت فرهنگ و هنر و محیط زیست در ایران شبیه هم است
سرزمین ما در اقلیم خشک و نیمه خشک قرار دارد. اکثر کارشناسان، وضعیتِ بحرانی محیط زیست در ایران را ناشی از اِعمال مدیریتهای نادرست و بیتوجهی به مؤلفههای بنیادین در طبیعت برشمردهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شب گذشته (سهشنبه 17 شهریور) طی مراسمی در تالار ایوان شمس از احمدرضا درویش، علیرضا داودنژاد، سعید پورصمیمی و فرهاد ورهرام در قالب هفدهمین جشنهای خانه سینما تجلیل شد.
متن کامل سحنان احمدرضا درویش در این مراسم به شرح است:
خانمها، آقایان، همکاران محترم
در ابتدای سخن، برخود لازم میدانم در این مجلس باشکوه، شکوهِ شما بزرگواران و بزرگانِ عرصهٔ سینمای کشور عزیزم را ارج بگذارم. این مراسم نشانهای روشن از روح سخاوت، همدلی و همزبانیست که از دیرباز در فرهنگ ما ایرانیان ریشه دوانیده است. بزرگداشت بزرگانِ سینمای ایران، پاسداشت کسانیست که پیشانی بر آستانِ فضیلت و اخلاق میسایند و نور حقیقت بر پردهٔ تاریکیها میتابانند، که من کوچکترینِ آنانم.
گرامی میدارم یاد و نام کسی را که ثبت روز ملی سینما در تقویم تاریخ و برگزاری آئین سالیانهٔ جشن سینمای ایران، ابتکار اوست. آن نوزاد فلسطینی در فیلم بازمانده، اکنون جوانی بیست و چند ساله است و دفاع از شرافت و هویت خود در غزه، لازقیه، دمشق، حلب، موصل و الرمادی را مرهون تلاوت آیتالکرسی، از زبان مادربزرگش در واگن قطار میداند.
جای سیفاله داد، در عرصهٔ سینمای ایران خالیست. کسی که در فیلمسازی پیشتاز و در مدیریت، نه به سیاستورزی که به صدق و اندیشهورزی شناخته میشود.
اکنون که تمامی اصناف کشور مشغول ارزیابی آثار دوران تحریم و حضور فعال برای دوران «پساتحریم» هستند، ضروریست که نهادهای صنفی در حوزهٔ فرهنگ و هنر، بخصوص خانه ی سینما، با طراحی نقشهٔ راه، عمق استراتژیک فرهنگ، هنر و سینما را در عرصهٔ داخلی و بین المللی ترسیم و در قالب خیزشی فرهنگی، مطالبات برجای مانده و حرکت به سمت توسعهٔ همهجانبه و پایدار را از مدیران و سیاست ورزان طلب نمایند.
سرزمین ما در اقلیم خشک و نیمه خشک قرار دارد. اکثر کارشناسان، وضعیتِ بحرانی محیط زیست در ایران را ناشی از اِعمال مدیریتهای نادرست و بیتوجهی به مؤلفههای بنیادین در طبیعت برشمردهاند. موقعیت فرهنگ و هنر در شرایط فعلی نیز شباهت زیادی به اوضاعِ اسفناک محیط زیست دارد؛ با این تفاوت که قلمرو فرهنگ و هنرِ ایران زمین، نه در اقلیمی خشک و نیمه خشک، بلکه در بستری آباد و با پشتوانهای به بلندای علم، هنر و اندیشهٔ جاری در هویت تاریخی کشورمان بنا گردیده و بُنیانِ انقلاب اسلامی نیز بر مبنای فرهنگ استوار شده است.
در زمانهای که سینمای ایران بر اثر سیاستهای «خودتحریمی» با ادعای فتح قلههای جهانی، حتی در عرصهٔ نمایشیِ شهر کوچک مزار شریف در افغانستان، با دومیلیون جمعیت شیعه و زبان مشترک فارسی نیز سهمی ندارد، کسانی به قصد ترویج فرهنگ خاندان عصمت و طهارت (ع) بدون تکیه بر بودجههای جاری و بیتالمال، طی بیش از یک دهه مجاهدت، اقدام به تولید فیلم رستاخیز نمودند. آنان این اقدام خود را به مَثابه سعیِ بین صفا و مَروِه و طواف به گِردِ کعبهٔ ناطق، حسینابنعلی (ع) میپنداشتند و آرزو داشته و دارند که مخاطبان تشنهٔ عدالت و کرامتِ انسان را در عالَم، به دیدن برگی دیگر از کتاب مُصَوّر و قطور عاشورا میهمان کنند. آیا این آرزو در شرایطی که دلارهای تکفیری و سَلَفی با تسلط بر رسانههای تبلیغی در برابر اندیشهٔ اهل بیت (ع) هزینه میشود و کودکان شیعیان به جرم انتصاب به اسلام علوی ذِبح و نوامیس مسلمانان در بازار بَردِگان خرید و فروش میشوند، گناهی نابخشودنیست و کیفر به همراه دارد؟
رستاخیز با عنایت و توجهات صاحبش، به فضل خدا و با مجوز قانونی و اتکاء به فتاوای مراجع عالیقدر و حُجّت شرعی ساخته شد و به اکران عمومی درآمد. آنچه بر اثر تصمیم مدیران دولتی مبنی بر پایین کشیدن این فیلم از پردهٔ اکران و توقف و تعلیق نمایش آن به بهانهٔ جلوگیری از تضعیفِ جشن هسته ایصورت گرفت حکایتی عبرتآموز است که مسئولان سیاست ورز، لاجرم میبایست پاسخگوی آن باشند.
ما بنا به رهنمودآن حکیمِ فرزانه، به خداوند سبحان توکّل و بر باور خود ایستادگی خواهیم کرد و سینهٔ پر دَردِمان رانه برای اغیار و بیگانگان که برای دیدهبانِ بیدارِ مُلک و ملت گشودهایم.
ما بر این باوریم که مدیریتِ عالَمِ فرهنگ و هنر در دوران «پساتحریم» به عالِمِ اندیشهورز، سخت محتاج است.
«قافلهٔ فرهنگ و هنر، بیچراغ هدایت و کشتی نجات به ساحل نمیرسد.»