محمد عسگری مطرح کرد؛
امروز شاهد یک شیرودیکشیِ فرهنگی هستیم
نهادهای فرهنگی علاقهای به دیده شدن شخصیت شیرودی ندارند/ بدترین سانسها را به فیلم دادند
محمد عسگری با انتقاد از شرایط اکران فیلم سینمایی «آسمان غرب» تأکید کرد: همه چیز در خدمت فیلمهای کمدی است و شرایطی ایجاد شده که گویا مردم را به سمت سینمای کمدی سوق میدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «آسمان غرب» تولید مشترک سازمان سینمایی سوره و بنیاد سینمایی فارابی به کارگردانی محمد عسگری و تهیهکنندگی حبیبالله والینژاد این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این فیلم سینمایی که دومین اثر سینمایی این کارگردان پس از «اتاقک گلی» به حساب میآید، به بخشی از زندگی شهید علیاکبر شیرودی و اولین عملیات جنگی ایران در محور غرب میپردازد.
میلاد کیمرام (در نقش شهید شیرودی)، امیرحسین آرمان (در نقش شهید ادیبان)، نادر فلاح، آرمین رحیمیان، کریم امینی، روح الله زمانی، محمدرضا صولتی، پیام اینالوئی، احسان عباسی، صفر محمدی، احسان صاحب الزمانی، یوسف فروتن، راهله لطفی، پرهام غلاملو، سمیه مهری، نیوشا علیپور و باحضور افتخاری تورج الوند و نسیم ادبی بازیگران این فیلم هستند.
به بهانه اکران این فیلم سینمایی با محمد عسگری گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
ایده ساخت فیلم «آسمان غرب» با محوریت شخصیت شهید شیرودی و اولین عملیات جنگی ایران در محور غرب چگونه شکل گرفت و با چه دغدغهای به سراغ این موضوع رفتید؟
انتخاب سوژه «آسمان غرب» از دو منظر برای من جذاب بود. ساخت فیلمی درباره جنگ در آسمان و ارتباط آن با زمین برای من چالشی ایجاد میکرد که برایم جذاب بود و این سوژه را انتخاب کردم. دلیل دیگر انتخاب این سوژه بعد شخصیتی شهید شیرودی است که به عنوان یک قهرمان به نظر من ویژگیهای منحصر به فردی دارد که پرداختن به آن بسیار جذاب است.
پس از اینکه تصمیمم برای ساخت این فیلم جدی شد، تحقیقاتم را آغاز کردم و ابعاد مختلف این شخصیت واقعاً من را جذب کرد. اتفاقی که در آن برهه از تاریخ برای حفظ کیان، سرزمین و حفاظت از مردم رخ داده بود، برایم ستودنی بود و بخش دیگری از ماجرا انتخاب این سوژه به ارتش مربوط میشد. ارتش ما عملیاتهای بسیاری در هشت سال دفاع مقدس داشته اما واقعاً در سینما مهجور مانده و این مسئله هم یکی از دلایلی بود که من را برای رفتن به سراغ این شخصیت ترغیب کرد.
برای شناخت شهید شیرودی و عملیاتی که در «آسمان غرب» قصهاش روایت میشود، از چه منابعی استفاده کردید؟
هر فیلمی که به یک قصه واقعی بپردازد، به خصوص اگر این قصه مربوط به بخشی از تاریخ یک سرزمین بشود نیازمند تحقیق و پژوهش است. تحقیق فاکتورهای مختلفی دارد، اگر قصه شما مربوط به تاریخ معاصر باشد دستتان برای پژوهش میدانی بازتر است. ما بعد از اینکه به کتب مختلف مربوط به واقعه روایت شده در «آسمان غرب» پرداختیم به سراغ همرزمان شهید شیرودی رفتیم و با بیش از ۱۰ نفر از همرزمان شهید گفتگو داشتیم و بر اساس گفتگوهایی که داشتم چراغ ذهن من برای پیدا کردن مسیر نگارش فیلمنامه روشن شد.
بخش دیگری از پژوهشم اینگونه انجام شد که من به مناطق مربوطه رفتم و از مردمی که در منطقه سر پل ذهاب که محل این عملیات است زندگی میکردند و آن واقعه را دیده بودند سوال کردم و بسیاری از روستاییان اطراف پادگان اتفاقات آن سال را کاملاً به یاد داشتند و افراد کهنسال این منطقه از علیاکبر شیرودی همچنان به عنوان یک قهرمان یاد میکنند.
چرا به سراغ روستاییان رفتید و تنها به همرزمان شهید و کتابها اکتفا نکردید؟
وقتی با همرزمان شهید شیرودی صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که ایشان ارتباط نزدیکی با روستاییان اطراف پادگان داشته تصمیم گرفتم که به آنها هم مراجعه کنم و وقتی به سراغ قدیمیترها و افراد کهنسال رفتم متوجه شدم که واقعاً شهید شیرودی ارتباط خوبی با روستاییان داشته و آنها هم میتوانند به من در شناخت این شخصیت کمک کنند.
فیلم «اتاقک گلی» به عملیات مرصاد و خیانت منافقین میپردازد و فیلم «آسمان غرب» هم به نوعی ناکارآمدی و تصمیمات اشتباه بنی صدر را نشان میدهد. آیا میتوان گفت مسئله موضع منافقین نسبت به جنگ تحمیلی یکی از اصلیترین دغدغههای شماست؟
پرداختن به این دو موضوع تعمدی نبود. اعتباری که شهید شیرودی به دست آورده مربوط به پیش از جنگ میشود. او در مقابله با منافقین اقداماتی داشت و در عملیات متعددی که در غرب کشور انجام داد توانست به اعتباری ویژه برسد و او پیش از جنگ، ستارههای قهرمانی را روی سینهاش نصب میکند ولی تجلیگاه قهرمانی این فرد مربوط به ابتدای جنگ است.
وقتی صحبت از ابتدای جنگ است، نام بنیصدر بیشتر شنیده میشود و در این فیلم هم او به عنوان شخصیت منفی غایب حضور دارد. ما او را نمیبینیم اما مدام متوجه سنگاندازیهای او هستیم و ردپای او را به عنوان یک ضد قهرمان شاهد هستیم اما من به عمد برای پرداختن به منافقین سراغ این دو موضوع نرفتم ولی چون واقعیت تاریخی است ناگزیر باید به منافقین نیز میپرداختم.
علاوه بر این ویژگی محتوایی باید بگویم نکته جالب دیگری هم درباره این دو فیلم وجود دارد؛ فیلم اول من آخرین عملیات جنگ تحمیلی در غرب کشور را روایت میکند و فیلم دوم روایتگر اولین عملیات جنگ تحملیل در غرب کشور است و این ویژگی هم درباره این دو فیلم کاملاً اتفاقی بود.
علاوه بر روایت، چقدر در شخصیتپردازی سعی داشتید، کاراکتر اصلی فیلم به شخصیت واقعیاش نزدیک باشد؟
وقتی به سراغ شخصیتی مثل شهید شیرودی میروید، این شخصیت آنقدر وجوه مختلفی به لحاظ رفتاری و کرداری دارد که اگر شما بخواهید به همه آن وجوه بپردازید فیلمتان درگیر سطحینگری میشود و شما نمیتوانید محتوای درستی ارائه دهید. به نظر من تصمیم درست این است که ما وجوه بارز شخصیتی این فرد را انتخاب کنیم و درباره شهید شیرودی شجاعت، مردمداری، وطندوستی و غیرت نسبت به خانواده، ناموس و وطن را مدنظر قرار دادیم و روی این مشخصهها تمرکز کردیم. به نظر من این موضوعات برای جوان امروزی هم جذاب است و برای هر کسی یک انسان باغیرت ویژگیها و شمایل یک قهرمان را دارد و کسی که علاقهمند به خاک و سرزمینش است فردی محبوب و دوستداشتنی است.
نکته دیگر درباره «آسمان غرب» این است که ما قصد داشتیم بخش کوچکی از تاریخ که مثل خورشید میدرخشد اما ابر آن را پنهان کرده را روایت کنیم و این بخش تاریخ مربوط به روزهای اول جنگ میشود که بر حسب اتفاق علی اکبر شیرودی قهرمان این روایت است. در واقع ما نمیخواستیم قصه زندگی شهید شیرودی را روایت کنیم بلکه یک واقعه تاریخی برای ما در اولویت بود.
آنچه که در فیلم دیده میشود اتفاقات مربوط به یک ماه ابتدایی جنگ است که ما آن را در سه یا چهار روز روایت میکنیم. شاید برخی منتقدان از ما این پرسش را داشته باشند که چرا ما به خانواده شهید شیرودی چندان نپرداختهایم و من در پاسخ باید بگویم که اصلاً قرار بر این نبود که ما زندگی شهید شیرودی را روایت کنیم و بیش از هر چیز بخشی از تاریخ که اتفاقی بسیار بزرگ در آن رخ داده را روایت کردیم و این اتفاق بزرگ ایستادگی، مقاومت و رشادت در شرایطی است که خیلیها فرار میکنند ولی شهید شیرودی و یارانش مثل یک سد بر خلاف جریانی که در اداره دولت و کشور بوده مقابل فرمانده کل قوا (بنی صدر) میایستند و انتقام عجیبی میگیرند به طوریکه تمام معادلات نظامی سه لشگر دشمن در آن برهه را بهم میزنند. لشگری که قصد داشت ظهر در کرمانشاه باشد و شب را در تهران بگذراند ولی خیالاتش نقش بر آب شد.
در تصاویر مربوط به جنگهای هوایی چه میزان از تصاویری که مشاهده میشود، به صورت میدانی فیلمبرداری شده است؟
به جز سه سکانس که یا تلفیقی از جلوههای ویژه میدانی و جلوههای ویژه کامپیوتری یا کاملاً جلوههای ویژه کامپیوتری است باقی سکانسهای آسمان در فضایی کاملاً واقعی ضبط شده است اما در بخش جنگهای زمینی معمولاً سکانسها به صورت ترکیبی ضبط شدهاند و ما تلفیقی از جلوههای ویژه میدانی و کامپیوتری را در این سکانسها به کار بردهایم.
استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری در چنین مواقعی یک اتفاق رایج است. ممکن است در صحنههایی که نیاز به تانک دارید، پنج تانک در اختیار شما باشد و با جلوههای ویژه این پنج تانک را چند برابر کنید و ما هم از چنین تکنیکی در «آسمان غرب» استفاده کردهایم.
چرا بر ضبط تصاویر جنگ به صورت میدانی اصرار داشتید؟
حتی کسانیکه در حوزه جلوههای ویژه کامپیوتری کار میکنند هم بر این عقیده هستند که ضبط تصاویر در میدان کیفیت بهتری دارد و ما هر آنچه که امکان ضبط در میدان داشت را میدانی فیلمبرداری کردیم وگرنه من حتی واژگون شدن یک ماشین را هم به صورت میدانی ضبط نکردم و ترجیح دادم که جلوههای کامپیوتری استفاده کنم.
برخی تصاویر با استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری با هزینه بالایی تولید میشوند و ممکن است برای یک پلان ۱۰ ثانیهای مجبور به صرف ۴ یا ۵ ماه زمان شوید و این در حالی است که در سینمای ما معمولاً فیلمها باید با سرعت بیشتری تولید شوند و زودتر اکران شوند و به همین دلیل آنچه که مستلزم صرف زمانی طولانی است را نمیتوانیم در فیلمهایمان به کار ببریم و بنابراین استفاده از تصاویر واقعی در اولویت قرار میگیرد.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
هیچ رضایتی از شرایط اکران ندارم. چیدمان فیلمها به هیچوجه مناسب نیست و همه چیز در سازوکاری قرار گرفته که گویا ما مخاطب را به دیدن فیلمهای کمدی هدایت میکنیم. همین الان فیلمی با حضور بازیگر درجه یک و توانمندی چون رضا عطاران در حال اکران است که فروش بسیار بدی دارد و این در حالی است که فیلمهای کمدی با حضور رضا عطاران عموما فروش بسیار خوبی دارند. این وضعیت نشان میدهد که بازیگر اصلاً ملاک نیست و امروز فقط ژانر مورد توجه مخاطبان است و آنها هم فقط فیلمهای کمدی را انتخاب میکنند.
بخشی از این وضعیت به عملکرد مسئولان مربوط میشود و منظور من تنها مسئولان وزارت ارشاد نیست بلکه سینمادارها و پخشکنندهها هم در شکلگیری این وضعیت مقصر هستند. دلیل دیگر شکلگیری این وضعیت به تبلیغات مربوط میشود. تلویزیون نسبت به پخش تیزرهای فیلم «آسمان غرب» خساست به خرج میدهد و شهرداری هم در خصوص بیلبوردها چنین عملکردی دارد به طوریکه اگر یک بار علی اکبر شیرودی در سال ۱۳۶۰ به شهادت رسید و کشته شد امروز شاهد یک شیرودیکشی فرهنگی هستیم.
برای من عجیب است که اصلاً نهادهای فرهنگی علاقهای به دیده شدن این شخصیت خورشیدگونه ندارند و دلیلش را نمیدانم. شهید شیرودی یک قهرمان ملی است و من نمیدانم چرا با فیلمی درباره ایشان اینگونه برخورد میکنند.
علاوه بر این مشکلات باید به سانسهای نامناسبی که برای این فیلم در نظر گرفته شده نیز اشاره کنم. مشخص است که کسی ساعات ۱۰ یا ۱۱ صبح به سینما نمیرود. سانسهای بسیاری در این ساعات به فیلم «آسمان غرب» اختصاص داده شده و همه سانسهای خوب در اختیار فیلمهای کمدی هستند.