خبرگزاری کار ایران

گفتگوی ایلنا با هوشنگ جاوید؛/ بخش پایانی

ایرانیان هیچگاه بدون آیین زندگی نکردند/ نمایش‌های زیبای نوروز را ثبت جهانی کنیم

در بخش دوم گفتگو با پژوهشگر آیین‌های بومی ایرانی با نمایش‌هایی مانند "گل‌گردانی"، "کوسه برنشین" و "میرنوروزی" آشنا می‌شویم که پسندیده‌ است مسئولا نسبت به ثبت جهانی آنها اقدام کنند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بخش نخست گفتگو با هوشنگ جاوید (پژوهشگر آیین‌های بومی مسیقایی و نمایشی ایران) درباره خطر ثبت جهانی آیین‌های نمایشی کشور توسط کشورهای همسایه روز گذشته(4 فروردین) منتشر شد. این پژوهشگر در بخش اول صحبت‌های خود به گلایه از بی‌توجهی به آیین‌های نمایشی کهن ایرانی پرداخت اما بخش دوم این گفتگو بیشتر به معرفی آیین‌های نمایشی نوروزی اختصاص داد که در ادامه می‌خوانید.

جاوید درباره آیین‌های نمایشی نوروزی گفت: در رابطه با برگزاری آیین‌های نوروزی باید به چند نکته توجه کرد. نخست اینکه ما آیین‌هایی داریم که پیش از تازه شدن سال برگزار می‌شد که می‌توان گفت مردم به این ترتیب به پیشواز نوروز می‌رفتند. ایرانیان این مراسم‌ را از جشن سده، پنجاه روز مانده به نوروز آغاز می‌کردند، البته نباید فراموش کنیم آن زمان حساب شبانه روز متفاوت از چیزی است که امروز رایج است.

او ادامه داد: اهالی روستا در این مدت آتش روشن می‌کردند تا گرمای آن به زمین برسد. گرم شدن زمین به معنای رخت بستن زمستان و آمد بهار و افزایش نعمت بود.

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: بعد از آن آیین همدلی و دوستی در اسفند ماه را داریم که توسط خارجی‌ها به سرقت رفت و در نتیجه روز مهربانی ایرانی فراموش شد تا با عنوان تازه "ولنتاین" بار دیگر به جوانان ما صادر شود.

جاوید به یکی از آیین‌های زیبای پیش از نوروز اشاره کرد و گفت: یکی دیگر از آیین‌هایی که پیش از فرارسیدن نوروز در استان‌های گوناگون به ویژه روستا جریان داشت و امروز هم به صورت محدود در بعضی نقاط کشور برگزار می‌شود؛ "گل‌گردانی" نام دارد. در این آیین‌ شبان‌ها و افرادی که از مسیر‌های دشوار برای داد و ستد رفت و آمد می‌کردند، گل‌های وحشی (پامچال، سنبل و بنفشه) روییده در بلندی‌ کوه‌ها را می‌چیدند و در مراسم خاصی به نشانه فرارسیدن بهار به میان مردم ده و روستا می‌آوردند. مردم هم برای دریافت این بشارت خوب به چوپان پول و آذوقه و ... می‌دادند که همچنان در کشورهایی مانند تاجیکستان رواج دارد. ترانه گل پامچال که به گوش بسیاری از ایرانیان آشناست از همین آیین می‌آید که نوید می‌دهد «گل پامچال بیرون بیا فصل بهاره... عزیز موقع کاره» و...

آیین گل گردانی در ایران

آیین کهن "گل‌گردانی" به وسعتِ جغرافیای ایرانِ فرهنگی

مردم تاجیک از قدیم به مناسبت بیداری طبیعت و آغاز شکوفه‌دهی گل‌ها و درختان به گل‌گردانی می‌پرداختند. در گذشته وظیفه گل‌گردانی برعهده بزرگسالان بود. اما این مراسم اکنون در اکثر محل‌ها توسط بچه‌ها و جوانان انجام می‌شود. گل گردان‌ها از دره و تپه و دامنه‌ی کوه‌ها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده می‌دهند. در این مراسم گل‌گردان‌ها گل‌ها را دسته دسته کرده و یا در نوک چوبی بسته در کنار در خانه‌های اهل ده یا شهر در خاک فرو می‌کنند و سرود می‌خوانند.

جغرافیای مراسم گل گردانی بسیار وسیع است. در روستاها و شهرهای ایران نیز ۱۵ تا ۲۰ روز پیش از نوروز گل گردان‌ها از آمدن بهار به مردم مژده می‌رسانند و انعام می‌گیرند. در بعضی از روستاهای مازندران مردم در آغاز جشن در تکاپوی خانه تکانی و ترتیب دادن کوچه‌ها مشغول می‌گردند و دسته‌ها و گروه‌های مختلف جوانان گردش کرده مانند گل گردان‌های تاجیک ترانه و سرود و شعر می‌خوانند. صاحبان خانه نیز به آن‌ها انعام می‌دهند. این گونه ترانه‌های ایرانی شباهت‌هایی به ترانه‌های تاجیکی دارد.

در دماوند ایران نیز گل گردان‌ها مانند گل گردان‌های تاجیک خانه به خانه گردش کرده و ترانه می‌خوانند.

جاوید در ادامه بیان کرد: آیین "کوسه بر نشین" یکی دیگر از آیین‌های کهن ایرانی است که در آن شخصی با همراهی چند تن بر قاطر یا الاغی می‌نشست، سخنان مضحک می‌گفت و اجازه داشت در کوی و بازار از مردم و کاسب‌های بازار طلب زر و سیم کند. سپس نوبت به حاجی‌ فیروزها و نوروزخوان‌ها می‌رسید؛ یعنی پیشواز بهار و سال جدید به این زودی تمام نمی‌شد بلکه تازه با آغاز آیین "میر نوروزی" مواجه می‌شدیم. آیینی که به مدت پنج روز برگزار می‌شد و ششمین روز مصادف با  سالروز تولد زرتشت مردم به جشن و پایکوبی می‌پرداختند.

کوسه برنشین و کوسه گردی از آیین های نمایشی ایران باستان

"کوسه برنشین" یکی از آیین‌های کهن و رو به فراموشی ایران

یکی از این مراسم که شهرتی بسیار داشت و همانند جشن های کارناوالی بوده است «کوسه برنشین» نام دارد. بیرونی شرح این رسم را چنین آورده که در نخستین روز از آذرماه - یا نخستین روز بهار - مردی کوسه (بی ریش) با شمایلی عجیب و غریب را بر خری می‌نشاندند که به دستی کلاغ داشت و به دستی بادبزن و خود را مرتب باد می‌زد. او برای جلوگیری از نفوذ سرما با روغن های گرم کننده‌ی ویژه‌ای خود را چرب کرده و خوراک و آشامیدنی‌های گرم کننده می‌خورد؛ مردم به این کوسه‌ی ژنده پوش که اشعاری در وصف بدرود با زمستان و سرما می‌خواند می‌خندیدند و آب و برفاب به سوی او پرتاب می‌کردند.

شمار فراوانی از مردم کوچه و بازار و نیز برخی ماموران حکومتی به دنبال او بودند و او مجاز بود که از هر خانه و دکانی یک درم سیم یا یک دینار بگیرد. اگر کسی از پرداختن این وجه سرباز می‌زد مرد کوسه می‌توانست از ظرف مرکب سیاه یا گِل سرخرنگی که همراه داشت او یا خانه او را نشان کند و گاه به لودگی فرمان تاراج او را می‌داد. بخشی از این پول که از آغاز مراسم تا میانه‌ی روز به دست می‌آمد سهم حاکم و درآمد میانه‌ی روز تا پایان مراسم به هنگام غروب سهم کوسه و همراهان او بود. مردم از ترس حکومت و مسخرگی و لودگی کوسه و نیز از بیم آلوده شدن لباس و جامه معمولا این پول را پرداخت می‌کردند.

پس از غروب آفتاب، کوسه باید می‌گریخت و پنهان می‌شد، مگرنه مردم مجاز به ضرب و شتم او بودند و کسی نیز مانع آن‌ها نمی‌شد.

در برهان قاطع نیز می خوانیم: «جشنی است که پارسیان در غره‌ی آذرماه برگزار می‌کردند و وجه تسمیه‌اش آن است که در این روز مرد کوسه‌ی یک چشم بدقیافه‌ی مضحکی را بر الاغی سوار کرده و داروی گرم بر بدن او طلا می‌کردند و آن مرد مضحک مروحه و بادزنی در دست داشت و پیوسته خود را باد می‌زد و از گرما شکایت داشته؛ اما مردمان برف و یخ بر او می‌زدند و چندی از غلامان پادشاه نیز با او همراه بودند و از هر دکانی یک درم سیم می‌گرفتند.

اگر شخصی دراجابت خواست کوسه اهمال و تعلل می‌کرد گل سیاه و مرکب [ که ] همراه او بود بر جامه و لباس آن شخص می‌پاشید و از صباح تا نماز پیشین هرچه جمع می‌شد تعلق به سرکار پادشاه داشت و از پیشین تا نماز دیگر به کوسه و جمعی که با او همراه بودند و اگر کوسه بعد از نماز دیگر به نظر بازاریان درمی‌آمد او را آنقدر که توانستند می‌زدند و آن روز را به عربی «رکوب کوسبج» خوانند ... گویند در این روز جمشید از دریا مروارید برآورد و در این روز خدای‌تعالی حکم سعادت و شقاوت فرمود هر که در این روز پیش از آنکه حرف زند بهی بخورد و ترنج ببوید تمام سال او را سعادت باشد.»

در «عجایب ‌المخلوقات طوسی» نیز آمده است که: «... در این روز لٶلٶ از دریا برآرند و گویند که در این روز باری تعالی حکم به سعادت و شقاوت هر کسی معلوم کرده است. هر که در این روز پیش از آن که سخن گوید «سفرجل» (بِه) تناول کند و ترنج ببوید در تمامی سال مسعود باشد.»

شمس‌الدین صوفی دمشقی نیز به این مراسم اشاره دارد، با این تفاوت که در توصیف او کوسه بر گاوی می‌نشیند و زمان مراسم نیز هفت روز است. این جشن به جشن‌های بابلی «ساکئا» و «زگموگ» شباهت فراوانی دارد. در جشن «ساکئا»، شاه مقام خود را به یک محکوم به مرگ تفویض می‌کرد مرد محکوم به جامه‌ی شاهانه درمی‌آمد بر تخت می‌نشست و فرمان می‌داد و پادشاه چون دیگر رعایا در بین مردم می‌ماند. پس از یک روز فرمانروایی (که معمولا با فرامین طنز همراه بود) او را اعدام می‌کردند و شاه دوباره برتخت می‌نشست.

هوشنگ جاوید به نکته‌ای قابل تامل در آیین میرنوروزی اشاره کرد و گفت: حتی نقل است در آیین "میرنوروزی" به افراد اعدامی نقشی واگذار می‌شد که اگر موفق می‌شدند نقش محول شده را به درستی ایفا کنند حتی ممکن بود رای به آزادی آنها صادر شود. همین اتفاق در آیین "کوسه برنشین" هم رخ می‌داد و ممکن بود فرد اعدامی با ایفای نقش درست از مرگ رها شود.

او ادامه داد: نکته جالب در این آیین‌ها همین است که تا لحظات آخر این فرصت وجود داشت که فرد مجرم و محکوم به اعدام با ایفای نقش در یک نمایش به‌خاطر استعداد و هنرش بخشیده شود و از اعدام رهایی پیدا کند. چون هنرهای باستانی و بومی ایرانی با معنویت همراه بوده و زندگی بخشیدن و زندگی کردن را آموزش می‌دادند.

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: در کنار میرنوروزی افرادی به عنوان پِیک نوروز می‌آمدند که تمام این موارد در کنار یکدیگر موجب افزون شدن شادی مردم می‌شد. نکته جالب دیگر اینکه ایرانیان اصولا زمان سیزده روزه برای نوروز قائل نبودند و این تفکر در طول تاریخ بوجود آمده است. ایرانیان نوروز را یک ماه جشن می‌گرفتند و چیزی به عنوان سیزده روز که تازه روز سیزدهم آن هم نحس اعلام شود وجود نداشته.

او افزود: زرتشت هیچ یک از روزهای خداوند را نحس اعلام نکرد و احتمالا فرهنگی عربی است که به آیین‌های ایرانی اضافه شده چون "یوم الاربعاء" در میان اعراب نحس بوده نه ایرانیان و باید توجه داشت فرهنگ اجتماعی عربی در این رابطه موثر بوده نه فرهنگ دینی. در روزهای نوروز ایرانی فقط یک روز به عنوان روز دروغ وجود داشته و مردمانی که دروغگویی را نکوهش می‌کردند یک صبح تا غروب اجازه داشتند دروغ بگویند که به صورتی نمادین نوعی امکان تخلیه روانی را نشان می‌دهد. البته افرادی که در طولِ روز دروغ گفته بودند غروب اعتراف می‌کردند اما احتمالا در قرن‌های اخیر این روز به سیزده نحس تغییر شکل داده باشد.

تکم گردانی

"تکم گردانی" توسط "تکم چی" از آیین‌های کهن ایرانی است که در منطقه آذربایجان برگزار می‌شود. آیین زیبایی که انتظار می‌رود همراه با دیگر آیین‌های کهن ایرانی ثبت جهانی شوند.

تکم خوانی آیینی است به قدمت نوروز و یادگاری از آداب و رسوم نوروز که همواره در سرزمین آذربایجان به عنوان آیینی ماندگار و منحصر به فرد مورد توجه مردم بوده و با روش مخصوص توسط تکم گردانها به اجرا گذاشته می‌شده. این آیین سالیان دراز با آداب و رسوم کهن مردم آذربایجان و بویژه استان اردبیل عجین بوده و همه ساله با فرا رسیدن عید نوروز، مردم به انتظار تکم‌چی می‌نشستند و انتظار داشتند که تکم‌چی، سمبل نشاط بهار، آنها را برای استقبال از سالِ نو آماده کند.

تکم گردانی نوروزی در ارومیه

تکم گردانی نوروزی در ارومیه

پژوهگشر آیین‌های بومی ایران در انتها بیان کرد: زندگی ایرانی هیچگاه بدون آیین نبوده که همچنان تاثیر این دیدگاه و علاقه را در میان ایرانیان شاهد هستیم. اما دگرگونی‌هایی به ویژه در طول پنجاه سال اخیر اتفاق افتاده که بسیار آزاردهنده هستند و موجب شده جوانان داشته‌های غنی فرهنگی خود را کنار بگذارند و به مشابه وارداتی و غربی آن روی بیاورند. مسئولان باید به این اتفاق‌ها توجه ویژه داشته باشند و برنامه‌ریزی کنند، در غیر اینصورت باید دست آوردهای فرهنگی ایران در طول تاریخ را یک سره از دست رفته دید.

کد خبر : ۲۶۱۹۶۲