خبرگزاری کار ایران

«جواد منصوری» در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد:

هنوز تبعات راهبردی ترور شهید سلیمانی خود را به‌طور کامل نشان نداده است

هنوز تبعات راهبردی ترور شهید سلیمانی خود را به‌طور کامل نشان نداده است
کد خبر : ۱۴۳۳۵۴۲

در زمانی که آمریکایی‌ها اقدام به ترور سردار شهید قاسم سلیمانی کردند، بسیاری از غربی‌ها و متحدان بین‌المللی آن‌ها این تحلیل را داشتند که این واقعه، تا حد زیادی جبهه مقاومت در منطقه را به عقب می‌راند. با این حال، باید از این طیف‌ها پرسید که آیا مرور تحولات پس از ترور ایشان در منطقه غرب آسیا، به راستی جلوه‌های عینی از این موضوع را نمایش می‌گذارد؟ آیا حقیقتا محور مقاومت ضعیف‌تر شده است؟

به گزارش خبرنگار ایلنا، چهار سال قبل، سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در حالی که در یک ماموریت رسمی بود و قرار بود با مقام‌های عالیرتبه عراقی دیدار کند، تنها اندکی پس از ورود به خاک عراق، در نزدیکی فرودگاه بغداد از سوی نیروهای آمریکایی هدف قرار گرفت و به شهادت رسید. رویدادی که سیلی از خشم مردم کشورمان و حتی منطقه را نسبت به این اقدام آمریکایی‌ها و همدستان آن‌ها برانگیخت و بسیاری به این نکته اشاره داشتند که فقط انسانِ بی‌قاعده‌ای نظیر ترامپ می‌توانست دست به چنین حماقتی بزند.

در این راستا، شمار قابل توجهی از دولت‌های جهان، ترور سردار شهید قاسم سلیمانی را محکوم کرده و اندکی بعد شاهد حمله موشکی گسترده ایران به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در خاک عراق بودیم که در قالب آن‌ها ده‌ها نظامی آمریکایی مجروح شدند.

با این همه، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، حامل پیام‌ها و تبعات راهبردی بوده که صرفا بخشی از آن‌ها تاکنون قابل مشاهده بوده است و بخش اعظمشان در ادامه راه و در سال‌های آتی خود را به تدریج به نمایش می‌گذارد. شاید یکی از عینی‌ترین نمودهای این مساله را بتوان در هدفگذاری راهبردی محور مقاومت در منطقه، جهت اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه غرب آسیا مشاهده کرد.

هنوز تبعات راهبردی ترور شهید سلیمانی خود را به‌طور کامل نشان نداده است

از این رو، در گفتگو با «جواد منصوری» نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیپلمات سابق کشورمان، به واکاوی چند علامت سوال مهم با محوریت واقعه ترور سردار شهید قاسم سلیمانی پرداختیم.

مشروح گفتگو با جواد منصوری را در ادامه می‌خوانید.

به نظر شما اصلی‌ترین هدفی که آمریکا در قضیه ترور سردار شهید قاسم سلیمانی دنبال می‌کرد چه بود؟

شهید سلیمانی یکی از نمادهای عینی مقاومت در برابر استکبار جهانی و البته نبرد علیه تروریسم بود. توجه داشته باشیم که ایشان از جمله چهره‌هایی بودند که در موارد مختلفی طرح و نقشه‌ها و توطئه‌های دولت‌های غربی و مخصوصا دولت آمریکا را به ویژه در سطح منطقه غرب آسیا خنثی کردند. از این رو، به طور خاص دولت آمریکا این دیدگاه را داشت که با ترور سردار سلیمانی، می‌تواند تا حد زیادی جریان مقاومت در منطقه را به عقب براند. این در حالی است که این گزاره در میدان عمل محقق نشد و شاهد هستیم که پس از شهادت سردار سلیمانی، خون و مکتب ایشان نیز از نفوذ و اثرگذاری قابل توجهی برخوردار بوده و البته که توانسته چالش‌های قابل تاملی را برای قدرت‌های غربی و بازیگران مخالف با محور مقاومت به همراه داشته باشد. به نظر من واکنش‌های مخصوصا افکار عمومی چه در کشورمان و چه در سطح منطقه و محیط بین المللی در رابطه با ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، به هیچ عنوان در مخیله کنشگرانی نظیر دولت آمریکا نمی‌گنجید و مایه شگفتی و شوکه شدن آن‌ها شد. البته باید توجه داشته باشیم که در ماجرای ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، دونالد ترامپ که خود فرمان این جنایت را صادر کرد، اهداف خاص سیاسی و انتخاباتی را نیز با محوریت انتخاب مجدد در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا را هم دنبال می‌کرد. در واقع، مساله صرفا یک اقدام در قالب رفتارهای آمریکا در محیط خارجی نبود بلکه ترامپ نیز از این رهگذر سعی داشت یک برگِ به زعم خود برنده را رو کند و با ترور سردار سلیمانی، به نوعی این پیام را به آمریکایی‌ها برساند و ادعا کند که این یک پیروزی برای آن‌ها در محیط بین‌المللی است. محاسبه‌ای که تا حد زیادی اشتباه بودنِ خود را نشان داد و البته که تبعات و پیامدهای منفی را نیز برای واشینگتن به همراه داشته است.

برخی بر این باورند که ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، حامل ضربات راهبردی و بلندمدت علیه آمریکا و مجموعه جهان غرب است که در این رویداد همدستی کردند. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟

به نظر من؛ یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که بسیاری از رویدادها و اتفاقات تاریخی وجود دارند که جدا از آثار و تبعات خود در کوتاه و بلند مدت، حامل پیامدهای بلندمدتی نیز هستند. به عنوان مثال شاید جالب باشد که خدمت شما عرض کنم زمانی حضرت امام خمینی (ره)، در سال ۱۳۶۴ گفتند که مثلا مرگ بر آمریکا گفتن‌های مردم و ملت‌ها، در نهایت هژمونی آمریکا را به ورطه سقوط می‌کشد. واقعا چه کسی فکر می‌کرد که این پیش‌بینی تا این حد درست باشد که اکنون شاهد باشیم نه فقط ما بلکه بسیاری از اندیشکده‌های غربی علنا از پایان هژمونی غرب و به طور خاص آمریکا در عرصه نظام بین الملل سخن می‌گویند؟ اساسا در مورد پیروزی انقلاب اسلامی نیز به نظر من اشتباه خواهد بود که مثلا بخواهیم ریشه‌های پیروزی انقلاب را در سال ۱۳۵۶ یا ۱۳۵۷ جستجو کنیم. ریشه‌های این پیروزی به سال‌ها قبل برمی‌گردد. در ماجرای ترور سردار شهید قاسم سلیمانی نیز معادله‌ای مشابه برقرار است. تردیدی نیست که ترور شهید سلیمانی به دست آمریکا، حامل تبعات و پیامدهایی است که روشن شدن برخی از ابعاد آن تا سال‌ها بعد از این واقعه نیز زمان می‌برد. از این رو، اینکه این واقعه حامل تبعات بلندمدت است، گزاره صحیحی است و البته که در سال‌های گذشته نیز تا حدی برخی از تبعات این مساله را شاهد بوده‌ایم.

تاثیر شهادت سردار سلیمانی بر عملکرد جبهه مقاومت در سطح منطقه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در زمانی که آمریکایی‌ها اقدام به ترور سردار شهید قاسم سلیمانی کردند، بسیاری از غربی‌ها و متحدان بین‌المللی آن‌ها این تحلیل را داشتند که این واقعه، تا حد زیادی جبهه مقاومت در منطقه را به عقب می‌راند. با این حال، باید از این طیف‌ها پرسید که آیا مرور تحولات پس از ترور ایشان در منطقه غرب آسیا، به راستی جلوه‌های عینی از این موضوع را نمایش می‌گذارد؟ آیا حقیقتا محور مقاومت ضعیف‌تر شده است؟ به نظر من این جنس از تحلیل‌ها در جهان غرب تا حد زیادی مولود عدم شناخت آن‌ها از مسائلی نظیر فرهنگ مقاومت و شهادت است. اینطور به نظر می‌رسد که تحلیل و تفسیرهایی نظیر اینکه جبهه مقاومت پس از شهادت سردار سلیمانی تضعیف شده، بیش از آنکه نمودی از واقعیت‌های عینی را به نمایش بگذارد، صرفا تئوری‌پردازی‌هایی است که هیچ نمود بیرونی ندارد. اساسا در فرهنگ مقاومت، شهادت یک ارزش است. در این فرهنگ، عقبگرد و ضعف و بن بست جایی ندارد.

به نظر شما ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، چه پیام‌ها و اثراتی را در حوزه روابط بین الملل از خود برجا گذاشت؟

این واقعه در نوع خود بار دیگر نشان داد که تا چه اندازه استکبار جهانی و دولتی نظیر دولت آمریکا، به اصول و مقررات بین المللی بی‌اعتنا هستند و صرفا در این رابطه ژست قانون مداری را می‌گیرند. البته همانطور که گفتم، این رویداد پیام‌های به مراتب گسترده‌تر خود را سال‌ها طول می‌کشد به افکار عمومی بین المللی و همچنین در قالب مسائل راهبردی نشان دهد. دولت آمریکا به طور خاص همواره سعی کرده خود را به مثابه بازیگری قانون‌مدار در قالب معادلات بین المللی نشان دهد با این حال، واشنگتن در شرایطی اقدام به ترور سردار شهید قاسم سلیمانی کرد که ایشان در حال انجام ماموریت رسمی و تسلیم پیام به مقام‌های ارشد عراقی بود. از این رو، اقدام آمریکایی‌ها در ترور یک مقام رسمی کشورمان در حین انجام ماموریت، نقض صریح تمامی کنوانسیون‌های مرتبط با حقوق بین‌الملل و مسائل دیپلماتیک است. با این حال، آمریکا و قدرت‌های غربی نشان داده‌اند که در این رابطه استانداردهای دوگانه دارند و صرفا از شعارهای زیبا به عنوان پوششی برای پیشبرد اهداف و منافع مخرب خود بهره می‌برند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز