ایرج رحمانی مطرح کرد؛
سینمای ما نان فیلمفارسی بودنش را میخورد/ افزایش جرم و بزهکاری در جامعه به این دلیل است که مسئولان فرهنگی دلسوز فرهنگ نیستند
ایرج رحمانی با انتقاد از شرایط اکران فیلم «آنها مرا دوست داشتند» تأکید کرد که امروز سینمای ما نان فیلمفارسی بودنش را میخورد و دیگر از آن فیلمهای افتخارآفرین ایران خبری نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «آنها مرا دوست داشتند» به کارگردانی محمدرضا رحمانی و سرمایهگذاری و تهیهکنندگی اجرایی ایرج رحمانی این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است.
این فیلم سینمایی برای اولین بار در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و توانست در دو بخش بهترین چهرهپردازی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد کاندیدا شود. در «آنها مرا دوست داشتند» امیر جعفری، امیرحسین آرمان، نسیم ادبی، لیلا بلوکات و شهرام قائدی ایفای نقش کردهاند. این فیلم یک اثر اجتماعی به حساب میآید که بخش اعظمی از آن در جنوب شهر تهران روایت میشود که از ۲۵ مهر اکران خود را آغاز کرده است.
به بهانه اکران «آنها مرا دوست داشتند» با ایرج رحمانی گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
چه ویژگیهایی از «آنها مرا دوست داشتند» شما را به ساخت این اثر سینمایی ترغیب کرد؟
معضلات بسیاری در جامعه ما وجود دارد که خیلیها حتی مسئولان کشور نسبت به این معضلات بیتفاوت هستند. فیلم «آنها مرا دوست داشتند» ماحصل مجموع واقعیتهایی است که در تهران امروز وجود دارد و به مسائلی چون رانت و لابی، پدیده آقازادگی، خرید و فروش نوزاد، اعتیاد، کودکان کار، حاشیهنشینی و… میپردازد.
آدمهایی که در منطقه خلازیر در این فیلم مشاهده میکنید واقعی هستند و ما به سراغ چیزی غیرواقعی در «آنها مرا دوست داشتند» نرفتیم و به همین دلیل تصمیم گرفتیم چهره زشتی که در این منطقه شهر وجود دارد و همچنین آسیبهای اجتماعی فراوان موجود در این منطقه را به تصویر بکشیم. برای دستیابی به شناختی دقیق از وضعیت موجود تحقیق و پژوهش مفصلی داشتیم که بسیار زمانبر بود و فیلم کاملاً در فضایی واقعی روایت شد اما متأسفانه در جشنواره فیلم فجر برخی در نقد این فیلم به این نکات اشاره میکردند که تهران و هیچ کجای ایران اصلاً اینگونه نیست و این تصاویر نمیتواند واقعی باشد و من در پاسخ به این دوستان میگویم که فقط کافی است در اینترنت کمی جستجو کنند و به واقعیتهای بسیاری پی ببرند. متأسفانه در جشنواره فیلم فجر بیمهریهای بسیاری به این فیلم شد و دو جایزه سیمرغ را از دو بازیگر ما دریغ کردند.
با وجود عمر کوتاهی که این فیلم دارد از زمان صدور پروانه ساخت تا زمان اکران سه دولت در کشور ما مستقر شدهاند که همه دولتها با ذائقههای مختلف برخورد بدی با این اثر سینمایی داشتند در حالیکه من به عنوان یکی از عوامل تولید این فیلم سینمایی سعی داشتم واقعیتهای اجتماعی در این اثر به تصویر کشیده شود که ماحصل آن «آنها مرا دوست داشتند» شد.
چرا منطقه خلازیر را برای روایت قصهتان انتخاب کردید؟
خلازیر از مناطق جغرافیایی استثنایی تهران است که در آن شما با انبار پسماند روبرو هستید و بزرگترین مافیاهای ضایعات در آنجا فعالیت میکنند و گفته میشود که سالانه سه هزار میلیارد تومان گردش مالی در آنجا وجود دارد ولی منطقهای بسیار خطرناک برای زندگی است.
شهردار آن منطقه در زمان ساخت این فیلم با ما همکاری خوبی داشت و چون در آنجا افراد خطرناکی بودند چند محافظ برای ما در نظر گرفته بودند. وضعیت در آن منطقه به شکلی است که تخلفات بسیاری آنجا رقم میخورد اما کسی از پس آنها برنمیآید و نمیتواند این وضعیت را مدیریت کند و اصلاً پیگیری هم وجود ندارد و گفته میشود کسانی این وضعیت را حفظ کردهاند که خودشان از حفظ آن به منفعت میرسند و نمیخواهند معادلات اقتصادی آنجا بهم بریزد. خلازیر به منطقهای گانگسترنشین تبدیل شده و ما در زمان تحقیق و ساخت این فیلم با پدیدههای عجیب و جالب توجهی هم روبرو شدیم و به چشم خود زنانی درگیر اعتیاد را دیدیم که در آن وضعیت باردار بودند و بچهشان را به دنیا میآوردند. از آنجا که این منطقه چنین ویژگیهایی داشت دیگر نیازی به بازسازی نداشتیم و ما تصمیم گرفتیم که دقیقاً در لوکیشن واقعی فیلم را بسازیم.
وفاداری ما به واقعیت به حدی بود که حتی آدمهایی که در سکانسهای مربوط به منطقه خلازیر مشاهده میکنید، افرادی واقعی هستند که به همان شکل در همان منطقه زندگی میکنند و جزو کپرنشینهای آن منطقه بودند. دیدن چنین وضعیتی در کلانشهری به نام تهران که پایتخت این کشور است در قرن ۲۱ واقعاً عجیب است و خیلیها نمیدانند که منطقهای با این وضعیت که در آن شاهد مالخری، دزدی، اعتیاد و… هستیم وجود دارد. متأسفانه کسی از پس این وضعیت برنمیآید و تلاشی برای بهبودی وضعیت آنجا ندارد.
بنابراین از روایت غلوآمیز فاصله گرفتید. اما باز هم فیلم با برچسب سیاهنمایی روبرو شد.
متأسفانه وقتی فیلم در جشنواره اکران شد به ما حتی برچسب ضد امنیت ملی هم زدند و به ما گفتند که شما میخواهید با سیاهنمایی تصویر زشتی از کشور ارائه دهید تا بتوانید مهاجرت کنید. هیچ حمایتی هم از فیلم ما صورت نگرفت و فقط توانستیم از فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی جایزه بگیریم ولی همان مجلسی که به این فیلم جایزه داد از این فیلم حمایت نکرد. آقای زاکانی گفتند که «آنها مرا دوست داشتند» فیلمی شهری است و شهرداری از این فیلم حمایت میکند اما متأسفانه همه اینها شعار بود و به نظر میرسد هیچ مسئولی از سینمای اجتماعی خوشش نمیآید چون این سینما حرفی برای گفتن دارد و مخاطبش را به فکر وادار میکند. فیلمهایی چون «آنها مرا دوست داشتند» به ذائقه مسئولان خوش نمیآید؛ آنها سینمای طنز را میپسندند و به این سینما راحت پروانه ساخت و نمایش و اسپانسر و تبلیغ میدهند و بعد از فروش صدمیلیاردی صحبت میکنند.
پرداختن به معضلات اجتماعی معمولاً فیلم را با برچسب سیاهنمایی از سوی برخی منتقدان روبرو میکند. چقدر این اتفاق برای شما قابل پیشبینی بود؟
اتفاقاً تصور ما این بود که از ما برای پرداختن به یک معضل اجتماعی تقدیر میشود. سیاهنمایی مربوط به آثاری است که مسائلی غیرواقعی را در فیلم مطرح کردهاند و فیلم ما که فقط به واقعیتها پرداخته این انتظار را برای ما به وجود آورد که اتفاقا مسئولان کشور از این فیلم حمایت کنند اما متأسفانه چنین اتفاقی رخ نداد.
حتی مجلس شورای اسلامی جایزه بهترین فیلم تجلی اراده ملی را به این فیلم داد و خانم سمیه رفیعی رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس وقت تأکید داشتند که این فیلم باید در صحن علنی مجلس برای نمایندگان نمایش داده شود تا آنها فکری برای مشکلات موجود داشته باشند. در واقع برخی مسئولان هم نگاه مثبتی به این فیلم داشتند ولی متأسفانه نهایت بیمهری را از مسئولان سینمایی سابق به سینمای اجتماعی و سینمای مستقل شاهد بودیم.
به نظر من اگر هر روز شاهد افزایش جرم و بزهکاری در جامعه هستیم یکی از اصلیترین دلایلش این است که مسئولان فرهنگی دلسوز فرهنگ نیستند و در فرهنگ و هنر ما پرداختن به معضلات عبور از خط قرمزها به حساب میآید و با این حال آنها ترجیح میدهند که فیلمهای کمدی با شوخیهای سطحی و مبتذل ساخته شوند تا با تکیه بر فروش این آثار ضعفهای خود را پنهان کنند. متأسفانه تمام معادلات ما در سینما و به طور کل فرهنگ تجاری شده و بودجههای فرهنگی در اختیار ارگانهایی است که اصلاً معلوم نیست برای ساخت چه آثاری هزینه میشود و از سینمای مستقل هیچ حمایتی صورت نمیگیرد به طوریکه امروز من به شخصه به عنوان تهیهکنندهای از سینمای مستقل با ضرر چند میلیارد تومانی مواجه شدهام در حالیکه همین فیلم در روزهای جشنواره فجر توانست ۵۰ برابر امروز فروش داشته باشد و این نشان میدهد که وضعیت اکران مشکل دارد وگرنه فیلم میتواند فروش قابل قبولی داشته باشد.
چرا معتقد هستید که دو جایزه سیمرغ بهترین بازیگر از فیلم شما دریغ شده است؟
سال ۱۴۰۱ به دلیل اتفاقاتی که رخ داده بود بسیاری از سینماگران تمایلی به حضور در جشنواره فیلم فجر نداشتند و من در این شرایط فیلمم را به جشنواره فرستادم و از طرف افراد بسیاری از جمله همکارانم مورد اهانت قرار گرفتم اما معتقد بودم که باید این فیلم در جشنواره دیده شود.
پیش از برگزاری جشنواره گفته شد که فیلمهای حاضر در این رویداد در اولویت اکران هستند و در جلسهای پیش از شروع جشنواره آقای خزاعی به این نکته تأکید کرد اما پس از برگزاری جشنواره به من گفتند که بسیاری با این فیلم مخالف هستند و اصلاً «آنها مرا دوست داشتند» باید توقیف شود چرا که کشور را زشت و مملوء از بزهکار نشان داده است.
ما بخش مستقل سینما هستیم و متأسفانه کسی از ما حمایت نمیکند و علاوه بر این در زمان اکران حتی برخی عوامل که زمان کار و دریافت دستمزد با ما همراه بودند هم به روی خودشان نمیآورند که در این فیلم حضور داشتهاند و متأسفانه از این جهت هم سینمای مستقل مورد حمایت قرار نمیگیرد. این وضعیت باعث شده تا سینمای ما از دوران اوج خود فاصله بگیرد و ما دیگر شاهد آثار اجتماعی قهرمانمحور نیستیم. دیگر هیچ خبری از سینمای اجتماعی و حتی سینمای معناگرای ایران نیست، همه چیز در دو ژانر کمدی و برخی مواقع هم دفاع مقدس خلاصه شده و بسیاری از سینماگران دغدغهمند و باتجربه خانهنشین هستند.
در ۹۰ درصد آثار کمدیمان شاهد المانهای سینمای قبل از انقلاب هستیم؛ سینمایی که همین مسئولان آن را سخیف و مستهجن میدانند ولی قصهپردازی همین فیلمها و حتی شخصیتپردازیشان را از این سینما الگوبرداری کردهاند و به فروشش افتخار میکنند. مسئولان سینمایی سابق با بینالمللی بودن سینمای ایران مخالف بودند و سینمای اجتماعی را نابود کردند چون نمیخواستند این سینما معضلات را مطرح کند و پرسشگر باشد و سینما را به مرحلهای رساندند که امروز سینمای ما نان فیلمفارسی بودنش را میخورد و دیگر از آن فیلمهای افتخارآفرین ایران خبری نیست.
ممیزی چقدر بر کلیت فیلم تأثیر گذاشت؟
روز اول اکران «آنها مرا دوست داشتند» در جشنواره فیلم فجر این فیلم ممیزی خورد در حالیکه همان زمان این فیلم تأیید شده بود و وزارت ارشاد آن را مورد بازبینی قرار داده بود. البته آن زمان حدود دو دقیقه سانسور صورت گرفت و بعد از جشنواره برای دریافت پروانه نمایش ۵۰ ممیزی برای فیلم در نظر گرفتند و صحنههایی چون سیگار کشیدن کاراکتر زن را حذف کردند.
من در این فیلم ایفای نقش هم کردهام و جالب است صحنهای که مربوط به بازی من میشود و کاراکتری که نقشش را ایفا میکنم همسرش را کتک میزند را هم تأکید کردند که باید سانسور شود چراکه گویا در کشور ما هیچ مردی همسرش را کتک نمیزند. واقعاً این ایرادات تا همین حد عجیب و غریب بود ولی من هیچگاه نمیتوانم به دروغ بگویم که همه چیز در بهترین شرایط است و واقعیت این است که ما امروز در کشورمان با پدیدههایی چون فروش نوزاد، اعتیاد، کودکان کار و… روبرو هستیم.
در نهایت باید بگویم بخشهای مختلفی از فیلم را سانسور کردند، سکانسهایی در این فیلم هستند که زمانشان ۷ دقیقه بود ولی الان یک دقیقه شدهاند.
مسئولان سابق سازمان سینمایی حتی به این فیلم اجازه حضور در جشنوارههای خارجی را ندادند و به تازگی این مجوز برای «آنها مرا دوست داشتند» صادر شده است. متأسفانه سیاستها در این چند سال به شکلی بود که خودِ مسئولان و سیاستگذاران سینمایی موجب رونق و رواج سینمای زیرزمینی شدند و بسیاری از فیلمسازان را مجبور کردند که به سمت این سینما بروند تا بتوانند آثار مورد نظر خود را بسازند و در مقابل از فیلمسازان مستقلی که همه قوانین را رعایت کرده و خط قرمزها را در نظر گرفتهاند هم حمایتی صورت نگرفت. این وضعیت به اعتقاد من به خودی خود خلافکار و مجرمپرور است و اگر ادامهدار باشد سینمای زیرزمینی هر روز بیشتر رونق میگیرد و در نهایت کسانی که این وضعیت را ایجاد کردهاند، متضرر خواهند شد.
نکته پایانی…
این فیلم با بیمهریهای فراوانی روبرو شد و علاوه بر همه مسائلی که مطرح کردم حتی سینماداران نیز قوانین اکران را در نسبت با «آنها مرا دوست داشتند» رعایت نکردند. هر سینماداری که قرارداد اکران یک فیلم را امضا میکند موظف است که در روز سه سانس در ساعات متغیر به فیلم اختصاص بدهد ولی همه سینماها امروز تکسانسهایی در ساعات ۱۱ و ۱۶ دادهاند که اصلاً کسی در آن ساعات به سینما نمیرود.