مرزهای فرهنگی ایران بسیار فراتر از مرزهای سیاسی است
همایش بزرگ هویت ایرانی با عنوان "هویت ایران، ملیت تاریخ و فرهنگ" امروز یک شنبه ۱۷ اسفند ماه در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این همایش اصغر دادبه بعداز خواندن یک شعر از ملکالشعرای بهار گفت: امروزه کامپیوتر و اینترنت بسیاری از کارها را ساده کرده که این هم خوب و هم بد است ممکن است کسی دیوان حافظ را خوانده باشد و حالا میخواهد بداند چند کلمه (صوفی) در آن وجود دارد اما مشکل برای کسی است که دیوان را نخوانده و به آسانی میتواند به این مفاهیمی که اطلاعاتی از آن را ندارد دسترسی پید اکند.
او با بیان اینکه افزون بر ۱۵۰۰ مورد کلمه (ایران) در شاهنامه وجود دارد؛ گفت: بعضیها گفتهاند ۵۰۰یا ۷۰۰ ولی بالای ۱۵۰۰ کلمه (ایران) در شاهنامه وجود دارد در نظامی هم گویاترین آن ابیات آغازین هفت پیکر است.
دادبه افزود: متاسفانه کار ما به جایی رسیده است که در بدیهیات تشکیک میکنیم این تشکیک در بدیهیات خاص نام ایران نیست در این شبکههای اجتماعی مانند و ایبر واتس آپ و... تا دلتان بخواهد کسانی هستندکه بر منبر رفته و میگویند ما اصلا داریوش و کوروش نداشتیم برای کوروش و داریوش تعبیر صهیونیست به کار میبرند اول میگویند این افراد از ا بتدا وجود نداشتند وبعد میگویند کوروش پادشاهی بوده که هوای جهودها را داشته است.
او افزود: فکر نکنید فقط در تاریخ پیش از اسلام تشکیک میشود اگر به همین شبکهها مراجعه کنید میبینید که به شیخ الرئیس ابوعلی سینا حمله شده به ملاصدرا که فلسفه او فلسفه رایج ما است و در حوزهها خوانده میشود نیز حمله شده است بر روی بعضی مسائل فهمیده یا نفهمیده انگشت گذاشته میشود.
او با اشاره به اینکه این افراط و تفریطها انگار که باید در همه دوران زندگی ما باشد ادامه داد: به طور کلی این قصهها وجود دارد و انشالله در ادامه این همایشها بیشتر به این مسائل پرداخته شود. اگر قرار است بزرگان ما نباشند سوال اینجا است که ما کیستیم؟ وچیستیم؟
دادبه با اشاره به حرفهایی که درباره نوروز زده شده است گفت: بسیاری از مسائل ما وقتی وارد اسلام شد مورد تایید اسلام قرار گرفت ومهر تایید اسلام را بر خود دارد چیزی اگر نیاز نباشد پدید نمیآید و اگر پدید بیاید استمرار پیدا نمیکند در بین جشنها وقتی نوروز میماند حتما یک معنایی دارد، وقتی دینی و غیر دینی آن را تایید میکنند حتما علتی دارد.
او در پایان با بیان اینکه برای یک شخص ضعیف دام پهن نمیکنند بلکه برای پهلوان است که چاه میکنند گفت: معلوم است وقتی یک فرهنگ در کشور از نامش مورد انتقاد قرار میگیرد پهلوانی است که از آن میترسند ابوعلی سینا، فردوسی، ملاصدرا ودیگر بزرگان ستون فرهنگ ایران هستند برخی این میخواهند این ستونها را تخریب کنند اما خوشحالم که مردم راه درست را خوب میشناسند و با حرفهای بیهودهای که از روی جهل و غرض زده میشود توجه نمیکنند.
ژاله آموزگار نیز گفت: محدودهای که در آن از فرهنگ ایرانی میتوان سخن به میان آورد با مرزهای سیاسی متفاوت است.
او ادامه داد: در این مسائل میتوان مرزها را کنار گذاشت و در سایه خویشاوندی قومی و زبانی از کنار هم بودن لذت برد در گذشتههای دور فرهنگ ایرانی محدوده بزرگی را در بر میگیرد که از شرق تا کناره سیحون و جیحون واز شمال تا قفقاز و در غرب تا آنسوی میان رودان ادامه مییافت ودر جنوب به دریای نیلگون فارس وعمان چشم میدوخت.
آموزگار افزود: این محدوده مردم پرتلاش خود را داشت که با طبیعت گاهی نچندان مطلوب دست و پنجه نرم میکردند و با روی خوش آریاییان را به میان خود پذیرفتند و با نوآوری آنان از سختیهای زندگی کاستند و آنان را با تمدن بومی خود همراه ساختند و بازتاب این همزیستی صمیمانه را درلابلای اساطیر نرم و مخملی ایران میتوان یافت.
این استاد تاریخ و زبانهای ایران باستان ادامه داد: اقوامی که فلات ایران و شمال هند را در هزاره دوم به تصرف درآوردند آریایی نام داشتند این مطلب از طریق کتیبههای هخامنشنیان و کتابهای اوستا قابل استناد است این زیستگاه در آغاز شامل سرزمینهای شرقی ایران میشد. داریوش واژه آریایی را برای خود به عنوان یک طبقه برتر میشمرد و خود را آریایی معرفی میکرد داریوش و خشایارشاه از این واژه با سربلندی یاد میکنند.
او با بیان اینکه سند دیگری که برای ترسیم جغرافیای اساطیری وجود دارد فصل اول وندیداد است گفت: در ۲۱ بند این فصل از ۱۶ سرزمین سخن به میان میآید که به نحوی با ایران مربوط است در این ۱۶ سرزمین عناصر آریایی مشخص است و کشورهایی که نامبرده میشود تا حدی قابل شناسایی است به جز وندیداد سه فصل دیگر اوستا برای دادن تصویرهای نیمه اساطیری و نیمه تاریخی به یاری ما میآیند و چارچوبی را ترسیم میکنند.
آموزگار با اشاره به اینکه توصیف جغرافیایی از شمال به جنوب است بیان کرد: مادها و پارسها آمیزهای میشوند از آریاییها و گستره ایران گستردهتر میشود.
او در پاسخ به این سوال که چرا یونانیان با وجود همه روایتهایی که میدانستند ایران را پارس نامیدند گفت: شاید به این جهت است که بیشتر با اشخاص و فرماندهان سر و کار داشتند و با آنها در ارتباط بودند و به همین جهت این سرزمین را پارس نامیدند. امیدوارم ایران همچنان گسترده، سربلند و شادان بماند وزیبایی و فریبندگی خود را در همه جا بگستراند.
خالقی مطلق استاد دانشگاه نیز گفت: قسمتی از تاریخ همه اقوام و سرزمینهای کهن به طور مطلق یعنی ایران، یونان، هندو چین، بین النهرین و حتی ترک وعرب شمالی که روایت مکتوب میان آنها نسبت به اقوام یاد شده متاخرتر است خصوصا آنچه مربوط به قوم و قلمروی آنها است با اسطورهها در آمیخته و حافظه تاریخی اقوام را همین اسطورهها تشکیل دادهاند.
او ادامه داد: صحت نسبت چیزی به کسی یا نسبت آن به واقع دال بر وجود آن است درستی قسمتی از آنچه در منابع تاریخی عددی و غیره در احوال و اوصاف اقوام و اشخاص و حوادث جلوههای تمدن وبسیاری از چیزهای دیگر آمده است ممکن است مورد تردید باشد اما در اینکه این روایات از قرنها و هزارها سال پیش میان مردم رواج داشته و در مورد آن سخن میگفتند و افرادی آن را نقل وثبت کردهاند تردیدی نیست.
خالقی مطلق افزود: درمنابع تاریخی و جغرافیایی عرب زبان کلماتی چون ایران، ایران شهر، فارس، بلاد فارس، فورس به وفود دیده شده است. غالب نویسندگان عرب به این اتفاق نظر رسیدهاند. اما درباره مرزهای سیاسی این سرزمین اتفاق نظر وجود ندارد. متون عربی، سرزمین ایران را ایرانشهر خواندهاند پیدا است که این تجزیه و ترکیب از متون کهن ایرانی و کسانی چون ابن المغفه ترجمه شده است.