امیر دژاکام از شورای چهارسو استعفا داد/ وضعیت "دایره گرگها" را سپری میکنیم
امیر دژاکام استعفا از شورای هنری مجموعه تئاتر شهر را اعلام کرد و به تشریح دلایل این تصمیم پرداخت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، تشکیل شورا برای گزینش نمایشهای لایق دریافت نوبت اجرا در مجموعه تئاتر شهر همواره ازسوی عدهای مطرح شده و در مقاطعی نیز به اجرا درآمده است. نخستین تصمیم پریسا مقتدی بعد از نشستن پشت میز مدیریت مجموعه تئاتر شهر با حکم حسین طاهری، مدیرکل سابق هنرهای نمایشی تشکیل چنین شورایی بود؛ آنهم درحالیکه بازسازی این مجموعه همچنان به سرانجام نرسیده و با تاخیر مواجه شده است. روز گذشته نیما دهقان، نویسنده و کارگردان خبر استعفای خود را اعلام کرد و امروز امیر دژاکام از خداحافظی با این شورا خبر داد و به تشریح دلایل آن پرداخت. اعلامی که شاید تا حدودی دیرهنگام به نظر برسد اما در آن نکاتی نهفته است که تا حدی وضعیت ناعادلانه تئاتر امروز را به نمایش میگذارد.
در وضعیت "دایره گرگها" به سر میبریم/ تئوری اقتصاد آزاد سرانجام ندارد
دژاکام توضیحات خود درباره دلایل استعفا از شورای هنری تئاتر شهر را با استدلالی فراتر از اندک سالنهای این مجموعۀ در حال بازسازی آغاز کرد و گفت: آنچه امروز در تئاتر شهر اتفاق میافتد از ماجرای کل تئاتر کشور جدا نیست و باید به عنوان تابعی از وضعیت موجود دیده شود. امروز تئاتر ایران در موقعیتی قرار دارد که «دایره گرگها» بدترین توصیفی است که میتوانم برای آن عنوان کنم، اما چارهای ندارم. البته این به معنای بیاحترامی یا رد تلاش هنرمندان نیست و من به تک تک بزرگترها و اساتید خودم احترام میگذارم و دست آنها را میبوسم؛ اما این احترام نباید مانع از بیان حقیقت و تشریح شرایط شود.
این کارگردان توضیح داد: زمانِ قحطی، گرگها دایرهای تشکیل میدهند و نمیخوابند و به محض اینکه یکی از آنها چشم برهم بگذارد، دیگران به او حمله کرده و او را نابود میکنند. این توصیف برای تئاتر ایران تمثیل تلخی است و از آنجا ناشی میشود که ما برای هنرمندان نابغه، هنرمندان معمولی و حتی چهرههای ملی فرصت شغلی متناسب ایجاد نکردیم. بزرگترین ضربه را اداره تاتر کشور با تئوری اقتصاد آزاد به ما خواهد زد. نمیشود با یک راهبرد استراتژیک مثل تولید یک کالای لوکس برخورد کرد. وضعیت اجرا برای صندلیها خالی و قرارداد تیپ بدون در نظرگرفتن مسئولیت کارگردان و عدم باور به حضور تماشاگر یکی از استدلالهای مدیران برای توصیه اقتصاد آزاد است. اما نمیشود فقط در دو نقطۀ صفر و صد زندگی کرد. در این میان گزینههای بسیار دیگری نیز وجود دارد.
دژاکام سپس به مبحث اصلی گفتگو بازگشت و خاطرنشان کرد: در این بین پرانتزی بازمیکنیم و به تئاتر شهر میرسیم. من از همان ابتدا که دوستان برای دعوت تماس گرفتند، اعلام کردم اعتراض دارم و برای بیان دلایل مخالفت خود به شورا میآیم. با تشکیل شوراهای جداگانه برای سالنها موافق نبودم و نیستم. گفتم شاید بتوانم تغییری ایجاد کنم که نشد؛ پیشنهادم این بود که تئاتر شهر با یک شورا اداره شود اما دوستان مخالف بودند و محقق نشد.
مدیریت باید در دوره سخت مسائل را هدایت کند
او در ادامه افزود: از طرفی پیشنهاد دادم حالا که با بحران سالن اجرا مواجه هستیم، عدالت حکم میکند حداقل اگر نمیتوانیم مثل سالنهای خصوصی سه نوبت اجرا داشته باشیم، حداقل شرایط اجرا در دو نوبت را فراهم کنیم. به هر حال مجموعه تئاتر شهر با این تعداد کارمند و ظرفیتی که دارد باید بتواند امکان اجراهای بیشتری را در اختیار خانوادۀ هنرهای نمایشی قرار دهد. سرانجام مدیریت بنابر استدلالهایی که داشت با این پیشنهاد موافقت نکرد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه باید اجازه بدهیم گروههایی که این توانایی را دارند همزمان کار کنند، اظهار کرد: یکی از دلایل رد پیشنهاد در شورا این بود که دوستان گفتند بعضی کارگردانها نمیپذیرند همزمان با نمایشی دیگر اجرا داشته باشند. نظر من این بود که هنر مدیریت اینجا به کار میآید و او باید بتواند با تشریح شرایط سخت فعلی مسائل را هدایت کند. باید به هنرمندان بگوییم امروز مشکل داریم و ناچاریم از ظرفیت موجود عادلانه بهره ببریم.
دژاکام همچنین افزود: به هر حال مولفههایی برای سالنها درنظر گرفته شد و به عنوان نمونه در چهارسو این شرط مطرح شد که کارگردان مولف و صاحب سبک باشد و متن ایرانی جدید را برای اجرا انتخاب کند یا متن خارجی با خوانش متفاوت را در دست بگیرد. مثلا کشور میپذیرد که آرش دادگر یا حمیدرضا نعیمی از متنی خوانش تازه دارد یا حمید امجد جایگاه ناشناختهای در کشور ندارد، امیررضا کوهستانی و فرهاد مهندسپور همنیطور.
این کارگردان ادامه داد: امیر رضا، دور دنیا اجرا دارد ولی متاسفانه ما در این سالها از دیدن کار او محروم شدیم. آتیلا پسیانی هم هنرمند این مملکت است و با خانوادهاش کار میکند. خب کاستلوچی هم با اعضای خانواده خود گروهی تشکیل داده و در سراسر جهان به اجرا میپردازد. اینکه گروهی عنوان کند خانواده پسیانی در کارهایش حضور دارد نقدی نیست که وارد باشد. این هنرمند آثار زیبایی را خلق کرده و چهل سال شناسنامه تئاتر مملکت است. و البته مثل تمام هنرمندان کارهایی داشته که کمتر موفق بودهاند.
کارگردان نمایش «سیاوشخوانی» در پاسخ به سوالی درباره نمایشهای انتخاب شده توسط شورا طی چند ماه گذشته و آثار جدید مجموعه تئاتر شهر گفت: ناصر حسینی مهر، چیستا یثربی، سیما تیرانداز، دکتر خاکی، میکائیل شهرستانی، محسن حسینی، حمید امجد در مذاکرات مدیریت تئاتر شهر به اجرا دعوت شدند. اما بزرگان دیگری هم بودند که در میان از قلم افتادند، مثلا حسین کیانی، سهراب سلیمی، فرهاد مهندسپور و کوروش نریمانی یا دکتر سیمین امیریان، منیژه محامدی، محمودرضا رحیمی، علی رضا نادری و بسیاری دیگر. متاسفانه یکی از دلایل عدم همکاری من تصمیمگیری روی اشخاص بود، یعنی این هشت نفر براساس مذاکرات انتخاب شدهاند. گاهی این افراد در دقیقه نود انتخاب ما هستند، البته با شرایطی خاص در تصمیمگیری و البته تمام این اشخاص خروجی مذاکرات مدیریت تیاتر شهر محسوب میشود.
اگر فروش ملاک است چلوکبابی بازکنید
دژاکام با تاکید بر اینکه فراموش نکنیم شورای هنری تئاتر شهر از هنرمندان خوب تئاتر هستند؛ بیان کرد: اگر خانواده تئاتر کشور عصبانی است باید به این نکته توجه کند چه کسی مسبب شکلگیری «دایره گرگها» در کلیت تئاتر ایران شده و اینجا نباید تنها درباره تئاتر شهر بحث کنیم. چرا؟ اجاره بهای تالار حافظ را به شبی یک میلیون و دویست هزار تومان افزایش داده و میگوید من بر مبنای فروش گیشه قضاوت میکنم؟
او ادامه داد: به این ترتیب فروش چلوکبابی البرز از تمام تئاترها بیشتر است و اگر شما فروش را به عنوان معیار برای شناخت موفقیت آثار هنری درنظر گرفتهاید لطفا چلوکبابی باز کنید، چرا سالن تئاتر ساختید؟ آنچه عنوان میکنم اصلا رجز و مطایبه نیست. من در آرامش کامل میپرسم؛ مدیران فرهنگی! اگر به دنبال آورده مالی هستید چرا جای تالار حافظ که نام شاعر بلند آوازه ایرانی را یدک میکشد، نمایشگاه ماشین و فروشگاه لباس و چلوکبابی باز نمیکنید؟ فست فود به راحتی خرج خود را درآورده و افزایش سرمایه هم دارد. چرا به جای فرهنگسرا در تهران، سفره خانه باز نکنیم؟ شهرداری به جای کمک مالی به هنرمندان درصد میگیرد، در حالی که میلیاردها خرج زیر ساختها کرده است. از سوی دیگر بر سر چند ده میلیون تومان تئاتر را ذلیل میکند. به گمانم این تصمیم مدیران غیرمتخصص باشد.
تالاری که نام "حافظ" بر آن نقش بسته مانند چلوکبابی رفتار میکند
این نمایشنامهنویس با خواندن یکی از ابیات حافظ عنوان کرد: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را/ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را؛ این خال هندو چیست که حافظ حاضر است بابت آن سمرقند و بخارا را بدهد؟ آیا واقعا خال روی صورت یک دختر زیباروست؟ یا همان خال است که عارفی در جایی دیگر به آن اشاره می کند و میگوید من به خال لبت ای دوست، گرفتار شدم. خال نشان معنویت و نشانی از واسطه بین انسان و خداوند است که حافظ بابت آن دو شهر را میدهد اما شما تالاری که به نام حافظ مزین شده را به چلوکبابی تبدیل میکنید! با استدلال خصوصی بودن بنیاد رودکی، وقتی مدیران این نهاد تخصص ندارند، همان میکنند که دستور میرسد؛ پرتقال گران شده، نان گران شده، پس کرایه سالن هم گران میشود. عجب استدلالی مرحبا.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: البته فراموش نکنیم بحثی مانند قرارداد تیپ هم کمتر از چنین دیدگاهی، به تئاتر آسیب نمیزند. عقیدهای میگوید من نوبت دارم و سالی هفتاد میلیون یا بیشتر و کمتر دریافت کنم و هیچ ایرادی هم ندارد برای صندلیهای خالی اجرا کنم. این دست از استدلالها بیشتر بیانکننده نارسیسم در بخشی از هنرمندان است که در جزیره ای به ستایش تصویر خویش در آئینه زندگی میکنند. آثاری موفق هستند که مخاطب دارند اما تمام آثار دارای مخاطب الزاما موفق نیستند و این مدیران هستند که اینجا باید هوشیارانه عمل کنند.
دقت کنیم که نتیجه تصمیمها حذف یک هنرمند/انسان است
دژاکام در پاسخ به این سوال که چرا خانواده تئاتر به شکلگیری هرچه بیشتر آنچه دایره گرگها توصیف میکنید تن میدهد، بیان کرد: من قاضی نیستم ولی به این معنا نیست که امکان اظهارنظر نداشته باشم. قاضی حکم میدهد و هنرمند تحلیل میکند و این دو با یکدیگر تفاوت دارد. معتقدم تنها شورای تئاتر شهر نیست که در چنین موقعیتی قرار گرفته و کل تئاتر کشور این شرایط را تجربه میکند. وقتی فرصت شغلی کم باشد به هر چیز تن میدهیم و متاسفانه به نفی یکدیگر میپردازیم. نفی انواع دارد. چه سیاسی، چه اقتصادی، چه روانی، چه تجاری و چه عقیدتی باید به مبنای نفی با دقت توجه کرد. گاهی با اندیشههای زیبا حریف از میدان حذف میشود و گاهی به اسم معنویت، گاهی با سانسور گاهی با ..... مهم نتیجه است و آن حذف یک هنرمند ، یک انسان است .
گاهی اولویتهای چندم اجرا انتخاب میشد
او درباره دلایل خداحافظی خود از شورا اظهار کرد: شورا چیز خوبی است و من علاقه ندارم از واژه استعفا استفاده کنم؛ اما تئوریهای من برای اداره تئاتر شهر با دوستان تفاوت داشت؛ من فکر میکردم شاید بهتر باشد: امسال چهارسو بیست اجرا داشته باشد؛ "ورودی اسامی به شورا از نظر من اشکال ندارد"، "بهتر است مذاکرات از طرف نماینده شورا و ریاست هم زمان انجام شود"؛ "تفکیک نقش مشورتی و تصمیمگیری"؛ "آیا ما اشخاص را تعیین میکنیم یا مفاهیم موردنظر را؟"؛ "سرنوشت سایر سالنها در سرنوشت چهارسو به شدت تاثیر دارد"؛ از سوی دیگر وقتی ناچار هستید از بین 50 درخواست به هشت نفر آری بگویید و به 42 نفر دیگر نه؛ قطعا با صدای بلند اعتراضی مواجه میشوید که کاملا بهحق است. خیرالله تقیانیپور اگر اعتراض نکند چه کند؟ اما من باید بین و او و کسی که سه سال اجرا نرفته یکی را انتخاب کنم، آن هم در شرایطی که ورودی را تقریبا مدیر تنظیم میکند. یعنی باید درباره اسامی که در شورا طرح میشود که آمادگی همکاری دارند تصمیم بگیریم. ما اسامی را اعلام میکردیم و مدیر مذاکره میکرد و گاهی اولویتهای چندم موافق زمان و تاریخ بودند. خب این کار را سخت میکرد. سهراب سلیمی و کوروش نریمانی جز اعتراض چه امکان دیگری در دست دارند؟ شورای تشکیل شده فقط فرصت شغلی این گروه را از بین میبرد. این کمترین حق برای آنهاست که فعالیت داشته باشند.
اگر محدودیت خلاقیت میآورد، مدیران امکانات خود را کنار بگذارند
کارگردان نمایش «عروس خون» درباره راه برونرفت از موقعیت بوجود آمده؛ گفت: فرصت شغلی زمانی تامین میشود که تئاتر در دسترس و نیاز جامعه باشد. مانند تمام طول تاریخ که تئاتر اغلب بیرون از سالن اجرا شده و ما متاسفانه از این شیوه غافل ماندیم. تئاتر بیرونی میتواند شغل ایجاد کند و تئاتر در حوزههای مختلف جامعه حضور پیدا کند. امروز یک قرنطینه و جزیره کوچک به اسم تئاتر شهر به قبله آمال تمام هنرمندان تئاتر کشور تبدیل شده اما واقعیت این است که تئاتر شهر نماینده تئاتر تمام تهران و ایران نیست.
دژاکام دفاع ناقص مدیران در تصویب بودجه را یکی از عوامل شکلگیری چنین وضعیت ناگواری دانست. کشور با مشکلات بودجه در بخشهای گوناگون ازجمله بهداشت و محیط زیست هم روبه روست. ولی در شرایط برابر هم رقم بودجه تئاتر بیشتر شبیه یک صدقه است برای فرزندی سر راهی- هنر مادر بیشتر از اینها استحقاق دارد و گفت: هیچ شخص خاصی نیست که بگوید شورا تشکیل دهید. خیر؛ این شرایط تئاتر است که همه را به این سو سوق میدهد. شما بررسی کنید گاهی بودجه تولید یک فیلم و سریال 60 – 70 میلیارد تومان است اما وقتی بودجه 20 میلیاردی برای تئاتر ایران تصویب میشود این فاجعه شکل میگیرد. بعضی که عنوان میکنند فقر موجب خلاقیت میشود، متوجه باشند این به من ارتباط دارد و به مدیر مربوط نیست. اگر خلاقیت در فقر شکل میگیرد پس چرا مدیر، منشی و ماشین و تلفن و دفتر دستک دارد؟ چرا همیشه دفاتر ریاست گرانترین وسایل را در خود جای داده است؟ ما قسم حضرت عباس را قبول کنیم یا دم خروس را؟
منِ هنرمند یک وظیفه دارم و مدیر هم باید وظیفهاش را به درستی انجام دهد. ما نباید بین صحبتهای مدیر بشنویم که فقر خلاقیت میآورد. او میگوید اگر فقر خلاقیت میآورد شما هم کت و شلوار دو میلیون تومانی به تن نکن و موبایل نداشته باش. همه چیز را کنار بگذار و مدیریت کن ببینم چه میکنید. اما هنرمند نباید تسلیم فشارها شود و نشده است، چه با فقر، چه با ثروت او کار میکند ولی نباید به ناحق از این حالت روحی سوءاستفاده شود.
تناسب طرح قشقایی با دیگر سالنها چیست؟
دژاکام در پاسخ به سوالی درباره مولفههای تعیین شده برای سالنهای تئاتر شهر اظهار کرد: ما آمدیم واقعیتر عمل کردیم و معیار کمّی گذاشتیم. درست است که قشقایی کار علمی انجام داده اما سوال اینجاست که این کارِ علمی تناسبی با شرایط دارد یا خیر؟ از طرفی باید ببینیم آیا این طرح با سه سالن دیگر تناسب دارد؟ نکته بعد به سالن اصلی تئاتر شهر مرتبط است. وقتی قرار باشد سالن اصلی را براساس فروش قضاوت کنیم یک سرمایهدار میآید با یک میلیارد تومان – که چندان زیاد هم نیست - برای کل سال میپردازد، با چهار کارگردان قرارداد میبندد و از هر اجرا یک میلیارد به جیب میزند و میرود. مشکل کارگردانهای برجسته، نداشتن هزینۀ پیشتولید است. به نظر میرسد شورای سالن اصلی تا این ساعت تصمیم ویژهای نگرفته یا اگر چیزی وجود دارد ملموس نیست بجز انتخاب براساس فروش!
این هنرمند؛ نگرانیاش از معیار قرار دادن فروش گیشه را پنهان نکرد و گفت: باید چارچوبهایی تعیین کنیم تا از سوءاستفاده تهیهکنندهای که قصد دارد با پانصد میلیون تومان سالن اصلی را بخرد؛ جلوگیری شود. چون این روش سالن اصلی تئاتر شهر را به عنوان پیشانی تئاتر کشور دچار مخاطره میکند. همین است که تاکید دارم مدیران تالار وحدت و حافظ به اشتباه دنبال کسب درآمد از محل فروش نمایشها هستند. این کار بسیار اشتباه است؛ گرچه دلایل دوستان متین به نظر میرسد اما مقدماتی که عنوان میکنند نتیجه مورد نظر را در پی ندارد. شما میگویید دندان خراب است، چرا چشم را درمیآورید؟ شما میگویید برای صندلی خانه نباید اجرا رفت درست است اما از کجای این مقدمه تاتر گیشه، استخراج و نتیجهگیری می شود. انگار مبنای فکری کسانی که این تصمیم را گرفتهاند، در همه چیز دو رنگ سیاه و سفید است.
تمام معیارهای تعیین شده درست هستند اما بدون هارمونی
نویسنده نمایشنامه «ساقی» همچنین افزود: تمام معیارهای تعیین شده برای سالنها به تنهایی درست هستند اما اجرای اینها در تئاتر شهر باید همسو و همجهت با عدالت باشد. باید شرایط عادلانه را برای تمام فرزندان این آب و خاک فراهم کند طوری که گرانمایه به اندازه نبوغ خود سهم ببرد؛ میانمایه به اندازه توانی که دارد و حتی کممایه هم امکان کار داشته باشد. یاد حکایتی افتادم که کافری بر سفرۀ عارفی نشسته بود. یاران اعتراض کردند که او کافر است و شیخ پاسخ داد:" آنکس که در پیشگاه خداوند به جان عزیز است، بر سفرۀ ما به نان عزیز است."
الان تئاتر شهر چهار شورای مجزا دارد که باید درباره هارمونی این چهار شورا صحبت کنیم. مجموعه هنری باید هارمونی داشته باشد.
دژاکام در پاسخ به این سوال که چرا خانواده تئاتر تواناییهای خود را برای اضافه کردن ظرفیتهای جدید فعال نمیکند و علاقه زیادی دارد برای سالنهای دولتی برنامهریزی کند؛ گفت: دقیقا یکی از دلایل خروج من از شورا همین موارد بود. اینکه مثلا مطرح کردم چرا چهارسو باید برای یک سال میزبان 8 نمایش باشد؟ از یاد نبریم مدیر تیاتر شهر از نظر من با صداقت کار میکنند اما برنامهها با یکدیگر تناسب ندارند؛ به عنوان مثال با بدن کوچکی مواجه هستیم که دستهای بزرگی دارد. اگر قرار باشد شورای هنری به سدی در برابر خانواده تئاتر تبدیل شود؛ درست نیست.
بغض بچههای تئاتر را میفهمم
او ادامه داد: حتی اگر یک هنرمند تئاتر به من ناسزا بگوید حق دارد چون درک میکنم چه حالی دارد. میفهمم تجربۀ کارنکردن، بسیار تلخ است. نمایش "امیر" بعد از پنج ماه تمرین با 140 نفر رد شد و گروه را به تالار وحدت راه ندادند. بارها آثارم با ممیزیهای سخت روبه رو شد. اکنون سه سال است که فرصت کار به من داده نشده. پس درک میکنم و البته همیشه قضاوتها از راه دور برای قضاوت کننده امنیت روانی و برای قضاوت شونده زخمهای روانی به همراه دارد. من بغض بچههای تئاتر را میفهمم. وقتی به شخصی امکان اجرا نمیدهید روح و جسم طرف را میگیرد و احساس میکند نادیده گرفته میشود. شورای هنری مقابل خانواده تئاتر نیست. میتواند با دیدگاههای دیگران مخالف باشد و دیدگاههای خود را تغییر دهد یا اصلا هر شخصی نتوانست کار کند میتواند به گزینه استعفا فکر کند.
دژاکام در انتها به بیان دلایل این توضیحات همراه با جمعبندی صحبتهای مطرح شده در گفتگوی حاضر پرداخت و اظهار کرد: انسان برای فردی توضیح میدهد که برای او ارزش قائل است. هنرمندان و همکاران من برایم بسیار باارزش هستند. پس به آنها میگویم مشکل تئاتر ایران، بودن شورای هنری اندیشه اقتصاد آزاد یا اقتصاد کوپنی است. این هر دو به تیاتر لطمه میزند. هر تئوریای که فرصت کار برای تمام فرزندان ایران در آن وجود داشته باشد، من از آن حمایت میکنم.
دوم؛ هنرمندان درجه یک و ملی باید جایگاه ویژه داشته باشند و نام این رانت نیست؛ از فریاد افراد باج خواهان نترسید.
سوم؛ دولت موظف است به هنر کمک کند. چون قانون اساسی و قانونهای پایین دستی، اینگونه تصویب شدهاند. بودجۀ نمایش اسمش، یارانۀ نمایش است و سالن هنر چلوکبابی نیست. اگر دنبال درآمد هستید بنگاه بزنید، ساختمانسازی کنید.
چهارم؛ از این خبرها هم نیست که بگوییم برای چهار نفر کار اجرا میکنیم و باید بودجه بیتالمال دریافت کنیم و مردم ما را درک نمیکنند. در طول تاریخ آثار خوب مخاطب داشتهاند، بجز چند استثنا و ما ناچاریم در عرصۀ اجتماع، قوانین را براساس قاعده وضع کنیم نه استثنا.
پنجم؛ بودجه تعیین شده بسیار اندک است و تناسب ندارد ظلم است خرج تنخواه اتاق بعضی مدیران از تولید یک تئاتر بیشتر است.
ششم؛ بودجههای سرگردان هنر شناسایی شوند و در خدمت تئاتر قرار گیرند.
هفتم؛ جامعه فرق فریاد باجخواهی و حقگویی و تحلیل را به خوبی درک میکند. دقت کنیم برای منافع خودمان هم که شده دقت کنیم.