پژوهشگر موسیقی نواحی خراسان در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
پژوهش میکنم تا نسلهای بعد برای یافتن منابع سرگردان نباشند/ تا انجمن موسیقی هست چرا باید دنبال ناشر بگردیم؟!
پژوهش یکی دشوارترین مقولات هنر و موسیقی کشور ماست. این دشواری زمانی شدت میگیرد که پژوهشگران بیادعا بدون هیچ چشمداشتی پروژههای بزرگ را یک نفره پیش میبرند و در نهایت هم هیچ عایدی مالی نصیبشان نمیشود. غفور محمدزاده یکی از همین افراد است که با ایلنا درباره مصائب کارش گفتگو کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اینکه میگوییم موسیقی نواحی مختلف ایران دارای قدمت و گستردگی بسیار است، کاملا درست است اما این نظریه تا چه حد موثق و قابل تحلیلهای آماری است؟ بدون شک درصد خطا بسیار بالاست. مثلا اینکه نمیتوانیم بگوییم فلان ساز به طور خاص در فلان منطقه باستانی کاربرد داشته یا نمیتوان گفت خاستگاه سازی دیگر قطعا فلان منطقه ایران است. البته که این توضیح قاعده محسوب نمیشود. بدون شک طی کاوشهای باستانشناسان و پژوهش تاریخ پژوهان و موسیقی پژوهان قطعیت اطلاعات تایید شده، اما در کل اغلب اطلاعات موجود از گذشته بر اساس روایات شفاهی بیان شدهاند و به صورت سینه به سینه نسل به نسل انتقال یافتهاند؛ هرچند باید گفت طی چند دهه گذشته مقولات مهمی در رابطه به موسیقی مقامی و دستگاهی ایران، همچنین سازبندیهایی که در موسیقی و آیینها و مشاغل مناطق مختلف مرسوم بودهاند، توسط پژوهشگرانی چون محمدرضا درویشی، هوشنگ جاوید و دیگران به صورت مکتوب ارائه شدهاند. صدالبته هر آنچه از موسیقی مناطق مختلف و متعدد و با قدمت ایران میدانیم و میدانند حاصل تلاش بیادعا و بدون توقع استادانی است که بدون چشمداشت عمر پربار خود را وقف هنر و موسیقی و فرهنگ دیارشان کردهاند و حتی گاه اسمی از آنها به جا نمانده است. با همه این تلاشها، گستره هنر و موسیقی ایران و قدمت این دیار اجدادی تا به آنجاست که در یک یا ده یا صد و هزار کتاب نمیگنجد. با این وجود آنچه اهمیت پیدا میکند فعالیت جدی موسیقیپژوهان است که قطعا باید با حمایتهای دولتی صورت گیرد تا فرد بدون دغدغه معیشت و پرداختن به مشکلات روزمره صرفا روی موضوع و محوریت پروژه پژوهشیاش کار کند.
گستردگی جغرافیایی ایران و قدمت بسیار فرهنگ و هنر آن کار را برای مسئولان و پژوهشگران دشوارتر کرده است. از طرفی مسئولان پایتختنشین و نهادهای مهمی چون دفتر موسیقی، انجمن موسیقی ایران و خانه موسیقی ایران به طور کم و بیش و با اغماض به فکر هنرمندان موسیقی نواحی بودهاند؛ اما واقعیت این است که دور بودن هنرمندان شهرهای مختلف از تهران باعث شده نظارتها بر امور آنها و رسیدگی به وضعیت معیشتی و هنری آنها جدی و مستمر و کارساز نباشد. شعب انجمن موسیقیها و ادارههای ارشاد استانها و شهرها هم صرفا به انجام امور اداری خودشان مشغول هستند!
در میان استانهای متعدد کشورمان خراسان بزرگ که چندسالی است به سه استان مجزا تبدیل شده، یکی از مناطقی مهم کشور در زمینه موسیقی است. این گستردگی و تنوع باعث شده مورخان و موسیقی پژوهان آنطور که باید موسیقی و آیینها و سازها و نحوه نواختن آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار ندهند. البته هنرمندان پرتلاش و استادان شریف موسیقی شهرها و روستاهای خراسان آنقدر درگیر معیشت و مشکلات اقتصادی هستند که کمتر به مقوله پژوهش پرداختهاند و هرچه بوده گذار و مقطعی بوده است.
غفور محمدزاده (نوازنده دوتار اهل تربت جام) یکی از افرادی است که موسیقی خطه خراسان را مورد کاوش قرار داده است. او سالهاست بیادعا و بدون چشمداشت در حال تحقیقات میدانی و تالیف و نگارش آثار مکتوب است و تاکنون چند جلد کتاب منتشر کرده است. محمدزاده که چندی پیش به عنوان هنرمند و پژوهشگر در پانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران، گرگان، حضور یافته بود درباره فعالیتهای پژوهشی خود و مشکلات و مصائب این کار با ایلنا گفتگو کرد.
او در بخشی از صحبتهایش گفت: در مقاطعی رویدادهایی پژوهشی مثل «جشنواره آیین آواز»، «جشنواره موسیقی حماسی» یا اتفاقاتی مثل «همایش موسیقی کارآوا و آیینهای موسیقیایی کار در ایران» را داشتهایم، اما مباحث مکتوب پژوهشی آنها در حد کتاب جشنواره یا نهایتا در حد پژوهشگاهی بوده که وجود داشته است.
به عنوان سوال اول بگویید که موسیقی خطه خراسان و منطقه باقدمت تربتجام طی دههها و حتی سدههای اخیر تا چه حد مورد کاوش تاریخی و پژوهشی قرار گرفته است؟
درگذشته پژوهشهایی در رابطه با موسیقی نواحی به صورت کلی انجام شده است. مثلا اینکه دکتر مسعودی برخی از مقامهای موسیقایی تربتجام را نتنویسی و آوانویسی کرده که خیلی تخصصی است. به طور مثال این خانم فوزیه مجد بوده که در دهه پنجاه چند هنرمند خطه خراسان را پیدا کرده و آنها را به جشنوارههای مختلف برده است. یا اینکه مثلا در مقاطعی رویدادهایی پژوهشی مثل «جشنواره آیینه و آواز»، «جشنواره موسیقی حماسی»یا اتفاقاتی مثل «همایش کارآواها و آیینهای موسیقیایی کار در ایران» را داشتهایم، اما مباحث مکتوب پژوهشی آنها در حد کتاب جشنواره یا نهایتا در حد پژوهش هایی بوده که وجود داشته است. موضوع این است حتی یک نفر هم نیامده تا موسیقی منطقه ما یعنی آنچه در منطقه موسیقی شرق خراسان میگذرد را به صورت کتاب دربیاورد.
به نظر میرسد تنها فردی که موسیقی تربت جام و شرق خراسان را به صورت تخصصی مورد پژوهش قرار داده خودتان هستید.
بله، اما پس از اینکه فرهنگنامه موسیقی تربت جام منتشر شد تا زمان انتشار «چاربیتی های سرزمین جام» تنها دو اثر دیگر بیرون آمد که شکل و شمایلی متفاوت داشتند. قبل از فرهنگنامه، کتاب آموزش تنبور خراسان منتشر شد که آموزشی و با نت بود و پژوهش محور نبود، بنابراین اولین کتابهایی به صورت جامع در خصوص مقولات پژوهشی منطقه ما بیرون آمده به قلم خودم بوده است.
در میان آثارتان کتاب «فرهنگنامه موسیقی تربتجام» را دارید که جامع و مرجع است. برای تالیف و نگارش این اثر چقدر زمان گذاشتهاید؟
کارهای پژوهشی این اثر سال ۱۳۷۶ شروع شد و سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات سوره مهر به مرحله نشر رسید و روانه بازار شد. این اثر را استاد هوشنگ جاوید ویرایش محتوایی و خانم محبوبه قاسمی ایمچه ویراستاری ساختاری کردهاند.
کتاب «فرهنگنامه موسیقی تربتجام» در چند نسخه منتشر شد و چرا آن را در بازار کتاب پیدا نمیکنیم؟
طبق قراردادی که با سوره مهر داشتم قرار بود این اثر در ۲۵۰۰ نسخه منتشر شود، اما دوستان در انتشارات سوره مهر کم لطفی کردند و در سیصد نسخه چاپ دیجیتال نمودند و در ادامه هم این اثر دیگر تجدید چاپ نشد.
یعنی اثری مرجع در رابطه با منطقهای مهم در موسیقی نواحی به اسم شرق خراسان و تربتجام فقط یکبار چاپ شده است؟
بله آن هم در تیراژ دوهزار نسخه و در نوبت بعدی، همان طور که گفتم سیصد نسخه! اگر حال کتاب را در بازار نمییابید دلیلش همین است. از طرفی قیمت کتاب در سال ۱۳۹۴، هفتاد هزارتومان بود و دلیلش هم تیراژ پایین و محدود بود. الان با اوضاع اقتصادی فعلی اگر چاپ کاغذی شود قیمتی بسیار بالاتر خواهد داشت. چنین مواردی مقوله پژوهش و آثار مکتوب پژوهشی را با مشکل و آسیب مواجه میکند.
کتاب «فرهنگنامه موسیقی تربتجام» در حال حاضر چگونه قابل تهیه است؟
این اثر الان در کتابخوانهای الکترونیک در تلفنهای همراه ارائه شده است. همانطور که گفتید الان نسخه چاپی این اثر در بازار یافت نمیشود و متاسفانه حتی یک نسخه از آن موجود نیست. من خودم یک نسخه از آن بیشتر ندارم که آن هم طی این 7 سال مستهلک شده است.
با این حساب میتوانیم بگوییم قبل و بعد از کتاب «فرهنگنامه موسیقی تربتجام» اثر کاملتر و جامعتری منتشر نشده است.
خیر جز «فرهنگنامه موسیقی تربتجام» تا به امروز اثری مدون و مرتب با محوریت موسیقی شرق خراسان منتشر نشده است.
جز این اثر چه کتابهای دیگری را به مرحله نشر رساندهاید.
پس از کتاب «فرهنگنامه موسیقی تربتجام»، اثر «چاربیتیهای سرزمین جام» را در ۲۲۰ صفحه داشتم که توسط نشر «آرون» منتشر شد. سپس «ترانههای حماسی تربتجام» را تالیف کردم که سال نود و هشت در ۱۲۴ صفحه و تیراژ ۱۲۰۰ نسخه، توسط نشر آرون روانه بازار شد. اخیرا هم «کار آواهای خراسان» و «مانای درپور» را توسط همین نشر منتشر کردهام. این موارد کارهایی بوده که احساس میکردم نیاز است که انجامشان دهم.
چرا آثارتان را اینقدر بیسر و صدا و بدون برگزاری مراسم رونمایی و انعکاس خبری مناسب منتشر میکنید. البته اینکه برگزاری مراسم رونمایی و جشن امضا در شهرستان ها مرسوم نیست قابل درک است.
«فرهنگنامه موسیقی تربت جام» هم که اولین اثر پژوهشی من بود و سوره مهر به عنوان یک انتشارات دولتی چاپ کرد چنین مراسمی برگزار نکرد. اما اواخر آبانماه امسال که برای حضور در جشنواره پانزدهم موسیقی نواحی به گرگان آمدم چند جلدی از آثارم را آوردهام بودم به این دلیل که احساس کردم این رویداد محل مناسبی برای معرفی آنهاست چراکه هنرمندان نواحی و پژوهشگران به جشنواره آمده بودند.
اما چنین اتفاقی در جشنواره رخ نداد؟
من در یکی از نشستهای تخصصی جشنواره امسال به عنوان پژوهشگر موسیقی خراسان حضور داشتم و فضا را برای رونمایی رسمی از کتابهایی مرتبط با موضوع برنامه مناسب میدیدیم اما خب این اتفاق رخ نداد؟ دو کتاب اخیرم را هم همراه داشتم تا از آن رونمایی کنم اما مراسمی ولو کوچک هم برگزار نشد.
آیا با برگزارکنندگان درباره رونمایی کتابتان صحبت کرده بودید؟
بله به آقای محمدعلی مرآتی (دبیر جشنواره موسیقی نواحی امسال) گفتم اگر بتوان برای کتاب «کارآواها» و «مانای درپور» مراسم رونمایی برگزار کنیم و آثار دیگری را هم معرفی کنیم، اتفاق خوبی است. ایشان گفتند در همان نشست تخصصی این اثر و کتابهای دیگر را معرفی کنیم و من هم موافقت کردم. در حالی که امکان انجام چنین کاری وجود داشت. به هرحال فضای مناسب و تخصصی جشنواره موسیقی نواحی برای انجام چنین کارهایی بسیار مناسب است. حتی میتوان گفت این جشنوارهها هستند که برای انجام چنین فعالیتهایی از هر محل دیگری مناسبترند. به هر حال به هر دلیلی بود رونمایی رسمی اتفاق نیفتاد اما من این دو کتاب را حین سخنرانی ام معرفی کردم.
با توجه به اینکه اساس کارهای پژوهشی تان را تحقیقات میدانی قرار دادهاید، برای به سرانجام رساندن پروژههایتان تا چه حد مورد حمایت مالی و معنوی هستید؟
من در رابطه با هر موضوعی اگر در زمینه منابع مکتوبش خلائی احساس کنم، سعی میکنم به آن بپردازم و به سرانجامش برسانم. به قضیه مالی و دریافت بودجه ای حتی ناچیز فکر نمیکنم. کلا پژوهش آنهم در ایران مقولهای دشوار، طاقتفرسا و زمانبر است که برای پژوهشگر هیچ عایدی ندارد. پژوهشگرها به لحاظ مالی و چه معنوی حمایت نمیشوند.
آیا شما فعالیتهای پژوهشیتان را همراه با تیمی چند نفره به انجام میرسانید؟
خیر، کلا در این زمینه به تنهایی کار میکنم و کسی همراهم نیست و از سوی نهاد یا دستگاهی هم حمایت نمیشوم. از همان ابتدای فعالیتهای پژوهشیام تا همین چند سال پیش روال کارم به همین شکل بود. الان هم همینطور است و آن روند وجود دارد و من هم مشغولم.
درباره مصائب و دشواریهای چاپ دیگر کتابهایتان بگویید. و اینکه کلا با بهکارگیری چه تمهیداتی میتوان از مشکلات پژوهشگران موسیقی کشور کاست؟
بعد از اینکه سوره مهر با فرهنگنامه آن برخورد را کرد از آنها ناامید شدم تا اینکه دکتر احمد صدری که خداوند خیرش دهد، مرا به انتشارات آرون معرفی کرد. همکاریهای بعدی من با انتشاراتی آروَن بوده است. انتشارات آرون میگفت من کتابها را به چاپ میرسانم اما هزینهای به شما نمیدهم و مبلغی هم از شما دریافت نمیکنم. در ادامه هم دو اثر آخرم یعنی «چاربیتیهای سرزمین جام» و «ترانههای حماسی تربتجام» بر اساس توافقی که داشتیم، توسط انتشارات آرون منتشر شد. این نوع همکاری، تنها موردی است که زمینه نگارش و چاپ آثارم رخ داده است که تکرار هم نمیشود.
چرا تکرار نمیشود؟
انتشارات به من گفت با توجه به گرانی کاغذ و اوضاع اقتصادی فعلی این نوع همکاری برای آنها مقرون به صرفه نیست که البته درست هم میگویند. در ادامه گفتند اما حالا که شما دو کتابتان را برای من ارسال کردهاید آنها را بدون دریافت یا پرداخت هزینه طبق روال کتابهای قبل به چاپ میرسانیم؛ اما برای ادامه همکاری این روش دیگر میسر نخواهد بود و من به عنوان مولف باید هزینهای پرداخت کنم. که در این صورت ادامه نگارش و چاپ اثر برای من مقدور نخواهد بود.
مجموعا از آغاز فعالیتتان از دهه هفتاد تاکنون چند اثر منتشر کردهاید؟
من هفت جلد کتاب تالیف کردهام که شش جلد آنها از سال ۱۳۹۸ منتشر شدهاند.
اگر به غفور محمدزاده بگویند بیا و طبق همان روال قبلی بدون دریافت یا پرداخت مبلغی اثر منتشر کنی، میپذیری؟
قطعا راضی بودهام که این مدل همکاری را پذیرفتهام و گرنه پنج، شش اثرم را توسط یک انتشارات منتشر نمیکردم. نه سودی دریافت نمیکنم. اگر هم فوقش قرار باشد سودی از فروش کتابهایم دریافت کنم از درصد تخفیف کتابهاست. وگرنه مقوله پژوهش و تالیف و نشر هیچ عایدی مالی برای من ندارد.
چه چیزی شما را ترغیب میکند که عمر و زمان خود را صرف کاری کنید که برایتان سود مالی ندارد؟
من خود را به یاد میآورم؛ آن زمانی را به یاد میآورم که خودم به دنبال چهار خط توضیح میگشتم تا بدانم فلان مقامی که میخوانم یا مینوازم، چیست و چه مفهومی دارد. آن زمان که به دنبال شناخت مقامها بودم منبعی آن چنانی در دسترس نبود. به همین دلیل میخواهم لااقل نسل پس از من منبعی در اختیار داشته باشد تا برای فراگیری بهتر و درستتر مقامها و دیگر مولفههای مهم موسیقیمان به آن مراجعه کند. من میگویم باید کاری کنیم که نسلهای پس از ما خیلی به دنبال منابع سرگردان نباشند. وگرنه اینکه نه جیبی برای کاری که انجام میدهم، دوختهام و نه به دنبال عایدی مالی هستم.
فکر میکنید چگونه میتوان قدری از مشکلات پژوهشگران موسیقی و مولفان و نویسندگان این عرصه کاست؟
به نظرم مسئولان میتوانند با بهکارگیری تمهیدات و امتیازاتی بخشی از مشکلات را حل کنند.
انجمن موسیقی به عنوان بازوی کمکی دفتر موسیقی و وزارت ارشاد باید برنامهای مدون را برای انتشار آثار مکتوبِ پژوهشمحور اتخاذ کنند و آن را به شعب فعال در استانها و شهرها ابلاغ نماید.
بله، البته مسئولان مربوطه در بخشهایی که گفتید، میتوانند با شیوهای دیگر وارد عمل شوند. اگر توجه کنید، یکی از بخشهای اصلی جشنواره موسیقی نواحی، نشستهای پژوهشی بوده است. مگر انجمن موسیقی جزو برگزارکنندگان اصلی این رویداد نیست؟ میدانیم که همینطور است. مسئولان مربوطه در این بخش میتوانند از من پژوهشگر بپرسند که چه آثاری را در دست چاپ دارم (اتفاقی که در جشنواره امسال برای من رخ نداد!) در ادامه هم میتوانند طی رایزنی با ناشران لااقل روند چاپ و انتشار را تسهیل کنند و به این ترتیب بخش کوچکی از دشواریهای مقوله پژوهش مرتفع خواهد شد. واقعا ما پژوهشگران و هنرمندان تا زمانی که نهادی چون انجمن موسیقی ایران را داریم چرا باید به سراغ ناشران خصوصی برویم؟
حتی مسئولان مربوطه میتوانند به شیوه دیگری از موسیقی پژوهان و مولفان حمایت کنند؛ آنهم زمانی که کتاب توسط نشر دیگری چاپ و ارائه شده است. در چنین حالتی مسئولان مربوطه میتوانند بگویند آقای فلانی تو زحمت کشیدهای پیش از تعامل با ما، خودت اثرت را منتشر کردهای و دستت هم درد نکند. حال که چنین کاری کردهای ما در بخش خرید از تو حمایت میکنیم. در چنین حالتی نهادهایی چون انجمن موسیقی میتوانند از میان تیراژ منتشر شده تعدادی را خریداری کنند و به شعب انجمنها در شهرستانها ارسال نمایند. کتاب «ترانههای حماسی» اثری است شامل آنچه بعد از انقلاب خوانده شده و موضوعات انقلابی مانند دهه فجر، دفاع مقدس و از این قبیل موضوعات. به نظرم میشود این کتاب را حتی برای آموزش و پرورش و مدارس خریداری کرد تا گروههای سرود در مناسبتهای ملی به راحتی از آن بهرهبرداری کنند و سرگردان صفحات فضای مجازی برای یافتن یک شعر نباشند. یا حتی بخشی از هدایایی که در جشنوارههای ارگانی به مهمانان میدهند میتواند یکی از همین کتابها باشد. هدیهای ماندگار و حمایتی از یک اثر که به تشویق صاحب اثر میانجامد.
البته پرداختن به مقوله کتابهایی با موضوع هنر آنهم با محوریت پژوهشی محدود به دفتر موسیقی نیست.
درست است. مثلا اینکه، وزارت ارشاد و ادارههای ارشاد شهرستانها هم میتوانند با خرید آثار برای کتابخانههای سطح کشور صاحبان آثار را مورد حمایت قرار دهند. از طرفی اغلب ناشران از نویسندهای که توسط ارگانها و دستگاههای دولتی معرفی میشوند، حمایت میکنند و برای آثار مربوطه درصد تخفیفی قائل میشوند. حتی وزارت ارشاد و ادارههای ارشاد مناطق میتوانند مستقیما با ناشران وارد تعامل شوند.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
من در حقیقت اولین سند مکتوب موسیقی شرق خراسان (فرهنگ نامه موسیقی تربت جام)، اولین سند مکتوب دوبیتی خوانی در شرق خراسان (چاربیتیهای سرزمین جام)، اولین سند مکتوب موسیقی انقلابی شرق خراسان (ترانههای حماسی تربت جام)، اولین سند مکتوب ترانههای کار خراسان (کارآواها در خراسان) و اولین سند مکتوب آثار استاد درپور (مانای درپور) را منتشر کردهام. همه اینها اسنادی هستند که تا چندی پیش شفاهی بوده و در سینه اساتید جای داشتند. با درگذشت هر یک از صاحبان لحن و مقام بخش عمدهای از این میراث ارزشمند به زیر خروارها خاک مدفون میشده است. در پایان امیدوارم مسئولان فرهنگی کشور به مقوله پژوهش در موسیقی اهمیت بیشتری بدهند. فعالیتهای بدون چشمداشت من ادامه دارد و با اینکه میدانم این مسیر برایم سودی ندارد اما آن را برای زنده نگاه داشتن موسیقی تربت جام و خراسان ادامه خواهم داد تا نسلهای بعدی برای کسب اطلاعات درست و موثق تاریخی و هنری در مضیغه نباشند.