یک نقاش در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
اولین مواجههی نقاش با هنر به طراحی بازمیگردد
آزاده باقری نقاش میگوید: در کشورهای خارجی زمانی که بخواهید برای کارشناسی ارشد نقاشی یا هنرهای زیبا آزمون دهید، علاوه بر نقاشی، گرایشی وجود دارد که طراحی نام دارد و رشتهای مستقل و کامل است؛ آنهم در مقطع ارشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طی سالهای اخیر هنرمندان ایرانی در رشتههای مختلف، بیش از قبل طی حضور در رویدادهای بینالمللی، خوش درخشیدهاند و تعداد گالریهای داخلی نسبت به سالها و دهههای قبل افزایش یافته است. همه اینها در حالی است که هنوز تعداد رویدادهای داخلی اعم از جشنوارهها و دوسالانهها و بینالهای هنری با موضوعات مختلف نسبت به جمعیت کثیر هنرمندان عرصه تجسمی معدود است؛ هرچند دفتر کل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد در تلاش است رویدادهای سالانه دیگری را به جشنوارهها و مناسبتهای رقابتی و غیر رقابتی موجود بیفزاید. و این همه در حالیست که طی سه، چهار سال گذشته بیماری کرونا و برخی ناآرامیهای اجتماعی، هنر و نحوه فعالیت هنرمندان رشتههای مختلف را تحت تاثیر قرار داده است.
آزاده باقری (طراح و نقاش) که طی این سالها به فعالیتهای هنری و اجرایی مشغول بوده و در زمینه مطالعات هنری و پژوهشهایی در این عرصه فعالیتهای جدی داشته، در گفتگو با ایلنا، ضمن توضیح درباره فعالیتهایش در ماههای اخیر، از مشکلاتی گفت که نقاشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
باقری، فارغالتحصیل مهندسی پزشکی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و کارشناس ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران، از سال نود و نه تا سال ۱۴۰۰ در نمایشگاههای گروهی طراحی و چاپ «آرشیو»، «آرشیو۲» و «دژاوو» شرکت کرده است.
از فعالیتهای اخیرتان بگویید.
من تا سال ۱۳۹۹ در دانشگاه هنر در مقطع کارشناسی ارشد مشغول تحصیل بودم. در آن مقطع مجموعهای را برای دفاع آماده کرده بودم، اما ورود بیماری کرونا به کشور و همهگیری آن اجازه نداد آن را نمایش دهم. اما برخی آثار این مجموعه را به صورت تک تک در نمایشگاههای گروهی شرکت دادهام. بعدتر که شرایط فراهم شد و توانستم از تزم دفاع کنم، نقاشی کردن را شروع کردم، اما این بار طراحی را مدنظر قرار دادم و آن را از اول شروع کردم.
اینکه میگویید طراحی را دوباره شروع کردید به چه معناست؟
منظورم این است دوباره به سراغ طراحی رفتم؛ نه اینکه به معنای واقعی از اول به سراغش بروم. احساسم این بود در نقاشیهایم ضعف طراحی دارم به همین خاطر دوباره به سراغ این مقوله رفتم. این بار طراحی را با پرداختن به طبیعت بیجان شروع کردم. در نهایت اینکه در برخی آثار کمی از رنگ استفاده کردم. به عنوان مثال یکی از آثارم را در مجموعه «رخداد» و در قالب نمایشگاهی در گالری ـ«هنگام» مشهد پیش روی مخاطبان قرار دادم. سوژه این اثر هم طبیعت بیجان بود. البته درست است که کمی رنگ به برخی آثارم افزودهام، اما مدیوم آنها همان طراحی است.
اینکه شما مجددا روی طراحی تمرکز کردهاید، اتفاق جالبی است، به این دلیل که اغلب نقاشان و فعالان دیگر رشتههای تجسمی مشکل طراحی دارند.
طراحی مقوله بسیار با اهمیتی است. اگر درباره نقاشی و نقاش شدن از من سوال کنند در پاسخ میگویم؛ در صورتی که فردی به صورت مستمر و مداوم طراحی کند، در ادامه فقط کافی است با رنگها آشنا شود تا همان آثار و همان شیوهای که آموخته را به سمت نقاشی ببرد. به نظرم بیس و بستر کلی خلق نقاشی، طراحی است.
طراحی نه فقط در نقاشی که در تصویرگری، گرافیک، مجسمهسازی و تعدادی دیگر از رشتهها مهم و با اهمیت است.
دقیقا همینطور است. شما حساب کنید زبانی که میخواهیم به واسطه آن فرم را بسازیم، طراحی است. در ادامه است که رنگ به آثار اضافه میشود. تا به اینجا و تا پیش از رنگ اثر به نوعی طراحی محسوب میشود. حتی در نقاشی ضربههای قلم میتواند طراحانه باشد.
یک اثر از مجموعه «ماهیها»/ نقاش آزاده باقری
البته چندسالی است طراحی به مثابه هنری مستقل مورد توجه قرار گرفته است.
بله همینطور است. طراحی در هنر معاصر نسبت به قبل مدیومی بالاتر محسوب میشود. طی این سالها توجه هنرمندان به طراحی بیشتر شده است. حتی اگر به حراجها توجه کنید، درخواهید یافت که طراحیهای آرتسیتهای مطرحی چون پیکاسو، داونیچنی و دیگران بسیارمورد توجه است.
حتی هنرمندان ایرانی هم طی سالهای گذشته توجه جدیتری به طراحی نشان دادهاند و طی سه، چهار سال گذشته نمایشگاههای قابل توجهی در ایران با محوریت طراحی برگزار شده است.
بله درست است.
یک اثر دیگر از مجموعه «ماهیها»
با این تفاسیر میتوانیم بگوییم طراحی یک ژانر است؟
بله طراحی در نوع خود ژانری مستقل است. در کشورهای خارجی زمانی که بخواهید برای کارشناسی ارشد نقاشی یا هنرهای زیبا آزمون دهید، علاوه بر نقاشی، گرایشی وجود دارد که طراحی نام دارد و رشتهای مستقل و کامل است؛ آنهم در مقطع ارشد. فردی که در چنین کشورهایی طراحی بخواند تا میتواند تا به آخر در همین رشته باقی بماند و فعالیش را ادامه دهد. پس به این ترتیب میتوان گفت طراحی گونهای مستقل است.
آیا در هنر با قدمتی چون چاپ دستی هم طراحی اهمیت دارد؟
قطعا همینطور است. ارتباطی که میان طراحی و چاپ دستی وجود دارد، باعث شده این هنر اقبال بهتری پیدا کند. به این دلیل که جنس فعالیت در عرصه چاپ دستی مواجههای طراحانه است. زمانی که طراحی شما قوی باشد با تکنیکهای چاپ دستی میتوانید اثر بهتر و خلاقانهتری خلق و ارائه کنید. پس میتوان گفت اساس چاپ دستی هم طراحی است. اگر توجه کنید بینالها و نمایشگاههای چاپ دستی نسبت به قبل بیشتر شده است. ریشه چاپ دستی به پانصد، ششصد سال پیش برمیگردد؛ آن زمان که امکانات امروزی مرسوم نبود برای انتشار روزنامهها از چاپ گراور و چاپ دستی استفاده میکردند. حال دوباره به آن مقطع باز گشتهاند و به چاپ دستی به عنوان مدیوم هنری نگاه میکنند.
یک اثر دیگر از مجموعه «ماهیها»
یکی از ویژگیهای آثار شما بهرهگیری از عناصر مختلف و بهرهگیری از برخی نمادها و اشکال است. به نظر میرسد خط فکری مشخص و معینی را دنبال میکنید. به طور مثال مجموعه «ماهیها» را در کارنامه دارید. با وجود آنکه این مجموعه قدیمی است اما خط و ربطها و رنگهای مشخص در آثار تکرار شدهاند.
حال که مجموعه «ماهیها» را مثال زدید توضیحم را با همین اثر شروع میکنم. این آثار مربوط به اولین مجموعهام و متعلق به زمانی هستند که تصمیم گرفتم جدی و با هدف ایجاد مجموعه کار کنم. کلا این مجموعه تحت تاثیر نقاشی ایرانی است؛ البته منظورم مینیاتور نیست. یادم هست آن زمان دانشجو بودم و برای دیدن آثار ایرانی تلاش میکردم. مثلا به کاخ گلستان یا موزه ایران باستان رفتم تا مواجهه بیشتر و بهتری با نقاشی ایرانی داشته باشم. خیلی با کاشیها و رنگها ارتباط برقرار کردم؛ بخصوص در کاخ گلستان با آن رنگهای زرد و آبی. از آنجایی که رنگهای آبی و نارنجی و رنگهایشان را خیلی دوست داشتم از آنها در آثار مجموعه «ماهیها» بهره بردم. این تم رنگی در مجموعه «ماهیها» بر اساس توضیحاتی که دادم، تکرار شد.
یکی از آثار آزاده باقری از مجموعه «دلقک»/ او قصد دارد در پروژه جدیدش روی این مجموعه کار کند
پس از «ماهیها» بود که به سراغ خلق مجموعه «دلقک» رفتید؟ این آثار هم مملو از ترکیبات و عناصر تکرار شده است.
بله همانطور که گفتم «ماهیها» این اولین مجموعهام بود و سپس به سراغ مجموعه «دلقک» رفتم.
آن وحدت فکری که در «ماهیها» شکل گرفته در مجموعه «دلقک» انگار کاملتر شده است.
بله «ماهیها» با اینکه مجموعه اولم بود اما انسجام داشت. من در آن مقطع به کارشناسی ارشد نقاشی تغییر رشته داده بودم اما قبلش به کلاسهای نقاشی میرفتم. درست است که با هنر در ارتباط بودم اما هنوز مجموعهای خلق و ارائه نکرده بودم. درباره مجموعه دلقک هم باید بگویم این مجموعه تز کارشناسی ارشدم بوده است. من در پایاننامهام روی نقاشیهای قاجار با دیدگاه باختین کار کردم. باختین صاحب نظریه است و مفاهیمی را تعریف میکند. او بیشتر روی ادبیات قرون وسطا کار کرده است. او در ادبیات قرون وسطا یک سری گونههای ادبی را تعریف میکند. یکی از این گونههای ادبی «دلقک» است. دلقک به زبانهای مختلفی ترجمه شده. مثلا ابله یکی از ترجمههاست. احمق نیز به نوعی معادل «دلقک» است. باختین میگوید چنین شخصیتی هم در ادبیات هم در قرون وسطا وجود دارد و هم در کارناولهایی که برگزار میشده، این شخصیتها وجود داشتهاند. دلقکها و شخصیتهای این چنینی افرادی هستند که به حاشیه رانده شدهاند و نوعی زندگی کولیوار داشتهاند و نمایش برگزار میکردهاند. شاید آدمها از شخصیتی چون دلقک دوری میکردهاند اما فردی که تئاتر بازی میکرده و در کارناوالها حضور مییافته در واقع شخصی احمق نبوده بلکه این نقشی بوده که بازی میکرده است. «دلقک» میتوانسته زیر نقابش از آن حکومت کلیسایی و مسیحی آن زمان انتقاد کند. معمولا دلقکها انتقاد میکردهاند بیآنکه عواقبی برایشان داشته باشد و میتوانستهاند در قالب طنز حرفشان را بزنند.
یک نقاشی از مجموعه «دلقک» اثر آزاده باقری
همه اینها باعث شد به سراغ مجموعه «دلقک» بروید؟
بله هرآنچه گفتم برایم خیلی جالب بود. نظریه باختین را جالب دیدم و تصمیم گرفتم «دلقک» را آثارم بیاورم. اگرتوجه کنید میبینید دلقکهایی که من خلق کردهام آنطور نیستند که شاد باشند. دلقکهای من افرادی هستند که به حاشیه رانده شدهاند.
مخاطب طی مواجه شدن با آثار مجموعهتان انگار «دلقک» را میشناسد. این شخصیت برایش آشناست بیآنکه از جزییات پیدایش و تاریخچه و خصوصیات دلقکهای قرون وسطا یا هر عصر دیگر چیزی بداند.
شما نه فقط در قرون وسطا و بر اساس تعاریف باختین، بلکه در ادبیاتهای دیگر هم دلقک را میبینید. مثلا برخی این بررسی را در شعرهای حافظ مورد توجه قرار میدهند. میگویند آن رندی که حافظ از او صحبت میکند یا همان زاهدی که در شعرهای حافظ وجود دارد، میتواند کاراکتری معادل «دلقک» باشد. حتی شخصیت بهلول هم چیزی شبیه «دلقک» است. دلقک و کاراکترهای شبیه آن گونهای هستند که به واسطه نقشهایی که میتوانند به عهده بگیرند، در ادبیاتهای مختلف تکرار میشوند. کلا قصدم این بود دلقکی را خلق کنم که یونیک باشد و مال خودم باشد.
اثری دیگر از مجموعه «دلقک»
به هرحال اینکه یک هنرمند و یک نقاش در خلق آثارش به انسجام فکری و وحدت محتوایی برسد اتفاق خوبی است. شما تا حدودی در این مسیر پیش رفتهاید.
درباره خودم تا حدی با گفته شما موافقم. احساس میکنم به لحاظ محتوایی تا حدودی خوب پیش رفتهام، اما به لحاظ فرم هنوز برای ادامه دادم جا دارم و طی مسیر در این زمینه برایم ادامه خواهد داشت. هنوز به آن منحصر بودن در فرم نرسیدهام.
درباره فعالیتهای آیندهتان هم بگویید.
الان روی موضوع خاصی کار نمیکنم و قصد دارم در ادامه روی مجموعه «دلقک» کار کنم. حال که روی طراحی کار میکنم، قصدم این است به همین واسطه مدیوم متفاوتی از «دلقک» و آثار این مجموعه ارائه کنم.
گفتگو: وحید خانهساز