خاورمیانه و بشارت بیداد!
داعش در غرب، در لندن، در واشنگتن، در تل آویو!.. این بادکنکی که خود باد کردهاید، خواهد ترکید و ترکش آن همه غرب را خواهد لرزاند.
سال ۱۳۹۳ هم مثل سالهای درگذشته، آمد، شد، رفت. قراردادی مکرر است میان باور به ذهنیت و توجیهِ کلانِ جهانِ ملموس. باز هرچه خواندیم و نوشتیم و گفتیم و شنیدیم، با همین ابزارِ حروف بود، و باز هرچه جمع بستیم و منها کردیم و تقسیم و ضرب، با همین ابزار اعداد بود. چندان که گویی در این زیستِ چارهناپذر، گزیری از واکنش مجبور نیست، چنان که گریزی از چهار عمل اصلی در سه وعده صبح و ظهر و شام نیست.
چیست این قرارِ پُرقصه که پُر از آب چشم و قیام بیرحم غصه آدمی بر قبیله آدمی؟ از هزارسوی هستی انگار سونامی حرف و کلمه و عبارت و خبر است که بنیان رستگاری را برباد میدهد. از هزارسوی هستی بارش بیقرار اعداد و اتهام و راست و دروغ و... بانکهای جهان از بس به مصرفِ صفر مطلق عادت کردهاند، تو گویی دیگر نیازی به آموختن ریاضیات نیست. اینجا در خاورمیانه انگار اعداد تنها برای شمردن کُشتگان خلق شدهاند؛ از صفر و از ازل.
سال صفر آمد و رفت، سال هزار آمد و رفت، سال ۱۳۹۳ نیز آمد و رفت، یا دارد میرود! همه و همهچیزی میآید، خسته میشود، به زانو درمی آید، و میرود. اما لابهلای این مهیا شدنها برای سفر، من نمیتوانم بعضی گفتهها و کردارها و حادثهها را به یاد نیاورم! هر آنچه در سال ۱۳۹۳ آماده ادامه در سالهای آینده میشود، خود مولود همان گفتهها و کردارها و حادثههاست. نمیخواهم به یادواریِ پرونده رخدادها در اینترنت سرگردان شوم، فقط فرازها و افرازها را به یاد میآورم. (سخت است زیر شبح مدرنیته، خود صاحب سایه باشی و به یاد آوری که فراموشی تنها راه نجات تو از دوزخ این روزگار حرامی است.)
به یاد میآورم دیکتاتور عراق چرا قرارداد الجزایر را مقابل دوربینها پاره کرد! اگر اراده مستقلی داشت، آیا باز دست به چنین دیوانگی میزد!؟ آمد گذرگاه کوچک آبی را تصاحب کند، همه عراق، همه خانوار و همه مردم را از دست داد. صدام حسین کُشنده مردم ما بود، اما عراق عصر صدام بهتر بود یا امروز!؟ غرب، همه خاورمیانه و آفریقا را بیدولت میخواهد. معلوم است چرا! قیچی کردن کرانه باختری و نوار غزه (هر دو پیشوندِ این دو اقلیم مثله شده، عین توهین است، عین تحقیر است. هم «کرانه» و هم «نوار» یعنی شما اصلا چیزی نیستید!). شعلههای چاههای نفت کویت را به یاد میآوریم، تا امروز، تا سونامی غبار، تا سونامی داعش.
بعد پیش از ورود به بهار عربی، چه نیروهایی میتوانستند فیلمنامه هالیوودی غرب را –درباره و برای خاورمیانه- معطل و مخدوش کنند؟ تحریمهای سنگین علیه مردم ما، مهار کردن عبدا... اوجالان، گسترش ناتو تا تیررس مسکو، شوخیهای اقتصادی با چین، روایت میدان صلح آسمانی در پکن، گرایش چین بهسوی بازار آزاد، و یک خبر فرعی، کوچک و کمباور، درست چند ماه پیش از شروع بهار عربی در تونس...!
رسانهها اشاره کردند: رهبران کشورهای عربی «پیر» شدهاند! بازی بزرگ آغاز شد. توهم است؟ خیال و پرتاب ذهنی است؟ همه منتج از همگرایی حوادث است؟ واقعیت محض است؟ هیچ کدام؟ مهم نیست! مهم آن چیزی است که در مقابل چشم ماست و کسی قادر به انکار آن نیست! قذافی دیکتاتور دیوانه ظالمِ عیاش رفت، بهداشت رایگان و کشاورزی مفید و آموزش و پرورش به سامان و امنیت نسبی هم با جسد معمر به خاک سپرده شد. شادمانی کامرون (نخست وزیر انگلستان) و آن یکی یعنی رییس جمهور فرانسه (سرکوزی) را در مرگ قذافی دیدید؟ حالا هم شهر مردگان (طرابلس) و گورستان بنغازی را ببینید! مردمان آواره این اقالیم سوخته، سوار بر آهنپاره خود را به مرزهای آبی ایتالیا میرسانند تا با آرامش مطلق در کف اقیانوس بمیرند، درست مثل بنلادن.
به یاد میآورید برجهای دوقلو و آن عبارت عجیب را که از دهان جورج دبلیو بوش پرید و کسی قادر به شکار آن عبارت نشد تا به عینیت امروز رسید؟ او گفت: «جنگهای صلیبی آغاز شده است.» چه گاف خوفناکی!! همه چیز را لو داد بیآن که خود بداند خاورمیانه را به کدامسو میبرد.
توجیه تاریک بزرگ، سراسر خاورمیانه را در خواهد نوردید، آن هم به دیوانهترین کردار ممکن. در این بیداد، انگشت اشاره آنها رو به اندوه عجم هم هست. داعش را برای برخورد با مردم ایران آوردهاند، منتها دوره طرحِکادِ کشتار خود را در سرزمینهای عربی به پایان میرساند. در این میان چین از دور کمین کرده است، به روش تکتیراندازهایی که جز شبح، ردی از آنها دیده نمیشود. روسیه در مقابله به مثل، گلوی اوکراین یعنی گلوی اروپا را گرفته است. هزاره بیداد آغاز شده است. سونامی ظلمت را به گونه جانوری هار و هیولایی نظامی به جان مردم خاوریانه و کشورهای اسلامی رها کردهاند. سربازان آنها این وهله «موبور» و «چشمآبی» نیستند، اتفاقا به زبان عربی سخن میگویند؛ متولد اینجا، اما با شناسنامهای که در غرب صادر شده است. شبح بنلادن از قعر اقیانوس برخاسته؛ این رسم «مار» است که برمیگردد و صاحب خود را میکشد. سال پیش گفتم و نوشتم و منعکس شد: «داعش در غرب، در لندن، در واشنگتن، در تل آویو!» این بادکنکی که خود باد کردهاید، خواهد ترکید و ترکش آن همه غرب را خواهد لرزاند در کنار این روایتهای کلان، حامیان داعش دیوانه نیز سقوط خواهند کرد.
باراک اوباما در دیدار از قاهره به حسنی مبارک گفت: «کندهکاری این مرد مصری بر سنگ –از مصر باستان- چقدر شبیه من است!» چه استعارهای!! و بعد در آمریکا اضافه کرد که تغییر سیستمهای سیاسی در خاورمیانه سالها طول خواهد کشید و هر کشوری به شیوهای دگرگون خواهد شد. حالا هم میگوید نبرد با داعش سالها طول خواهد کشید. در یک چیدمان ساده میبینیم که این گفتارها و کردارها درکنار هم، کجا را هدف گرفته است. اعداد برای شمارش کشتگان خلق شدهاند؟ حروف و کلمات برای توجیه کشتارها؟ جنگ... جنگ صد ساله! دیگر نیازی به ترجمه بشارت بیداد نیست.
سوم اسفند ۱۳۹۳
* در نخستین روزهای اسفندماه، ترکیه برای نجات اسکلت خاکستر شده بنیانگذار امپراطوری عثمانی (سلیمان شاه) پا به خاک سوریه گذاشته تا همه بقایای پیشوای عثمانی را از کوبانی کبیر خارج کند. چرا الان...؟ و چرا بعد از سقوط داعش در کوبانی؟ آیا مردم بیدفاع کوبانی باید یکبار دیگر منتظر فاجعه بزرگ باشند؟ آیا یورشی خونینتر در راه است؟