خبرگزاری کار ایران

یک هنرمند نقاش مطرح کرد؛

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد
کد خبر : ۱۳۸۹۰۰۶

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد

تلفیق در هنر یکی از مقولات مهم دنیای امروز است. دلارام قائمی که اولین نمایشگاه انفرادی خود را سال هفتاد و پنج برگزار کرده و «نقشی بر تاروپود زمان» آخرین نمایشگاه انفرادی اوست، می‌گوید: تلفیق و خلق آثار معاصر بدون اشراف بر سنت‌ها و توجه به آن‌ها میسر نخواهد شد. نوستالژی هم مقوله‌ای است که در خلق آثارمان باید به آن توجه داشته باشیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، آنچه بر تنوع هنرها افزوده «تلفیق» است؛ مقوله‌ای بسیار مهم و قابل بحث که دست هنرمندان خلاق را برای ارائه آثار هنری بهتر باز کرده است. هنرمندان بسیاری را می‌توان یافت که با اشراف و بهره‌گیری از هنرهای مختلف رشته تخصصی خود را در جهت فعالیت‌های تجربه‌گرایانه ارتقاء بخشیده‌اند. اما سوال این است که همه هنرها از مقوله تلفیق و ترکیب بهره برده‌اند یا خیر؟ بدون شک با توجه به تعداد بسیار هنرمندان رشته‌های مختلف پاسخ دادن به این سوال کار راحتی نیست، اما با نگاهی اجمالی می‌توان دریافت که برخی هنرها کمتر از دیگر رشته‌ها با دیگر هنرها تلفیق شده‌اند. نقاشی یکی از همین رشته‌هاست. این هنر مهم و جریان ساز در طول تاریخ کمتر با دیگر هنرها تلفیق شده است. البته نقاشان معاصر خارجی در این زمینه فعالیت‌ها و تجربه‌های متعدد دارند که نتیجه آن را می‌توان در نمایشگاه‌های فردی و گروهی و جشنواره‌ها دید. اما در ایران با وجود هنرهای با قدمت سنتی و ایرانی، چنین اتفاقی کمتر رخ داده است. دلارام قائمی یکی از نقاشانی است که بر تلیق هنر نقاشی با سنت‌ها و هنرهای کلاسیک تاکید دارد. 

او در نمایشگاه انفرادی اخیر خود با عنوان «نقشی بر تاروپود زمان» به ارائه آثاری پرداخته که حاصل ترکیب نقاشی و فرش هستند. او با استفاده از فرش‌های قدیمی به یادگار مانده از پدرش سال‌ها قبل این ایده را در سر پرورانده که تار و پود قالی‌ها را با نقاشی گره بزند. این نقاش؛ فرش ایرانی را فرصتی برا لمس تاریخ این مرز و بوم می‌داند که همواره بر تارک فرهنگ ایرانی درخشیده است. 

قائمی که آثارش را در سبک وینتیج ارائه کرده، می‌گوید: حاصل تحقیقات و تلاشم قرار گرفتن تکه‌هایی از قالی در کنار نقش صورت خورشیدوش زنان و جقه‌های میان تهی از ساسانی تا قاجار است.

دلارام قائمی که اولین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۳۷۵ برگزار کرده و تا امروز با گالری‌های متعددی همکاری داشته و در رویدادهای مختلف شرکت کرده، درباره جزییات بیشتر سبک و سیاقش با ایلنا صحبت کرد.

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد

از جزییات برگزاری نمایشگاه انفرادی «نقشی بر تاروپود زمان» بگویید. چرا مدت زمان نمایشگاه‌تان کم بود و بازخوردها را چگونه دیدید؟ 

زمان برگزاری نمایشگاه را گالری «ایده» تعیین کرده بود که از مدت زمان آن شش روز بود. البته می‌خواستم نمایشگاه را زودتر از اینها برگزار کنم. بعد هم می‌خواستم این رویداد را در شهریورماه برگزار کنم که کار جلو افتاد و این شد که نمایشگاه «نقشی بر تاروپود زمان» را اواخر مردادماه پیش روی مخاطبان قرار دادم. با اینکه مدت زمان نمایشگاه شش روز بود اما از میزان استقبال مخاطبان راضی هستم. بازیدکنندگان زیادی برای دیدن آثارم به گالری «ایده» آمدند و از بازخوردها هم رضایت دارم. 

چه شد که فرش را به عنوان یکی از متریال‌های کارتان انتخاب کردید؟ کمتر رخ داده که هنرمندان رشته‌های مختلف عرصه تجسمی از این هنر مستقل و با قدمت در تلفیق بهره ببرند. 

فرش‌هایی به عنوان یادگاری از پدرم باقی مانده بود و من به این موضوع فکر کردم که از آن‌ها استفاده‌های بهتری کنم. با خودم گفتم اگر این اتفاق رخ دهد از اینکه فرش‌ها فقط و صرفا در خانه وجود داشته باشند و بین خودمان و فامیل دست به دست بچرخند، بهتر است. دوست داشتم همگان از دیدن این فرش‌های با ارزش در قالب آثاری هنری لذت ببرند. در ادامه خیلی برایم مهم و ارزنده بود که این کار را روی بوم نقاشی انجام دهم و پس از آن بود که به اجرایی کردن ایده‌ام پرداختم. متاسفانه پدرم سال نود و نه فوت کردند و یک نقاشی معاصر از ایشان در نمایشگاه بود که به یاد ایشان به دیوار نصب شد و پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد

یک اثر از مجموعه «نقشی بر تاروپود زمان»

معمولا زمانی که از تلفیق دو هنر مستقل حرف می‌زنیم کار سخت و ناشدنی می‌نماید. این پیوند فرش و نقاشی و پرداختن به موارد اجرایی و تخصصی آن برایتان چگونه رقم خورد و چه دشواری‌هایی در پی داشت؟ 

 به هرحال این پیوند و تلفیق به راحتی صورت نگرفته و برای انجام چنین کارهایی تحقیق و پژوهش لازم است. من از سال ۱۳۹۵ تحقیقات خودم را روی مقوله فرش آغاز کرده‌ام. از آن زمان تاکنون هم از دور و هم از نزدیک با بافندگان تعامل داشته‌ام و کارشان را دیده‌ام. پرداختن به این موضوع را دوست داشتم و این دنبال کردن برایم از روی علاقه بوده است. در همان سال نود و پنج که پروژه برایم کلید خورد دو اثر از این مجموعه را در گالری «شکوه» نمایش دادم. در آن مقطع پدرم مشوقم بود. ایشان خودشان هنرمند بودند و دستی به قلم داشتند. در این گالری نمایشگاه انفرادی داشتم و تصمیم گرفتم دو نمونه از آثارم را در قالب نقاشی‌فرش پیش روی مخاطبان قرار دهم تا به این واسطه نظرشان را بدانم و واکنش‌های‌شان را ببینم. خوشبختانه بازخوردها خیلی خوب بود و من را به ادامه پروژه ترغیب کرد. در ادامه آن دو اثر که مخاطبان خاص خودشان را داشتند، فروش رفتند و من هم این روند را ادامه دادم. منتهی در ادامه مسیر به همه‌گیری کرونا برخورد کردیم که وقفه‌ای طولانی در کارم ایجاد کرد. اما با این حال برای من خوب بود چون به صورت ریز ریز به جمع‌آوری مجموعه پرداختم. 

درباره سبک «وینتیج» که از آن در استیمنت نمایشگاه نام برده‌اید و آثارتان هم بر همین اساس خلق کرده‌اید، بگویید. «وینتیج» در طراحی داخلی کاربرد دارد. 

سبک «وینتیج» به صورت کلی آثار قدیمی و نوستالژیک را شامل می‌شود. این سبک به لحاظ متریال بازه زمانی حدود هفتاد، هشتاد سال دارد. در رابطه با کار من نیز فرش چنین عنصری است که قدیمی است. 

«وینتیج» با سبک «رترو» چه تفاوتی دارد؟ 

این دو مقوله مقداری با هم تفاوت دارند. «رترو» شامل آثار مدرن‌تری است که روی آن‌ها کار می‌شود. اما «وینتیج» سبکی قدیمی است که مضامین و متریال مربوط به گذشته را دربرمی‌گیرد و دست به دست می‌چرخد. «وینتیج» به صورت واضح‌تر، سبکی قدیمی و سنتی است. 

و شما در آثار مجموعه «نقشی بر تاروپود زمان» این سبک قدیمی را با هنر مدرن تلفیق کرده‌اید؟ 

بله دقیقا. من تلفیقی از مدرنیته و سنت را ترکیب کرده‌ام. 

با چنین ترکیبی چطور به عنوان خالق و مولف آثار خودتان را به دنیای امروز نزدیک می‌کنید؟ 

به نظرم اگر کسی بخواهد معاصر باشد واقعا باید سنت را بشناسد. 

بله این قاعده را باید رعایت کرد که پیش از پرداختن به هنر مدرن و پست مدرن هنر کلاسیک و قواعد آن را بیاموزیم و بر آن‌ها اشراف یابیم. 

اگر غیر از این باشد اثری نو خلق نخواهد شد و نمی‌توان آن را هنر معاصردانست.

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد

یک اثر دیگر از مجموعه «نقشی بر تاروپود زمان»/ تلفیق فرش و نقاشی

درباره تصاویر زنان نوازنده‌ای بگویید که به دوره‌های ساسانی تا قاجار تعلق دارند. درباره این بخش بگویید. 

در ابتدا این را بگویم که زنان ارتباط تنگاتنگی با تاریخ و فرش دارند. گویی این زنان هستند که با گره پود روی تارهای فرش تاریخ را می‌نویسند. درباره سوالتان هم باید بگویم، من در سال‌های نود و پنج و نود شش در موزه موسیقی واقع در محله تجریش نمایشگاه داشتم و ازعکس‌های موجود در موزه در جهت خلق آثارم استقاده کردم. آن زمان آقای مرادخانی در قید حیات بودند و مسئولیت موزه موسیقی به عهده ایشان بود. زنده‌یاد مرادخانی یکی از آثارم را برای آرشیوشان خریداری کردند و جا دارد از ایشان یاد کنم و خدا ایشان را بیامرزد که رابطه خوبی با هنرمندان داشتند. سبک و سیاق آثار زنان نمایشگاه هم اینگونه است که از آثار موجود در موزه موسیقی عکاسی کردم و در ادامه آن‌ها را با نقاشی تلفیق نمودم. 

آیا موافق هستید که نقاشان ایرانی کمتر از دیگر هنرمندان نقاشی را با هنرهای دیگر آمیخته‌اند یا تلفیق کرده‌اند؟ 

به نظرم دوستان نقاش بیشتر سعی دارند کارشان را شخصی کنند و شاید سعی دارند به طور مختص، فکر و نظر خودشان را در آثارشان نمود دهند؛ دقیقا نمی‌توان درباره این موضوع نظر داد و صحبت کرد. اما در این رابطه فکر می‌کنم توجه به سنت و سنت‌ها نسبت به قبل کمرنگ شده است. شاید هنرمندان و مخاطبان نمی‌خواهند خیلی روی این مقوله مانور دهند. به هر صورت این رویه و این کم‌توجهی به نفع هنر معاصر نیست.

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد

بخشی از فضای نمایشگاه «نقشی بر تاروپود زمان»

اینطور به نظر می‌رسد که هنرمندان ما چه نقاش‌ها چه فعالان دیگر رشته‌ها بیشتر به دنبال هنر مدرن و پست مدرن هستند بی‌آنکه سنت‌ها و هنرهای کلاسیک را بستر کار قرار دهند. و البته بی‌آنکه طی این روند مقطعی را به فراگیری قواعد کلاسیک و جزییات مهم آن اختصاص داده باشیم. 

دقیقا همینطور است. در نهایت اینکه این روند بدون اشراف بر سنت‌ها و توجه به آن‌ها میسر نخواهد شد. این بستر گسترده و پر کاربرد سنت‌ها را نباید در خلق آثار نو نادیده گرفت. نوستالژی مقوله‌ای است که در خلق آثارمان باید به آن توجه داشته باشیم. در غیر این صورت آثاری نو و ماندگار خلق نخواهد شد؛ چه در نقاشی و چه در هنرهای دیگر. 

آیا توجه و حفظ سنت‌ها، همچنین تلفیق نقاشی با هنرهای ایرانی، برایتان مقوله‌ای جدی است؟ 

بله این روند برای من ادامه‌دار خواهد بود. این روند را با مجموعه‌هایی گسترده‌تر و معاصرتر پیش می‌برم. 

قرار است پروژه تاروپود را ادامه دهید و آیا قرار نیست نمایشگاه اخیرتان را در گالری دیگر پیش روی مخاطبان قرار دهید؟ 

قطعا مجموعه «نقشی بر تاروپود زمان» برایم پروژه‌ای ادامه دارد اما این روند برایم بازه‌ای زود هنگام نیست و زمان می‌برد؛ به این دلیل که باید آثاری را خلق کنم و روی آن‌ها کار شود. اما خب با ایده‌های جدیدی که در سر دارم به این مجموعه می‌پردازم. امیدوارم بتوانم به نحو احسنت آثارم را ارائه کنم. 

شما اولین نمایشگاه انفرادی خود را سال ۱۳۷۵ برگزار کردید. از آن زمان تا امروز نیز نمایشگاه‌های متعددی برگزار کرده‌اید. با توجه به این تجارب، در اینباره بگویید که آیا کم و کیف همکاری گالری‌ها با هنرمندان طی این سال‌ها و دهه‌ها ارتقاء پیدا کرده است؟ 

با توجه به همکاری‌هایی که با گالری‌ها داشته و دارم، باید بگویم طی این سال‌ها تغییرات مثبتی در زمینه فعالیت گالری‌ها و نحوه همکاری‌شان با هنرمندان، صورت گرفته است. موضوع مهم دیگر این است که بر تعداد گالری‌ها بسیار افزوده شده است. در گذشته تعداد گالری‌ها بسیار کم و معدود بود و حال اینطور نیست. به هر صورت افزوده شدن بر تعداد گالری‌ها اتفاق خوبی است؛ حتی اگر همه آن‌ها به صورت حرفه‌ای کار نکنند. به نظرم همین که وجود گالری‌ها تعدد و گستردگی بیشتری پیدا کرده اتفاق خوب و مثبتی است. این اتفاق برای هنرمندان جای شکر دارد. نگاه گالری‌ها به هنرها هم وجهه فاخرتری یافته است. حال می‌توان گفت تعداد گالری‌دارهایی که هنر جدی را مدنظر دارند کم نیست و بابت زحمات و همکاری‌های آن‌ها با هنرمندان باید از آن‌ها تشکرکرد. در کل این روندی که در سوال مدنظر شماست مثبت بود و این ارتقایی که از آن حرف می‌زنیم ملموس است. با همه اینها تعدادی از گالری‌ها هم در مواجهه با هنرمندان برخورد سختگیرانه‌تری دارند.

کم‌توجهی به سنت‌ها پیامد مثبتی برای هنر معاصر ندارد

یک اثر از مجموعه «ارسباران»

این سخت‌گیری در انتخاب آثار و مسائلی چون تکنیک و تخصص است یا مقوله فروش را دربرمی‌گیرد؟ 

قاعدتا من نمی‌توانم از طرف گالری‌دارها موضوعی را عنوان کنم اما خب هر دو مقوله‌ای که در سوال به آن‌ها اشاره کردید وجود دارند و شرط همکاری محسوب می‌شوند؛ هم تکنیک و کیفیت و روند کاری هنرمند اهمیت دارد و هم قضیه فروش و بازار هنر مطرح است. 

در یکی از سایت‌ها تعدادی از آثارتان را در معرض فروش مجازی گذاشته‌اید. نام آن مجموعه چیست و آیا از این طریق آثاری را فروخته‌اید؟ 

خیر؛ تاکنون به واسطه این فضای مجازی و سایت مذکور که فعالیت‌های خلاقانه دارد اثری را به فروش نرسانده‌ام. اما شاهد بوده‌ام که دیگران هنرمندان اثرشان را از این طریق فروخته‌اند. مجموعه‌ای که می‌گویید «ارسباران» نام دارد. من علاقه خاصی به درخت دارم و سال‌هاست روی مجموعه‌های درخت کار می‌کنم. «ارسباران» مجموعه‌ای شامل چنین آثاری است. خوشبختانه آثارم در این سبک و سیاق مورد استقبال قرار گرفته و در این زمینه فروش خوبی هم داشته‌ام. 

آیا ناگفته‌ای هست که نیاز به توضیح داشته باشد؟ 

خیر هرآنچه لازم بود بیان شد. از شما بابت توجهتان به هنر نقاشی ممنونم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز