یک گرافیست و تصویرگر مطرح کرد؛
هنر «انقلابی و ارزشی» الزاماً تکرار منویات تبلیغی حاکمیت نیست/ هنرمند انقلابی بر کجرویها و مصلحت اندیشیها میشورد
محمدصابر شیخرضایی میگوید: داشتن روابط بیرون از متن اثر با نهادهای ثروت و قدرت یا جناح های سیاسی و داشتن بازار، شکل دهنده روابط مالی و اعداد و ارقام برای صاحب اثر هست، یعنی اتفاقاً در این عرصه هم وقتی نگاه تکساحتی محصول محور یا خرید و فروش «امضای هنرمند» برقرار میشود، هستند خریدارانی که به این مضامین و آثار فرهنگی و عقیدتی، نگاه تجاری محض دارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، انقلاب اسلامی و چند سال انتهایی و ابتدایی قبل و بعد آن، از مقاطع مهم تاریخ معاصر کشور به حساب میآیند و هنرمندان عرصههای تجسمی درگذشته و طی چهل و چند سال اخیر به واسطه تخصص و دانشی که داشتهاند خدمات ارزندهای به این رویداد سیاسی اجتماعی ارائه کردهاند. مجموع کارهای انجام شده و آثار هنری تولید شده طی چند دهه گذشته مقولهای را رقم زده که در مجموع به آن هنر «انقلاب» میگویند. از آنجایی که اساس و بستر انقلاب اسلامی دین مبین اسلام است و قوانین و سیاستهای وضع شده کشور هم بر این اساس است، عنوان «هنر مذهبی» هم جریانی است که به مدد وجود هنرمندان عرصههای مختلف، موازی با هنر «انقلاب» طی مسیر کرده و اینگونه است که حال این دوعبارت معمولا کنار هم قرار میگیرند. باید یادآور شد که موضوع و محورهایی چون هنر دفاع مقدس، هنر عاشورایی و برخی دیگر از مقولات هم جریاناتی هستند که با توجه به اهداف و مضامینشان در دسته هنرهای انقلابی و مذهبی قرار میگیرند. البته به کارگیری واژه هنر صرفا به معنای جریان است و سبک محسوب نمیشود و اغلب هنرمندان نیز بر این موضوع واقفند.
اینکه هنر انقلابی، مذهبی یا عاشورایی ما طی چهل و چهارسال گذشته تا به امروز چه روندی را پیموده و تا چه حد ارتقاء یا تنزل یافته موضوعی قابل تحلیل است اما میتوان با نگاهی یه آثار هنرمندان نسلهای قبل و بازنگری در نحوه فعالیت هنرمندان نسلهای پس از انقلاب و جوانان امروز به جزییات ماجرا پی برد و ارزیابی نسبتا درستی داشت. بر همین اساس اگر به آثار تولید شده چهل و چهار سال اخیر در همه رشتهها نگاهی بیندازیم و کم و کیف آنها را مد نظر قرار دهیم متوجه خواهیم شد که هنر انقلابی جریانی است که خود را به تثبیت رسانده و با آگاهی و دانش نسلهای جدید تا سالها و دهههای بعد امکان حیات دارد؛ اگر «استمرار»، «تدبیر» و «سیاست» یکدست پشت ماجرا باشد.
یک اثر از مجموعه آثار صابر شیخ رضایی
محمدصابر شیخرضایی یکی از فعالان جدی هنر انقلاب است که از بدو فعالیتهای حرفهای جبهه و جناح مشخصی داشته است. او در عین حال کمتر به خلق آثار صرفا سفارشی پرداخته و تلاش داشته آثار سفارشیاش هم دارای مفهوم و مضامین والای انسانی و هنری باشند.
شیخ رضائی فارغالتحصیل رشته گرافیک از هنرستان هنرهای تجسمی پسران است و در دانشکده هنر دانشگاه شاهد ارتباط تصویری خوانده و در مقطع کارشناسی فارغالتحصیل شده است. او تاکنون در بیش از چهل رقابت هنری ملی و بینالمللی حضور داشته و عناوین متعددی کسب کرده است.
محمدصابر شیخرضایی که تاکنون در بیش از صد و پنجاه نمایشگاه حضور یافته و در زمینه آموزش نیز فعال است در گفتگو با ایلنا از هنر انقلابی و نگاهش به مقوله هنر فاخر و ارزشی گفت. گفتنی است در خلال گفتگو آثاری از شیخ رضایی با موضوعات مختلف قابل رویت است.
اثری دیگر از محمدصابر شیخرضائی
از فعالیتهای اخیرتان بگویید. در مناسبتهایی چون «عید غدیر خم» و «عید قربان» اثر تازهای خلق نکردهاید؟
به مناسبت عید غدیر خُم امسال، مجموعه هفت پرده رنگ آمیزی مخصوص کودکان و نوجوانان در ابعاد بزرگ طراحی و تصویرگری کردم که در جشنهای غدیر به شکل تعاملی طبق الگوی رنگی پیش فرض، توسط کودکان به همراه مربیان، رنگآمیزی و کامل میشد که نسل جدید با روایت و زاویهای جدید و متفاوت از روایتهای متداول، با عید غدیر و جزئیات وقایع روز عید در آن جغرافیا آشنا میشوند. البته این اثر طبق منابع تاریخی طراحی شده بود و برای بزرگسالان نیز نکاتی نو داشت.
هنرهای ایرانی جنبه هویتی و شناسنامهای دارند، اگر هنرمندی از این گنجینه هنرهای سنتی بهرهمند باشد، زبان گویاتری برای طرح مضامین والا دارد؛ و هم قدرت نوآوری و عبور از فضای هنرهای سنتگرا را خواهد داشت.
شما در هنرستان گرافیک خواندهاید و فارغالتحصیل ارتباط تصویری از دانشگاه هنر شاهد هستید. تحصیلات، تا چه حد در خلق آثار هنری به کمک شما آمده است؟
کسب دانش، تجارب و توانمندیهای هنری پیش از دانشگاه و نیز دوران تحصیلات تکمیلی و آموزش عالی، برای هر هنرمندی و یا هر شخصی که در شاخههای هنری قصد فعالیت دارد، اگر نگویم ضروری، امری لازم است و سرعت بخش. به عبارتی سرودن غزلهای زیبا با عدم آشنایی به الفبای زبان و قواعد دستوری و شناختن و به کارگیری عناصر سازنده این بنای مستحکم، امکانپذیر نیست، که مرحله نوآوریها و خلاقیتها، قدمی فراتر از این اشراف به اصول و قوانین بنیادین است. در فضای هنر میشود با طرح جذابیتها از میانبرهای غیر علمی رفت و یا بر شانه تجارب دیگران پا گذاشت و بالا رفت و به جایگاهی رسید. ولی استمرار و مانایی در این عرصه بدون صداقت و طی کردن این پلهها میسر نیست. یعنی امکان ندارد که اثری را شایسته بدانیم، بدون در نظر گرفتن وجود ارزشهای بصری و محتوایی آن؛ چون رعایت و به کارگیری شاخصهای بصری در آن اثر، «دانش رنگ»، «فرم»، «ترکیببندی»، «طراحی» و «پرداخت» و ... نتیجه آموزشهایی است که در آن مراکز با صبوری و تلاش و فراگیری بیوقفه از اساتید بدست آمده.
اثری عاشورایی/ عباس (ع ) اثر شیخ رضایی
بسیار میشنویم که هنرمندان انقلابی و خالق آثار «مذهبی» یا «آیینی» مبالغ خوبی جهت ارائه سفارشاتشان دریافت میکنند، آیا همینطور است؟
البته کلیت طراحی اثر در حیطههای فرهنگی به نسبت کارهای تجاری، گردش مالی بسیار کمتری دارند، ولی در روزگار ما مسئله پولسازی و جذب سرمایه الزاماً ارتباط یکدست موضوعی با آثار و ایدئولوژی هنرمند و سفارش دهنده و خریدار اثر ندارد، داشتن روابط بیرون از متن اثر با نهادهای ثروت و قدرت یا جناحهای سیاسی و داشتن بازار، شکل دهنده روابط مالی و اعداد و ارقام برای صاحب اثر هست، یعنی اتفاقاً در این عرصه هم وقتی نگاه تکساحتی محصول محور یا خرید و فروش «امضای هنرمند» برقرار میشود، هستند خریدارانی که به این مضامین و آثار فرهنگی و عقیدتی، نگاه تجاری محض دارند.
پوستر طراحی شده توسط محمدصابر شیخرضائی
پس این امکان وجود داشته که در بازار دیگر و عرصهای دیگر هنرتان را عرضه کنید؟
از ابتدای فعالیت حرفهای نگاهم به ظرفیتها و انبوه کارهای بر زمین مانده در این حیطهها بوده و ادای دِینِ ناچیزم به آنها که در راه اعتلای این ارزشها در ادوار مختلف از جانِ خود گذشتند، به هر حال استقلال شخصیتی هنری و آزادی در اولویتبندی بین پروژههای شخصی تا سفارشها و فرصت تجربهگرایی تکنیکی برای خلق اثر، از مزایای این انتخاب است و البته آن روی سکه این انتخاب هم ناپایداری اقتصادی این فضاست که سالهاست شرایط مالی مطلوبی را برایم ایجاد نکرده؛ که اتفاقاً برخلاف ارزشگذاری این عنوان هنرمند انقلابی، (که برای برخی ذهنیتسازی شده) بسیاری از نهادهای شاخص مسئول و مرتبط با فرهنگ/انقلاب/دفاع مقدس/مذهب/آیین، در این بیست سال فعالیتام «هیچگاه» در ردیف سفارش دهندههای بنده نبودند و طبعاً من هم زبان بُرّانتری دارم برای نقد و بیان ناکارآمدی امثال همین نهادها و سازمانها.
«حر» اثری گرافیکی از صابر شیخ رضایی
به طور کلی ایجاد علائق و دلبستگیهای عقیدتی و اعتقادی از یک مقطعی به بعد در هنرمند ایجاد میشود. شما پس از علاقهتان به هنر و مقوله گرافیک و تصویرگری، از چه زمانی به «هنر انقلاب» و «هنر مذهبی» علاقمند شدید و دلیل این تمایل و اشتیاق چه مواردی بوده است؟
نگاه من از کودکی به شاخصههای آئینی همیشه همراه با همین نشانها و رنگها و جلوههای بصری شعائر مذهبی بوده، برای مثال در محدوده محله ما از خیابان ری تا سه راه امین حضور و چهارراه سرچشمه تا چهارراه سیروس و قلب بازار، عرصه عرض ارادت محبان حضرت سیدالشهداء در قالب دستههای عزاداری سینهزنی، چهارپایه خوانی، زنجیرزنی و دستههای معروف به «بنی اسد» جریان داشت که سرشار از رنگها و نقوش و خطوط در پرچمها، علامتها، کتیبهها، اعلانات تکایا و هیئات بود. بعدها که وارد فضای هنر شدم تأثیر آن مشاهدات کودکی و نوجوانی، برایم واضحتر شد و با مطالعه بیشتر دریافتم ریشههای تصویری فراوانی در بُن این شاخسار و برگهای فراوان هنرهای سنتی وجود دارد که قابلیت خلق آثار هنری با این موضوعات باشد.
یک نقاشی مذهبی از محمدصابر شیخرضائی
باتوجه به اینکه بیش از چهل سال در خلق و ارائه آثاری با موضوع تاریخ معاصر سابقه داریم؛ آیا میتوان هنر انقلاب و هنر عاشورایی را سبک دانست؟
به عنوان سبک هنری خیر، ولی به عنوان یک تلاش و مجاهدت فکری مستمر و البته پرفراز و نشیب بله. ضمن اینکه ریشه خیلی از این آثار صرفاً به تاریخ انقلاب و دهه شصت گره نمیخورد و سابقه ایمانی و تاریخی ریشهدارتری در مردم سرزمین ما داشته. در مورد سبک هنری قائل به این هستم که به هم پیوستگی بسیاری از هنرها و هنرمندان لازم است که بتوان در تاریخ از آن به «سبک» و جریان فراگیر نام برد؛ از همراهی مداوم عرصههای «تجسمی» تا «ادبیات» تا «موسیقی» تا «سینما» و حتی همراهی اندیشمندان و اهل فکر علوم انسانی.
پوستری که توسط محمدصابر شیخرضائی طراحی شده است
به نظر میرسد به نسبت تعداد نقاشان و طراحان گرافیک افراد کمی به سراغ موضوعات «مذهبی» و «آیینی» میروند. آیا همینطور است؟
بله همینطور است، یک جهت آن مخصوصاً در سالهای گذشته به خاطر تصورِ عدم توانِ ارائه اثر جذاب و فاخر از سوی هنرمندان در این موضوعات و همراهی با مخاطب عام و غلبه سلیقههای نازل و آثار کلیشهای بوده که در دو دهه اخیر با تلاشهای دوستان در این عرصه، خلاف این نظریه ثابت شد. جهت دیگر به دشواری کار محتوایی و غیر شعاری در این موضوعات وابسته است که تجربه خلق اثر در این موضوعات به خیلیها ثابت میکند آدمِ این راه هستند یا خیر، چون این مسائل با امر و دستور و هیجان پیش نمیرود. ضمن اینکه تمرکز فکری مستمر و جستجو و مطالعه میطلبد و همچنین کسب توانمندیهای تکنیکی ویژهتر. به عبارتی هنرمندان این فضا سعی بر آن دارند «بهترینِ» هنرشان را در این مسیر نمایش دهند و این به نوعی با خیلی از آثار و هنرمندان ایجاد فاصله میکند.
هنرمند نقاش یا گرافیست برای خلق آثار ایرانی اسلامی تا چه حد باید بر هنرهایی چون مانند «نگارگری»، «خطاطی»، «تذهیب» و مقولات دیگر اشراف داشته باشد؟
این إشراف چه از حیث مطالعات تصویری و پژوهشی و چه از حیث دست به قلم بودن و تسلط بر تکنیک، بسیار کمک کننده است. چون این هنرها جنبه هویتی و شناسنامهای دارند، اگر هنرمندی از این گنجینه هنرهای سنتی بهرهمند باشد، زبان گویاتری برای طرح مضامین والا دارد؛ و هم قدرت نوآوری و عبور از فضای هنرهای سنتگرا را . و این هنرها به موارد مطرح شده در سؤال شما محدود نمیشوند. نقشمایهها و خطوط در هنر فلزکاری ایران، تزئینات بنا در معماری ایرانی، اسلامی به شکل گچبریها، کاشیکاریها، آجر کاریها، در ظروف و منسوجات و غیره قابل دریافت است.
پوستری در رابطه با دریافت حقوقهای نجومی مسئولان و تاکید فرمایش رهبر انقلاب در اینباره/طراح محمدصابر شیخرضائی
اسناد و منابع تاریخی شما برای طراحی و خلق آثاری با موضوعات مذهبی کدام آثار مکتوب هستند؟ و در این میان پژوهش برایتان چه جایگاهی دارد؟
خب هر موضوعی آثار پژوهشی و تاریخی مختص به خود را داراست. برای این 250 سال مورد نظر (وقایع صدر اسلام تا ائمه زیسته در دوران عباسی) یک منبع خوانش معین و یگانه نیست. برای مضامین عاشورایی مطالعه کتب مربوط به این زمینه برای تصویرسازی بخشی از یک رویداد بسیار مؤثر است. و اینها تازه همه مرحله اسنادی و استنادی هستند مثل «کتب مقاتل»، مثل «لهوف» سید ابنطاووس و کتب تاریخی چون «ناسخ التواریخ» میرزا محمدتقی سپهر، و یا برخی ترجمههای منابع تاریخی اهل تسنن یا تالیفات مرحوم سید جعفر شهیدی که جنبههای تعقلی و تحلیلی مورد بررسی قرار داده میشود.
مطالعه و پژوهش آثار معتبر و کتابهایی که گفتید برای خلق آثار فاخر توسط هنرمند کافی است؟
خیر. البته که اصل کار هنرمند به پرواز درآوردن سیمرغ خیال است و حس برانگیزی در اثر و مطالعه منابع مکتوب و منظوم شاعران نیز در این زمینه بسیار مؤثرند. چه از قدما و چه در شعر معاصر، نمونه های الهام بخش، فراوانند.
یک اثر عاشورایی دیگر/صابر شیخ رضایی
هنرمند تجسمی برای خلق یک اثر یا اتفاق روایی باید چه مواردی را مد نظر داشته باشد؟ اصولا روایت چقدر در آثار تاریخی برایتان اهمیت دارد؟
وهله اول صداقت در بیان موضوع رویداد هست، و جزییات در ارائه تفسیر فکری اثر یا برانگیختن عواطف به کمک هنرمند میآیند. اگر اثری مبنا و سرنخ تاریخی داشته باشد قطعاً موشکافی از آن برایم در اولویت است؛ ولی کار ارزشمند هنرمند نقاش، تصویرگر یا طراح گرافیک در اینگونه موارد، گذار از متن تاریخ و رسیدن به مرحله ارائه تفسیر و انتخاب زاویه مناسبی برای روایت معرفتبخش و جریان دادنِ محبت و احساس به مخاطب است.
اثری از محمدصابر شیخرضائی با بیت پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر/ چون شیشهی عطری که درش گم شده باشد
آیا در زمینه آموزش هم فعال هستید؟
بله هم در مراکز آموزشی دانشگاهی نظیر دانشگاه صداوسیما در خدمت دانشجویان و علاقمندان هستم که البته بعد از روزگار کرونا شیوه ها کمی متفاوت شد.
خلق آثار تجسمی مذهبی و آیینی (بخصوص نقاشی و طراحی و گرافیک) چقدر در دانشگاه و آموزشگاههای آزاد ما مورد توجه است؟
این مضامین در بحثهای آموزشی دانشگاهی یا آموزشگاهها مورد توجه نیستند و من قصد بررسی کمی و کیفی و دلایل این مسئله را ندارم و در بضاعت این گفتگو هم نیست. ولی به شخصه در سر فصلهای آموزشی خودم این موضوعات را با تنوع مناسبی با دیگر مضامین اجتماعی، تاریخی و سیاسی در اختیار دانشجویان قرار میدهم؛ برای تجربه و قرار گرفتن در معرض فکری و حُسن اجرای تکنیکی این مضامین.
به لحاظ کیفی و کمی رویدادهای مذهبی اعم از جشنوارهها و نمایشگاهها و رویدادها را برای جذب هنرمندان نسلهای نو و نوجوانان و جوانان به هنر انقلابی چگونه میبینید؟
از نظر کمی، البته من غیر از یکی دو مورد، رویدادهای مستمری را نمیشناسم که به این مسائل به عنوان اصول فکری بپردازند. رویدادهای خاص و سالانهای هم با مضامین مذهبی هستند؛ مثل مجموعه رویداد سوگوارههای هنری هیئت (جامعه ایمانی مشعر) که از قضا نقش نهادهای متولی در حمایت و برگزاری آنها ناچیز است. به شکل آماری هم بررسی بشود در رویدادهای متفاوت ملی نظیر جشنوارههای تجسمی فجر، موضوعات این چنینی اگر باشند هم در حاشیه برگزاری و به شکل جنبی و غیررسمی هستند و آن نگاه جذب و حفظ هنرمندان نسل جدید دنبال نمیشود. رویدادهای دیگر هم معمولاً به شکل تک رویداد یا با تناوبهای با فاصله برگزاری میشوند که معمولاً جز برای تأمین بیلان کار و آمارهای سالیانه سازمانها، نقش مؤثر و ماندگاری ایفا نمیکنند. خودِ من متعلق به نسلی هستم که در کوران رویدادهای پرشمار این دو دهه برگزیده و صاحب رتبه شدم، که در فراخوان آن رویدادها وعدههای کشف استعداد و حمایت از هنرمندان جوان داده میشد و اما اما اما! از نظر کیفی هم نگاه منصفانه این هست که نمیشود، نظر کلی داد، در رویدادها مصداقهای با ارزشی هستند، ولی از نظر شخصی این سطح از فعالیتها در جایگاه مطلوبی نیستند.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
هنر «انقلابی» و «ارزشی» الزاماً تکرار منویات تبلیغی حاکمیت نیست. هنرمند انقلابی گاهی بر خلاف جریان متعارف رسانهای و انقلابی حرکت و خلق اثر دارد، گاهی نقطه نگاهی متمایز از آنچه مطلوب سیاستمداران یا بر مسند نشستگان عرصه فرهنگ و هنر است را بر میگزیند و از این روست که هنرمند انقلابی با اعتراض هنرمندانه و نگاه مصلحانه بر کجرویها و برخی مصلحت اندیشیها میشورد و گاهاً تنهایی و انزوا هزینه آزادگیها و همرنگ جماعت نشدنهاست. بر خلاف آنچه تصور اشتباه غالب است که هنرمند انقلابی یعنی هنرمند همیشه همراه و مؤید همه تصمیمات و کاستیها بودن.
گفتگو: وحید خانهساز