کلنگِ باستانشناسان بر مهمترین بندر تاریخی ایران فرود آمد/ کشفِ کارگاه تولید سفال زیرِ ساخت و سازهای گسترده محوطه کلندی
باستانشناسان پس از دههها وقفه، بهسراغ مهمترین بندر شناخته شده سواحل مکران رفتهاند، جایی که محوطه کلندی در قلب آن واقع شده اما ساخت و سازها امانش را بریده است، با این حال باستانشناسان ناامید نشدهاند و همچنان دنبال ردپای شواهد تاریخی در محوطهای هستند که ۸۰ درصد آن زیر زمینهای مسکونی و ساخت و سازهای مردم مدفون شده است. هرچند که گودبرداریها بخشهایی از محوطه را نابود کرده است اما در همین محوطه و در زمینهای خالی مسکونی، اولین کلنگ باستانشناسان به سفالهای کارگاه ایلخانی برخورد کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بندر تاریخی تیس؛ مهمترین بندر شناخته شده سواحل مکران با شواهد مکتوب و آثار بر جای مانده تاریخی در غربت بلوچستان رها شده است. گستره این بندر تاریخی از میناب در دهانه تنگه هرمز تا خلیج و بندر گواتر در مرز کشور پاکستان و ایالت بلوچستان کشیده شده است.
با این حال، این نقطه مهم و استراتژیک تاریخی با داشتن هزارسال تاریخ مکتوب، چندین دهه مغفول و در حاشیه مانده بود تا اینکه مجتبی سعادتیان کارشناس اداره میراثفرهنگی سیستان و بلوچستان بهصورت کاملا تصادفی با این محوطه برخورد کرد و کَلَندی را از زیر انبوهی ساخت و ساز بیرون کشید.
محوطه کلندی که بهگفته باستانشناسان مهمترین اثر تاریخی تیس بهشمار میرود، نخستین بار توسط اورل اشتاین باستانشناس انگلیسی به طور علمی مورد کاوشهای محدود قرار گرفت و روستای تیس و پیرامون آن نیز مورد بررسی قرار گرفت. اشتاین در فاصله سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳ بخشهای وسیعی از ایران از جمله کرمان، هرمزگان، بوشهر و سیستان و بلوچستان را در نوردید و در جاهای متعددی گمانهزنیها و بررسیهایی را در این نواحی انجام داده که گزارش آن در سال ۱۹۳۷ در قالب کتابی منتشر شد.
محوطه کلندی اما در تمام این سالها مهجور و در انزوا باقی ماند. بهطوری که جای مطالعات و پژوهشهای باستانشناسا درصد محوطه بهدلیل خانهسازیهای مردم تخریب شود. برخی از ساخت و سازها روی محوطه صورت گرفت که آسیب کمتری به محوطه وارد کرد و برخی دیگر از ساخت و سازها که با گودبرداری همراه بود آسیبهای جدی و جبرانناپذیری را متوجه محوطه کلندی کرد.
تا اینکه سال ۱۳۹۶ به دنبال گمانهزنیهای آثار تیس، محوطه تاریخی کلندی برای دومین بار در برنامه تعیین حریم محوطههای تاریخی تیس با سرپرستی مجتبی سعادتیان قرار گرفت. سعادتیان اما در گزارش این بررسی، صرفا به آسیبهای محوطه پرداخت و در بخش دیگری از گزارش خود صرفا به نمونههایی از یافتههای سطحی و شاخص که در این محوطه پراکنده شده بود، اشاره کرد.
محوطه کَلَندی؛ مهمترین اثر تاریخی تیس
محوطه کلندی اما در تمام این سالها مهجور و در انزوا باقی ماند و جای مطالعات و پژوهشهای باستانشناسان را ساخت و سازها و توسعه شهری گرفت. در تمام این سالها با اینکه مردم میدانستند که محوطه کلندی بهدلیل مشهود بودن سفالها، مکانی کاملا تاریخی است اما به ساخت و سازها ادامه دادند تا جایی که ۸۰ درصد محوطه کلندی در اثر خانهسازی مردم از بین رفت. برخی از ساخت و ساز روی محوطه انجام شد که آسیب کمتری بر محوطه وارد کرد اما ساخت و سازهایی که با گودبرداری همراه بود محوطه را بهطور کامل زیر و رو و بسیاری از آثار و دادههای فرهنگی را برای همیشه از بین برد.
تا اینکه سال ۱۳۹۶ بهدنبال گمانهزنیهای آثار تیس، محوطه تاریخی کلندی برای دومین بار در برنامه تعیین حریم محوطههای تاریخی تیس با سرپرستی مجتبی سعادتیان قرار گرفت. سعادتیان اما در گزارش این بررسی صرفا به آسیبهای محوطه پرداخت و در گزارش خود صرفا به نمونههایی از یافتههای سطحی و شاخص که در این محوطه پراکنده شده بود اشاره کرد.
«نوذر حیدری» باستانشناس و سرپرست هیات باستانشناسی که هماکنون در محوطه کلندی تیس مشغول کاوش هستند یکی از باستانشناسانی است که در این سالها محوطه کلندی را دور از نظر نگاه نداشت و سالهای طولانی به تحقیق و پژوهش در کلندی پرداخت. او به خبرنگار ایلنا میگوید: محوطه کلندی نام این محوطه و نام محلی است که این اثر در آن واقع شده است. کلند در گویش محلی به معنای سفال و سفال شکسته و خرابه است. با توجه به وفور سفالهای شکسته بر روی اثر نامگذاری آن به همین سبب بوده است. کما اینکه این نام دست کم در یکصد سال گذشته نیز برای نامیدن همین محوطه مورد استفاده قرار گرفته است.
او میگوید: محدودهای که هماکنون درحال کاوش هستیم به علت ناشناخته ماندن باعث شده که ۸۰ درصد آن دچار ساخت و سازهای گسترده شود. محوطهای که درست وسط بندر تاریخی تیس است و این بندر از هزارسال تاریخ مکتوب برخوردار است و نام آن در منابع صدر اسلام بسیار آمده است.
آنطور که این باستانشناس میگوید: کاوشهای باستانشناسی در دومین فصل کاوش اضطراری هماکنون در قوارههای زمین مسکونی مردم در حال انجام است و این محوطه نیز با وجود ارزشهای تاریخی هنوز در فهرست آثار ملی کشور به ثبت نرسیده است.
از کاوشهای اضطراری تا تبدیل کنلدی به سایت موزه
حیدری معتقد است، این کاوش با همکاری اداره میراثفرهنگی و منطقه آزاد چابهار و با هدف آشکارسازی عناصر معماری و لایهها و نهشتههای تاریخی صورت میگیرد.
سرپرست کاوشهای محوطه کلندی معتقد است، پس از کاوش و بهدست آوردن اسناد کافی، در مرحله اول ضروری است این محوطه در فهرست آثار ملی کشور ثبت شود و با دادن زمین معوض به روستاییان و تملک محوطه کاوشهای گسترده صورت بگیرد تا این محوطه تبدیل به سایت موزه شود.
او تاکید کرد: دکتر حمیرا ریگی مدیرعامل منطقه آزاد چابهار نیز قول مساعد دادهاند تا این محوطه ارزشمند تاریخی به سایت موزه تبدیل شود تا اقدامات حفاظتی به سرعت در آن انجام گیرد.
حیدری در رابطه با کشفیات محوطه کلندی نیز به ایلنا میگوید: درحالحاضر کاوشها در این محوطه تاریخی همچنان ادامه دارد و ممکن است ما با آثار دیگری در این محوطه روبرو شویم اما هماکنون بیشترین شواهدی که از لایههای کاوششده بهدست آمده مربوط به یک کوره سفالگری است. این درحالی است که آثار و شواهد بسیاری از تولید سفال ساده و لعابدار در ترانشهها یافت شده است.
به گفته این باستانشناس، دوسال پیش نیز کاوشهای اضطراری در این محوطه صورت گرفت که با توجه به محدودیت منابع مالی، در سال ۱۴۰۱ تصمیم گرفته شد دو کارگاه با ابعاد حداکثر ۲×۵ متر در دو تپه شرقی و غربی جهت کاوش انتخاب شوند. کارگاه تپه شرقی بهدلیل مخالفت مالک شخصی در ابعاد ۲×۲ متر و عمق ۵۰ سانتیمتری متوقف ماند اما کارگاهی که در محدوده عرصه تپه غربی به ابعاد ۱۰×۵ و عمق یک متر کاوش شد، نتایج بسیار پرباری را در پی داشت.
سرپرست هیات باستانشناسی محوطه تاریخی کلندی گفت: یافتههای منقول وغیرمنقول متنوعی از این کارگاه به دست آمدند. قطعات، اشیاء، سفال لعابدار و بدون لعاب ساده و منقوش، چند قطعه استخوان حیوانات حلال گوشت (بز و گوسفند) خاکستر، دانههای ذغال و بقایای یک بافت متراکم از خاک رس و قطعات سنگ آهک قرمز که احتمالا بخشی از یک اجاق یا کوره سفالگری است. قطعات جوش کوره، شیشه و فلز اکسیدشده از دیگر یافتههای این کارگاه بودند.
بندرتاریخی تیس مهمترین بندر شناخته شده سواحل مکران است اما به گفته این باستانشناس، علی رغم اهمیت سواحل مکران در طول تاری، متاسفانه آنطور که باید به این منطقه توجهی نشده است. این درحالی است که شواهد باستان شناختی زیادی از حضور و سکونت انسان در این ناحیه از دوره پارینه سنگی تا معاصر به دست آمده اما همواره در مطالعات تاریخی و باستان شناختی معاصر در سایه خلیج فارس واقع گم شده است.