کارگردان «دیافراگم» مطرح کرد؛
رابطه صفحههای گرامافون با تحولات سیاسی و اجتماعی قرن اخیر ایران
جواد وطنی با اشاره به اینکه مستند «دیافراگم» به موضوع تاریخچه ضبط صدا و موسیقی در ایران میپردازد، تأکید کرد: این مستند میتواند یک مرجع آمده تصویری برای علاقهمندان به موسیقی، هنرمندان و دانشجویان باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند سینمایی «دیافراگم» به کارگردانی جواد وطنی به تازگی و برای ایام نوروز از پلتفرم هاشور به صورت آنلاین اکران شده است. این مستند سینمایی به موضوع تغییرات و تحولات تکنولوژیک در ضبط صدا و موسیقی میپردازد و همچنین تأثیرات اجتماعی و سیاسی این پیشرفت تکنولوژیک و تغییرات ایجاد شده را دنبال میکند.
به بهانه اکران آنلاین این مستند که برای اولین بار در پانزدهمین جشنوار سینما حقیقت نمایش داده شد، گفتگویی با کارگردان آن داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
ایده و ساختار مستند «دیافراگم» چگونه شکل گرفت؟
یکی از دوستانم که از شخصیتهای اصلی فیلم «دیافراگم» است، کسی است که علاقه زیادی به جمعآوری صفحههای قدیمی، حتی صفحههای مربوط به دوران قاجار است و هر نوع صفحه گرامافون قدیمی که تولید شده در اروپا و ایران را جمعآوری کرده و حتی دستگاههای ضبط از جمله فونوگراف، استوانههای این دستگاه و انواع گرامافون را به صورت آرشیو در منزلش نگاه داشته است.
از طریق ایشان با موضوع فونوگراف، گرامافون و به طور کل ضبط موسیقی در ایام گذشته آشنا شدم و از همین جا جرقه ساخت مستندی درباره این موضوع در ذهنم زده شد. در مرحله اول ساختار مستند من به این شخصیت محدود میشد اما پس از مدتی وقتی بیشتر درباره موضوع تاریخچه ضبط موسیقی صحبت کردیم به این نتیجه رسیدم که با موضوع بسیار گسترده روبرو هستم و این موضوع در محدوده دایره کوچکی که من فکر میکردم محدود نمیشود.
بنابراین طرح من گسترش پیدا کرده و موضوع را از یک شخصیت که میتواند برشی از فیلم باشد، بیرون آوردم تا به مستند «دیافراگم» با موضوع تاریخچه تحول ضبط موسیقی و تأثیرات سیاسی- اجتماعی آن در دورههای مختلف تبدیل شد.
در این مستند شاهد هستیم که ضبط صدا در طول تاریخ با تحولات بسیاری همراه بوده است. در سالهای ابتدایی برای ضبط صدا کمپانیها به ایران میآمدند و هنرمندان را متقاعد میکردند که برای ضبط صدایشان به کشور مورد نظر سفر کنند. برخی هنرمندان ممانعت میکردند و برخی به کشورهای خارجی سفر میکردند و صدایشان را ضبط میکردند. در پنج دوره تاریخی این اتفاق رخ داد و هنرمندان در کشورهایی دیگر صدایشان را ضبط کردند اما بعدها دستگاهها وارد ایران شدند و ضبط صدا در داخل کشورمان انجام شد.
پژوهش این فیلم یک سال و نیم به طول انجامید و پس از آن فیلمبرداری آغاز شد و من در این پروسه شخصیتهای فیلمم را پیدا کردم که این افراد شامل آدمهایی بودند که در این حوزه فعالیت میکردند. علی ابوالخیریان شخصیت اصلی این فیلم است که در دنیای امروزی فعالیت میکند و ما میبینیم هنوز افرادی هستند که از صفحههای گرامافون استفاده میکنند و افرادی چون آقای ابوالخیریان سعی دارند این صفحهها را تهیه کنند و حتی در بسیاری مواقع شاهد هستیم که صفحههای قدیمی توسط دستفروشان نجات پیدا میکند چرا که آنها در خیابان لوازم قدیمی که به دست میآورند را میفروشند و حتی خودشان هم شاید ارزش آنچه که میفروشند را نمیدانند اما از همین طریق این وسایل ارزشمند و قدیمی حفظ میشوند و همین عوامل باعث میشوند که آرشیو موسیقی ایران نجات پیدا کند و افرادی چون علی ابوالخیریان وقتی این صفحات را خریداری میکنند، قبل از اینکه آنها را بفروشند آثار را به سیستم دیجیتال منتقل میکنند.
من در پروسه تولید «دیافراگم» افراد موثر در حفظ این آرشیو را پیدا کردم و دانستههای فیلم از طریق این افراد روایت میشود. فیلم علاوه بر این، یک گوینده متن دارد که تکمیلکننده روایت فیلم است.
پژوهش یکی از مهمترین عناصر این فیلم است و قطعاً یک سال و نیمی که درگیر پژوهش بودم بسیار مهم است و بدون آن زمان این فیلم با این کیفیت شکل نمیگرفت. علاوه بر حضور افراد تأثیرگذار در حفظ تاریخ موسیقی ایران من از موزه موسیقی، موزه تاریخ معاصر ایران و مرکز اسناد کتابخانه ملی نیز کمک گرفتم.
حجم اطلاعات در این مستند بسیار بالاست، به قدری که مخاطب ممکن است در برخی مواقع با ارائه اطلاعات بسیار زیادی مواجه شود. آیا میتوان «دیافراگم» را اثری ژورنالیستی دانست؟
من سعی نکردم به سمت ژورنالیستی شدن بروم. در آثار ژورنالیستی بیشتر به سمت دادههای گرافیکی و خبری میروند ولی «دیافراگم» یک فیلم مستند پژوهش محور است و بر اساس اسناد، مدارک و آدمهایی که خودشان یک مستند هستند. وقتی این مستند برای در جشنواره سینماحقیقت انتخاب شده بود، دچار ممیزی شد و خوشبختانه با تدابیری که آقای حمیدی مقدم و دوستان مرکز گسترش داشتند اجازه ندادند که ممیزی چندانی بر فیلم اعمال شود چرا که در ابتدا اصرار بر این بود که 13 دقیقه از فیلم حذف شود؛ در ابتدا ممیزیها شامل حذف صدای زنها بود که من مقاومت کردم.
در نسخه ابتدایی فیلم شاهد هستیم صدای اذانی که توسط خانم ملوک ضرابی خوانده میشود به عنوان اولین اذانی است که روی صفحه ضبط شده که من این صدا را در فیلم استفاده کرده بودم اما این صدا دچار ممیزی شد و به جای آن از صدای سید جواد ذبیحی استفاده کردیم که آن هم تقریباً در همان دوره ضبط شده است. تغییرات تنها در همین حد بود و خوشبختانه نسخهای که امروز اکران شده تقریباً همان نسخهای است که در سال 1400 به جشنواره ارائه دادیم.
به نظر من یکی از نقاط قوت این فیلم پژوهش و سندیت تاریخی آن است که متأسفانه در آن سال این موضوع از دید داوران پنهان ماند.
با توجه با اینکه «دیافراگم» مستندی درباره ضبط صدا است، در بخش صداگذاری نیز وسواس بسیاری به کار برده بودید.
ّبله، علاوه بر پژوهش به نظر من صداگذاری نیز در این فیلم از نقاط قوت است اما این مورد هم از دید داوران جشنواره سینماحقیقت پنهان ماند. در صداگذاری و صداسازی این فیلم خیلی کار شده است. فیلم ترکیبی از اسناد و گفتگو است که ما در فیلم تصاویر آرشیوی ارزشمندی نیز میبینیم. به عنوان مثال در قسمتی ما فیلمی از ادیسون مخترع فونوگراف میبینیم یا بسیاری دیگر از صحنهها که به خودی خود دارای صدا نبودند و ما طراحی صدا انجام دادیم. ما برای عکسهایی که داشتیم سعی کردیم اتمسفر صدایی ایجاد کنیم.
در سکانس مربوط به پارکینگ پروانه نیز ما این طراحی صدا را داشتیم و قطعاً با توجه به موضوع فیلم که مربوط به تاریخ ضبط موسیقی روی صفحههای گرامافون و فونوگراف است صداگذاری اهمیت ویژهای برای ما داشت.
در این مستند به نوعی موضوع تکنولوژی ضبط صدا و موسیقی به عنصری برای پرداختن به موضوع نحوه پذیرش تکنولوژی جدید در ایران نیز پرداخته شده است. آیا این موضوع را در بعد اجتماعی اثرتان دنبال کردهاید؟
در طول دورههای تاریخی که صنایع پیشرفت میکنند، شکلهای مختلفی از گرامافون وارد ایران میشوند و این گرامافونها علاوه بر خانهها راهشان را به کافهها و قهوهخانهها نیز باز میکنند و شاهد هستیم که نیروهای مذهبی و روحانیان نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان میدهند و در برابر آن مقاومت دارند و حتی توصیفاتی دارند که سعی میکنند مردم را از این پدیده دور کنند اما همیشه صنایع نو راه خود را باز میکنند و کسی جلودار آن نیست و از طرفی مردم هم از این صنایع استقبال میکنند و گرامافون به وسیلهای مهم از کافهها و قهوهخانهها تبدیل میشود.
علاوه بر این در یک دوره تاریخی ما شاهد هستیم که از این تکنولوژی در خودروها استفاده میشود و این نشان میدهد که با استقبال مردم از این تکنولوژی دیگر امکان حذف آن وجود نداشت و در ادامه شاهد هستیم که دستگاههای حاکمیتی نیز از آن استفاده میکنند به طوریکه گرامافون در ضبط صداهایی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شده بسیار کاربرد داشته و حتی امروز گرامافونهایی از آن زمان موجود است که قصههایی در این صفحهها روایت شده و آن زمان به فروش میرسیدند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهمی که صفحههای گرامافون داشتند استفاده به عنوان نامه یا وسیلهای برای انتقال پیام بود به طوریکه یک دانشجو در لندن با ضبط صدایش توسط یک گرامافون و ارسال آن برای پدر و مادرش با آنها ارتباط برقرار میکند و این ماجرا را در فیلم هم میبینیم که این دانشجو از پدر و مادرش میخواهد که آنها هم صفحهای با صدایشان ضبط کنند و برای او بفرستند. بعدها این وسیله اهمیت بسیار ویژهای در سینمای ایران پیدا میکند. به طوریکه همزمان با ساخت فیلم و رواج سینما، صفحههایی تولید میشود که از صدای آن خواننده که در فیلم خوانده است ضبط شده و همزمان با نمایش فیلم به فروش میرسند.
در بخشی از فیلم به سانسور موسیقی نیز اشاره میشود که در همان زمان پهلوی اول آییننامهای برای موسیقی نوشته میشود که بر اساس آن مقررات و نظارتی تصویب میشود و هر خواننده باید حتماً شعر و آهنگسازی اثری مورد بررسی و کنترل قرار میگرفت؛ کمااینکه از همین طریق جلوی انتشار صفحات بسیاری گرفته شد و همان زمان هنرمندان بسیاری آثارشان توقیف شد که یک نمونه مهمش قمرالملوک وزیری است. در آن زمان هنرمندان بسیار بازداشت، زندانی و حتی کشته شدند و این نشان میدهد که صفحههای گرامافون در گذشته نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی داشتند.
مخاطب اصلی «دیافراگم» چه قشری است و شناخت تاریخ تحول ضبط صدا و موسیقی چه آوردهای برای مخاطب امروز دارد؟
بعد از اینکه علی ابوالخیریان توضیحاتی درباره ضبط صدا و موسیقی دادند، متوجه شدم که این مقوله از زمان قاجاریه در تاریخ معاصر ما بسیار اهمیت دارد و ما به واسطه همین ضبط صدا و موسیقی است که به مجموعهای از آثار خلق شده و همچنین اطلاعات ثبت شده دسترسی پیدا میکنیم. به همین دلیل برای من تاریخچه تحول ضبط موسیقی و صدا در ایران بسیار مهم شد و به این نتیجه رسیدم که باید این مستند را بسازم.
کشور ما کشوری است که در هنر موسیقی بسیار غنی است و هنرمندان بزرگی دارد و از همان دوره قاجاریه تا همین الان خوانندهها، موسیقیدانها و... بسیاری پا به این عرصه گذاشتهاند و نسل جدیدی که امروز در عرصه موسیقی فعالیت میکنند شاید با موسیقی نو آشنا باشند اما این موضوع نیز حائز اهمیت است که با موسیقی قدیمی و اصیل ما نیز آشنا باشند. به نظر من این فیلم میتواند مرجع آماده تصویری برای علاقهمندان به موسیقی، هنرمندان و دانشجویان باشد.
ضبط موسیقی در کشور ما مراحل بسیاری را پشت سر گذاشته و شاهد هستیم در سالهای میانه حکومت پهلوی دوم ضبط صوت و کاست وارد بازار شد و گرامافون کاملاً کنار رفت و پس از آن نیز اتفاقات دیگری رخ داد و به نظر من لازم است فعالان عرصه موسیقی این تحولات را بدانند.
علاوه بر دانشجویان، علاقهمندان به موسیقی و هنرمندان به نظر من کسانی که از گذشته نوستالژی دارند نیز میتوانند مخاطبان این فیلم باشند چرا که این فیلم برای آنها حال و هوای خاطرانگیزی خواهد داشت.