خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با کارگردان «شاعر متأسف ایام» مطرح شد؛

چرا شهرام شاهرختاش به شهرت هم‌نسل‌های خود نرسید؟

چرا شهرام شاهرختاش به شهرت هم‌نسل‌های خود نرسید؟
کد خبر : ۱۲۸۹۴۱۷

فرزاد آبادی با اشاره به اینکه شاعران مطرح بسیاری در ایران هستند که مطرح بودن خود را مدیون بازی رسانه‌ها هستند، تأکید کرد که بلد نبودن بازی رسانه، باعث شد که شهرام شاهرختاش به شهرت هم‌نسل‌های خود نرسد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم مستند «شاعر متأسف ایام» به کارگردانی فرزاد آبادی پرتره‌ای سینمایی از شهرام شاهرختاش، شاعر سالخورده‌ای است که سال‌هاست در شرایطی سخت زندگی می‌کند و به قدری مورد فراموشی قرار گرفته که برخی تصور می‌کنند او از دنیا رفته و کم‌تر کسی از شرایط سخت زندگی‌اش در این روزها خبر دارد.

این مستند به تازگی به صورت آنلاین اکران شده و به همین بهانه با کارگردان آن گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

با چه دغدغه‌ای برای ساخت یک مستند درباره شاعری که حتی برخی تصور می‌کنند سال‌هاست از دنیا رفته، اقدام کردید؟

دورادور درباره زندگی شهرام شاهرختاش اطلاعاتی به دست آورده بودم و از طریق دوستانم اطلاع داشتم که متأسفانه ایشان در شرایط بد و سختی زندگی می‌کنند. این مسئله باعث شد تا دیداری با ایشان داشته باشیم و آنجا ضبط شعرخوانی‌ها را آغاز کردیم.

در ابتدا قرار نبود مستندی درباره شهرام شاهرختاش ساخته شود ولی هر چه پیش‌تر رفتیم متوجه شدم که شعرشان این گنجایش را دارد که به آن پرداخته شود و برایم عجیب بود که تا امروز هیچ چیزی از ایشان پخش نشده است. متأسفانه این اتفاق برای خیلی از شاعران این مرز و بوم رخ داده و هیچ شعرخوانی با صدای آن‌ها وجود ندارد. البته باید بگویم من در حال تولید مجموعه مستندهایی هستم که به زندگی چند شاعر می‌پردازند و تا امروز سه مستند درباره نیما یوشیج، اسماعیل شاهرودی و شهرام شاهرختاش پخش شده‌اند؛ این پکیج «داستان شعر» است. مستند «شاعر متأسف ایام» در واقع تنها یک بیوگرافی از زندگی این شاعر نیست بلکه وضعیتی که آقای شاهرختاش داشت و زندگی سخت این روزهایش دلیلی بود برای اینکه این مستند شکل بگیرد.

چه ویژگی‌هایی در این اشعار باعث شد به این نتیجه برسید که می‌توان درباره شاعر آن‌ها یک مستند ساخت؟

پیش از اینکه با ایشان و شعرشان آشنا شویم شناخت دیگری از اشعار وی داشتیم ولی وقتی وارد صحبت شدیم و شناخت بیشتری نسبت به این فرد و اشعارش پیدا کردیم به این نتیجه رسیدیم که اتفاقاً شعر ایشان یک شعر شهری است و به ادبیات امروز بسیار نزدیک است و از طرفی به وضعیت امروز این فرد منطبق است. داخل مستند هم آقای شاهرختاش به این نکته اشاره می‌کند که شرایط روحی‌اش امروز برای سرودن اصلاً مناسب نیست، در آنجا به این نکته اشاره می‌کند که شعر را از محیط زندگی خودش می‌گیرد و امروز محیط زندگی‌اش مورد دلخواهش نیست.

هر بار که به دیدار این شاعر می‌رفتم تأسفم از این بود که شعرای بسیاری مثل شهرام شاهرختاش هستند که هیچکس به سراغ آن‌ها نرفته و ما هیچ صدایی از آن‌ها نداریم که شعرخوانی کرده باشند. ما در این زمینه کمبود داریم و تصاویر اندکی از شاعران معاصرمان وجود دارد. زندگی شاهرختاش همچنان پر از اتفاق است، در زمان ساخت این مستند محل زندگی او تغییر کرد که در مستند هم شاهدش هستیم اما می‌دانم که باز هم پس از این تغییر منزل، دوباره محل زندگی ایشان تغییر کرده و همچنان شرایط نامساعدی دارند.

به نظر می‌رسد همچنان وجوه دیگری از زندگی این شاعر وجود دارد که نشانه‌هایش را در محل زندگی او می‌بینیم و کنجکاوی‌برانگیز هستند اما در مستند به آن‌ها نپرداخته‌اید.

آقای شاهرختاش خیلی کم حرف می‌زدند و ما برای هر مکالمه خیلی برنامه‌ریزی داشتیم. ما هر چقدر سوالات متنوع می‌پرسیدیم ایشان یا مایل به پاسخگویی نبود یا در یک کلمه و جمله پاسخ می‌داد. حتی وقتی یک نمونه از مستند را دید از ما خواست که بخش‌های زیادی از آن را حذف کنیم و ما ساعت‌ها با او صحبت کردیم تا به حذف نکردن این تصاویر رضایت داد. شهرام شاهرختاش حتی رضایت نداشت که ما در خانه اولش فیلمبرداری کنیم، در انتهای فیلم او از ما می‌خواهد از دیوارهای خراب و پنجره‌های شکسته فیلم نگیریم و از درخت سرسبز فیلمبرداری کنیم. قطعاً ایشان زندگی بهتری هم داشته‌اند و شاید زندگی بدتری را هم تجربه کرده‌اند اما آنچه که امروز از زندگی او می‌بینیم واقعاً ناراحت‌کننده است.

متأسفانه در کشور ما این امکان وجود ندارد که گام به گام با یک شخصیت برای مستندسازی درباره او پیش بروید، به عنوان مثال وقتی قرار است شما زندگی یک شاعر را دنبال کنید که سال‌هاست از دنیا رفته، با فیلم‌های زیادی از روزهای دور او در شرایط مختلف مثل جشن تولد، مدرسه رفتن و... مواجه می‌شوید اما از روزهای اخیر زندگی‌اش هیچ عکس و فیلمی وجود ندارد چراکه با گذر زمان به نظر می‌رسد که فراموش شده یا خودش میلی به این مسائل نداشته است. اساساً شاعر ایرانی میلی به دیده شدن ندارد و این هم برای ما به عنوان مستندساز بسیار دردسرساز است. شهرام شاهرختاش برای ساخت یک مستند به ما خیلی اعتماد کرد و حتی شاید در برخی مواقع اطلاع نداشت که از او فیلم می‌گیریم و خیلی راحت صحبت کرد. در واقع گذر زمان دوستی بیشتری بین ما به وجود آورد و ایشان وقتی استمرار و اصرار ما برای ساخت این مستند را دید بیشتر اعتماد کرد و با ما بیشتر همراه شد.

اشعاری که از شهرام شاهرختاش در این فیلم خوانده می‌شوند، بر چه اساس و با چه معیاری انتخاب شده‌اند؟

برخی اشعار توسط خود او انتخاب می‌شدند و برخی اشعار که از نظر زبانی و تصویری قوی بودند را من انتخاب می‌کردم و او این اشعار را می‌خواند. سعی ما بر این بود که بهترین اشعار را انتخاب کنیم و آرشیوی از شعرخوانی این شاعر هم داشته باشیم. گزیده اشعاری هم که انتخاب می‌شد سرفصلی از زندگی این فرد بودند که در زمان تدوین به انتخاب آن‌ها رسیدیم.

از نظر شما چرا شاعری چون شهرام شاهرختاش امروز تا این حد ناشناخته و فراموش‌ شده که حتی برخی تصور می‌کنند او از دنیا رفته است؟

شاعران نامدار بسیاری هستند که به لطف رسانه شناخته شده‌اند. در واقع اگر شما به عنوان شاعر بازی رسانه را بلد باشید می‌توانید از آنچه که هستید خود را مهم‌تر و بزرگ‌تر جلوه دهید ولی در شرایطی که اطلاع‌رسانی و کارهای تبلیغاتی انجام نمی‌شود مخاطب روی شعر فرد تمرکز می‌کند و متوجه می‌شود که این شاعر در چه سطحی است.

ما فارغ از این مباحث رسانه‌ای روی شعر شهرام شاهرختاش تمرکز کردیم و به سراغ او رفتیم و شاهد بودم که بسیاری از علاقه‌مندان به شعر پس از دیدن این مستند از اینکه این شاعر تا این حد گمنام بوده تعجب کرده‌اند. به نظر من شاهرختاش از آن دست شعرایی است که بازی رسانه را بلد نبوده و به همین دلیل به شهرت دیگر هم‌ عصر‌های خود که بعضاً‌ دوستانش هستند نرسیده است. زبان شهرام شاهرختاش به نسبت زبان به روزی است و اگر بیشتر به او توجه می‌شد قطعاً‌ شناخته شده‌تر از امروز بود.

نظر شهرام شاهرختاش درباره مستند «شاعر متأسف ایام» چیست؟

در یک مراسم که فیلم اکران شد، آقای شاهرختاش این مستند را دید و خیلی نتیجه کار را دوست داشت. واقعیت این است که این انسان دردمند وقتی پس از دیدن این مستند لبخندی به لب آورد خستگی را از تن ما برد.

من کلیپی از این مستند ساخته بودم، قبل از آماده شدن نسخه نهایی به منزل ایشان بردم و وقتی این کلیپ را دید خیلی علاقه‌مند بود که نسخه کامل مستند را مشاهده کند و ما به همین دلیل نسخه نهایی را خیلی زود آماده کردیم و آقای شاهرختاش هم پس از دیدن این مستند بسیار ابراز خوشحالی کردند. برای ما بسیار مهم بود که در زمان حیات این شاعر این مستند آماده نمایش شود و خودش هم آن را ببیند. به نظر من تا زمانی که این افراد در قید حیات هستند، باید به سراغ آن‌ها رفت و پس از مرگ به سراغ آن‌ها رفتن نمی‌تواند به اندازه قبل ارزشمند باشد.

با توجه به اینکه به ساخت مجموعه‌ای مستند درباره شاعران معاصر اشاره کردید، در قسمت‌های بعدی به سراغ کدام شعرا می‌روید؟

من این مجموعه را به صورت مستقل می‌سازم و به لحاظ مالی و امکانات ساخت هیچ حامی وجود ندارد و هر چند که تنها هستم این کار را با همه سختی‌ها پیش خواهم برد.

یکی از شاعران معاصری که می‌خواستیم مستندی درباره‌اش بسازیم آقای مسعود احمدی بود که متأسفانه تصادف کردند و شرایط بدی برایشان پیش آمد و حتی زمانیکه در آن مراکز درمانی حضور داشتند، ما آدرس ایشان را پیدا کردیم و همان روزی که به سراغشان رفتیم متأسفانه به جای منتقل شده بودند و در نهایت از دنیا رفتند و امکان ساخت مستند فراهم نشد. در واقع کارهای پژوهشی درباره اشعار و شخصیت مسعود احمدی انجام شده بود و وقتی وارد مرحله تولید شدیم در همان ابتدای راه ایشان را از دست دادیم.

ساخت مستند درباره روزهای پایانی یک شاعر کار بسیار سختی است چراکه هر آنچه به تصویر کشیده می‌شود قطعاً پر از درد و رنج خواهد بود. کاش شرایطی فراهم باشد که اینقدر دیر به سراغ این افراد نرویم و آن‌ها را خیلی زودتر با ساخت آثاری اینچنین به افراد بیشتری معرفی کنیم. در ساخت مستند نیما یوشیج ما سعی کردیم از تصاویر شاعران جوان هم استفاده کنیم و حداقل تصاویرشان ضبط شود، تا شاید این افراد به شاعران مطرحی تبدیل شدند و تصاویری از جوانی‌شان وجود داشته باشد.

تضادهای زیادی در صحبت‌های آقای شاهرختاش وجود دارد که در مستند این تضادها را حذف نکرده‌اید. به عنوان مثال در بخشی از مستند اشاره می‌کند که در زندگی‌اش عاشق خدا شده و بعد به پوچ بودن زندگی اشاره می‌کند. چرا این تضادها را در کنار هم در این مستند حفظ کردید؟

این به نوعی نشان صداقت است، من هیچ مداخله‌ای در گفته‌های ایشان نداشتم و تنها گفته‌ها را ضبط کرده و به تصویر کشیدم. حتی عنوان مستند را هم از یکی از شعرهای آقای شاهرختاش انتخاب کردم. به نظر من انسان‌ها را باید با تضادهایشان دوست داشت و پذیرفت و این تضادها در اکثر انسان‌ها وجود دارد و نشان از درگیری درونی آن‌ها دارد که شاید آن‌ها را به سمت پختگی می‌برد. درباره شهرام شاهرختاش باید بگویم آنجا که او را می‌توان دقیق‌تر پیدا کرد، در اشعارش است.

چرا چنین پایان تلخی برای مستند در نظر گرفتید که شاعر در مقابل دوربین با حسرت می‌گوید؛ کاش در سفر به ایتالیا،‌ آنجا می‌ماندم و به ایران برنمی‌گشتم؟

او این جمله را بارها در گفتگوهایش با ما تکرار کرد. ما هنوز تلاش‌های این فرد برای تغییر و تحول در زندگی را شاهد هستیم اما به نظر می‌رسد که دیگر دیر شده و زمان تحول نیست. ما به لحاظ بصری هم این را در پایان نشان دادیم، وقتی از خانه بیرون می‌رود و دور درختی که هیچ ثمره‌ای ندارد گشت می‌زند و بعد به خانه برمی‌گردد نشانی از زندگی شاهرختاش است که هر کار می‌کند، دوباره به خانه برمی‌گردد.

او در ابتدای فیلم به این نکته اشاره می‌کند که چون زبان بلد نبوده ماندن در خارج از کشور برایش سخت بوده اما وقتی برمی‌گردد و با سختی‌های فراوان روبرو می‌شود با خود می‌گوید که کاش آنجا می‌ماندم. من فکر می‌کنم این بازگشت به نقطه اول در همه جای زندگی ایشان وجود دارد و این ویژگی هم شاید یکی از ویژگی‌های شاعرانه بودن این زندگی باشد که در پایان این مستند هم به آن تأکید می‌شود.

خبرنگار: علی ناصری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز