از کودتای کورتاژ تا کودتای نقاب؛ حقوق هیچکدام از اعدامیان کودتای نقاب قطع نشد
به باور سخنرانان در نشست بررسی کتاب «قدر مطلق یک توطئه» درباره کودتای نقاب ناگفتههایی وجود دارد و باید روی نقش آمریکا و مستشاران نظامیاش در کودتاهای اوایل انقلاب بیشتر کار کرد؛ این کودتاها نکات مهمی برای جهاد تبیین دارند، از جمله اینکه حقوق هیچکدام از اعدامیان کودتای نقاب توسط جمهوری اسلامی قطع نشد و بازماندگان آنها در خانههای سازمانی به زندگی خود ادامه دادند.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست معرفی و بررسی کتاب «قدر مطلق یک توطئه» از سلسله نشستهای تاریخ معاصر انقلاب اسلامی، یکشنبه (بیستوچهارم دی ۱۴۰۲) با حضور قاسم تبریزی و شاداب عسگری در سرای کتاب برگزار شد.
قاسم تبریزی در این نشست گفت: درباره کودتای نقاب، کتابهای چندانی منتشر نشده است. ضرورت پرداختن به تاریخ به عنوان تجربه، درسآموزی، تقویت هوشیاری و هوشمندی جامعه در عرصههای سیاسی و در مصاف با استعمار و دشمن بسیار مهم است و یکی از وقایع مهم پس از انقلاب اسلامی کودتای نقاب بوده است. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی کتابی در این زمینه منتشر کرده اما کتاب «قدر مطلق یا توطئه» دربردارنده اسناد ویژهای از ارتش است و موضوع هم ابعاد گستردهای دارد.
وی افزود: چهرههایی که به عنوان عوامل داخلی و خارجی این کودتا انتخاب شدند قابل توجه است. نخستین مسئله مشیت الهی و دوم هوشیاری و حضور مردم در صحنه بود که کودتا را ناموفق کرد. بدون اغراق حوادث، وقایع، توطئهها و… در چهل سال گذشته بیشتر از حوادث ۲۰۰ سال پیش تا روزهای نخستین پیروزی انقلاب در ایران است و آنچه توانست مملکت را حفظ کند حضور مردم و رهبری است. در این کودتا عوامل آمریکا، غرب، فرانسه و قدرتهای استعماری نقش مهمی دارند و یکی از مرکزیت فعالیت کودتای نقاب، فرانسه است.
تبریزی همچنین به فصلهای چهارگانه کتاب اشاره کرد و ادامه داد: فصل نخست، با نام «کودتا در سالهای اول انقلاب» به کلیات مرتبط با موضوع «کودتا» میپردازد. در این فصل، ضمن توضیح «کودتای کورتاژ»، درباره نخستین کودتایی که توسط گروهی از خلبانان نیروی هوایی، حدود یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زیر نظر سرتیپ خلبان حبیباللّه معینزند و سرتیپ پیاده احسانالله پزشکپور در شرف تکوین بود و نیز درباره عناصر شرکتکننده در آن که بهوسیله نهادهای انقلاب اسلامی دستگیر شدند، بهصورت گسترده توضیح داده شده است و اسناد و مدارک موجود در این ارتباط نیز ارائه میشود.
این تاریخنگار اضافه کرد: فصل دوم، «بازشناسی عناصر کودتای نقاب» نام دارد. در این فصل سوابق عناصر اصلی که بیشترین مسئولیت و نقشآفرینی را در زمینه طرحریزی و اجرای «کودتای نقاب» داشتهاند، آمده است. همچنین اسنادی ارائه میشود که پیشتر منتشر نشده بودند. سومین فصل، «بازخوانی کودتا» نامیده شده است. این فصل، اتفاقاتی را از ابتدا تا زمان دستگیریها و اعترافات کودتاچیان، بهصورت مشروح بیان میکند. این بخش از کتاب، بر ستاد خنثیسازی کودتا و چگونگی اقدام نیروهای ارتشی در کشف و خنثیسازی تمرکز میکند. در این کتاب برای نخستینبار، درباره سه نفر از کارکنان ارتش که در جریان خنثیسازی کودتا به شهادت رسیدهاند و تنها شهدای این کودتا محسوب میشوند، سخن به میان میآید. فصل چهارم و آخرین فصل، «رازها و رمزهای مغفول کودتا» نام دارد که توانسته رمزها را بازگشایی کند. بهویژه کار مستشاران آمریکایی در اسناد لانه جاسوسی پس از انقلاب و مساله کاپیتولاسیون مطرح میشود.
تبریزی درباره علت این کودتاها گفت: وقتی انقلاب اسلامی ما به پیروزی رسید غرب احساس کرد شکست خورده است. کشورهای منطقه شامل کویت، اردن، عربستان سعودی که وابسته به آمریکا بودند به تکاپو افتادند و احساس ترس کردند از حرکت اسلامی به وجود آمده در کشور. ایران دوره پهلوی، ترکیه و اسرائیل برنامهها و حرکات مشترک امنیتی داشتند و پرویز ثابتی نیز در این حرکتهای امنیتی شرکت میکرد.
وی به چهرههای کودتاچی نیز اشاره کرد و افزود: کتاب ۱۹۵ چهره ارتش را نشان میدهد که ردههای بالایی دارند و برای بعضی از آنها نیاز است که پرونده انفرادیشان نیز دیده شود. سپهبد سعید مهدیون، سرپرستی موقت نیروی ارتش را به عهده میگیرد. احسانالله پزشکپور با اسرائیلیها در ارتباط بود و رضا مرزبان نیروی فعال سیاسی به آمریکاییها خدمت میکرد.
قاسم تبریزی با اشاره به اینکه بهائیت با فراماسونری و صهیونیست ارتباط دارد، گفت: «قدر مطلق یک توطئه» یکی از کتابهای خوب و پر از نکتههای ارزشمند تاریخی است ولی این آخر کار نیست بلکه تازه اول راه است. درباره شخصیتهایی مانند احسانالله پزشکپور اسنادی وجود دارد که باید به عنوان پروندهای مستقل تدوین و منتشر شود. همچنین درباره انعکاس کودتا در خارج از کشور مطلب و نوشته داریم که وزارت امور خارجه و سپاه اطلاعاتی بخشی را جمعآوری کردهاند و بخشی نیز توسط ایرانیان خارجنشین نوشته شده است. کتابی با نام «پرواز در ظلمت» نوشته حمید شوکت نیز منتشر که در آن عشق بیپایان شاپور بختیار به سرزمینش تصویر شده است. نویسنده این کتاب سعی کرده چهرهای وطنپرست از شاپور بختیار ترسیم کند.
نکتههای گمشده در تاریخ معاصر
شاداب عسگری نیز در این نشست گفت: زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، من در سنی بودم که آن را به خوبی درک کنم. وقایع را با علاقه دنبال میکردم. متوجه شدم آنچه درباره موضوعات بیان میشود، با واقعیت متفاوت است و به این نتیجه رسیدم که پس تولیداتی که در این خصوص شده کفایت موضوع را نمیکند و یکسری گمشده دارد. یکی از گمشدههایی که در کتاب به آن اشاره کردم چگونگی انتخاب افراد برای شرکت در کودتا بود. زمانی که ساواک منحل و فرماندهان ارشد برکنار شده بودند یا در حاشیه قرار داشتند، چه کسی میتوانست این افراد را انتخاب کند. ساده پنداری است که بگویند فلانی تو حاضری در کودتا شرکت کنی؟ بگوید نه!
وی افزود: این روند یک شناخت لازم داشت. این شناخت را چه کسی داشت؟ فقط مستشاران نظامی شناخت داشتند. من چون سرهنگ بازنشسته ارتش بودم این را درک میکردم. جای این مستشاران نظامی در کتابهای قبلی خالی بود. مستشاران نظامی آمریکا از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ یکی از گیرندگان مکاتبات سران ارتش در ایران بودند در نتیجه در جریان تمام وقایع قرار داشتند. تمام کسانی که برای دوره آموزشی به آمریکا اعزام شدند. تمام کسانی که با آمریکاییها در ایران همکاری میکردند و… اینها یک پرونده در مستشاری داشتند و مستشاری از اینها شناخت داشت. این شناخت اینجا به درد میخورد. من تمام سوابق نفراتی را که در کودتا حضور داشتند یا در آمریکا دوره دیده بودند یا در مستشاری کار میکردند یا در گارد جاویدان با آمریکاییها در تماس بودند، در کتاب آوردهام.
عسگری ادامه داد: اوایل انقلاب چند حرکت نظامی انجام شد. چند سال که گذشت این حرکات را از ارتشیها ندیدیم، چرا؟ برای اینکه آن مهرهها دیگه رفته بودند. بعد از این کودتا جریان قطبزاده پیش آمد و جریانهای دیگر که بر اساس آن شناخت بود. حتی در دولت موقت هم شاهد این هستیم که آمریکاییها امیدوارتر بودند. آمریکاییها در کودتاهای مرتبط با انقلاب اسلامی یکباره کیش و مات میشدند، اما برای تامین منافع خود از این برنامهها دست برنمیداشتند. اولین کودتای آمریکاییها قرار بود روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ شکل بگیرد که امام فرمان دادند حکومت نظامی بشکند و مردم در خیابانها حضور پیدا کردند و کودتا شکست خورد. حالا سؤال من این است وقتی ۲۱ بهمن میخواستند کودتا کنند، آیا با پیروزی انقلاب آرام مینشستند؟ شرایط باعث شده بود که یکسری کارها را پنهانی انجام بدهند ولی هیچ چیز را متوقف نکردند. بازرگان و شخص بنیصدر را به عنوان ابزاری برای رسیدن به منافع خود میدانستند ولی هدف آنها دولت جمهوری اسلامی نبود. آنها یک جمهوری اسلامی میخواستند مثل پاکستان. ما در تمام طول این نیم قرن گذشته هیچ برخوردی با پاکستان نمیبینیم بلکه آنها با ولایت و زعامت زعیمی که نائب امام زمان است، مشکل داشته و دارند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در ادامه با اشاره به اینکه محمدرضا پهلوی روی تقید نیروهای مذهبی در ارتش فکر و حساب نکرده بود، گفت: آنها فکر میکردند که ارتش میایستد اما یک حرکت تاریخی افتاد و باشرفان بر بیطرفان پیروز شدند. شاه مرداد ۱۳۵۷ میگوید من و ۷۰۰ هزار نفر نیروهای ارتشی نمیگذاریم که امنیت کشور به خاطر چند نفر آشوبگر به هم بخورد. این جمله را داشته باشید. روز ۲۲ بهمن ساعت ۱۰ صبح در ستاد بزرگ ارتشداران ارتشبد قرهباغی از سپهبد ربیعی که فرمانده نیروی زمینی بود سوال میکند چند نیرو در اختیار داری؟ میگوید کمتر از ۷۰۰ نفر. بقیه کجا رفته بودند؟ از ایران که خارج نشده بودند. اینها همان باشرفان بودند که اعلام همبستگی کردند. آنها مسلمان بودند. تنها چیزی که شاه بر روی آن حساب نمیکرد تقید نیروهای مذهبی بود. بگذریم که شاه افراد مسلمان و مقید را در ارتش قرار داده بود تا اینها کمونیست نشوند.
عسگری درباره نتیجه کودتا نیز اشاره کرد: کودتاچیها دستگیر و اعدام شدند، اما انصافاً آنها گول آمریکا را خورده بودند. اصلاً دین اسلام برای ذره ذره رفتارها برنامه دارد، اما کودتاچیها نمیفهمیدند. کاری که کرد بصیرت ملت ایران و نظامیها را همزمان با هم احیاء کرد، حالا یک تعدادی هم اشتباه کردند. در ابتدای این کتاب ۱۵ پرسش مطرح کردم و سعی کردم به تمام ابهامات پاسخ بدهم. هیچ موضوع تاریخی با یک کتاب بسته نمیشود. پژوهشگران این کتاب را پایه پژوهشهای دیگر قرار بدهند. مطلب بعدی در مورد کودتا این بود که این کودتا توسط سه نفر فاش شد. تعدادی که در این کودتا شرکت کردند ناچیز بودند، بنابراین نباید آن را به حساب ارتش گذاشت. دوم اینکه خود ارتشیها کودتا را کشف و با آن مقابله کردند. سه شهید این کودتا داد که هر سه از ارتشیها بودند پس جفاست اگر به ارتش بدبین باشیم. بزرگترین تایید کننده این کلام من رفتار امام خمینی (ره) بود. امام به ارتش و نیروی هوایی اعتماد داشت. اینها واقعیتهایی است که نباید از کنارش به آسانی گذشت. این کودتا نتیجه انباشت پول برای یک عده مانند بختیار بود. جهاد تبیین یعنی اینکه فاش کنیم که جمهوری اسلامی به خانواده برخی از این اعدامیها اجازه داد تا در خانههای سازمانی زندگی کنند و بعد از ۳۲ سال هنوز هم به زندگی خود در این خانهها ادامه میدهند. حقوقهای همه هم برقرار ماند.