خبرگزاری کار ایران

نگاهی به فیلم سینمایی «آسمان غرب»؛

بلند آسمان، سرای من است!

بلند آسمان، سرای من است!
کد خبر : ۱۴۶۹۳۳۸

سارا شریفی منتقد سینما در یادداشتی به نقد و بررسی فیلم سینمایی «آسمان غرب» پرداخت و در بخشی از این یادداشت نوشت: «آسمان غرب» درباره دلاورمردی‌های شهید شیرودی و همرزمانش در سه روز نخست جنگ است؛ قصه‌ای که برای اولین بار به تصویر کشیده شده و سیاست درستی در قبال شخصیت علی‌اکبر شیرودی در نظر گرفته است؛ ما به جای شهید آینده با یک فرمانده جنگی و مقتدر روبه‌رو هستیم که قدرت تحلیل در زمین و آسمان دارد و بیشتر از همراه شدن با او، فیلم می‌بینیم و قصه می‌شنویم.

حال دیگر می‌توان گفت دقیقا ۳۰ سال از ساخت فیلم سینمایی «عقاب‌ها» ساخته ساموئل خاچیکیان می‌گذرد؛ نخستین و جدی‌ترین اثری که با موضوع جنگ هشت‌ساله ایران و عراق پیش چشم مخاطبان قرار گرفت و بسیاری را به سالن‌های سینما کشاند. مرحوم سیف الله داد سه سال بعد «کانی مانگا» را ساخت تا موفقیتی مشابه «عقاب‌ها» را تجربه کند. پس از آن شهریار بحرانی به عنوان سومین کارگردان قدم در راه ساخت فیلم جنگی گذاشت و «حمله به اچ ۳» را خلق کرد.

صحبت درباره فیلم‌های اکشن و جنگی‌ست؛ آثاری که تا مدت‌ها فیلمسازان را بر آن داشت تا در این زمینه کاری بسازند. اگرچه موفقیت‌هایی هم حاصل شد اما آنچنان چشم‌گیر و اینکه به اصطلاح سر زبان‌ها بیفتند، نبود. حال درست ۳۰ پس از ساخت نخستین فیلم جدی در این زمینه شاهد نمایش عمومی فیلمی در ترکیب اکران نوروزی ۱۴۰۳ بودیم تا شاید یاد و خاطره آثاری که سالهاست در فهرست فیلم‌های پُرمخاطب و پُرفروش جا خوش کرده‌اند، زنده شود. بله. درباره «آسمان غرب» به کارگردانی محمد عسگری که دست به بلندپروازی و ریسک بسیار بزرگی برای دومین ساخته بلند خود زده است، صحبت می‌کنم.

«آسمان غرب» گویی از ابتدا هم بنا نداشته یک فیلم دفاع مقدسی باشد، اگرچه در یک سوم ابتدایی فیلم، دیالوگ‌های کلیشه‌ای، گل درشت و شعاری می‌شنویم اما وقتی فیلمنامه‌نویس از بندِ آنچه نوشته رها می‌شوند، تبدیل به فیلم جنگی اکشن و گاهی نفسگیر می‌شود. حتی پایانش هم مانند قریب به اتفاق فیلم‌هایی در این ژانر با شهادت تمام نمی‌شود تا مخاطب، قهرمانش را زنده ببیند.

اینکه بتوان دست روی موضوع بکری گذاشت و فیلمی قصه‌گو ساخت، هنر هرکسی نیست. «آسمان غرب» درباره دلاورمردی‌های شهید شیرودی و همرزمانش در سه روز نخست جنگ است؛ قصه‌ای که برای اولین بار به تصویر کشیده شده و سیاست درستی در قبال شخصیت علی‌اکبر شیرودی در نظر گرفته است؛ ما به جای شهید آینده با یک فرمانده جنگی و مقتدر روبه‌رو هستیم که قدرت تحلیل در زمین و آسمان دارد و بیشتر از همراه شدن با او، فیلم می‌بینیم و قصه می‌شنویم.

از دیگر نقاط قوت این اثر که به جرئت می‌توان از آن به عنوان یک اکشن جنگی خوش‌ریتم با تصاویری قابل قبول یاد کرد که سکانس درگیری با بالگردها و انفجارها با توجه به بضاعت سینمایی ایران خوب از آب درآمده است، صحنه‌پردازی درست، فیلمبرداری درخشان علیرضا برازنده، موسیقی به اندازه و در قالب درام فیلم و جلوه‌های ویژه است که به خوبی حس و حال و همچنین ترس و دلهره پرواز و جنگ را به نمایش می‌گذارد.

میلاد کی مرام که پس از چهار سال با «آسمان غرب» با ایفای نقش شهید شیرودی به سینما بازگشته، دست به انتخاب بزرگی زده است. این هنرمند اگرچه توانسته از پس لحظات بسیار سخت نقش آفرینی تاحدودی برآید، یک قهرمان زمینی را به تصویر بکشد که در سکانس‌های مختلفی از زندگی داد می‌زند، اشک می‌ریزد و دلش برای خانواده و دوستانش تنگ می‌شود اما همان چهره همشگی‌ست که از او سراغ داریم. در عوض بازیگرانی نظیر امیرحسین آرمان، نادر فلاح و حتی کریم امینی اگرچه حضور پُررنگی نداشتند اما انتخاب‌های درستی بودند که به قاعده کار کردند.

فیلم بیش از ۱۰۰ دقیقه است اما حوصله کنید و آن را حتما روی پرده سینما ببینید تا لحظاتی فرصت پرواز را از دست ندهید و شاید مثل من یاد یکی از درخشان‌ترین دیالوگ‌های سریال «شوق پرواز» مرحوم یدالله صمدی بیفتید: «پرواز اندازه آدم رو برملا می‌کنه.»

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز