محسن اسلامزاده در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
«هیچکس منتظرت نیست» به انسانهای به ته خط رسیده، راهکار ارائه میدهد/ فیلم من تلخ هست اما سیاه نیست
محسن اسلامزاده با اشاره به اینکه در مستند «هیچکس منتظرت نیست» راهکارهای تازهای برای رفع معضل اعتیاد و کارتنخوابی مطرح میشود، تأکید کرد: باید اجازه دهیم، معتادان ترککرده به جامعه برگردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم مستند «هیچکس منتظرت نیست» جدیدترین اثر سینمایی محسن اسلامزاده است. کارگردانی که فیلمهای مستندی چون «زندگی میان پرچمهای جنگی» با موضوع داعش در افغانستان، «اسرار زندان ابوسلیم» با موضوع زندانی در دوران حکومت معمر قذافی، «اهل سنت ایران»، «به دنبال صلح» و «تنها میان طالبان» را در کارنامه خود دارد و این بار به سراغ موضوعی اجتماعی رفته است.
«هیچکس منتظرت نیست» با دنبال کردن فعالیتهای سپیده علیزاده، مددکار اجتماعی، در جهت حل معضل کارتنخوابی و اعتیاد به راهکارهای جدیدی میپردازد که این مددکار اجتماعی دنبال میکند. علاوه بر این، جدیدترین اثر اسلامزاده روایتگر ماجراهای تلخی از زندگی افراد درگیر اعتیاد و کارتنخواب نیز هست و سعی دارد نگاهی آسیبشناسانه به این موضوع داشته باشد.
با محسن اسلامزاده درباره ساخت این مستند و محتوای آن گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
به عنوان کارگردانی که مستندهایی درباره جهان اسلام و سیاست ساخته است، ساخت مستند اجتماعی «هیچکس منتظرت نیست» در کارنامه شما اثری متفاوت به حساب میآید. چطور از آن فضا فاصله گرفتید و با چه دغدغهای به سراغ ساخت این مستند رفتید؟
یک مستندساز علاقه دارد که فضاهای مختلف را تجربه کند، من هم به عنوان کارگردانی که آثارش بیشتر در حوزه جهان اسلام و مستند سیاسی بوده، همواره به ساخت آثار اجتماعی علاقه داشتم ولی به سوژه مناسب و خوب فکر میکردم و پیشتر هم چند مستند اجتماعی در حاشیه شهر مشهد ساختهام که چندان دیده نشدهاند.
قرار بر این شد که ما یکسری مستندهای تلویزیونی در حاشیه شهر تهران و مناطق خلازیر بسازیم که من با خانم سپیده علیزاده مواجه شدم و وقتی شناخت بیشتری درباره ایشان پیدا کردم به این نتیجه رسیدم که میتوان درباره فعالیتهای این فرد یک مستند ساخت چراکه حوزه کاری ایشان و فعالیتشان در راستای کاهش آسیب است که این خود یکی از سرفصلهای مهم مبارزه با معضلات اجتماعی است.
فعالیت ایشان در گام اول در جهت اصلاح سبک زندگی انسانهایی است که اصطلاحاً به ته خط رسیدهاند. تلاش بر این است که روی این افراد کار شود تا برخی اتفاقات و مسائلی که در زندگی با آن درگیر هستند کنترلشدهتر باشد. به عنوان مثال تلاش میشود تا افراد کارتنخواب و معتاد به بیماری ایدز مبتلا نشوند. من احساس کردم که سرفصل جدیدی مطرح شده و خانم علیزاده نیز پتانسیل و انرژی بالایی دارند و برای همین ترغیب شدم که یک مستند درباره فعالیتهای ایشان بسازم.
با این حال نمیتوان مستند «هیچکس منتظرت نیست» را اثری پرتره دانست چراکه شخصیتهای مختلفی در این مستند حضور دارند که قصه هر کدام از آنها جذابیت خود را دارد و به نوعی معضلات مختلفی در این اثر مطرح میشوند. انتخاب معضلاتی که پیرامون موضوع اصلی وجود داشت و شخصیتهای مختلف که مستند بیشتر به آنها نزدیک میشود بر چه اساس بود؟
همانطور که ورود ما در مستند با خانم علیزاده است، در تولید نیز ما با ایشان کار را شروع کردیم. حدود پنج ماه در 30 جلسه فیلمبرداری داشتیم و به طور کل درگیر این موضوع شدیم و همچنان هم از درگیریهای پیرامون مستند خلاص نشدهایم. سعی ما بر این بود که علاوه بر خانم علیزاده، شخصیتهای اطراف ایشان را هم مورد توجه قرار دهیم، به همین دلیل هم به خانواده ایشان پرداختیم و هم کسانی که فعالیتهای او در راستای نجات و کمک به آنها بود و با همین رویکرد شخصیتهایی چون مونا، حدیث و... در بخشهایی از مستند پر رنگتر از دیگر شخصیتها میشوند و قصههایشان به صورت موازی روایت میشود.
از جایی به بعد احساس کردیم که قصه مونا از دیگر افراد جذابتر است و البته برای ما هم قصه زندگی او مهمتر شد. همانطور که عنوان فیلم «هیچکس منتظرت نیست» است، این معنا در کلیت اثر وجود دارد که گویا در این دنیا کسانی زندگی میکنند که هیچکس منتظرشان نیست. این افراد طرد شده که در شکل کارتنخوابها، افراد معتاد و... آنها را میشناسیم در برخی مواقع وقتی اعتیاد یا سبک زندگیشان را ترک میکنند باز هم نه تنها آغوشی برای بازگشتنشان به جامعه وجود ندارد بلکه همچنان طرد میشوند و راهی برای اینکه آنها به زندگی شرافتمندانه برگردند وجود ندارد و خانواده و جامعه آنها قبول نمیکند.
«هیچکس منتظرت نیست» بر همین موضوع تمرکز دارد، آدمهایی که برای بازگشت به جامعه با چالشهای بزرگی مواجه هستند و شاید به همین دلیل است که این چرخه اعتیاد و کارتنخوابی برای آنها تمامنشدنی است و هر بار که ترک میکنند راهی برای بازگشت به جامعه و خانواده ندارند و باز به همان سبک زندگی سابق خود برمیگردند. همین مسئله است که باعث میشود در شهری مثل تهران اگر 10 تا 15 هزار کارتنخواب زندگی میکنند پس از چند سال مجموعاً چندین بار دستگیری و ترک اعتیاد داشتهاند اما هر بار دوباره گرفتار میشوند.
یعنی مستند به دنبال ارائه راهکاری جدید برای مواجهه با معضل اعتیاد و کارتنخوابی است؟
قطعاً همینطور است. تنها راه مبارزه با این معضل پیدا کردن راهکارهایی برای پذیرفته شدن افراد توسط جامعه پس از ترک اعتیاد است در غیر این صورت برخوردهای عجولانه با معضلات اجتماعی یا رویکردهایی مثل ترک اعتیاد اجباری و دستورالعملی که سالهاست در حال اجرا هستند، همانطور که هیچوقت نتیجهبخش نبوده، ما را به جایی نمیرساند و این معضل را زنده نگاه میدارد.
معضل اعتیاد و کارتنخوابی مربوط به امسال یا سالهای اخیر نمیشود، پیش از انقلاب، از ۶۰ سال پیش تا امروز مستندهای بسیاری با این موضوع ساخته شدهاند و این نشان میدهد که کار خاصی برای حل این معضل صورت نگرفته و باید یک جایی متوجه شویم که نباید یک اشتباه را بارها تکرار کرد و باید راهکاری جدید و مناسب کشف شود. کسانی که به جمعآوری افراد معتاد اصرار دارند تا زمانی که به این پرسش پاسخ ندهند که فرد پس از ترک اعتیاد در کمپهای اجباری چگونه میتواند به خانواده و جامعه برگردد یا در واقع برنامهای برای آن وجود نداشته باشد بهتر است کسی برای ترک اعتیاد اقدام نکند چراکه پس از این کار فرد قربانی سرخورده از گاردی که جامعه نسبت به او دارد دوباره به دام اعتیاد میافتد و فقط وقت و سرمایه هدر رفته است.
چندی پیش به یک کمپ ترک اعتیاد رفتم، آنجا با فردی صحبت کردم و از او شماره تلفن خانوادهاش را گرفتم، با آنها تماسی برقرار کردم و همسرش با ابراز اطلاع از وضعیت او از ما خواست که به هیچ عنوان این فرد را رها نکنیم و در کمپ نگهداری شود. قطعاً چنین امکانی وجود ندارد و باید این افراد بالاخره از کمپ خارج شوند و من در جریان ساخت این مستند به این نتیجه رسیدم که راه درست همین راهی است که امثال خانم سپیده علیزاده میرود و باید امثال ایشان برای نجات این افراد تقویت شوند و مستند من هم میتواند قدمی در این راه باشد.
فرد معتاد در مرحله اول اعتماد به نفس ترک اعتیاد را ندارد و با نجات یک نفر میتوان به افرادی دیگر انگیزه و آیندهای روشن نشان داد. به همین دلیل در سکانسی که قرار است مونا پس از سالها فرزندش را ببیند، خانم علیزاده از پسر او میپرسد که میدانی چرا من از افراد زیادی خواستم که اینجا باشند و این اتفاق را ببینند؟ دلیلش این بود که آنها متوجه شوند که میتوانند انتظار اتفاقات خوب در زندگیشان داشته و به زندگی عادی برگردند. ما باید در این مدار حرکت کنیم و این میتواند مسیر درستی باشد که این مستند از طریق فعالیتهای خانم علیزاده معرفی میکند.
معمولاً آثاری که به این تلخیهای اجتماعی میپردازند به سیاهنمایی محکوم میشوند. آیا همین رویکرد شما برای کشف راهکار و امیدبخشی باعث شده تا چنین برچسبی به «هیچکس منتظرت نیست» زده نشود؟
در این فیلم هیچ معضلی را کتمان نکردهایم، دوربین ما وارد کانالهای فاضلابهای تهران شده که در آن انسانهایی زندگی میکنند اما با این حال فیلم ما همانند شخصیت اصلیاش امیدوار است. از همان ابتدا میدانستم از آنجا که سپیده علیزاده فردی پر انرژی و امیدوار هست، فیلم من هم فیلمی امیدوار خواهد بود. خدا لطف کرد و در نهایت اتفاقاتی رخ داد که فکرش را نمیکردیم و امیدبخش بودند. اتفاقاً زمانی که عکسهایی از پشت صحنه این فیلم پخش شد خیلی از دوستان ابراز نگرانی کردند که ما هم مشغول سیاهنمایی شدهایم اما ما به مسیرمان ایمان داشتیم، سکوت کردیم و در جشنواره دیدیم که حتی افرادی که ما را مورد انتقاد قرار دادهاند، از محصول نهایی رضایت داشتند. فیلم «هیچکس تنها نیست» اثری تلخ است اما سیاه نیست.
نزدیک شدن به افرادی که درگیر اعتیاد هستند و در شرایط بدی زندگی میکنند کار سختی است که مطمئناً باید پیش از هر کار اعتمادشان را جلب کرد. این جلب اعتماد چطور صورت گرفت که افراد حاضر شدند در مقابل دوربین شما قرار بگیرند؟
افرادی که در پاتوقهای مواد مخدر هستند شناخت خوبی از خانم علیزاده دارند و میدانند که او هر اقدامی داشته باشد به نفع آنهاست، به همین دلیل وقتی با ایشان همراه بودیم خود به خود افراد به ما اعتماد میکردند و میدانستند که قرار نیست اتفاقی علیه آنها رخ دهد. البته باید بگویم زمان فیلمبرداری در پاتوقهای افراد معتاد چندین بار با حمله این افراد مواجه شدیم که به فیلمبرداری ما اعتراض داشتند ولی خوشبختانه با کمک خانم علیزاده مشکل رفع شد و مشکلی در کار ما ایجاد نشد.
قطعاً جلب رضایت افراد معتاد برای قرار گرفتن در مقابل دوربین کار سادهای نیست، خانم علیزاده هم به این افراد هر بار توضیح میدادند که ما برای ساخت یک اثر ژورنالیستی آنجا حضور نداریم و قصد ما آسیبشناسی و ساخت یک مستند اجتماعی است. تأکید میکنم که مهمترین عامل موفقترین این فیلم در تولید حضور همه جانبه خانم علیزاده بود.
در این مستند دوربین شما در جمع افرادی حضور دارد که هر کدام ماجراهای دراماتیک و احتمالاً جذابی برای مخاطب دارند اما قطعاً امکان پرداختن به همه افراد در یک فیلم مستند وجود ندارد. با موضوع جذابی مواجه شدید که مجبور به حذف آن شوید؟
بزرگترین چالش این مستند، چالش حذف کردن بود، ما ۱۴۰ ساعت تصویربرداری داشتیم و این تصاویر خام هیچکدام دور ریختنی نیستند و هر کدام روایتگر قصه یک انسان است و ما عملاً در زمان تدوین با چالش بزرگی مواجه بودیم که باید بین این همه تصویر خام، بخشهای منتخب را جدا میکردیم.
قصههای جذابی از فیلم حذف شد که اگر آنها را بشنوید قطعاً برای شما جذاب است اما چارهای جز حذفشان نداشتیم. همین الان نسخه نهایی ۹۰ دقیقه است که برخی دوستان معتقدند باید زمان این مستند کوتاهتر شود در حالیکه نسخه اولیه این مستند که تدوین کرده بودیم حدود سه یا چهار ساعت شده بود اما بخشهایی مثل ماجرای حدیث، ایمان، فرنگیس و بخشهای درون خانواده خانم علیزاده را بالاجبار حذف کردیم.
با توجه به این موضوع، قصد ندارید تصاویر حذف شده را تدوین کنید و یک مجموعه مستند بسازید؟
این اتفاق مستلزم همراهی افراد بسیاری است چرا که بسیاری از افراد حاضر در این مستند مطمئناً به مطرح شدن مسائل زندگیشان و مشکلی که با آن دست و پنجه نرم میکنند علاقهای ندارند و به همین دلیل فکر میکنم کار سختی برای خلق این مجموعه وجود دارد و از آنجا که تولید «هیچکس منتظرت نیست» انرژی زیادی از من گرفت فعلاً نمیتوانم سراغ این پروژه بروم.
«هیچکس منتظرت نیست» به جشنواره مسلمانان کازان راه پیدا کرده؛ جشنوارهای که پذیرای فیلمهایی از جهان اسلام است. این مستند چه ارتباطی با موضوع جهان اسلام دارد؟
موضوع اصلی «هیچکس منتظرت نیست» نجات انسان است و این خود یک موضوع دینی است. این مستند در دانشگاه فدرال کازان هم پخش شد که مورد استقبال قرار گرفت. در داخل کشور افرادی بودند که میگفتند این فیلم یک معضل داخلی را مطرح کرده و بهتر است فقط در ایران پخش شود اما این فیلم معضلی را مطرح میکند که همه کشورها با آن درگیر هستند و موضوع غریبی را تعریف نمیکند.
با این حال مدل مواجهه سپیده علیزاده با این پدیده برای بینندگان خارجی جذاب بود؛ اینکه یک نفر در یک تونل میان زبالهها خوابیده باشد و فردی نزد او برود و با ادبیاتی صمیمی و دوستانه با او صحبت کند برخوردی انسانی است که در آن ملاطفت و مهربانی را میتوان دید. این مفاهیم و این شکل برخورد برای نجات این انسانها برای بینندگان غیرایرانی این مستند بسیار جذاب بوده است.
آرزو دارم با ساخت مستند به رفع معضلات و مشکلات پیرامونمان کمک کنیم و امروز خانم علیزاده با معضلات زیادی برای ادامه فعالیتشان مواجه هستند که امیدوارم نمایش این مستند بتواند به رفع این مشکل کمک کند و این افتخاری برای سینمای مستند باشد.