خبرگزاری کار ایران

مهدی صفی‌یاری مطرح کرد؛

«ناتو» یک رئالیتی‌شوی واقعی است/ در خیلی از رئالیتی‌شوها به مخاطب احترام نمی‌گذاریم/ برخی تولیدکنندگان برای دیده شدن، برنامه را دچار حاشیه می‌کنند

«ناتو» یک رئالیتی‌شوی واقعی است/ در خیلی از رئالیتی‌شوها به مخاطب احترام نمی‌گذاریم/ برخی تولیدکنندگان برای دیده شدن، برنامه را دچار حاشیه می‌کنند
کد خبر : ۱۳۵۹۶۸۷

تهیه‌کننده و کارگردان رئالیتی شوی «ناتو» ساخت یک رئالیتی شو را چالش‌برانگیزتر از حوزه‌های دیگری همچون تولید آثار داستانی، مستند، انیمیشن و عروسکی می‌داند. به عقیده مهدی صفی‌یاری، کارگردانی رئالیتی شو «ناتو» با رئالیتی شوهای دیگر متفاوت است چون در اینجا کارگردانی محدود به بحث فنی نمی‌شود بلکه توانایی هدایت در لحظه هم از اهمیت زیادی برخوردار است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، رئالیتی شوی «ناتو» به تازگی هر هفته در شبکه نمایش خانگی از پلتفرم فیلم‌نت منتشر می‌شود. مهدی صفی‌یاری، کارگردان و تهیه‌کننده «ناتو»، که پیش‌تر در ساخت سریال، مستند و فیلم کوتاه فعالیت داشته برای اولین بار ساخت یک رئالیتی‌شو را تجربه کرده است.
در رئالیتی شوی «ناتو» چند بازیکن حضور دارند. در طول مسابقه ۱۰ پرسش سخت و گاهی اوقات خنده‌دار از آنها پرسیده می‌شود و بازیکنان باید با هم به پاسخ درست برسند. در صورتی که بازیکنان به هر سوال، جواب درست بدهند مبلغی را به عنوان جایزه دریافت می‌کنند و به ازای هر جواب غلط، همان مبلغ از جایزه آنها کم خواهد شد.

از میان این بازیکنان، یک نفر نقش «ناتو» را برعهده دارد. ناتو کسی است که جواب تمام سوالات را از قبل می‌داند. به غیر از بازیکنی که نقش ناتو را ایفا می‌کند هیچ‌کس حتی مجری برنامه، از هویت این بازیکن اطلاعی ندارد.

در مورد ایده اولیه «ناتو» و مواردی همچون تفاوت «ناتو» با رئالیتی شوهای دیگر شبکه نمایش خانگی و پیچیدگی‌های ساخت یک مسابقه جدید با الگویی نه‌چنان مطرح با مهدی صفی‌یاری گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

ایده ساخت «ناتو» چگونه شکل گرفت؟

ایده «ناتو» از رئالیتی شویی به اسم «هاستلر» (The Hustler) گرفته شده است که سال‌هاست در دنیا اجرا می‌شود که البته برای «ناتو» تغییراتی در آن ایجاد کردم.

تجربیاتی در مقام تهیه‌کننده و کارگردان داشتم و دنبال این بودم که در حوزه رئالیتی شو هم اتفاقی بیفتد. ما در خیلی از رئالیتی شوها به مخاطب احترام نمی‌گذاریم. به این معنا که نه دکور خوبی طراحی می‌کنیم، نه سناریوی ویژه‌ای داریم، نه تصویر خوبی به آن‌ها می‌دهیم، نه اصلاح رنگ خوبی می‌کنیم، نه موسیقی خوبی برای آن‌ها می‌سازیم. دنبال یک تجربه جدید بودم و، تا جایی که توانستم، سعی کردم این احترام به مخاطب را در کارم لحاظ کنم.

«ناتو» بر خلاف اکثر مسابقه‌هایی که در سال‌های اخیر در قالب رئالیتی‌شو در شبکه نمایش خانگی پخش شده‌اند بر پایه یک بازی معروف و بارها بازی‌شده شکل نگرفته و در «ناتو» باید قواعد از صفر در ذهن مخاطب جا می‌افتاد و این ریسک بزرگی برای تولیدکننده به حساب می‌آید.

با توجه به این‌که مخاطب با بازی‌هایی مثل مافیا از قبل آشنایی دارد، طبیعتا این خطر وجود داشت که «ناتو» دیده نشود. برای من هم راحت‌تر بود که بازی‌هایی شبیه آن‌ها اما با کیفیت مد نظر خودم بسازم. اما به‌نظرم باید کار جدیدی صورت می‌گرفت که مخاطب بعد از مدتی با آن آشنا شود.

همیشه در مقابل کارهای جدید یک ذره مقاومت وجود دارد اما بعد از زمانی آن کار را دوست خواهند داشت، با آن اخت خواهند شد و آن را پیگیری خواهند کرد. کار بدون خطر را که همه انجام می‌دهند. کاری خوب و جذاب است که در آن خطر وجود داشته باشد، ریسک کنی و بتوانی از خلاقیت‌ها و ایده‌هایت استفاده کنی.

برای ایرانیزه کردن یک بازی خارجی ناآشنا چه چالش‌هایی داشتید؟

ساختار و شاکله کار که از بازی «هاستلر» آمده است. ما فقط سعی کردیم ایده‌ها و چالش‌های جدیدی به کار اضافه کرده و کار را به‌اصطلاح ایرانیزه کنیم تا کار برای مردم ایران و مخاطبانی که این برنامه‌ها را در وی. او. دی دنبال می‌کنند جذاب باشد.

با توجه به اینکه در کارنامه حرفه‌ای شما ساخت آثاری چون سریال، فیلم کوتاه، انیمیشن و مستند به چشم می‌خورد، ساخت رئالیتی‌شو چه چالش‌هایی برای شما داشت؟

من هم سریال داستانی کار کرده‌ام، هم مستند، هم فیلم کوتاه، هم فیلم بلند، هم انیمیشن و هم کار عروسکی. در تمام این حوزه‌ها کار کرده‌ام. رئالیتی شو برای من تجربه جدیدی بود که از همه آن کارها برایم بسیار چالش‌برانگیزتر بود. در آن کارها، خیلی از مواقع، با چالش‌هایی مواجه نبودیم که در رئالیتی شو با آن‌ها مواجه شدیم. چون صفر تا صد آن کارها مشخص است. اینجا باید با چهل تا پنجاه بازیگر تعامل داشته باشیم و در آن آثار نهایتا با چهار یا پنج نفر چون بقیه هنرور هستند. رئالیتی شو چالش‌های زیادتری دارد اما تجربه خیلی جذاب‌تری هم برای من بود.

بازیکنان را بر اساس چه معیاری انتخاب کردید؟

برای انتخاب بازیگران در «ناتو» یک تم خاص داریم. یعنی یا باید بازی را ببریم به‌سمت جدی‌شدن (مثل نمونه خارجی) یا آن را به‌سمت طنازی بیاوریم و چالش‌هایی برای آن‌ها ایجاد کنیم که بتوانیم مردم را بخندانیم؛ یعنی هم بازی کنند و هم بخندند. بنابراین مبنای انتخاب بازیگر تا حدی این طنازی و پلیر بودن آن‌ها است. به‌خاطر همین دست ما در انتخاب بازیگر خیلی بسته است.

بازیکنان قبل از اجرا یکی دو جلسه نزد من می‌آمدند. مجبور بودم مثل یک روانشناس جلوی آن‌ها بنشینم و یک سری مشخصات را که هیچ‌کس از آن‌ها خبر ندارد، از زندگی‌شان بیرون بکشم. چون خیلی وقت‌ها بازیکنان آن مشخصات را از یاد برده‌اند. یک جلسه هم قبل از ضبط برای آن‌ها تمرین می‌گذاشتیم. به‌جز این تمرین خاصی نداشتیم. فقط باید می‌گفتیم کلّ بازی چیست و بقیه در صحنه اتفاق می‌افتاد. درست است که آنجا هم کارگردانی انجام می‌شود (مثلا از این لحاظ که چه سوالات یا مشخصاتی از ناتو برای مخاطب و برای بازیکنان دیگر مطرح کنم که بتوانند او را پیدا کرده و گاه گمراه شوند) اما تمرینات همان یک جلسه است و یکی دو جلسه هم بحث گفت‌وگو و توضیح ساختار کلّی بازی.

رئالیتی‌شوهای بسیاری در این سال‌ها ساخته شده‌اند. جنس کارگردانی «ناتو» چه تفاوتی با این آثار دارد؟

کارگردانی «ناتو» با بقیه رئالیتی شوها کاملا متفاوت است چون خیلی از اتفاقات در صحنه و به‌صورت بداهه اتفاق می‌افتد و آنجا باید کار را درست هدایت کنم تا به نتیجه درست برسد. رئالیتی شوی «ناتو» یک رئالیتی شوی واقعی است یعنی در این کار کات نداریم و تنها عامل ارتباطی من با صحنه، آقای علیمردانی است. بنابراین باید از طریق نکاتی که به آقای علیمردانی می‌گویم و کنش‌ها و واکنش‌ها و دیالوگ‌هایی که ایشان می‌گوید، بتوانم صحنه را کنترل و به جایی که می‌خواهم هدایت کنم. بحث هدایت‌گری در «ناتو»، به نظرم سخت‌ترین کاری است که می‌توان انجام داد. بنابراین این برنامه کارگردانی متفاوتی دارد. بحث فقط کارگردانی فنی نیست بلکه بحث هدایت کردن در لحظه است. و برای من تجربه‌ای دوست‌داشتنی بود و خدا را از این بابت شکر می‌کنم.

چه بازخوردهایی از این برنامه داشتید؟

بازخوردهایی که داشتیم را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. گروهی برنامه را خیلی دوست داشتند و از آن استقبال کردند. گروهی فکر می‌کردند که تم بازی مثل مافیا و «پدرخوانده» و «جوکر» خواهد بود درحالی‌که این بازی با ذهنیت آن‌ها فرق داشت. یک عده هم که کار را دوست ندارند. هر سه گروه هم برای من قابل‌احترام هستند. ما کار را برای مخاطبی می‌سازیم که این کار را دوست دارد. اما تلاش می‌کنیم کاری انجام دهیم که بقیه مخاطبانی که با بازی ارتباط برقرار نکردند هم جزو مخاطبان این بازی شوند.

با توجه به تجربه‌ای که در ساخت «ناتو» کسب کردید، اگر به عقب برگردید چه بخشی از این رئالیتی‌شو را تغییر می‌دهید؟

اگر به عقب برگردم دوباره همین کار را می‌کنم و تغییر خاصی هم در بازی ایجاد نمی‌کنم چون این بازی، تا همین‌جا، با کلی آزمون‌ و خطا و اتاق فکر پیش آمده است. البته ممکن است با گرفتن واکنش مردم تغییراتی در بازی ایجاد کنیم.

رئالیتی‌شو گونه جدیدی در آثار نمایشی است که در ایران به تازگی مورد توجه قرار گرفته،‌ از نظر شما بزرگ‌ترین ضعف رئالیتی‌شوهای ایرانی چیست؟

رئالیتی‌شو به معنای واقعی‌اش در ایران وجود ندارد، همانطور که از اسم رئالیتی‌شو مشخص است، باید همه چیز واقعی باشد و مثلاً اگر قرار است از بازیگران سوالی پرسیده شود همانجا سوال مطرح شود و همان واکنش بازیگر به تصویر کشیده شود و به همین دلیل در رئالیتی‌شو کارگردانی خاصی وجود ندارد و همه چیز بر اساس اتفاقات جلوی دوربین پیش می‌رود.

اگر شما به بازیگر یا بازیکنی که در مقابل دوربین قرار گرفته اجازه بازیگری بدهید یا او را در موقعیتی قرار دهید که او واکنشی مدنظر کارگردان را داشته باشد، دیگر نمی‌توان به این اثر رئالیتی‌شو گفت چرا که از واقعیت جدا شده است. ما عنوان رئالیتی‌شو را از خارجی‌ها برداشته‌ایم اما به ساختار واقعی رئالیتی‌شو توجهی نداریم.

یکی از دلایلی که باعث شده ما از ساختار دقیق و واقعی رئالیتی‌شو فاصله بگیریم محدودیت‌هایی است که وجود دارد، در واقع کارگردان در زمان ضبط باید به این محدودیت‌ها توجه داشته باشد و کارگردانی کند. در «ناتو» ما سعی کردیم به واقعیت نزدیک شویم و همه چیز کاملاً رئال بود. البته باید بگویم ما در ساخت «ناتو» با سختگیری‌هایی روبرو نشدیم اما قطعاً خطوط قرمزی وجود دارد که در همه جای دنیا هم خطوط قرمز وجود دارد. اگر به سمت این خطوط نروید شما می‌توانید اثرتان را با خیال راحت بسازید اما برخی تولیدکنندگان به وایرال شدن اثرشان فکر می‌کنند و به همین دلیل به خطوط قرمز نزدیک می‌شوند و من ترجیح می‌دهم کاری بسازم که به واقعیت نزدیک باشد و برای دیده شدن به دنبال حاشیه نبودم. اگر من اثرم را دچار حاشیه کنم تا دیده شود و بعد بگویم که کار خوبی ساخته‌ام به خودم دروغ گفته‌ام چرا که در این صورت من کار خوبی نساخته‌ام و در واقع حاشیه خوبی ساخته‌ام. کار خوب ساختن با حاشیه خوب ساختن متفاوت است و ما معمولاً در ایران حاشیه خوب می‌سازیم و خبری از رئالیتی‌شوی خوب نیست. به نظر من اکثر کسانی که در ایران رئالیتی‌شو می‌سازند به دنبال حاشیه ساختن هستند تا در فضای مجازی اثرشان دیده شود؛ هر جا که برنامه ضعیف باشد کارگردان برای دیده شدن به سمت حاشیه می‌رود. به اعتقاد من باید حاشیه بسیار اندک باشد، در همه جای دنیا حاشیه برای برنامه‌ها به وجود می‌آید اما این حاشیه را به وجود نمی‌آورند و در واقع برنامه تحت تأثیر و در خدمت حاشیه نیست.

آیا باز هم در حوزه ساخت رئالیتی‌شو فعالیت می‌کنید؟

هر حوزه‌ای برای من مزه خاصی داشته است. هم حوزه فیلم داستانی را دوست دارم، هم مستند، هم سریال و هم کارهای کودک. اخیرا رئالیتی شو هم به این حوزه‌ها اضافه شده است و طبیعتا به این حوزه هم علاقه دارم. اما اگر قرار باشد به‌عنوان تهیه‌کننده و کارگردان فعالیت کنم ترجیحم حوزه سریال و رئالیتی شو است. چون دنبال این هستم که اتفاقی را در حوزه رئالیتی شو رقم بزنم که مخاطب دوست داشته باشد.

در تمام حوزه‌ها دوست دارم به شعور مخاطب احترام بگذارم و مخاطب فکر نکند که طرف خواسته برنامه‌ای بسازد و فقط پولی دربیاورد. دوست دارم کاری انجام دهم که چشم، گوش و ذهن مخاطب از مواجهه با آن کار لذت ببرد.

باید از تمام کسانی که در این پروژه پابه‌پای من بودند و زحمت کشیدند قدردانی کنم. آن‌چه الآن می‌بینیم تلاش تمام آن بچه‌ها است؛ از محمدرضا علیمردانی که اجرای کار را برعهده داشت تا همه کسانی که در این پروژه کار کردند. سهم بیشتری از این کار متعلق به این بچه‌ها است. تشکر ویژه‌ای هم از سید جواد رضویان، شقایق دهقان، الیکا عبدالرزاقی، نیما رئیسی و مجید آقاکریمی دارم که در شروع کار با من همراهی کردند و در قسمت صفر که ساختم تا مشکلات کار را تشخیص دهم، کنار من ایستادند و خیلی به من کمک کردند. از آن‌ها ممنونم. از پلتفرم فیلم‌نت هم بابت حمایت از این کار سپاسگزارم. تلاش می‌کنیم کارمان روزبه‌روز بهتر شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز