قربانعلی طاهرفر مطرح کرد؛
«آپاراتچی» فقط برای خنداندن ساخته نشد/ دهه ۱۳۶۰ گنجینهای بود که از دستش دادیم
قربانعلی طاهرفر با اشاره به اینکه فیلم «آپاراتچی» یک درام اجتماعی کمدی است، تأکید کرد: این فیلم تنها برای خنداندن ساخته نشده و به لایههای دوم فیلم و پیامهای محتوایی اثر هم توجه داشتیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «آپاراتچی» اولین تجربه سینمایی قربانعلی طاهرفر این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است.
این فیلم سینمایی با روایت قصهای در دهه ۱۳۶۰ روایتی شیرین و کمدی از زندگی یک کارگر دارد که به سینما علاقهمند میشود و ماجراهایی را در پیش میگیرد.
فیلم سینمایی «آپاراتچی» برای اولین بار در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر اکران شد و توانست جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود کند.
به بهانه اکران «آپاراتچی» با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر میگذرانید:
ایده و ساختار فیلم «آپاراتچی» چگونه شکل گرفت؟
من در شکلگیری ایده اولیه فیلمنامه نقشی نداشتم و حسین ترابنژاد ایده و فیلمنامه این اثر را خلق کرده است اما از آنجا که فیلم سوژه جذابی دارد فیلمنامه «آپاراتچی» نظرم را به خود جلب کرد. دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب تبریز ده ۱۳۶۰ پژوهشی را آغاز کرد که مربیان آن زمان خاطرات خود را روایت میکردند و در آن زمان در کنار اردو، سرود، تئاتر و نمایش و... برنامهای به نام زنگ نمایش فیلم هم داشتند و من به یاد دارم که زنگ آخر مدرسه به سالن نمایش فیلم میرفتیم و فیلم میدیدیم و معمولاً زنگ تماشای فیلم جزو جذابترین اوقات ما در مدرسه بود.
معمولاً فیلمهای مشخصی هم نمایش داده میشدند که «نینوا»، «برزخیها»، «عمر مختار»، «توبه نصوح» و...از جمله این آثار بودند. در کنار همه این فیلمها یک فیلم هم مدام نمایش داده میشد که نامش «نوری در تاریکی» بود و جلیل طائفی نیز کارگردانی آن را برعهده داشت. از آنجا که تیم پژوهش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب تبریز این شخص را نمیشناخت پژوهشی جداگانه برای شناخت او ترتیب داد که در نهایت او را پیدا میکنند و مجموع خاطرات جلیل طائفی تهیه کتابی به نام «آپاراتچی» میشود.
آقای جلیل طائفی یک نقاش ساختمان ساده است که سواد چندانی هم ندارد و عاشق سینماست و برای رسیدن به عشقش هر کار انجام داده و حتی چندین فیلم ساخته است. او در ابتدا دوربین سوپر 8 تهیه کرده و دوستانش را دور هم جمع کرده و فیلمی سوپر 8 ساخته و حتی با این دوربین یک فیلم بلند داستانی ساخته است و با این فیلمها اکران و نمایش راه انداخته و بلیت فروشی داشته و توانسته در دهه ۱۳۶۰ به تنهایی یک بنیاد سینمایی راهاندازی کرده است.
قبل از اینکه کتاب و فیلمنامه نوشته شود من جلیل طائفی را میشناختم و او به دلیل علاقهاش به فیلمهای اکشن به جلیل کاراته مشهور بود و افراد بسیاری بودند که علاقه داشتند درباره این شخصیت فیلم بسازند و چند مستند هم درباره او ساخته شد و من تصمیم گرفتم فیلم سینمایی بلند درباره این شخصیت بسازم و وقتی که موضوع را با مجری طرح فیلم مطرح کردم، استقبال بسیاری از این ایده شد و از همان زمان وارد پروسه فیلمنامهنویسی شدیم، پروسهای یک و نیم ساله را طی کردیم تا به محصول نهایی رسیدیم.
چرا با وجود ارتباطی که با شخصیت واقعی قهرمان فیلم داشتید، به سراغ اقتباس از کتابی درباره این شخصیت رفتید؟
«آپاراتچی» اولین تجربه سینمایی من است اما من پیش از این چند سریال و تله فیلم کار کردهام. برای من قهرمانان واقعی ملموستر و جذابتر هستند و فرهنگ عمومی ما و تاریخمان مملو از این قهرمانان است که در پیش و خمهای نگاههای ناصواب و بیتوجهیها گم شدهاند. قرار نیست همه قهرمانان جزو شخصیتهای نامی و مشاهیر باشند، ما قهرمانان بسیاری داریم که میتوانند الگو باشند.
علاوه بر واقعی بودن قهرمان قصه، برای من این موضوع نیز حائز اهمیت بود که قهرمان فیلم از دل مردم ظهور کرده باشد. جلیل طائفی هر دو ویژگی را دارد و از طرفی موقعیت فیلم در فیلم هم برای من بسیار جذاب بود و نکته پایانی این است که قهرمان فیلم متعلق به شهر تبریز و دهه ۱۳۶۰ است که این دو ویژگی نیز از ویژگیهایی هستند که من به آنها بسیار علاقه دارم چرا که به نظر من دهه ۱۳۶۰ از نجیبترین دهههای این مرز و بوم است.
همه این موارد باعث شد که من سراغ اقتباس بروم و قطعاً اگر اقتباس از رمان را انتخاب میکردیم کارمان به مراتب سادهتر بود. من و به خصوص آقای ترابنژاد کار و راه سختی را انتخاب کردیم ولی خوشبختانه در کنار همه این سختیها به نتیجه مطلوبی رسیدیم.
چرا نگاهی تا این حد مثبت و نوستالژیک به دهه ۱۳۶۰ دارید؟
ساخت فیلمی که دهه ۱۳۶۰ را روایت کند واقعاً ریسک بالایی دارد و اینکه شما این دوران را در شهری روایت کنید که تجربه چندانی در تولید آثار سینمایی در این تاریخ و در این شهر وجود ندارد، ریسک کار شما را بالا میبرد. با توجه به توسعه شهر تبریز دیگر امکان بازسازی در این شهر وجود نداشت و ما مجبور شدیم به محلههای مولوی و امامزاده یحیی بیاییم و تبریز را در این مناطق بازسازی کردیم.
سختیهای زیادی برای بازنمایی تبریز دهه ۱۳۶۰ داشتیم و با تمام سختیها و چالشهای فراوانی که وجود داشت فیلمی آبرومندانه ساخته شد. من در اوج نوجوانی و جوانی دهه ۱۳۶۰ را تجربه کردم. ما در کنار تمامی تحریمهایی که بدتر از تحریمهای امروزمان بود و همچنین ماجراهای جنگ، ترور و اتفاقاتی مختلف در این دوران با ملتی مواجه بودیم که هر کدام در نوع خودش قهرمان بود و آن واژه قهرمانپرور را واقعاً معنا کردند.
من هر خانواده ایرانی را در آن زمان یک قهرمان میدانم و این ویژگی به خلوص بسیار بالا و باورهای ملی، مذهبی و اعتقادی مردم برمیگشت. به نظر من شرافت و نجابت در جامعه ما حرف اول را میزد و ما در اوج بحرانها و محدودیتها خاطرات بسیار شیرینی را در آن زمان تجربه کردیم که در زمان حال با تمام امکانات و برخورداریها نمیتوانیم آن لذت را تجربه کنیم و این نشان میدهد که دهه ۱۳۶۰ یک گنجینه پنهان بود و ما بعدها از این گنجینه و باورهای ارزشمندش فاصله گرفتیم. به همین دلیل بازآفرینی آن فضا و حلاوت و شیرینی که خودم تجربه کردم و لحظههایی که در این فیلم وجود دارد ماحصل تجربیات خودم در این دوران بوده و امیدوارم که این لحظهها و شیرینیها به مخاطب منتقل شود.
آیا میتوان «آپاراتچی» را فیلمی کمدی دانست؟
برخی مواقع در بعضی مصاحبهها از حرفهای من برداشتهای متفاوتی میشود. به عنوان مثال در یک مصاحبه گفته بودم که دوست ندارم «آپاراتچی» با «فسیل» مقایسه شود و این جمله من به معنی رد یا نقدی داشتن نسبت به فیلم «فسیل» نیست. در واقع موقعیتی که «آپاراتچی» دارد با فیلمهای کمدی دیگر متفاوت است. یکی از این ویژگیها این است که قهرمان فیلم «آپاراتچی» قهرمانی واقعی است و این در حالی است که اکثر فیلمهای کمدی ما با موضوع دهه ۱۳۶۰ این ویژگی را ندارند.
نکته دیگر این است که وقتی شما به فیلمهای کمدی دهه ۱۳۶۰ نگاه کنید معمولاً لایه دوم فیلم و پیامهای محتوایی اثر چندان مورد توجه نیست و متأسفانه در دهههای اخیر تعریف کمدی همین بوده که شما هر چقدر بتوانید رکوردهای خنداندن مخاطب را بشکنید فیلمتان کمدیتر است. بنابراین من از این منظر دوست ندارم «آپاراتچی» با هیچ فیلم دیگری مقایسه شود چرا که قصد ما از ساخت این فیلم رکوردگیری برای خنداندن نبوده و ما موقعیتی داشتیم که در آن جنسی از تعارض وجود دارد؛ یک نقاش ساده ساختمان که عاشق سینماست و میخواهد به فیلم سینمایی، پرده سینما و سیمرغ جشنواره فجر برسد و این آرزو و شرایطی که شخصیت اصلی فیلم دارد نشاندهنده تعارض است و این تعارض به خودی خود منجر به شکلگیری موقعیت کمدی میشود.
بخش اصلی موقعیتهای کمدی فیلم در دل جدیت داستان خلق شده است. در برخی موقعیتها ما طراحیهایی داشتیم که فضایی کمدی خلق کنیم و اگر بخواهیم ژانری برای این فیلم عنوان کنیم، فیلم «آپاراتچی» یک کمدی اجتماعی است.
جلیل طائفی چقدر در جریان تولید این فیلم بود؟
از لحظه نگارش کتاب «آپاراتچی» توسط دکتر روحالله رشیدی آقای طائفی با ایشان همراه بودند و من با ایشان مدتی طولانی است که دوستی دارم و ایشان کاملاً در جریان تولید این فیلم بودند و با ما همراهی خوبی داشتند و حتی در نشست خبری فیلم در جشنواره فجر هم حضور داشتند.
از آنجا که یکی از آرزوهای آقای طائفی حضور در جشنواره فیلم فجر بود، من خیلی علاقه و اصرار داشتم که ایشان در جشنواره حضور داشته باشند و حداقل یک روز روی سن جشنواره بیایند. ایشان هنوز به کار فیلمسازی ادامه میدهد و به تازگی متوجه شدهام که ایشان در سه سال اخیر دو فیلم بلند داستانی ساخته است.
وقتی او فیلم را دید از ساخت این اثر بسیار خوشحال شد و از من تشکر کرد و خوشحالم که توانستم نظر مثبت او را هم جلب کنم.
از شرایط و زمان اکران فیلم رضایت دارید؟
خیلی از فیلمسازان و سرمایهگذارها و تهیهکنندهها علاقه دارند که فیلمشان در نوروز اکران شود چرا که معمولاً مخاطب ایرانی در ایام نوروز اوقات فراغت بیشتری دارد و از فیلمها بیشتر استقبال میشود. تفاوتی که اکران نوروزی امسال با دیگر سالها دارد همزمان شدن ماه مبارک رمضان با ایام نوروز است.
اکران نوروزی برای ما بسیار خوشحالکننده است ولی نمیدانم که این همزمانی چه اتفاقی را برای فیلمها رقم خواهد زد. از طرفی ما با دیگر فیلمها رقابت سختی داریم و باید بگویم که معمولاً پرمخاطبترین فیلمهای جشنواره فجر برای اکران نوروزی انتخاب شدهاند و به همین دلیل فکر میکنم «آپاراتچی» با تبلیغ کسانی که به دیدن این اثر رفتهاند میتواند مخاطب بیشتری داشته باشد. شرایط تبلیغات در سینمای ما بسیار متفاوت است و میبینیم بسیاری از فیلمها توسط شبکههای فارسیزبان خارجی تبلیغ میشوند و بازخورد خوبی هم این فیلمها میگیرند اما ما هیچ علاقهای به تبلیغ فیلممان در این شبکهها نداریم.
من احساس میکنم که «آپاراتچی» به مرور توسط بینندههایش تبلیغ میشود و به همین دلیل فروش بالایی را در ابتدای راه برای این اثر متصور نیستم. فیلم ما رابطه مستقیمی با اولین گروه مخاطبش دارد و از همه کسانی که نیم نگاهی به تاریخ معاصر کشورشان دارند دعوت میکنم که این فیلم را ببینند؛ من و همه عواملی که در تولید این فیلم زحمت کشیدهایم به نقد و نظرها احتیاج داریم چراکه احتمال دارد ما باز هم به سراغ روایت قصهای در این دهه برویم و هر نظر میتواند برای ما مفید باشد.