خبرگزاری کار ایران

مهدی ایوبی در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛

ترانه‌سرا شدن پشتکار و استمرار می‌خواهد نه قریحه و استعداد

ترانه‌سرا شدن پشتکار و استمرار می‌خواهد نه قریحه و استعداد
کد خبر : ۱۴۸۰۵۵۳

دِین «ترانه‌سرا» به مخاطبِ صد سال بعد، تحویلِ «زبان» درست است

یک ترانه‌سرا می‌گوید: مهم‌ترین چیزی که من به آن در یک ترانه توجه می‌کنم سلامت زبان است. اگر با خواندن اشعار سعدی تصور می‌کنیم چقدر کلام امروزی است، این تصور که سعدی مثل ما سخن می‌گفته اشتباه است، ما داریم شبیه به سعدی حرف می‌زنیم. سعدی آنقدر زبان زیبایی به ما پیشنهاد داده که ما هم دوست داریم همانگونه حرف بزنیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از مسائل مهم در حوزه موسیقی و سبک‌های آن بخصوص پاپ، ترانه است. ترانه را باید یکی از ارکان مهم اثری موسیقایی به حساب آورد که البته این اهمیت بر اساس سبک‌ها اولویت‌بندی می‌شود. بر اساس این چهارچوب است که باید گفت ترانه در موسیقی پاپ و آثار عامه‌پسندتر از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما آیا ترانه و کلام در سبک‌های غیر پاپ اهمیت ندارد؟ قطعا اهمیت دارد اما باید در نظر داشت که مثلا در موسیقی ایرانی، اشعار کلاسیک بیش از آثار از محاوره‌ای اهمیت دارند. معمولا اینگونه است که آهنگسازان و خوانندگان موسیقی ایرانی به سراغ اشعار کلاسیک مفاخر ایران می‌روند و گاه دیده شده که اشعار شاعران معاصری چون مهدی اخوان‌ثالث، فریدون مشیری، حسین منزوی و برخی دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته است. موسیقی پاپ با عامه مردم سر وکار دارد و به همین دلیل است که ترانه اهمیت پیدا می‌کند. ترانه در موسیقی پاپ کلامی سطحی نیست و باید دارای معنا و مفاهیم مهم انسانی و اجتماعی باشد و پس از اینهاست که می‌تواند جلوه‌ای عاطفی پیدا کند. اگر آثار خوانندگان پاپ دهه چهل و پنجاه را مرور کنیم درخواهیم یافت که این ترانه و کلام است که ماندگاری آن‌ها را سبب شده است. در ادامه اگر آثار خوانندگان پاپ نسل‌های جدیدتر را بشنویم اغلب با اشعاری سطحی و بازاری مواجه خواهیم شد که اتفاقا دلیل اصلی فراموشی انبوه قطعات تولیدی در مدت زمانی کوتاه همین موضوع است. در نهایت بنا به همین دلایل است که بسیاری از اهالی فن و مخاطبان جدی موسیقی پاپ امروز را شبه پاپ می‌دانند چرا که خالی از عناصر و مولفه‌های اصلی است. 

البته در مقابل با نگاهی به آثار برخی دیگر از خوانندگان پاپ نیز می‌توان دریافت که رمز کیفیت و زیبایی و ماندگاری آثارشان ترانه و کلام است. در حال حاضر تعداد زیادی از افراد به ترانه‌سرایی مشغول هستند اما تنها برخی از آن‌ها به دور از ابتذال در کلام و معنا به سرایش و خلق ابیات آهنگین مشغولند. به دور از هر بدبینی و اغراق باید گفت تعداد این دسته از ترانه‌سرایان از تعداد انگشتان دو دست کمتر است. 

مهدی ایوبی از دسته ترانه‌سرایانی است که دغدغه کلام دارند. او تا امروز با خوانندگانی چون شادمهر عقیلی، رضا یزدانی، احسان خواجه‌امیری، بابک جهانبخش، امیرعباس گلاب، حمید عسگری، رضا صادقی، علیرضا عصار، هومن جاوید، پویا نیک‌پور و بابک زرین همکاری داشته است. 

ایوبی سال ۱۳۸۳ خانه ترانه اصفهان را تاسیس کرد و یک دهه بعد در سال ۱۳۹۴ به اتفاق افشین یداللهی کارگاه ترانه را تاسیس کرد و پس از درگذشت افشین یداللهی، کارگاه ترانه را سرپا و فعال نگاه داشت. 

مهدی ایوبی در رابطه با مقوله مهم ترانه و فعالیت‌هایش با ایلنا گفتگو کرد که در پی می‌آید. 

به عنوان سوال اول از فعالیت‌های این روزهای‌تان بگویید. در حال حاضر با چه هنرمندان یا پروژه‌هایی همکاری دارید؟ 

این روزها مثل تمام این سال‌ها می‌خوانم، می‌بینم و می‌نویسم. برای خوانندگانی که می‌توانم میان آن‌ها به رضا یزدانی، علیرضا عصار، رضا صادقی، بابک جهنابخش و امیرعباس گلاب اشاره کنم، ترانه می‌سرایم. در رابطه با همکاری با آهنگسازان هم با هنرمندان خوبی چون وحید پویان، حسام ناصری و میلاد بابایی و دیگر دوستان مشغول همکاری هستم. 

با این حساب روزهای پرکاری را از سر می‌گذرانید. 

بله. هیچ وقت به این اندازه پرکار نبوده‌ام و همیشه سعی کرده‌ام کارهایی را بنویسم که بتوانم پای آن‌ها بایستم و باتوجه به فضایی که مارکت ما دارد، چه روی کاغذ و چه هنگام همراه شدن با موسیقی، تلاش کرده‌ام ترانگی و ویژگی‌های زیستی کلمات در تالیف من باشد. نمی‌دانم تا چه حد موفق بوده‌ام؛ اما خواسته‌ام این بوده است. 

لازمه ماندگار شدن یک اثر در ذهن مخاطب چه مولفه‌هایی است. شما به این سوال از منظر و دیدگاه خودتان پاسخ دهید. 

برای پاسخ دادن به این سوال باید در ابتدا ببینیم تعریف ماندگاری در ذهن شما در ذهن من و مخاطب چیست. در دوره کنونی برای ما ماندگاری باید به این شکل تعریف شود که اثر چند ماهی شنیده شود و خواننده در تعدادی کنسرت از آن خوب پول دربیاورد و به تعداد مخاطبش اضافه شود. نمی‌دانیم در آینده چه اثری از آن باقی می‌ماند و شنیده شدن کار به مدت شش ماه در شرایط کنونی بسیار خوب است؛ چرا که بعضی آثار شش روز هم شنیده نمی‌شوند! می‌توان در این زمینه مثال زد؛ مثلاً آهنگ «پاقدم» علیرضا طلیسچی که واقعاً اثر موفقی بود، با تمام نقدهایی که به آن وارد است و واردش نمی‌شویم، امروز روز مثل دو ماه پیش شنیده نمی‌شود. 

پس بحث تغییر تعاریف مطرح است و این مدل کار کردن و ترند شدن حاصل شرایط است.

بله تعاریف به نوعی عوض شده و من معتقدم ترانه‌سرا باید ترانه‌ای بنویسد که الان شنیده شود و مخاطب دوستش داشته باشد. در برابر مخاطبی که قرار است صد سال آینده من را بشنود بنده به عنوان یک ترانه‌سرا فقط یک دِین دارم و آن این است که زبان را به درستی به آن تحویل دهم. این چیزی است که متاسفانه در میان ترانه‌های امروز کمتر به آن توجه می‌شود. یکی از مهم‌ترین وظایف ما ترانه‌سراها این است که زبان را به درستی به نسل‌های بعد انتقال دهیم. 

در میان تمام نقدهای موجود نسبت به موسیقی پاپ، برخی معتقدند فضای موسیقایی امروز کشور در حوزه پاپ کمی شکل و شمایل موسیقی‌های دهه‌های گذشته را پیدا کرده. با این نظر موافق هستید و اینکه آیا می‌توان پیش‌بینی کرد که ترانه‌های عمیق‌تر و اندیشمندانه‌تر بار دیگر برای مخاطب موسیقی جذاب شود؟ 

احساس من هم همین است. مخاطب به این فضا و زبان سالم‌تر روی خوش نشان داده و نمی‌دانم چقدر می‌تواند گذرا باشد یا نباشد. من در کارهای شادی که برای بابک جهانبخش نوشتم (که مهمانی محور هستند) و یا کارهایی که با دوستانی مثل رضا یزدانی نوشتم (که عمق بیشتری دارند)، برایم فرقی نمی‌کرد پسند بازار از منظر زبان و نگاه چیست؟! مهم این بوده که با حفظ سلامت زبان و شاعرانگی یک اثر قابل قبول، هم از نگاه هنری و هم از نگاه مارکت بنویسم. مهم برای من تولید کار خوب است و نمی‌دانم چقدر در این راه موفق بوده‌ام. در کل من هم با شما موافقم که مخاطب دوست دارد به خاطراتی که از روزهای روشن موسیقی پاپ دارد برگردد. این را هم بگویم که این بازگشت اگر شبیه موسیقی‌های شش و هشتی که این روزها منتشر می‌شود باشد، تاثیر چندانی بر کیفیت مارکت ندارد. کما اینکه من به شخصه کارهای شش و هشت جدید را بیشتر می‌پسندم که بدون تعارف برخی چهره‌هایش چه در موسیقی و چه در کلام بسیار درخشان هستند. 

کمی از فعالیت‌های کارگاه ترانه بگویید؛ تشکلی پویا که به اتفاق مرحوم افشین یداللهی تاسیس کردید. 

از سال نود و سه آموزش ترانه را شروع کردیم. در سال اول دوازده دوره در کنار دکتر افشین یداللهی فقید برگزار شد و از فروردین نود و پنج تا امروز که دوره سی و نهم را پشت سر می‌گذاریم، کارگاه را به شکل فردی برگزار کردم که در خدمت بیش از هزار هنرجو بودم و هستم. 

خروجی کلاس‌ها تا چه حد قابل ارزیابی است؟ 

تعدادی از هنرجویان نونفس ما در چهار دوره جایزه افشین یداللهی بسیار درخشان بودند و با خوانندگانی نظیر رستاک حلاج و رضا یزدانی و دیگران کار کردند و می‌توانم به جرات بگویم مجموعه ما به همت هنرجویانش یکی از آکادمیک‌ترین فضاهای نقد ترانه فارسی بوده و هست و موفقیت بسیار خوبی داشته است. 

منظورتان از آکادمیک و آکادمیک‌تر شدن چیست؟ 

معتقدم ترانه‌سرای خوب بودن برای داشتن یک کارگاه ترانه معتبر کافی نیست و وجه آموزشی باید در ترانه‌سرا باشد که بتواند تجربه‌ها و نکات آموزشی را به خوبی انتقال دهد. من از هنرجوها بازخورد خوبی دارم و ترانه‌سراهای بسیار خوبی مثل پوریا نره‌ای، نگین عسکری، آیه مرادی، مهسا مهابادی، حامد محمدی، علیرضا ناظمی و دوستان دیگر از این کارگاه بیرون آمده‌اند و به این تعداد در آینده‌ی نزدیک اضافه هم خواهد شد. اگر بخواهم یک جمله در مورد کارگاه ترانه‌ام بگویم این است که شاید من با خواننده‌هایی کار کرده باشم که در کنارشان بودن برای کسانی آرزو باشد و یا ترانه‌هایی از من منتشر شده باشد که به دل و جان مخاطب نشسته باشد و او آن را با خودش را زمزمه کند؛ اما در چهل و یک سالگی باید بگویم مهم‌ترین کاری که برای خودم، ترانه و مجموعه ادبیات آهنگین سرزمینمان انجام داده‌ام، همین کارگاهی است که روزهای جمعه برگزار می‌کنم. من سال‌هاست جمعه‌ها تعطیل نیستم و فکر می‌کنم در کنار هنرجویان فوق‌العاده‌ای که دارم، چیز بزرگی به ادبیات آهنگین زبان فارسی اضافه کرده‌ایم و از این بابت خدا را شاکرم. 

استقبالی که از نشست‌ها و کارگاه‌های ترانه وجود دارد گویای اشتیاق نسل‌های جدید برای فراگیری و سرایش ترانه است.

بله به عقیده من هم پر رونق‌ترین گونه‌ی ادبی کشور در حال حاضر ترانه است و دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. متاسفانه برخی ترانه را بنگاه اقتصادی می‌دانند و می‌خواهند بلافاصله روزی‌رسان شود که اصلاً اینگونه نیست. در ترانه به درآمد رسیدن یک ماراتن است و تعداد کمی از افراد می‌توانند با منشا ترانه روزگار بگذرانند. این افراد شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسند و اگر کسی می‌خواهد ترانه‌سرا باشد باید به فکر شغل دیگری هم باشد. دلیل دیگر این است که نسبت به گونه‌های ادبی دیگر شهرت بیشتری به همراه دارد که همین امر باعث می‌شود جوان‌ترها اشتیاق به دیدنشان را در این مسیر جست و جو کنند. 

به نظرتان قدم‌های اول برای شاعر و ترانه‌سرا شدن چیست؟ استعداد و قریحه چقدر تاثیر دارد؟ 

قدم اول برای آغاز این مسیر حضور در نشست‌ها و کارگاه‌های ترانه، کتاب خواندن، فیلم دیدن، نقد شدن به صورت جدی و ترانه را برای ترانه خواستن است. استعداد و قریحه شعر و ترانه در ما ایرانی‌ها به وفور دیده می‌شود و خیلی هم زیاد اهمیت ندارد! پشتکار و پیگیری و استمرار در ادبیات بیشترین اهمیت را دارد. بعد از این همه سال آموزش، به شخصه هنرجویی با هشتاد درصد پشتکار و بیست درصد استعداد را به هنرجویی با هشتاد درصد استعداد و بیست درصد پیشتکار ترجیح می‌دهم. کسی که استمرار دارد شانس بیشتری برای موفق شدن دارد. 

در قسمتی از صحبت‌های خود اشاره کردید که تولید اثر استاندارد برای شما در اولویت است. چنین اثری چه شاخصه‌ای از نظر فنی و احساسی دارد؟ 

از هر سمت نگاه کنید اِلمان‌های مختلفی می‌توان برایش در نظر گرفت. مهم‌ترین چیزی که من به آن در یک ترانه توجه می‌کنم سلامت زبان است. اگر با خواندن اشعار سعدی تصور می‌کنیم چقدر کلام امروزی است، این تصور که سعدی مثل ما سخن می‌گفته اشتباه است، ما داریم شبیه به سعدی حرف می‌زنیم. سعدی آنقدر زبان زیبایی به ما پیشنهاد داده که ما هم دوست داریم همانگونه حرف بزنیم. سعدی زیبا و مقتدر رفتار کرده و زبانش را برای چند صد سال زنده نگه داشته است. یک ترانه اگر بخواهد حداقل خوبی‌ها را داشته باشد، باید ابتدا سلامت زبان داشته باشد و در قدم‌های بعدی تصویر و احساس و شاعرانگی، وقتی تالیف و زبان درست باشد، باقی ماجرا هم به خوبی اتفاق خواهد افتاد. 

با این حساب پس چگونه است که آثار بسیار سطحی برای دوره‌ای بسیار مورد توجه قرار می‌گیرند و اصطلاحا فراگیر می‌شوند؟ به نظر شما دلیلش چیست؟ 

آثار سطحی هر چقدر که برایش درخواست باشد و مخاطب طالبش باشد، به همان اندازه وجود خواهد داشت و در تمام جهان هم این چنین است، مثل فست فود و فیلم‌های کمدی مبتذل. سطحی‌نگری در هر هنری هست و گاهی می‌تواند لازمه کار باشد از منظر اقتصادی اگر نگاه کنیم. خیلی از برآیندهای مالی ترانه امروز از همین آثار سطحی است، اما خب مهم این است که کنار پیتزا و همبرگر، ما قرمه سبزی و غذای جا افتاده و خوب هم به مخاطب ارائه بدهیم. این مثال شاید مثالی دم دستی یا نامناسب باشد اما برای درک بهتر از آن استفاده کردم. مخاطب دوست دارد سرگرمی داشته باشد، اما نمی‌توان این را نادیده گرفت که وقتی شنونده به خلوت خود می‌رود آثار عمیق‌تر را انتخاب می‌کند. اثری که با روح و روان و قلب او طرف است و همیشه هم همین گونه بوده، هست و خواهد بود. 

آینده ترانه را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟ 

با توجه به آنچه در کارگاه می‌بینم که احتمالا برآیند جامعه‌ی ادبی جوان‌مان هم می‌تواند باشد، برای چند دهه آینده ترانه‌سرای خوب خواهیم داشت، اما اینکه موزیسین‌ها و خواننده‌ها چقدر به ترانه‌ی خوب اهمیت بدهند برای من دغدغه است و نکته‌ی مبهم همین است. اینکه چقدر به کلام سالم معتقد باشند مهم است. بیش از این که نگران باشم در آینده ترانه‌سرای خوب داریم یا نه نگران این هستم که ترانه‌سراهای خوب برای همکاری انتخاب می‌شوند یا خیر! به هر روی باید منتظر باشیم ببینیم چه اتفاقی در پیش است. 

«چلچراغ» یکی از جدیدترین قطعات شما است که به سریال «افعی تهران» نوشته پیمان معادی با کارگردانی سامان مقدم اختصاص دارد. بازخوردها نسبت به اثر تا امروز چگونه بوده است؟ سوال دیگر این است که اگر مثلا این قطعه جداگانه و مستقل منتشر می‌شد، مورد استقبال بیشتر قرار نمی‌گرفت؟ 

بازخورد دگرگونه‌ای از این اثر گرفتیم. تعدادی از خوانندگان هستند که عموماً آثارشان به قول معروف پرمخاطب یا اصطلاحا هیت می‌شود مثل آقای عقیلی که خودم هم تجربه‌ی همکاری‌اش را دارم، با این عزیزان کار پرمخاطب تولید و پخش کردن قواعد عجیبی ندارد و البته که منظور این نیست که آثار این خوانندگان ارزش هنری بالایی نداشته باشد. منظور من این است که وقتی خواننده رضا یزدانی است که مخاطبین خاص‌تر و محدودتری دارد، تولید کاری که از قبیله‌ی طرفداری خروج کند کمی دشوارتر می‌شود و رسیدن به یک قطعه مگاهیت بسیار ارزشمند است. ملودی زیبای علیرضا افکاری، تنظیم زیبای سعید زمانی و صدای رضا که بسیار روی کار نشسته، همه و همه دست به دست هم دادند که ترانه شنیده شود. این را هم باید بگویم که این ترانه هم زمان با «عشق پانزنده سالگی» تولید شده و نزدیک به یک دهه از تولید آن گذشته است. خود سریال هم که مجموعه‌ای پربیننده است، قطعاً در شنیده شدن «چلچراغ» بسیار تاثیر داشته است. خوشبختانه در دوره‌ای هم هستیم که مخاطب از چنین کلامی استقبال می‌کند و من از نتیجه کار بسیار راضی هستم. 

از همکاری‌تان با خوانندگان جدیدتر بگویید. به هرحال همکاری تازه‌کارها با هنرمندان و ترانه‌سرایان قدیمی‌تر برای آن‌ها اعتبار به حساب می‌آید.

اتفاقا با خواننده‌ای تازه‌نفس با یکی از  شرکت‌های معتبر قرارداد بستیم که از اعضای کارگاه ترانه من بوده و همچنین یک تیم تولید ترانه از اعضای کارگاه‌مان دارد که امیدوارم در کنار آقای محسن رجب‌پور به زودی از آن رونمایی کنیم. این رفیق مستعد در موسیقی امروزی ما که بیشتر به مارکت توجه دارد حرف‌های تازه‌ای خواهد داشت و ما هم توجه ویژه‌ای به کلام او داریم و در کنار همه این‌ها تعدادی خواننده هستند که من وظیفه تولید آثارشان را دارم و در این سال‌ها ترانه تکی واگذار نمی‌کنم و در تیم تولید با دوستان زیادی همکاری می‌کنم. 

اگر ناگفته‌ای هست درباره‌اش توضیح دهید.

در پایان از شما تشکر می‌کنم و امیدوارم آینده ترانه‌ی سرزمین‌مان روشن‌تر از پیش باشد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز