مجسمهساز ایرانی ساکن ترکیه مطرح کرد؛
جای تاسف است که هنوز مجسمهای از حافظ ساخته نشده/ دید شهرداریها به هنر مناقصهای است
امیر باقری میگوید: جای تاسف است که هنوز مجسمهای از حافظ ساخته نشده و دلیلش این است که مجسمهسازان ما هنوز درباره حافظ مطالعات دقیقی نداشتهاند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، عدم وجود سیاستهای حمایتی و نبود بازار خرید و فروش مشخص، برخی هنرمندان رشتههای مختلف هنرهای تجسمی را با چالشهای جدی مواجه کرده است. برگزاری نمایشگاه با وجود تعداد بالای گالریها و نگارخانهها در تهران و اغلب شهرها امری سهل نیست و در نهایت هم معمولا بازخورد مالی قابل توجهی برای هنرمند ندارد. این روند و شرایط بغرنج باعث میشود گاه هنرمندان رشتههای مختلف (اعم از نقاشی، خوشنویسی، نگارگری، تذهیب، مجسمهسازی) به شغلهای غیرمرتبط گرایش پیدا کنند یا برای دریافت احتمالی جایزه به رویدادهای خارجی دل ببندند. راه سوم هم، مهاجرت از کشور است که تحقق آن با وجود دشواری طی کردن مسیرهای قانونی کاری دشوار است. همه این موارد در نهایت بر کم و کیف ساخت و ارائه آثار هنری تاثیر میگذارد و در آیندهای نه چندان دور آسیبهای زیادی به هنر کشور وارد میکند.
امیر باقری (نقاش، مجسمهساز و مدرس دانشگاه) که هفت سال در جبهههای جنگ ایران و عراق حضور داشته و جانباز شیمیایی است، پس از سی سال تدریس در مراکز آموزشی، به ترکیه مهاجرت کرده و چندسالی است در شهر آلانیا به فعالیتهای هنری خود ادامه میدهد.
باقری در گفتگو با ایلنا، از وضعیت شغلی و هنری هنرمندان ایرانی در کشور ترکیه گفت و عملکرد سازمان زیباسازی شهر تهران در رابطه با انتخاب مجسمهسازان برای ساخت آثار شهری را تحلیل کرد. او ضمن انتقاد از حذف برخی مباحث در آموزشگاهها و دانشگاههای هنر کشور، از تاثیر این خلاء بر خروجی کار مجسمهسازان گفت.
نحوه فعالیت هنرمندان بخصوص مجسمهسازان و دیگر فعالان هنرهای تجسمی در ترکیه به چه شکل است و حمایتهای مسئولان فرهنگی آنجا با حمایتهای دولتی ایران از چه منظری قابل مقایسه هستند؟
در میان هنرمندان ترک؛ مجسمهسازان کمی را میتوان یافت و اگر هم باشند تعدادشان معدود است. البته هنرمندان ایرانی از قبل در ترکیه زبانزد بودهاند و به همین دلیل ما را خیلی قبول دارند. در رابطه با بخش دوم سوالتان هم باید بگویم متاسفانه یا خوشبختانه ترکیهایها به هنر و هنرمند بها میدهند. آنها برای زحمتی که هنرمندان میکشند ارزش بسیاری قائل هستند و به لحاظ مالی هم در مقایسه با ایران شرایط بهتری وجود دارد. باید گفت متولیان هنر و شهرداریها که متولی زیباسازی شهرها هستند و مشتریهای اصلی مجسمهسازان محسوب میشوند، ارزش چندانی برای هنر قایل نیستند.
برخورد شهرداریها با مجسمهسازان چه مشکلاتی دارد؟
دید مسئولان این بخشها نسبت به هنر و مجسمهسازی قطعا مناقصهای است؛ به این دلیل که هنر را به مناقصه میگذارند! نتیجه این روند هم میشود یادگاریهایی که در نقاط مختلف شهر به جا میگذارند و شاهدشان هستیم؛ منظورم مجسمههای ضعیفی است که متاسفانه به شخصیتهای اصلی شباهت ندارند. این رویه و خلق آثار ضعیف برای مسئولان مربوطه هم مشکلزاست و شاید هم قوانین دست آنها را بسته است. به هرحال امیدوارم یک روزی این مشکل و بحث استعلامها حل شود و شاهد آثار با کیفیت باشیم.
بیشک در کشور مجسمهسازان معتبری در حال فعالیت هستند و جای تعجب دارد که مسئولان برای خلق آثار از آنها بهره نبرند.
بله هستند مجسمهسازانی که میتوانند آثار با کیفیت خلق کنند. به من هم پیشنهاداتی داده میشود اما بنا به دلایلی که در ادامه خواهم گفت، تمایلی به همکاری ندارم. همانطور که گفتم قضیه قوانین و استعلامهاست که دست مسئولان را بسته و خودشان هم به آن اقرار میکنند.
چالشی که به ساخت آثار ضعیف میانجامد، چیست؟
مشکل اصلی این است که از ایدههای دیگران استفاده میکنند و خروجی آن آثاری ضعیف و بیکیفیت است. مثلا اینکه ایده متعلق به بنده است و من دلم نمیخواهد به فرد دیگری داده شود. اما این اتفاق میافتد و مسئولان مربوطه پس از رویههایی که وجود دارد، به اجبار طرح و ایده مرا به مجسمهساز دیگری میدهند و اینگونه است که ایده من لو میرود. این اتفاق اصلا خوب نیست. بهر روی ایده حق اصلی و مسلم هنرمندی است که ساعتها نشسته و به آن اندیشیده و زمان صرفش کرده است، اما متاسفانه توسط مسئولان مربوطه در زیباسازی شهرداری به مناقصه گذاشته میشود. در نهایت آنها هم به این موضوع فکر میکنند که ایده مرا چه کسی ارزانتر از من میسازد و کار را به او میسپارند. این مسائل باعث شده من خیلی جاها اثرم را ارائه ندهم. به طور واضح و شفاف به من گفتهاند شما کارتان را ارائه دهید و ما آن را به مناقصه میگذاریم و در واقع استعلام بها میگیریم تا ببینیم چه کسی ارزانتر از شما و با مبلغ کمتر، آن را میسازد و بعد با شما وارد قرارداد خواهیم شد.
یکی دیگر از مواردی که به ساخت آثار ضعیف منجر میشود عدم شناخت مجسمهسازان از شخصیتهای برجسته معاصر و مفاخر گذشته است. آیا میتوان منشاء این خلاء را مراکز آموزشی و دانشگاهها جستجو کرد؟
همینطور است، سیستم آموزشی ما نیاز به بازنگری دارد. یکی از حلقههای گمشده در دانشکدههای هنری ما ادبیات فارسی است که متاسفانه خیلی سرسری از آن عبور میکنند و نباید اینطور باشد. و گرنه چرا طی این همه سال هیچ پرتره و مجسمهای از حافظ ساخته نشده است. در مقابل از سعدی آثار متعددی خلق شده و در همین شهر شیراز، پرترههای زیادی از او ساخته شده است. جای تاسف است که هنوز مجسمهای از حافظ ساخته نشده و دلیلش این است که مجسمهسازان ما هنوز درباره حافظ مطالعات دقیقی نداشتهاند! هرچند شخصیت این شاعر بزرگ بسیار پیچیده است و رند بودن او باعث شده هیچکدام از ما مجسمهسازان حتی جرات نکنیم پرترهای از ایشان بسازیم تا به نوعی که تمام روحیات، شخصیت و ویژگیها و پیچیدهگیهای را درخودش جای دهد.
شما سالها در دانشگاههای ایران و مراکز آموزشی به تدریس مشغول بودهاید. آیا در ترکیه و شهر آلانیا هم تدریس میکنید؟
آن زمان که تازه مهاجرت کرده بودم، قرار بود در دانشگاه آلانیا که اتفاقا بسیار بزرگ است، مشغول تدریس شوم اما مشکل اصلی من این بود که ترکیه استانبولی بلد نبودم. در نهایت هم این اتفاق میسر نشد. در ادامه هم بحران کرونا پیش آمد و مراکز علمی و آموزشی را تعطیل کرد. مدتی است در حال تقویت زبان ترکی استانبولی هستم تا اگر امکانش میسر شود در دانشگاه به آموزش دانشجویان بپردازم.