خبرگزاری کار ایران

محسن یزدی در گفتگو با ایلنا (بخش اول)؛

تافته جدابافته بودن ایران در منطقه هم امتیازاتی برای ما ایجاد کرده و هم امنیتی‌ترمان کرده است

تافته جدابافته بودن ایران در منطقه هم امتیازاتی برای ما ایجاد کرده و هم امنیتی‌ترمان کرده است
کد خبر : ۱۴۴۲۷۰۲

محسن یزدی گفت: وقتی ۱۱ سپتامبر شد و حمله به برج‌های دوقلو اتفاق افتاد، تلویزیون‌های بزرگ آمریکا عکس جنازه‌ها را نشان ندادند و برخی تصاویر را هم به شکلی استفاده کردند که اضطراب کمتری ایجاد شود و این مسئله را هیچکس به رسانه‌های آمریکا گوشزد نکرده بود و خودشان به این نتیجه رسیدند که بهتر است اطلاع‌رسانی را به این شکل محدود کنند و به این محدودسازی افتخار هم می‌کردند که ما تمهیدی اندیشیده‌ایم تا عمق فاجعه رخ داده را تخفیف دهیم تا ترس را در جامعه گسترش ندهیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، امروز به واسطه پیشرفت تکنولوژیک؛ رسانه پر رنگ‌تر از همیشه در زندگی انسان‌ها نقش ایفا می‌کند و اگر در گذشته تنها تلویزیون و روزنامه‌ها برای مردم منابع اطلاعات و اخبار روز دنیا بودند امروز با گسترش رسانه‌ها این منابع بسیار افزایش پیدا کرده و رقابت رسانه‌ها بیشتر و نقش آن‌ها در زندگی انسان بسیار پررنگ‌تر از همیشه شده است.

افزایش منابع رسانه‌ای نوعی رقابت در بین رسانه‌ها ایجاد کرده و به جامعه حق انتخابی داده که هر فرد می‌تواند انتخاب کند که اطلاعات روز خود را از چه رسانه‌ای دریافت کند و در این رقابت قطعاً رسانه‌ای می‌تواند موفق عمل کند که بیشتر در دسترس باشد و بتواند اعتماد مخاطبان را به خود جلب کند. قطعاً عملکرد رسانه‌های بزرگ می‌تواند در اتفاقات سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی جهان امروز تأثیرگذار باشد.

شرایط امروز باعث شده تا سازوکارهای لازم برای رشد رسانه‌ها، بهبودی عملکرد آن‌ها و جلب نظر مخاطبان نسبت به گذشته کاملاً تغییر کرده باشد و به همین دلیل بررسی وضعیت رسانه‌ها امروز امری ضروری است.

در گفتگو با محسن یزدی (مدیر سابق شبکه مستند، کارشناس و فعال رسانه‌ای) وضعیت رسانه‌ را در کشورمان مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه مشروح این گفتگو را از نظر می‌گذرانید:

در جایی به این نکته اشاره کردید که رسانه‌ در کشور ما در حوزه نرم‌افزار ضعیف است. منظورتان از ضعف نرم‌افزار چیست؟

در هر حوزه دو نوع ابزار نیاز است، یکی نرم‌افزار و دیگری سخت‌افزار است. منظور از سخت افزار همان تجهیزات و ابزارهای فیزیکی است و نرم افزار، ایده، فکر و سازوکارها و استراتژی‌ها است که ما در رسانه در مورد نرم افزار ضعیف تر هستیم.

چه مسائلی در حوزه فکر و استراتژی رسانه‌ای ما وجود دارد که شما آن‌ها را ضعف تلقی می‌کنید؟

رسانه در کنار علم و پول جزو سه پایه قدرت کشورها محسوب می‌شود. کشورهای بسیاری امروز از طریق رسانه اعمال قدرت می‌کنند و روی افکار عمومی خود و مردم جهان تأثیر می‌گذارند. ما در این حوزه مورد تهاجم مستمر هستیم و متاسفانه نه می‌توانیم به درستی از خودمان دفاع کنیم و نه حتی از رسانه برای بیان نظرات خودمان استفاده کنیم. ما در ارائه مفاهیم خودمان به افکار عمومی خودمان هم عاجز هستیم و نمی‌توانیم با افکار عمومی خودمان ارتباط برقرار کنیم. این ضعف به همان موضوع ضعف نرم‌افزاری مربوط می‌شود که موضوعی گسترده است و ما باید بررسی کنیم که چرا رسانه‌ای خوب و تأثیرگذار در ایران شکل نمی‌گیرد و اگر هم چنین رسانه‌ای ایجاد شود ماندگار نیست در حالیکه ما در حوزه رسانه، کشور کم سابقه ای نیستیم.

آیا ضعف ما در حوزه نرم‌افزار رسانه به عدم توانایی رسانه‌های ما در اعتمادسازی مربوط نمی‌شود؟

قبل از این، مورد دیگری هم وجود دارد و آن عدم اعتماد مسئولین به رسانه‌ای‌ها است. یعنی ما دچار بی‌اعتمادی مسئولین کشور به رسانه‌ای‌ها هم بوده‌ایم و این مساله در کشور ما که سیستم دولتی کاملا فراگیر است و همه چیز به دولت ختم می‌شود در ضعف یا قدرت گرفتن رسانه‌ها مهم است.

البته من به درست یا غلط بودن این بی‌اعتمادی کاری ندارم ولی بهرحال این اتفاق به واسطه تجربه‌های تلخ تاریخی رخ داده بطوریکه ما در چند دوره در کشور آزادی کامل یا تا حدی کامل رسانه‌ای داشته‌ایم و همه این دوره‌ها به اتفاقات بدی منجر شده است.

به عنوان مثال در دوره مشروطه ما رسانه‌های آزادی داشتیم،‌ ولی نتیجه‌اش یک تندروی بسیار زیاد شد یا در شهریور سال 1320 آزادی رسانه‌ها منتج به اتفاقات خوبی نشد. در دوره انقلاب هم همینطور بود. در دوره اصلاحات هم همین وضعیت ایجاد شد و شاهد بودیم که رسانه‌ها آزادی داشتند ولی این آزادی منتج به رفتارهایی تند و غیر قابل توجیه شد که حتی برخی اهالی رسانه‌ اصلاح‌طلب هم بر این عقیده‌اند که آن زمان تندروی صورت گرفت. این اتفاقات مربوط به تاریخ ما است و ما باید ببینیم که چطور می‌شود در فضای رسانه‌ای آزادانه‌تر عمل کرد و فضای بهتری داشت که به اتفاقات تلخ منجر نشود. در این مورد همه باید منافع ملی را اصل بدانیم و در این مورد به تفاهم برسیم.

این تفاهم باید بین چه قشرهایی ایجاد شود؟

باید بین برخی از نخبگان، روزنامه‌نگاران و حاکمیت این تفاهم ایجاد شود که بالاخره منافع ملی چیست؟ در دوره دوم خرداد رسانه‌ها اتفاقات بعضا عجیبی را رقم زدند. در آن زمان تیتر یک روزنامه‌ای که مطلبش منتج به اتفاقات کوی دانشگاه شد انتشار یک خبر محرمانه مربوط به یک دستگاه اطلاعاتی بود. البته این هیچ ایرادی ندارد که یک رسانه معتقد باشد در دستگاه اطلاعاتی کشور اشکالی وجود دارد و آن را مطرح کند اما معیار عملکرد آن رسانه باید مشخص شود. بازهم هر کس می‌تواند در این مورد صاحب عقیده‌ای باشد اما باید یک معیار برای تفاهم وجود داشته باشد و معمولاً‌ در کشور ما تفاهمی بین حاکمیت و رسانه‌ها وجود نداشته و به همین دلیل تجربه تلخی از آزادی رسانه‌ها در ذهن حاکمیت شکل گرفته است.

آیا در این سال‌ها قدمی در جهت رسیدن به این تفاهم برداشته شده است؟

به نظر من ما به سمت تفاهم رفته‌ایم. شرایط رسانه‌ها امروز بهتر و آزادانه‌تر است و افراد حرف‌هایشان را مطرح می‌کنند. چندی پیش آقای عباس عبدی با آقای زیدآبادی مناظره‌ای داشت که آنجا حتی این آقایان که همواره مواضع خود را خیلی صریح بیان کرده‌اند گفتند که امروز رسانه‌ها آزادی محسوس‌تری نسبت به گذشته دارند.

اما همان زمان خیلی‌ها این اظهارات را مورد انتقاد قرار دادند.

البته نظر این افراد است و ممکن است برخی این نظر را قبول نداشته باشند اما این آقایان همواره درباره حاکمیت بدون تعارف و با صراحت صحبت کرده‌اند که به نظر من هم الآن شرایط رسانه‌ای بازتر از گذشته است. امروز کانال‌های تلگرامی و رسانه‌هایی در فضای مجازی هستند که صریح‌ترین مباحث را درباره ارکان کشور و اشخاصی چون امام (ره) و رهبری مطرح می‌کنند و حداقل‌ترین برخورد با آن‌ها صورت گرفته است در حالیکه اگر دَه سال پیش بود برخوردهای سختی با آن‌ها صورت می‌گرفت.

بهرحال واقعیت این است که حاکمیت تجربه‌ای که از آزادی مطبوعات داشته تجربه خوشایندی نبوده و برای نظر خود هم مثال‌های محکمی دارد. تا زمانی که درباره مفاهیم بحث نشود و دو طرف (رسانه‌ها و حاکمیت) به تفاهم نرسند امکان بهتر شدن شرایط فراهم نمی‌شود.

البته امروز رسانه‌های نزدیک به حاکمیت هم تعدادشان زیاد شده اما باز این فضای بی‌اعتمادی که گویی مشکل تاریخی ما است دیده می‌شود. البته اینجا نمی‌توان حاکمیت را یک دست دید. اجزایی از حاکمیت بعضا برای همین رسانه‌ها هم مانع ایجاد می‌کنند.

علاوه بر این چه دلایل دیگری برای وجود ضعف‌ رسانه‌ای کشورمان می‌توان عنوان کرد؟

مسئله دیگر به شرایط امروز کشورمان مربوط می‌شود، شرایط کشور ما با دیگر کشورها متفاوت است. ما در منطقه‌ای هستیم که با دیگر نقاط دنیا شرایط متفاوتی دارد؛ تاریخ ما تاریخ مفصلی است و از طرفی انقلاب اسلامی شرایط ما را خاص‌تر کرده است.

آقای ظریف جایی در کتاب «آقای سفیر» حرف جالبی می‌زند و می‌گوید هر کشوری که مانیفستش مربوط به خارج از مرزهایش باشد قطعاً با تقابل مواجه می‌شود فرقی هم ندارد در این راستا اقدامی انجام بدهد یا ندهد و به نظر من این حرف درستی است. برای اثبات این نظر می‌توانیم نگاهی به اوایل انقلاب داشته باشیم. آن زمان که ما اقدامی علیه آمریکا نداشتیم، فقط صحبت‌هایی درباره این انقلاب مطرح شده بود ولی آمریکا از همان ابتدا علیه ما موضع گرفت و اقداماتی داشت؛ همه این اتفاقات شرایط ما را ویژه می‌کند.

برخی می‌پرسند که مگر ما تافته جدا بافته هستیم در پاسخ باید گفت که بله ما تافته جدا بافته هستیم ولی این ویژگی لزوماً به نفع ما نبوده است؛ این شرایط امتیازاتی برای ما ایجاد کرده ولی در کنار آن محدودیت‌هایی هم برای ما بوجود آورده و این شرایط کشور وضعیت ما را امنیتی‌تر هم می‌کند.

وقتی در کرمان در یک مراسم انفجاری رخ می‌دهد و بیش از ۱۰۰ نفر جان خود را از دست می‌دهند به این معناست که در کشور ما شرایط متفاوتی حاکم است. ما سال‌هاست که در محاصره پایگاه‌های آمریکایی هستیم و این شرایط همه با هم دست به دست هم می‌دهد تا رسانه‌ها در کشور ما در شرایط محدودتری قرار بگیرند که به نظر من قابل درک هست اما قابل قبول نیست.

چرا این شرایط قابل قبول نیست؟

این شرایط قابل قبول نیست که ما اجازه ندهیم رسانه‌ها آزادانه فعالیت کنند، قطعاً این رویه اشتباه است. البته این حرف من از منظر روشنفکری مرسوم نیست. من بر این عقیده‌ام که مثلا رسانه ملی (بعنوان فراگیرترین و مهم‌ترین رسانه کشور) باید جایگاهی رفیع‌تر و وسیع‌تر از این چیزی داشته باشد که الان دارد. یعنی بتواند آزادانه وظیفه رسانه‌ای خود را انجام دهد نه اینکه مرتب برای آن تعیین تکلیف کنند.

چه کسانی برای تلویزیون تعیین تکلیف می‌کنند؟

در کشوری که قانون دارد کسی نمی‌تواند از قانون بالاتر باشد. منظور من این نیست که تلویزیون یا هر رسانه‌ای بالاتر از قانون هستند اما رسانه باید محدوده آزادی و اختیاری داشته باشد که بتواند کارش را درست‌تر انجام دهد. وقتی آن اتفاق برای هواپیمای اوکراینی رخ می‌دهد، تلویزیون اخباری درباره علت سقوط مطرح می‌کند که چند روز بعد مشخص می‌شود این اخبار اشتباه بوده و خبر واقعی اعلام می‌شود. خب در اینصورت برای اعتبار تلویزیون چه چیزی باقی می ماند؟

وقتی اعتراضات یا شورشی در یک نقطه کشور رخ می‌دهد و تلویزیون اختیاری برای انتشار خبر ندارد دیگر نمی‌توان به آن عنوان رسانه داد. برخی اطلاعات خاص نظامی و محرمانه هستند که در همه کشورها هم این اطلاعات خاص وجود دارند و در کشور ما هم همینطور است و شاید در ایران این اطلاعات بیشتر هم باشد ولی مسئله اینجاست که این اطلاعات محرمانه، خاص و اندک هستند و همه چیز نباید محرمانه باشد. متأسفانه در کشور ما برخی اطلاعات عنوان محرمانه پیدا می‌کند که یا چند روز بعد انتشار پیدا می‌کنند ولی ما به بهانه برچسب محرمانه دست رسانه‌ها و تلویزیون‌مان را می‌بندیم که جلوی انتشار خبر را بگیریم و این شرایط نشان می‌دهد که تلویزیون در انتشار اخبار اختیار کمی دارد.

این وضعیت را می‌توان شامل همه رسانه‌های ایران دانست و در این سال‌ها تنها ماجرای هواپیمای اوکراینی نیست که لطمه‌ای جدی به اعتبار رسانه‌ها وارد کرده است. به عنوان مثال می‌توان به اخبار ضد و نقیض درباره شیوع کرونا اشاره کرد که رسانه‌های رسمی آن را تکذیب می‌کردند اما بسیاری بر این عقیده بودند که این ویروس وارد کشورمان شده است تا اینکه بالاخره بعد از چند روز گمانه‌زنی رسانه‌ها ورود کرونا به کشور را تأیید کردند و همین وضعیت را درباره اتفاقات سال گذشته هم می‌توان مشاهده کرد. علاوه بر این، اشتباهات عجیب و غریب هم به اعتبار رسانه‌ها لطمه وارد کرده که یک نمونه‌اش را می‌توان ماجرای فتوشاپ کردن عکس پیشرو دیزایی اشاره کرد که آن عکس ویرایش شده را تلویزیون هم به عنوان یک منبع موثق پخش کرد.

رسانه‌های اصلاح‌طلب، رسانه‌های اصولگرا و همچنین رسانه‌های مستقل (اگر واقعا چنین رسانه ای در ایران باشد) باید با حاکمیت در یک موضوع به تفاهم برسند و مشخص شود که چه چیزی «اصل» است؛ اگر منافع ملی است این را همه باید بپذیرند و اقتضائاتش را هم در نظر بگیرند.

وقتی ۱۱ سپتامبر شد و حمله به برج‌های دوقلو اتفاق افتاد، تلویزیون‌های بزرگ آمریکا عکس جنازه‌ها را نشان ندادند و برخی تصاویر را هم به شکلی استفاده کردند که اضطراب کمتری ایجاد شود و این مسئله را هیچکس به رسانه‌های آمریکا گوشزد نکرده بود و خودشان به این نتیجه رسیدند که بهتر است اطلاع‌رسانی را به این شکل محدود کنند و به این محدودسازی افتخار هم می‌کردند که ما تمهیدی اندیشیده‌ایم تا عمق فاجعه رخ داده را تخفیف دهیم تا ترس را در جامعه گسترش ندهیم.

ما باید به چنین تفاهمی برسیم و بدانیم که اگر اصل، منافع ملی است آن را در مسائل مختلف مدنظر داشته باشیم. وقتی این تفاهم ایجاد شد و صادقانه رفتار کردیم اگر اشکالاتی پیش بیاید، تندروی‌ها و کندروی‌هایی صورت بگیرد و اشتباهاتی صورت بگیرد قابل اغماض است ولی الآن با برخی اخبار و تیترها در رسانه‌ها مواجه می‌شویم که حیرت‌آور هستند. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که قومیت‌های مختلف در آن زندگی می‌کنند و بحث شکاف قومیتی برای ما موضوع امنیت ملی است و با این حال بعضی مواقع ما با تیترها و اخباری مواجه می‌شویم که مشخص است اشتراکی درباره اهمیت این موضوع وجود ندارد. این مورد در طرف مقابل هم وجود دارد. محدود کردن بی مورد رسانه ها هم حتما ضد منافع ملی است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز