در یازدهمین جلسه از فصل نهم «پاتوق فیلم کوتاه»؛
قطبیزاده: حق نداریم نظرمان را به فیلمساز دیکته کنیم
یازدهمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلمکوتاه، با اکران و بررسی فیلمهای «سیزده سالگی»، «لیدی»، «بدون عبا» و «پذیرایی سیمین» در سینما بهمن تهران برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، یازدهمین جلسه از نهمین فصل پاتوق فیلم کوتاه با نمایش ۴ فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به کارگردانی صمد علیزاده، «پذیرایی سیمین» به کارگردانی علی بنائیان، «لیدی» به کارگردانی فردین انصاری و «بدون عبا» به کارگردانی کمیل ارجمندی در پردیس سینمایی بهمن برگزار خواهد شد.
پس از نمایش فیلم سعید قطبیزاده نویسنده و منتقد سینما کارشناس و محمد صابری مجری کارشناس به بررسی این آثار پرداختند.
سکانسی که توسط کارگردان حذف شد
در ابتدای این جلسه صمد علیزاده کارگردان «سیزده سالگی» روی صحنه آمد و گفت: نسخهای که دیدید نسخه نهایی این فیلم نیست آن دورهای که ما میخواستیم فیلم را به جشنواره برسانیم این نسخه را آماده کردیم. نسخه تازه حذف و اضافاتی داشت که کاش آن را میدیدیم. مثلاً آن سکانسی که دختر نوجوان قرص ژلوفن میخورد، در نسخه نهایی حذف کردهایم.
وی در توضیح دلیل انتخاب نام این فیلمکوتاه گفت: باید بگویم سیزده سالگی سنی است که فشارها و محدودیتهای خانواده نسبت به یک نوجوان شروع میشود. از طرف دیگر برخی هم میگویند سیزده عدد نحسی است، به همین دلیل این نام را برای فیلم انتخاب کردیم.
در ادامه سعید قطبیزاده با اشاره به سکانس حذفشده از فیلم بیان کرد: آنچه که ما از سکانس مربوط به قصد دختر برای خوردن قرص در نسخه فعلی میبینیم، تداعیگر خودکشی است. آیا چنین نگاهی داشتید و چرا این سکانس را در نسخه نهایی حذف کردهاید؟
علیزاده در پاسخ گفت: قصد خودکشی که در میان نیست، این قرصها صرفا مسکن است و بهدوران عادت ماهانه دختر اشاره دارد. احساس کردیم اشاره بیش از اندازه به این موضوع، یکپارچگی فیلم از بین میرود و به همین دلیل آن سکانس قرص خوردن را حذف کردیم.
قطبیزاده در واکنش به این توضیح، گفت: به نظرم این سکانس از ابتدا اشتباه بود و حذفش به هر دلیلی اتفاق بهتری شده است. چون این موضوع آنقدر نسبت به خط اصلی داستان فرعی بود که نیازی به این کارها نداشت. شخصا وقتی «سیزده سالگی» را دیدم آنچه برایم جالب بود این بود که فیلم درباره دوران بلوغ یک دختر به جزییاتی اشاره میکند که پیشتر کمتر در سینما دیده بودیم و وقتی متوجه شدم کارگردانش یک مرد است، این ویژگی فیلم اهمیت بیشتری برایم پیدا کرد.
در ادامه صمد علیزاده درباره تهیهکنندگی نوید محمدزاده در فیلمکوتاه «سیزده سالگی» گفت: قبل از اینکه فیلم را بسازم مثل هر کارگردان دیگری به دنبال تهیهکننده بودم. من حین کار در سریال «آکتور» نوید را دیدم و مسأله را با او مطرح کردم، اما شرایط نوید محمدزاده در آن مقطع مناسب نبود. من هم بدون تهیهکننده فیلم را در تبریز ساختم. دو، سه هفتهای که در «آکتور» حضور نداشتم، نوید پیگیرم شده بود. بعد که او را دیدم گفتم فیلم را ساختهام. او در ادامه هزینه تولید را تأمین کرد و با نگاه کاملا حمایتی، تهیهکنندگی را پذیرفت. با این حال اگر نوید قبل از تولید کنار «سیزده سالگی» بود، فیلم خروجی بهتری داشت. البته این را هم باید بگویم که من اصلا به خاطر برند نوید محمدزاده، سراغش نرفتیم.
قطبیزاده در بخش دیگری از نقد فیلمکوتاه «سیزدهسالگی» عنوان کرد: چند ایده در اجرای این فیلم بود که خوشم آمد؛ یکی تکنیک حذف بود. حذف تصویر و صدا را در چند سکانس فیلم داریم که بسیار خوب است، بعد در سکانسی دیگر کار به جایی میرسد که کاراکتر دختر هم حذف میشود و تنش خارج از قاب رخ میدهد که خیلی خوب است. از نظر من کارگردانی یعنی همین. کارگردانی فقط مصور کردن قصه نیست، بلکه ایدهپردازی هم هست.
وی تأکید کرد: وحدت مضمون در این فیلمکوتاه میتواند آموزنده باشد، چون اصلا از این شاخه به اون شاخه نپریده است، آنچه فیلم را نجات میدهد این است که درباره زنان بیانیه نمیدهد از ابتدا تا انتها پای حرف ساده خود ایستاده است. شروع، میانه و پایان فیلم هم استاندارد است.
«لیدی» و چالشهای یک هجویه از «مکبث»
در ادامه فردین انصاری کارگردان فیلمکوتاه «لیدی» روی صحنه آمد و درباره این اثر گفت: اسم این فیلم از نمایشنامه مکبث به ذهنم آمد و با توجه به مضمون فیلم به نظرم به فضای کلی فیلم میآمد. خودم هم نامهای تک سیلابی را دوست دارم.
قطبیزاده در اولین واکنش نسبت به فیلمکوتاه «لیدی» گفت: صادقانه میگویم که از فیلم چیزی نفهمیدم!
انصاری در واکنش توضیح داد: من فیلم و فیلمنامه را عین به عین با نمایشنامه مکبث تطبیق ندادم، لیدی مکبث برای من منبعی بود که برداشت هجوآمیز و ارجاعاتی به کلیت آن داستان داشته باشم. بعد از چند سال وقتی باز هم نمایشنامه را خواندم متوجه شدم مواجهه من با آن به شکل دیگری است، به این فکر میکردم چه میشد اگر لیدی خودکشی نمیکرد. این فیلم حاصل تخیلات من و بر اساس یک ایده شخصی است.
قطبیزاده اما در پاسخ عنوان کرد: حرف من این است که یک سری عناصر فانتزی و یک سری عناصر آشنا در فیلم وجود دارد که من ترکیب آنها با یکدیگر را نفهمیدم و این من را اذیت کرد. در «لیدی» شخصیت مکبث مثل حیوان نیمهجان یک گوشه افتاده است، گریمها هم ترکیبی آشنا و غیرآشنا دارد. من این فیلم را سه بار دیدم اما باز هم نفهمیدم.
انصاری در این بخش گفت: من آمادگی این واکنشها را نسبت به این فیلم داشتم. طبیعی است که برخی نمایشنامه را نخوانده باشند و متوجه فیلم نشوند، اما من احساس میکنم آقای قطبیزاده فیلم را با گارد دیده است. با این حال یک دسته از افراد فیلم را دوست داشتند و متوجه آن میشدند.
این کارگردان اضافه کرد: زمانی که نمایشنامههای شکسپیر را میخواندم، فکر کردم ارتباطی با زمانهای که در آن زندگی میکنم و نمایشنامهای که قرنها پیش نوشته شده است، وجود دارد. یعنی هنوز مکبثهایی در جهان وجود دارند و این جرقهای برای نوشتن این فیلمنامه شد.
در ادامه نشست سعید قطبیزاده در واکنش به صحبتهای یکی از تماشاگران که خطاب به کارگردان که گفت «شما حتما باید فیلم قصهگو بسازی»، مطرح کرد: ما به هیچ عنوان حق نداریم به یک فیلمساز بگوییم چه کند یا نکند، اینکه من سینمای قصهگو دوست دارم یا نه مربوط به خودم است. مشکل من با این فیلم این است که عناصر یک سینمای آوانگارد را ندارد، هر چیزی را باید در کانتکس خود سنجید.
این منتقد سینما در ادامه خطاب به کارگردان «لیدی» گفت: آرزو میکنم من را بهعنوان مخالف فیلمت نبینی. من اتفاقا به سینمای آوانگارد خیلی معتقدم.
انصاری در واکنش به صحبت تماشاگر دیگری که گفت در این فیلم به نمایشنامه مکبث وفادار نبودی و اقتباس خوبی صورت نگرفته است، توضیح داد: فیلم من اساسا اقتباس نیست. من یک نگاه هجوآمیزی به مکبث داشتم. پس برخورد منطقی با دنیای این فیلم اشتباه است. فیلم روی مضمونی متکی است؛ اینکه ظلم و جنایت همچنان وجود دارد اما عدهای نمیگذارند دیده شود پس نکته این است که اگر مضمون دیکتاتوری و ظلم در فیلم نباشد من اشتباه کردهام!
اهمیت «فیلم خوب» ساختن
در ادامه «بدون عبا» مورد بررسی قرار گرفت که در این بخش کمیل ارجمندی بیان کرد: من سال ۹۲ فیلمسازی را شروع کردم، این فیلم اولین فیلم کوتاه من است.
قطبیزاده هم عنوان کرد: من نمیدانستم این فیلم، فیلم اول کمیل است اما یادم است زمانی که کمیل دانشجوی من بود، فیلمنامه آن را خوانده بودم. تم تعلیق ممکن است وسوسهکننده باشد و گاهی باعث نابودی یک فیلم شود. در نسخه فعلی پایان فیلم غافلگیرکننده است اما به نظرم اگر از تعلیق استفاده میکرد بهتر از غافلگیری بود.
این منتقد ادامه داد: من به نسل جدید فیلمنامهنویسان خیلی امیدوارم اما فیلم «بدون عبا» خیلی تلاش داشت مخاطب را شیرفهم کند که این تلاش تعجببرانگیز است. سادگی از حدی که بگذرد به ابتذال میرسد، یک جایی باید بگذاریم مخاطب با شعور خودش اثر را تفسیر کند. با این حال بازی کاراکتر پسر و انتخاب قصه فیلم خوب بود.
قطبیزاده با تأکید بر اهمیت فیلمسازی درست، گفت: فیلمی که صمد علیزاده ساخته بود یک فیلم روشنفکرانه بود فیلم کمیل ارجمندی درباره یک پسر سنی است که میخواهد در میان شیعیان نماز به جا بیاورد. اما این مرزبندیها و تقسیمهای مضمونی برای من اهمیت ندارد. در حال حاضر دو مدل فیلمسازی در سینمای ایران داریم یکی مدل مطلوب نهادها و سازمانها و دیگری فیلمهای مطابق با سلیقه جشنوارههای خارجی که متأسفانه خیلی از فیلمسازان جوان ما به سمت یکی از این دو جریان کشیده میشوند.
وی تأکید کرد: فیلم خوب ساختن با هر نگرشی برای من قانعکننده است، حتی اگر یک فیلمِ بهفرموده و سفارشی به صورت خوب ساخته شود به نظرم خوب است. امروز این خطر را حس میکنم که به مضمون یک فیلم اهمیت میدهند نه کارگردانی، در حالی که فیلم کوتاه تمرینی برای کارگردانی بلند است. ما چه بسیار کارگردانی داریم که فیلم بلند میسازند اما هنوز کارگردانی بلد نیستند، چراکه صرفا مضامین آثارشان تحسین میشود. سال گذشته در جشنواره فیلم کوتاه تهران که من هم داورش بودم فیلم «مدیر مدرسه» حضور داشت که به نظرم یک فیلم عالی بود. گرچه جوی در فضای مجازی علیه این فیلم شکل گرفت اما هرکسی که میگفت «مدیر مدرسه» یک فیلم سیاسی است، این فیلم را ندیده بود. «مدیر مدرسه» از نگاه من بهترین فیلم جشنواره سال گذشته بود.
یک فیلم آبرومند و فکرشده
در بخش پایانی پاتوق فیلم کوتاه، در غیاب علی بنائیان کارگردان فیلمکوتاه «پذیرایی سیمین» قطبیزاده در اظهاراتی کوتاه درباره این فیلم گفت: میزانسن صمیمانه و میزانسن خودنما دو موضوع جداست. حرفی که این فیلم میخواهد بگوید با جلوهگریهایی که دارد سازگار نیست و فکر میکنم جلوهگریها بیش از حرف فیلم است.
وی در عین حال تأکید کرد: با این حال فیلم آبرومند و فکرشدهای است و ایده نویی دارد. «پذیرایی سیمین» یک فیلم کوتاه استاندارد است اما انتخاب من در این بسته همان «سیزده سالگی» است.