محسن جعفریراد در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
«رنج زیر پوست» علیهِ پدر نیست؛ ضدِ خشونت خانوادگی است/ خشمِ موجود در جامعه تقصیر مردم نیست/ برای ساخت فیلمی سراسر حقیقت ۳ بار تا مرز سکته پیش رفتم
کارگردان «رنج زیر پوست» میگوید: برای ساخت این مستند ۱۰ سال زمان صرف کردم تا بگویم خشم و خشونت خانگی میتواند چه تاثیرات مخربی روی انسانها داشته باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محسن جعفریراد که با روزنامهنگاری کارش را شروع کرده، بعد از ساخت ده فیلم کوتاه مستند و داستانی، اولین مستند بلندش با عنوان «رنج زیر پوست» را سال ۹۸ در جشنواره بینالمللی مستند ایران «سینما حقیقت» اکران کرد. این فیلم از شهریور سال جاری در گروه هنروتجربه اکران عمومی شد. تهیهکننده این اثر به طور مشترک مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و مهدی مطهر هستند. مستند «رنج زیر پوست» همزمان در بیش از ۲۰ شهر ایران در سینماهای هنر و تجربه از جمله شیراز، اصفهان، مشهد، اهواز، رشت، بابل، گرگان و … اکران شده است.
کارگردان «رنج زیر پوست» معتقد است؛ این مستند، سرتاسر حقیقت محض از زندگی خودش است و او تلاش کرده تا موضوع خشونت خانوادگی را از لحاظ روانشناسی در این اثر ریشهیابی کند.
چطور خودتان را راضی کردید برای ساختن مستند سراغ انتقاد از زندگی خود بروید؟ جسارت ساخت آن را چطور بهدست آوردید؟
جامعه ایرانی تلاش میکند از انتقاد از خود و خانوادهاش پرهیز کند اما من احساس میکنم که باید انتقاد را از خودمان آغاز کنیم. عباس کیارستمی میگفت «بالاترین هنر این است که خودمان را عریان کنیم.» و منظور از عریان یعنی همان انتقاد از خود و خودشناسی. موضوعی که در مستند «رنج زیر پوست» به تصویر کشیدیم در اغلب خانوادهها، چه کم و چه زیاد وجود دارد و فقط گاهی از گفتن آن یا حتی درمانش عاجز هستیم. از نظر من یکی از مهمترین جایگاههایی که میتوان این موضوعات را مطرح کرد بستر سینماست زیرا فیلمساز میتواند با طرح مسئله یک ناهنجاری را طرح و دغدغه خود را با عموم جامعه تبادل کند. برای ساخت این مستند در ابتدا از دوربین تلفن همراه شروع کردم و خیلی هوشمندانه سعی میکردم اتفاقات را به طور نامحسوس ثبت و ضبط کنم. در سالهای بعد تقریبا از هر دوربینی استفاده کردم، از انواع مدلهای بالا و پایین فیلمبرداری استفاده کردیم تا تجربه تاثیر خشونت در خانواده را به اندازهای که میتوانم را انتقال دهم.
طبق گفتههایتان زمان طولانی صرف کار کردید؛ درست است؟
بله، حدود ۹ سال فیلمبرداری طول کشید و یک سال و نیم هم صرف مراحل پس از تولید و تدوین شد. من تقریبا بخش قابل توجهی از طول زندگی خودم را صرف ساخت این مستند کردم. در ایران که سراغ ندارم این اندازه زمان صرف ساخت یک مستند شده باشد ولی من به دلیل اهمیتی که به این موضوع میدادم از همان ابتدا با هدف ساخت یک مستند شروع به تصویر گرفتن از بسیاری از اتفاقاتی شدم که شاید مثلا در زمان خودش کم اهمیت بودند. من این تصمیم را از سال ۸۹ گرفتم اما برای رسیدن به یک ساختار مشخص و فیلمنامه کامل تا سالها بعد صبر کردم. خیلی جالب بود که هرکسی فیلم را میدید احساس میکرد من این صحنهها را به ترتیب مانند یک کار داستانی ساختهام و همه چیز مقابل دوربین ساختگی است. اما همه تصاویر و لحظههای فیلم عین حقیقت است که من فقط آنها را در قالب یک فیلم مستند قرار دادهام.
درباره موضوع خشم در خانوادهها که بتواند برای مستند هم بار محتوایی بیشتری داشته باشد، مطالعه و پژوهشی هم انجام دادید؟
بله، من سالهاست که منتقد سینما هستم، در مجله «فیلم» هم مینویسم و در این زمینه مسلما تحقیقهایی انجام دادم. اساسا رفتن به سمت یک سوژه در سینما بدون تحقیق و پژوهش امکانپذیر نیست و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. مجموع آن پژوهشها و تجربه زیسته من در چنین خانوادهای، به من کمک کرد تا مستند «رنج زیر پوست» به سرانجام برسد. روزگار جوری رقم خورد که این مستند، مانند یک فیلم نقاط مقدمه، گره افکنی، گره گشایی و حتی پایان داشته باشد.
خشونت پدر در مستند بازخوردهای مختلفی را بهوجود آورد، انتقادی از این منظر که شما پدر را در خانواده مورد نقد قرار دادید، نشد؟ البته این خشونتها میتوانست از سمت مادر یک خانواده نیز مورد بحث باشد.
خیلیها معتقد بودند که مستند علیه پدر است؛ اما این موضوع بازخورد اشتباهی از کار است. در ابتدای مستند من دست و پاهای پدرم را میبوسم، در کل کار و حتی در مصاحبهها هیچگاه به او بیاحترامی نکردم و حتی زمانی که خاک را روی قبر میریزیم میگویم «ببخشید!» در واقع «رنج زیر پوست» علیه پدر نیست؛ بلکه علیه خشونت خانوادگی است و تلاش کردیم تا حدی این موضوع را از لحاظ روانشناسی ریشهیابی کنیم. همانطور که گفتید این خشونت میتواند از سمت مادر یک خانواده باشد و در مستند دیدیم که امیال سرکوب شده در کودکی و نوجوانی موجب میشود که فرد تا چه میزان به خشونت در میانسالی و جوانی برسد! واقعا محتوای فیلم در جای جای خود به این موضوع میپردازد که آثار خشم تا چه میزان غیرقابل تصور است و میتواند چه صدماتی را به جای بگذارد.
جامعه ما آغشته به خشم شده و در آمارها جزو کشورهایی هستیم که نزاع و درگیری هم در محیط خانواده و هم در سطح جامعه بالاتر از استانداردها است. برای ساخت اثری درباره این موضوع، دغدغه داشتید یا صرفا سعی در انتقال تجربه زیستن در چنین شرایطی در ذهن شما بود؟
در ۳۶ سالی که تاکنون عمر کردهام، نه به کسی اهانت کردم و نه برخورد فیزیکی داشتهام. خشونت مرا اذیت میکند و به حدی است که زمان راه رفتن در خیابان با دیدن این میزان از عدم کنترل ارتباطی و هیجانی موجب اندوه و ناراحتی من میشود؛ زیرا که سرتاسر شهر صدای بوق میآید. این موضوع را زمانی درک کردم که در سفری که به اروپا داشتم تقریبا کسی بوق نمیزد و گویی اصلا در ماشینهایشان بوق نداشتند. در واقع ما در زندگی شبیه انبار باروتی هستیم که منتظر جرقه است تا منفجر شود. در جامعهی ما ذرهای سکوت و تمرین مدارا وجود ندارد که البته تقصیر مردم نیست بلکه شرایط زندگی باعث این معضلات شده است. این خشم ناخواسته تاثیر خودش را بر زندگی میگذارد و باعث میشود تا در تمام دوران زندگی یک ناخودآگاهی کنترلی در رفتار ما پدیدار باشد.
از زمانی که با دوربین تلفن همراه لحظات زندگی شخصی را ثبت کردید، تصمیم به ساخت مستند داشتید؟
در ابتدا هم به قصد ساختن مستند، این کار را شروع کردم اما نمیدانستم که در آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد. در یکی از اکرانها فردی به من گفت که شما «رنج زیر پوست» را طبق فیلمنامه از قبل نوشته شده ساختهاید در حالی که اینطور نبوده و هر اتفاقی در کار دیده شد کاملا طبیعی و واقعی رخ داده است. برای مثال در سکانسی، ساعت ۴ صبح خواهرم با من تماس گرفت که پدر انگشتش را قطع کرده است. من وقتی به بیمارستان مراجعه کردم با هوشمندی دوربین تلفن همراه را روشن کردم و از آن صحنهها که پدرم به جای خودکشی ناشیانه انگشتش را قطع کرده بود، فیلمبرداری کردم. این به این دلیل بود که در ذهن من شمای کلی کار وجود داشت و دوست داشتم همه لحظهها کاملا واقعی حتی با کیفیت غیرمطلوب هم شده فیلمبرداری شود.
نظرات منتقدان درباره فیلم-مستند «رنج زیر پوست» چطور بود؟
در تاریخ سینمای مستند ایران، کارهای بسیار کمی داریم که شخصی از زندگی خودش مستند بسازد اما اینکه منتقدی این کار را کند، اصلا نداریم. اغلب منتقدان هم این موضوع را برگ برنده «رنج زیر پوست» میدانستند و باید بگویم که بیش از ۲۰ نقد مثبت نوشته شده و حتی یک یادداشت منفی درباره کار نبود. من تمام زندگی خودم را به قولی روی دایره ریختم و این برای کسی که به اندازه من در جامعه است، با یک ریسک همراه بود اما هیچوقت به این موضوع حتی فکر هم نکردم زیرا دغدغه من بر همه این مسائل اولویت داشت. این مستند از آن دسته کارهایی است که برای مثال نمیتوان گفت فیلمبرداری ضعیف یا قوی داشته، زیرا سرتاسر حقیقت محض است.
میتوان گفت در مستند شما محتوا بر فرم قالب است؟
بله، در اکران جشنواره سینما حقیقت یک نفر به من گفت «دوربین چرا آنقدر تکان میخورد؟» سوال من این بود که شما واقعا متوجه نشدید که من به طور مخفیانه آن صحنهها را ضبط کردم؟ در واقع اینکه من مخفیانه فیلمبرداری کردم بسیار واضح است و اگر همراه خود فیلمبردار و صدابردار میبردم که پدرم اعتراف به خودکشی نمیکرد! من بر اساس ذهنیتی که داشتم تلاش میکردم تا از هر اتفاقی در لحظه تصویر بگیرم تا در نهایت محتوای مناسبی برای تدوین داشته باشم. ضمن اینکه خیلی تاکید داشتم تا همه صحنهها و روایت کاملا واقعی باشند.
کار کردن روی سوژههای نزدیک به خصوص خانواده خودتان، چقدر کار را برایتان سختتر کرد؟
ساختن مستند از سوژههای آشنا و نزدیک مخصوصا عضوی از خانواده بسیار روانفرسا و طاقتفرساست. اگر بگویم در طول فیلم من سه بار نزدیک به سکته رفتم، اغراق نکردهام. خانوادهام تمایل به حرف زدن مقابل دوربین نداشتند. ضمن آن که افرادی هم بودند که جلوی دوربین حرف میزدند و من میدانستم دروغ میگویند. این فیلم به اندازهای روی من اثرگذار است که ۶ بار آن را در سینما دیدم و هر بار هم گریه کردم. واقعا در طول این ۱۰ سال و ساخت این فیلم سلامتی و ذهن من کاملا تحت تاثیر اتفاقات مختلف آن بود و این ماجراها رنجش و سختی غیرقابل وصفی را در من به وجود آورد.
موضوع مستند «رنج زیر پوست» میتواند به خیلی از خانوادهها کمک کند. برای نمایش دادن و صحبت درباره این موضوعات در بهزیستی و ارگانهای این چنینی اقدامی نکردید؟
بله دقیقا همین طور است و باید با نمایش در نهادهای نختبف از جنبههای مختلف بررسی شود. اقدامی نکردیم شاید در آینده انجام شود.