در نشست نقد و بررسی «برگهای افتاده» مطرح شد؛
این دنیای جنگ آلود به روایتهای عاشقانه نیاز دارد
فیلم «برگ های افتاده» اثر آکی کوریسماکی در «باشگاه فیلم اندیشه» در فرهنگسرای اندیشه نمایش و نقد و بررسی شد.
به گزارش ایلنا، محسن بیگ آقا، منتقد و نویسنده سینما در ابتدای این نشست گفت: آکی کوریسماکی مانند آثار قبلی خود ریتم ارام، شخصیتهای محدود، موسیقی و فیلمهای محبوب خود را وارد دنیای امروز فنلاند میکند. اما ازین دنیای امروز فقط نشانههایی نظیر خیر حمله روسیه به اوکراین را گلچین میکند و باقی همان دنیای ذهنی اوست.
وی ادامه داد: فیلم همچنان از تنهایی آدمها میگوید و تلاش دشوار برای رسیدن به یکدیگر و جنگیدن با سرنوشت و تقدیر مختوم. فیلم جایزه ویژه هیات داوران جشنواره کن را دریافت کرده و از پختهترین آثار کوریسماکی محسوب میشود.
وی افزود: در این فیلم آنها انگیزه خود را از عشق میگیرند. انسانها در دنیای کوریسماکی در حال پیشرفت هستند و تلاش مضاعفی برای بهبود نشان میدهند.
محسن سلیمانی فاخر، منتقد فیلم، نیز گفت: فیلم «برگ های افتاده» همان قصه و غم عشق و نامکرربودن آن است، حکایتی آشنا و ناآشنا در دل طبقه عاری از پول و رفاه که در جهانی از ستم و جنگ زیست می کنند، گویی یک معجزه کوچک در این فیلم ظاهر می شود، فیلم شاهکار بزرگی نیست اما مانند آدمهایش، آرام و صمیمی است.
وی ادامه داد: «برگهای افتاده» حس بیزمان بودن را تداعی میکند و در حین حال گویی فیلمساز متعهد به ثبت تاریخ است. جنگ در اوکراین از طریق پخش منظم اخبار رادیویی، در همه جا حضور دارد و این بی زمانی انگار در زمان حال در جریان است. کوریسماکی قصد دارد به یک مسئله خاص بپردازد، ترس از پوتینیسم برای فنلاند، گویی جنگ حس رفاه فنلاند را مخدوش کرده است.
سلیمانی فاخر ضمن اشاره به اینکه این فیلمساز طناز فنلاندی، خالق قصه رنجهای طبقه کارگر، آدمهای تنها و حاشیهنشین در جامعه سرمایهداری است، تصریح کرد: هیچ پناه واقعی در برابر وحشتهای دنیا وجود ندارد، هر ارتباط ظریف و کوچکی که با دیگران برقرار میکنیم بسیار مهمتر از خود زندگی است. این دنیای خونین و جنگ آلود که آدمها را پر از خشم، افسردگی و سرکشی می کند، به روایت های عاشقانه نیاز دارد.
فیلم برگ های افتاده درباره تنهایی آدمها و آسیبهای فردی حاصل از تنهایی است
مهدی سلطانی گرد فرامرزی نیز در ادامه گفت: فیلم برگ های افتاده درباره تنهایی آدمها در جامعه مدرن فنلاند و آسیبهای فردی حاصل از تنهایی است و نقشی که عشق و روابط عاشقانه می تواند در کاهش این آسیبها داشته باشد. در این فیلم با یک زن تنها از طبقه کارگر و نیز مردی معتاد به الکل از طبقه کارگر مواجه هستیم که برحسب یک اتفاق با هم مواجه می شوند و علاقه میان آنها شکل گرفته و عشق منجر به ترک اعتیاد مرد الکلی می شود.
وی افزود: فیلم فضاهای قدیمی را در دل یک جامعه مدرن بازسازی می کند و یک حس نوستالژیک را در برابر بیننده قرار می دهد. خانه محقر و موروثی شخصیت زن فیلم و بیمارستان کوچکی که مرد در آن بستری شده، رادیوی قدیمی در خانه زن که اخبار جنگ اوکراین و روسیه را در نماهای مختلف پخش می کند، فضاهای قدیمی و سنتی کافه ها ترانه های کلاسیک همگی در جهت ارجاع به حس های نوستالژیک هستند. حتی کنشهای عاطفی که میان شخصیتهای زن و مرد فیلم شکل می گیرد، احیای احساسات عاشقانه قدیمی را طلب می کند. گویی فیلم، احیای عناصر زندگی سنتی و احساسات نوستالژیک به عنوان راه حل برای تلطیف فضای خشک جامعه انظباطی مدرن فنلاند معرفی میکند.
این جامعه شناس یادآور شد: فیلم ریتم تندی دارد و نماها از پی نماهای دیگر می آیند. فضای اغلب صحنه های فیلم تاریک است و تنها وقتی شخصیت مرد به خاطر عشق یک زن الکل را ترک می کند شاهد روشن شدن فضاها هستیم. فیلم از نشانه های تصویری بیش از کلام بهره می برد و کلامها در فیلم بسیار مختصر و گزیده گو هستند و از این نظر فیلم برگهای افتاده یک مورد جالب برای مطالعات نشانه شناختی است.