سلیم نیساری:
هوشنگ ابتهاج، حافظِ دوره ماست

دیدار با سلیم نیساری، محمدرضا شفیعی کدکنی و هوشنگ ابتهاج در کتابفروشی آینده صورت گرفت.
به گزارش ایلنا، صبح پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه کتابفروشی آینده به همراه بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت، دایرهالعمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرج افشار و مجله بخارا، در بیستمین نشست خود میزبان «سلیم نیساری»، حافظشناس و محقق زبان و ادبیات فارسی بود.
این جلسه با حضور هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، محمدرضا شفیعی کدکنی، احسان اشراقی، میلاد عظیمی و محمد اسلامی برگزار شد. در ابتدای جلسه علی دهباشی ضمن خوشامد گویی به معرفی و طرح خلاصهای از بیوگرافی نیساری پرداخت و گفت: سلیم نیساری در ۲۱ آذر ماه سال ۱۲۹۹ در تبریز متولد شد. پس از گذراندن دورهٔ تحصیلات ابتدایی و متوسطه به تهران آمد. در سال ۱۳۲۱ پس از اخذ درجهٔ لیسانس در رشتهٔ ادبیات فارسی و علوم تربیتی به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. سپس در سال ۱۳۲۹ برای ادامه تحصیل به اروپا و بعد آمریکا سفر کرد و از دانشگاه لندن فوق لیسانس در رشتهٔ علوم تربیتی و از دانشگاه ایندیانا در آمریکا درجهٔ دکتری در رشتهٔ علوم تربیتی و زبانشناسی فارق التحصیل شد.
او ادامه داد: نیساری پس از مراجعت به کشور در سال ۱۳۳۳ مأمور تأسیس دانشکدهٔ ادبیات شیراز شد و ضمن تدریس معاونت آن دانشگاه را نیز عهده دار بودند. وی در سال ۱۳۳۴ به تهران بازگشت و با سمت دانشیار در دانشسرای عالی به خدمت ادامه داد. در همین دوره دروس: تاریخ و فرهنگ ایران، کلیات روش تدریس، روش آموزش زبان فارسی را بر عهده داشت. او در سال ۱۳۳۶ به استخدام دبیرخانهٔ مرکزی یونسکو درآمد و به سمت رئیس ادارهٔ کمکهای فنی یونسکو منصوب شد و در این سمت از طرف مدیرکل یونسکو برای سرکشی به نحوهٔ پیشرفت برنامهٔ کمکهای علمی و فرهنگی این سازمان به کشورهای شمال آفریقا، خاورمیانه و جنوب غربی آسیا سفر کرد.
دهباشی افزود: نیساری پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۴ به مرتبه استادی ارتقاء یافت و به دانشگاه تهران منتقل شد و در دانشکدهٔ علوم تربیتی به تدریس مشغول شد. نیساری همچنین یکی از کارشناسان تمبر ایران هستند و برای نخستین بار در کشور کاتولوگ تمبر پست ایران را در سال ۱۳۱۹ منتشر کرد که این کتاب در سال ۱۳۴۰ با نام «تمبرهای ایران» تجدید چاپ شد.
در ادامۀ جلسه نیساری با درود به روان پاک محمود افشار یزدی گفت: بنیان گذار این نهاد فرهنگی یادگار افشار یزدی است. است. خیلی از شماها ممکن است او را ندیده باشید اما من افتخار داشتم که با سه نسل از خانواده او دوستی و آشنایی داشته باشم. اول خود مرحوم افشار که مدتی معاون وزارت فرهنگ بود و من رئیس دفتر وزارتی بودم. با وی و روحیاتش به خوبی آشنا بودم. ایرج افشار آن زمانی که اوایل خدمتم بود و نسل سوم پسر ایرج افشار، مرحوم بابک افشار مدیر کتابخانه تاریخ که افسوس از میانمان رفت.
او در پاسخ به این سوال که چرا قریب پنجاه سال است که به حافظ پرداختهاید گفت: مؤسسهی فرهنگی منطقهای قصد داشت یادگاری از شعرای بزرگ را به صورت دفترچههای جیبی چاپ کند. این کار به من محول شد. از آنجا که با ایران و ترکیه و پاکستان همکاری داشتیم گمان کردم بهتر است ابتدا از امیرخسرو دهلوی شروع کنم و بعد سعدی وسپس حافظ اما علت اینکه من به حافظ شخصاً دلبستگی پیدا کردم گرچه دلایلی متعددی وجود دارد ولی آنچه که همیشه انسان را مجذوب حافظ میکند خصوصیاتی است که شاید در شاعران بزرگ دیگر کمتر یافت میشود. از تمام نکات میتوانم به این نکته اشاره بکنم که حافظ هیچگاه مستقیماً در پی پند واندرز نبوده است. گرچه در بسیاری نسخ به اشتباه ابیاتی آمده است اما در کل، این یک خصوصیت بارز حافظ است. به عنوان نمونه بیت: من چه گویم که قدح گیرو لب ساقی بوس/ بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این، که در اکثر نسخ این بیت اینگونه چاپ شده است. اما آنچه من با کمک دهها نسخه یافتم به جای «من چه گویم نوشته:» من نگویم «که در واقع نصیحتی غیر مستقیم است.
نیسانی در رابطه با اینکه چرا حافظ دیوانش را خود تدوین نکرد اظهار داشت: باید بگویم که گل اندام مشاور و دوست و همراه حافظ که بارها در جلسات قوام الدین عبدالله شرکت میکرده و اولین شخصی بوده که در مورد افکار حافظ مینوشته است اینگونه بیان میکند که حافظ نوشتههایش را منتشر نمیکرد و حتی دست نویس خود را به دیگران نمیداد و میگفت نمیشود به مردم اعتماد کرد و اما حدس شخص خود من هم همین بوده است که در واقع نسخی که با عنوان دست نویس حافظ در دست دیگران میباشد سندیت ندارد واین را در چندین کتاب نوشتهام. دلایلی هم بر این امر دارم از جمله اینکه این نسخ حتی در ابتداییترین نگارش خود از نظر نگارشی دچار مشکلات بسیار ساده هستند. به عنوان نمونه: «بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد» که در بسیاری از نسخهها» خوان «به شکل» خان «نوشته شده است. در حالی که در قرینهٔ غارت شکل خوان درستترین شکل ممکن است. خوان به معنای سفره و در واقع معنی نزدیک به منظور حافظ است.
او ادامه داد: گرچه یکی از دلایل این اشتباهات خوانش شفاهی و مکتوب نمودن این اشعار توسط کاتبانی است که برداشتهای خود را از بیت داشتهاند و شاید ظهور کلمهٔ خوان در ابتدا و ذکر غارت در انتها این اشتباه را منجر شده است و از طرفی دیگر دلایل اجتماعی باعث این موضوع و عدم تدوین دیوان حافظ در زمان خود او گشت که اگر به خط خود حافظ نوشته میشد مسبب مشکلات جبران ناپذیری میگشت. حافظ انتقادهایی در مورد شیخ و پادشاه و... با بیانی طنز گونه مطرح میکرد که تا آن زمان کمتر کسی این جسارت را داشت.
نیساری درباره دیدار و آشنایی خود با علامه محمد قزوینی گفت: بنده در سال ۱۳۲۴ رئیس دفتر مرحوم دکتر شایگان بودم. وی فردی استثنائی بود. در کتابی، خاطراتم را با او نوشتم. در زمان همکاری با ایشان وی ماشینش را میفرستاد منزل من و مرا به خانه او میبرد. میگفت:» اول بنشین و پروندهها را بررسی کنیم و بعد به وزارتخانه برویم. «بسیار اهل طنز بود و به یاد دارم که هم زمان با وزارت، رئیس انجمن تربیت بدنی نیز بود.
این استاد دانشگاه درباره آشنایی خود با ملک الشعرای بهاری گفت: وقتی دوره آخر دبیرستان تحصیل میکردم و تصمیم داشتم برای ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کنم. در ذهن من تنها این بود که چهار نفر را ملاقات کنم: بهار و شهریار و محمد حجازی و پروین اعتصامی. بهار در سال سوم رشته ادبیات فارسی کتاب سبکشناسی تألیف خود را تدریس میکرد و بنده افتخار شاگردی او را داشتم. بعد از امتحان از من خوشش آمد و کم کم آشنایی ما شکل ویژهای گرفت.
نیساری با اشاره به کتاب خط دستور زبان فارسی ادامه داد: خیلی چیزها در دوران کودکی تحت تأثیر محیط خانواده شکل میگیرد. پدرم همیشه میگفت که هیچ هنری بهتر از حسن خط نیست و در حسن خط بکوش که انسان را نیکو پیرایهای است. در آن زمان کارنامه و... نبود و هر شخص مکتب خانه رفتهای برای استخدام دست خط خود را ارئه میکرد. پدر در این مورد بسیار سختگیر بود و گاهی حتی در میهمانیها مرا همراه خود نمیبرد و معتقد بود اتلاف وقت است و برایم خط مشق میکرد و تمرین. از آن زمان کلمهٔ خط در ذوق من رفت تا اینکه در دانشگاه ایندیانا استادم در این مورد بسیار مرا راهنمایی کرد. بعد از بازگشت به شیراز و تدریس در کلیات زبانشناسی در کنار اصطلاح دستور زبان فارسی، دستور خط فارسی را مطرح کردم و چاپ کتاب در سال ۱۳۷۴ اتفاق افتاد.
او افزود: در سال ۱۳۸۲ که فرهنگستان قصد داشت دستور خط را چاپ کند بنده مخالف بودم و در بسیاری جاها مخالفت خود را مطرح نکردم و اگر کسی این کتاب را بخواند خواهد دید که با دستور فرهنگستان مطابقت ندارد. هنوز هم که هنوز است در مدارس ما کلماتی چون رضائیان و رضاییان در نگارش اشتباه است و من دو» ی «پشت سر هم را با دلایلی رد کردم.
در ادامهی جلسه سوالاتی توسط دانشجویان حاضر در جلسه مطرح شد که استاد نیساری به آنها پاسخ گفت.
این حافظشناس در پاسخ به این سوال که بهترین منبع و مرجع حافظ کدام است بیان کرد: من آزادی انتخاب دیگران را سلب نمیکنم. کاری انجام ندادهام که حق این انتخاب را از خوانندگان بگیرم. دفتر دگرسانیها خود بهترین منبعی میتواند باشد که این امر را قضاوت کند. جناب شفیعی کدکنی شما بفرمائید که آیا این کتاب در این مورد موفق بوده است؟
در پاسخ به سوال نیساری، شفیعی کدکنی گفت: با جناب سایه در راه در مورد همین نسخه و نیساری صحبت میکردیم و سایه بسیار از جلسهی امروز استقبال کرد. نسخهی دفتر دگرسانیها که هر محققی را از این همه زحمت و خواندن نسخی که شاید هیچگاه در دسترس وی قرار نگیرد آسوده میکند. زمانی که به کتابخانه مرکزی میرفتم در قسمت نسخههای خطی نیساری حضور داشت و به مطالعه میپرداخت. چنان دقتی داشت که گاهی از من که هیچ شایستگی نداشتم میخواست که نسخهها را ببینم و نظر دهم که آیا» برود «است یا» نرود «. همه اینها نشان دهنده اقدام درخشان شماست و زحمت بزرگی که برای فرهنگ ملی ما کشیدید و هیچگاه در این سر سوزنی تردید نخواهیم داشت.
شفیعی کدکنی در مورد کتاب دفتر دگرسانیها در غزلهای حافظ گفت: البته سلیقهی شخصیام را عرض میکنم ولی برخی از نسخههایی که پیدا شده و در آن زمان در دسترس شما نبوده است برای استفاده من و دیگران بهتر است به کتاب اضافه شود. قرار نیست تغییری در ساختار و ترکیب کل کتاب بدهیم تنها بخشی را به این کتاب اضافه کنیم. دو نسخهٔ جدید که یکی توسط علی فردوسی که با توجه به نسخهای در کتابخانه ی» بادلیان «انگلستان بوده است و دیگری توسط بهروز ایمانی در کتابخانه ی» نورعثمانیه «در استانبول بوده، نوشته شده است. آیا این دو نسخه از نظر شما قابل اعتماد است؟
نیساری در پاسخ گفت: شخصاً با ایمانی صحبت کردم. کلاً هر نسخهٔ جدیدی که به چاپ برسد با اینکه در راه رفتن مشکل دارم اما تا قله دماوند هم باشد میدوم و آن را به دست میآورم و میخوانم و بررسی میکنم. ارزیابی من ابتدا بررسی صحت نسخه است. صحت اینکه در متن نوشتهها دگرسانی نسخه بدل نامرغوب در ده غزل بیش از ده مورد پیدا شود علامت سوالی میگذارم و دوم اینکه ارزیابی اصالت متن، مد نظر است که در این امر بخشی را به تقلید از کار استاد سایه انجام دادم که در مقابل این دگرسانیها آن چیزی که از آخرین نظر خود حافظ است پیدا شود.
شفیعی کدکنی ضمن تأیید سخنان دکتر نیساری در مورد تحولات سلیقهای شعر حافظ، جایگاه ویژهای برای این موضوع در کتاب» دفتر دگرسانیها در غزلهای حافظ «قائل شد و بیان کرد: بهتر است در این کتاب به نسخه ی» علا مرندی «هم نگاهی داشته باشیم و مطالعاتی در بخش مراحل سلیقهٔ حافظ داشته باشیم و واریانسهای ابتدایی که احتمالاً برای دوران جوانی اوست را مورد بررسی قرار دهیم. گرچه در این کتاب به این موضوع پرداخته شده اما در بخش وسیعتر میتواند منبع خوبی برای دیگران باشد.
در پایان جلسه سؤالی از نیساری در مورد اینکه همسان حافظ در دورهٔ اکنون کیست شد که وی بیهیچ تردیدی دست اشاره به سوی امیر هوشنگ ابتهاج برد و گفت: «سایه است. حاضر در این جلسه.»