در گفتوگو با مدیر موسسه «گرا فیلم» مطرح شد؛
برخی مستندسازان صرفا دنبال دست گذاشتن روی خط قرمزهای نظام هستند/ مستندهای بازاری به شیوههای غیرمرسوم تبلیغ و برجستهسازی میشوند
محمدجواد رئیسی میگوید: برخی مستندسازان فکر میکنند برای ساخت مستند اگر روی خطِ قرمزها قرار بگیرند، شاهکار کردند، درصورتی که بسیاری از معضلات ما در نقاط تاریکی است که کسی از آن خبر ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدجواد رئیسی از مستندسازان جوانیست که مدیریت موسسه مستندسازی «گرا فیلم» را برعهده دارد. او که ساخت مستندهایی مانند «اوباما»، «سد در سد»، «روز یکم»، و… را در کارنامه هنری خود دارد، در سال جاری به عنوان تهیهکننده مستند «مرگ ماسایوشی» در پانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی سینما حقیقت حضور دارد. با نزدیک شدن به جشنواره بینالمللی سینماحقیقت که فضایی برای دوستداران مستندهای سینمایی است، گفتگویی با محمدجواد رئیسی انجام دادیم تا درباره رویکرد یکی از موسسههای و مراکز فرهنگی تولید مستند بیشتر بدانیم:
درباره رویکرد «گرا فیلم» توضیح دهید، با چه هدف و رویکردی موسسه شما شکل گرفت؟
موسسه گنجینه راه انقلاب یا همان «گرا فیلم» از سال ۱۳۹۵ آغاز به کار کرد. در این مجموعه به صورت تخصصی در حوزه مستند کار میکنیم و تاکنون با سازمانهای مختلف مانند اوج، حوزه هنری و برخی از شبکههای تلویزیونی همکاری داشتهایم. در «گرا فیلم» ۵ کارگردان داریم که هرچه تولید میشود، محصول آنهاست. امسال نیز برخی از مستنداتی که ساختهایم مانند «مرگ ماسایوشی»، خوشبختانه در بخش مسابقه شهید آوینی جشنواره بینالمللی سینماحقیقت پذیرفته شده است.
مستندهایی که موسسه شما تولید میکند بیشتر در چه حوزهای است؟ طرح و ساخت آنها سفارشی است یا خودتان سوژهها را پیدا میکنید؟
تاکنون پروژهای را سفارش نگرفتهایم و هرچه در «گرا فیلم» تولید شده، دغدغه شخصی یا گروهی اعضای بوده است. به هر حال طبیعی است که مستندسازها مسائل روز جامعه را بررسی میکنند و مدام در حال رصد اتفاقها و اخبار مختلف هستند. در این بین به سوژههایی برخورد میکنند که با همفکری و مطالعه به ایدهای برای ساخت مستند تبدیل میشود. به محض اینکه به ایده برسند تمام اعضا تلاش میکنند که برای آن فیلمنامهای بنویسند تا طرح مستند، نهایی و کامل شود. ما کارگروهی در مجموعه داریم که روی ایدههای و طرحهای مختلف نظر میدهند و کمکم باعث میشود تا یک ایده خام تبدیل به یک سوژه جدی با پشتوانه تحقیقاتی شود.
مجموعه و موسسههای مستندسازی شبیه به شما زیاد هستند و نگاهی وسواسی و ایدئولوژیک به پیدا کردن سوژه دارند. مجموعه شما به چه صورت است؟ آیا صرفا به دنبال سوژههای خاصی هستید که طرفداران هم طیف خود را جذب کند یا محدودیتی در ساخت مستندهای مختلف ندارید؟
خیر، همه اعضای مجموعه ما در انتخاب سوژه آزاد هستند و اولویت ما برای ساخت مستند قصه و حداقلی از سطح جذابیت برای مخاطب است. بسیاری اوقات پیش آمده که دغدغههای ما به مستند تبدیل نشده است زیرا قصه و ایده مناسبی برای آن پیدا نکردیم. در حوزههای مختلف مانند تاریخ اروپا و امریکا، مسائل اجتماعی، سیاسی و حتی موضوعات ورزشی ورود کردیم و تولید مستند انجام دادیم.
محتوا بر هر چیزی اولویت دارد
آیا نگاه ویژهای به مستندهایتان دارید؟ اطلاق شدن واژههایی مانند «انقلابی» و «حاکمیتی» را به «گرا فیلم» میپسندید؟
من خودم را انقلابی میدانم اما اینگونه نیست که مستندسازان «گرا فیلم» را به برخی موضوعات در این دستهبندی -که البته بسیار هم از آنها حرف زده میشود- محدود کنم. اعضای ما در هر زمینهای که علاقهمند باشند، کار میکنند؛ برای مثال ما دو مستند در حوزه ورزشی تولید کردهایم. این مستندهای ورزشی هم علی رغم اینکه در حوزه ورزش هستند، جزوه مسائل اجتماعی بروز محسوب میشوند. برای شما مثالی میزنم؛ مستندی ساخته بودیم به نام «سکوهای صورتی» که به موضوع ورود بانوان به ورزشگاهها میپرداخت. شاید این مستند در ظاهر به فضای انقلابی بیربط باشد اما ما مسئلهای مدیریتی را نقد کردیم و از این جهت برای ما تولید آن مستند اولولیت داشت. بیشتر از هر چیزی برای ما محتوا مهم است؛ نه اینکه موضوع هدف ما باشد. اکنون هم در حال ساخت مستندی درباره مهاجرت ورزشکاران هستیم که بزودی آماده و قابل تماشا خواهد بود. رسالت مجموعه ما این است که با سراغ مسائل و دغدغههای موجود در جامعه برویم.
از فضای انتقادی و چالشی برای مستندهایتان استقبال میکنید؟
بله، سالهاست که مستندهایم را در دانشکدههای علوم انسانی نمایش دادهام و جلسات مختلف نقد را با حضور دانشجویان برگزار کردیم. مستندی ساختهام به نام «بازگشت گمورا» که چندین مرتبه در دانشکدههای مختلف تهران نقد و بررسی شده و به دلیل اینکه در آن نقدهایی به نظریات فروید داشتم، با من برخوردهای تندی هم صورت گرفت اما من از این نقدها استقبال میکنم. یکی از بهترین خواستههای هر مستندساز این است که مخالفان اثرش را ببینند وگرنه موافقان که تکلیفشان مشخص است. البته مستندها در ویاودی و پلتفرمها موجود است و مخاطب عام هم میتواند آنها را ببیند.
مستندهای خوبی که در پخش و نمایش ضعف دارند
برخی اثرها هستند که صرفا برای طیف خاصی و با بودجه دولتی ساخته میشوند و از خروجی آن هم همان طیف خاص استقبال میکنند. این موضوع باعث شده تا جزیرههای مستندسازی به وجود آید که مخاطب آنها همه مردم نیستند. در موسسه شما این موضوع مطرح بوده است که مخاطبان عمومی را در نظر بگیرید؟
بسیاری از مستندهایی که میسازیم، سرمایهگذارهایی دارند که هزینه را تامین میکنند و سپس نام سازمان و نهادی هم پشت سر آن است. کسی که یک اثر را تهیه میکند (میخرد) در پخش آن کوتاهی میکند و به صورت محدود آنها را اکران میکند. گاهی هم که این موسسات فقط مستند را میخرند و در گوشه مجموعهشان خاک میخورد. به همین دلیل بسیاری از این اشکالات که گفتید به مستندساز مربوط نیست. او مجبور است که مستندش را بفروشد و از نظر قانونی هم دیگر حق پخش برای مستندساز نیست؛ مگر اینکه تبادل همکاری بین آنها پیش بیاید که این روش هم بسیار دشوار است. برای ساخت هر مستندی دو مرحله مهم داریم؛ تولید و پساز تولید که شامل پخش و عرضه فیلم میشود. این را هم بگویم که ما در جریان تولیدات انقلابی بسیار ضعیف هستیم؛ زیرا مستندهای بسیار خوبی داریم اما پخش مناسبی نداشتهاند و مغفول ماندهاند.
نمایش تولیدات سازمانهایی مانند اوج و حوزه هنری که پخشهای بسیاری در تلویزیون دارند و با پلتفرمها هم همکاری نزدیکی دارند خوب نیست؟ آیا این شیوهها در دیده شدن آثار تاثیری ندارد؟
در این سالها تلاش کردهاند اما کم بوده. بسیاری از مستندها روی پلتفرمها موجود هستند اما در واقع بایگانی شدند و تبلیغی صورت نگرفته تا مردم تصمیم به تماشای آنها بگیرند. حداقل ۶ مستند من در این پلتفرمها موجود است اما تبلیغاتی نشده مگر اینکه در صفحه شبکه اجتماعیام آنها را بازگو کنم. ضمن اینکه مخاطب مستند کمی کمتر است، البته در این سالها بیشتر شده، اما باز هم نیاز به تبلیغات بیشتر احساس میشود. بسیاری از مخاطبان اگر مطلع شوند که مستندهایی با موضوعاتی که آنها دوست دارند تولید شده حتما برای دیدنش هزینه هم میکنند.
ساحت فیلم مستند، مخاطب خاص است
افرادی هم هستند که با سروصدا ایجاد کردن در شبکههای اجتماعی و تبلیغات پرحاشیهای که برای مستندهایشان دارند، درآمد زیادی کسب میکنند؛ این شیوه را در حوزه مستندسازی قبول دارید؟
ساحت فیلم مستند، مخاطب خاص است. گاهی حرف غیرکارشناسی را برای ترند شدن در کف جامعه پایین میآورند که باعث میشود بار محتواییاش را به طور کامل از دست دهد و با تکنیکهای رسانهای، آن را میفروشند تا فقط کسب درآمد کنند. بهترین معیار و سنجش این است که یک مستند از لحاظ محتوایی ارزیابی شود. اگر اثری قوی است هر چقدر هم بفروشد نوش جانشان؛ اما زمانی که اثری از لحاظ محتوا ضعیف است، به اصطلاح در حق مخاطبان کمفروشی کردند. من فکر میکنم یکسری از این مستندهایی که با نگاه بازاری تولید شدهاند و به شیوه غیرمرسوم تبلیغ و برجستهسازی میشوند شاید در یک زمان کوتاه سر زبانها باشد اما به دلیل سطحی بودن خیلی زود هم از یاد میروند.
از نظر شما رفتن به سراغ سوژههای به اصطلاح زرد، به نوعی سوءاستفاده در حوزه مستندسازی نیست؟
برخی مستندسازان فکر میکنند برای ساخت مستند اگر دست روی خط قرمزهای نظام بگذارند، کار جالب و بینظیری کردهاند؛ درصورتی که بسیاری از معضلات ما در نقاط تاریکی است که کسی از آن خبر ندارد. ایستادن روی خط قرمزها جنبه زردی از رسانه را شامل میشود و محتوای عمیقی ندارند. مشکلات و معضلات اصلی دقیقا جاهایی هستند که خیلی به آنها توجهی نمیشود و فیلمساز و هنرمند این وظیفه را دارد که آنها را برای جامعه روشن کند و باعث حساس شدن نگاهها و نظرات به موضوع مطرح شده شود. رفتن به سراغ سوژههایی که بازار پسند هستند کار راحتی است اما کار تحقیقی و پژوهشی ارائه دادن سختیها و جان کندنهایی دارد که از عهده هرکسی برنمیآید.
پس میتوانیم به این جریان که به مستندهایی با موضوعات جنسی و اروتیک روی آورده است تا جلب نظر کند به نوعی مستندسازی زرد بگوییم؟
شاید منصفانه نباشد اگر این را بگوییم که صرفا به دنبال جلب نظر هستند. کسانی که در این راه رفتهاند شاید با صحبت کردن و گذر زمان از این راه برگردند؛ اما در کل روش پسندیدهای نیست که شما برخی مسائل را دستاویزی برای دیده شدن قرار دهید که اخلاقی نیستند.
شما ترجیح میدهید که آثارتان محتوا محور باشد یا سروصدا کند و سر زبانها افتد؟
ترجیح من عمق زیاد محتوایی در کارهایم است. چند سال قبل مستند «بازگشت گمورا» را که ساخته بودم، ابتدا در جمع خاصی آن را نمایش دادم و کمکم آن را برای عموم اکران کردم. این مستند را در دانشکدههای علوم انسانی، حوزه علمیه و بسیار مکانهای دیگر نمایش دادم اما تنها یک بار از تلویزیون برای عموم پخش شده است. زیرا اعتقاد دارم برخی مستندها مخاطب عام ندارد اما میتواند در جامعه نخبگانی تاثیرات شگرفی برجای بگذارد.
برنامهتان برای آینده و تولید مستند چیست؟
یکی دو سال است کمتر مستند میسازم و تمرکز مجموعهمان روی پرورش نسل جوان به صورت عملی برای مستندسازی بوده است. با همین روش در «گرا فیلم» توانستیم چند کارگردان خوب تربیت کنیم و درآمد آن را از طریق همان مستندهایی که میسازیم، به دست میآوریم. کار آموزشی به شکل کلاس و درس نداریم اما از طریق انتقال تجربه و کار گروهی و عملی توانستیم موفق باشیم و نسل جدید و با استعدادی را وارد این عرصه کنیم.