در نشست نمایش و نقد فیلم «نگهبان شب» در فرهنگسرای ارسباران مطرح شد؛
میرکریمی: برخی فیلمهای جنوب شهری تجارت با درد دیگران است
رضا میرکریمی کارگردان فیلم سینمایی «نگهبان شب» در نشست نمایش و نقد و بررسی این فیلم در فرهنگسرای ارسباران گفت: طغیان مطالبهگرانه و پرخاشگرانه را برای قهرمانهای فیلمهایم نمیپسندم، چرا که فکر میکنم این رویکرد نگاهش به گذشته است، اما قهرمانان خاموش به آینده نظر دارند.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای ارسباران، فیلم سینمایی «نگهبان شب» ساخته رضا میرکریمی یکشنبه ۲۹ مرداد ماه در فرهنگسرای ارسباران به نمایش در آمد و پس از آن با حضور رضا میرکریمی (نویسنده و کارگردان)، تورج الوند (بازیگر)، لاله مرزبان (بازیگر) و کورش جاهد (کارشناس مجری) در پانصد و هشتاد و پنجمین نشست باشگاه فیلم تهران نقد و بررسی شد.
در ابتدای نشست کورش جاهد کارشناس و منتقد سینما درباره فیلم گفت: «نگهبان شب» حکایت آدم ساده روستاییای است که در تهران گول آدمهای سودجو را میخورد و این ماجرا از پیش از انقلاب در سینمای ایران وجود داشته، اما این فیلم با المانهایی مانند انتخابات، راه برداشتهای سیاسی را هم باز میکند و از آن خط داستانی کلیشهای فراتر میرود و آن را با سایر فیلمهای این سبک متمایز میکند.
میرکریمی: فرامتنها در زمان گسترش دادن قصه دیده میشوند
سپس رضا میرکریمی نویسنده و کارگردان فیلم «نگهبان شب» با تشکر از حاضران در نشست گفت: آخرین باری که به فرهنگسرای ارسباران آمدم برای نمایش فیلم «به همین سادگی» بود که استقبال بسیاری از آن شده بود. به برگزارکنندگان و شرکتکنندگان در این نشست خداقوت میگویم که این چراغ را روشن نگه داشتهاند، اما انگار در گذشته چنین محافلی بیشتر برگزار میشد و متاسفم که رونق کمتری در آن هست. برای من لذتبخش است که با اقشار گوناگون مخاطبان فیلمم را ببینم و بیشتر درباره هنر صحبت شود. امیدوارم این رونق باز هم بیشتر شود. کمی دلمرده بودم و فکر میکردم این محافل دیگر وجود ندارد، خوشحالم که اینجا هستیم.
میرکریمی درباره شکلگیری ایده «نگهبان شب» گفت: معمولاً ایده یک فیلم برای من یک قصه یکخطی نیست، بلکه دیدن یک تصویر در شهر است. برای این فیلم اینطور بود که در یک ساختمان نیمهکاره بودم و از دور یک باجه نگهبانی دیدم که یک جوان داشت با احترام از یک پیرمرد پذیرایی میکرد. از ذهنم گذشت که این نمیتواند پدرش باشد، شاید بتواند پدرزنش باشد. این تصویر چهار پنج سال در ذهنم بود و به دلایل مختلفی نمیشد آن را تبدیل به فیلمنامه کرد. تا اینکه بالاخره نوشتن قصهاش را آغاز کردم و آن زمان شرایط اجتماعی را اینطور میدیدم که آدمها در جایگاه خودشان نیستند و انگار بعضیها بار زیادی روی دوششان است.
وی ادامه داد: در زمان گسترش دادن قصه است که تازه فرامتنها دیده میشوند و از ابتدا نمیتوان با قصد قبلی سراغشان رفت. اما اگر در سیر طبیعی اتفاق بیفتد، شما موقع نوشتن به این فکر میافتید که یک چیزی از امروز باید در قصهام باشد. پلات «نگهبان شب» تکراری است، مانند همه قصهها که تکراری هستند. اما اتفاقات عصر خودش روح تازهای به آن میدمد.
برخی فیلمهای جنوب شهری تجارت با درد دیگران است
میرکریمی با اشاره به سایر آثار سینمای ایران درباره طبقه فرودست عنوان کرد: در دورهای این فیلمنامه را مینوشتم که فیلمهای جنوب شهری خیلی مد شده بود، اما آن فیلمها بیشتر شبیه تجارت با درد دیگران است؛ شخصیتهای شرور و خلافکار و تعابیر زشت و فحاشی در طبقه پایین به نمایش در میآمد که به نظرم غیرمنصفانه بود. در این فیلم سعی کردیم تصویر متفاوتی از این قشر بازنمایی کنیم.
نویسنده و کارگردان «نگهبان شب» درباره چالشهای نگارش فیلمنامه گفت: وقتی در فیلمی ماجرا و حادثه کم است، کار فیلمنامهنویس سختتر میشود، چون حادثهها حواس مخاطب را پرت میکنند و اشکالات بنیادین را میپوشانند. چالش دیگرم این بود که یک عاشقانه بسازیم که از کلیشههای رایج دور باشد. اینکه ابراز عشق شخصیتها تکراری نباشد، کار دشواری است.
طغیان مطالبهگرانه و پرخاشگرانه را برای قهرمانهای فیلمهایم نمیپسندم
میرکریمی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره طغیان قهرمان فیلم و مقابلهاش با انفعال گفت: وجه نقادانه فیلم را انکار نمیکنم و معتقدم بیطرفی اصلاً وجود ندارد. اما پیشنهاد من از فیلم «امروز» به این سو، قهرمان خاموش است. تصور من این است که در این هیاهو شاید گمنامی عمل قهرمانانهتری باشد. البته فکر میکنم حتی پیش از «امروز» هم فیلمهایم به همین شکل بوده است. طغیان مطالبهگرانه و پرخاشگرانه را برای قهرمانهای فیلمهایم نمیپسندم، چرا که فکر میکنم این رویکرد نگاهش به گذشته است، اما قهرمانان خاموش به آینده نظر دارند.
در ادامه یکی از مخاطبان پرسشی درباره نمایش فرهنگ ایرانی در آثار رضا میرکریمی مطرح کرد که وی پاسخ داد: فکر میکنم این باید یک فرایند خودجوش و برخاسته از زیست واقعی باشد. من آزار میبینم وقتی یک متنی از یک اثر خارجی اقتباس شده اما ایرانی نشده و رنگ و بوی محیط خودمان را ندارد. شاید دلیل اینکه فیلمسازهایی که از ایران میروند به موفقیت چندانی نمیرسند، همین باشد که در ایران محیط اطرافشان را میشناسند، اما در خارج از ایران این شناخت را ندارند. مثل همین فیلمهای جنوب شهری که گفتم، این میزان اغراق از عدم شناخت نشأت میگیرد.
میرکریمی در پاسخ به پرسشی درباره دیر رسیدن فیلمنامه به نقطه اوج و خستهکننده بودن فیلم عنوان کرد: وقتی شما در فیلمنامهنویسی شهودی جلو میروی و الگوهای رایج را کنار میگذاری، این خطر وجود دارد که بخشی از بینندگان با فیلم ارتباط برقرار نکنند. دلیل این مسئله، پیش رفتن با یک الگوی تجربی است.
لاله مرزبان بازیگر فیلم «نگهبان شب» درباره چالشهای نقشآفرینی در این فیلم گفت: نزدیک شدن به این نقش یک پروسه سه چهار ماهه بود که با هدایت آقای میرکریمی به نتیجه فعلی رسید. تمرین را از ناشنوایی کامل آغاز کردیم و به مرور به شخصیت فعلی که کمشنواست رسیدیم. کم شنوایی و بزرگ شدن در یک خانواده آذری ویژگیهایی است که تجربه زیستهاش را نداشتم. اینجا هدایت کارگردان برای شناخت نقش خیلی مهم میشود. یک مربی توانمند هم با من کار میکرد که خودش مبتلا به کمشنوایی بود.
تورج الوند دیگر بازیگر فیلم نیز درباره تجربه حضور در «نگهبان شب» عنوان کرد: سختترین مرحله کار برایم انتخاب شدن بود، چون با سختی زیادی این اتفاق افتاد. مثلاً سه هفته روی لهجه مشهدی کار میکردیم، بعد میگفتند کرمانی کار کنیم. یک رقیب کرمانی هم داشتم که کارم را سختتر میکرد. در دو هفته اول فیلمبرداری دو نفر از بازیگران عوض شدند و من هم مدام این ترس را داشتم که کنار گذاشته شوم، چون شنیده بودم که اگر آقای میرکریمی از بازیگر راضی نباشند بازیگر را تغییر میدهند، حتی اگر ۲۰ جلسه از فیلمبرداری گذشته باشد.