خبرگزاری کار ایران

سازنده سردیس حسین علیزاده مطرح کرد:

ساخت سردیس حسین علیزاده با چشمان بسته ریسکی بود که آن را پذیرفتم

ساخت سردیس حسین علیزاده با چشمان بسته ریسکی بود که آن را پذیرفتم
کد خبر : ۱۱۲۱۹۴۰

امین بلاغی می‌گوید: زمانی که به ساخت مجسمه شخصیت‌های مطرح می‌اندیشیم، کیفیت متریال و دوام آن از موضوعاتی است که باید روی آن خیلی دقت کنیم. وقتی برخی شخصیت‌ها را بزرگ و ماندگار می‌دانیم، پس باید مجسمه‌هایشان نیز ماندگار باشد؛ لذا به نظرم برنز ماده بسیار ماندگار و مناسبی برای رسیدن به این مقصود است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، یکم شهریورماه زادروز حسین علیزاده (نوازنده و موسیقی‌دان) بود و این اتفاق برای همکاران و شاگردان و مسئولان بخش‌های فرهنگی هنری کشور بهانه‌ای بود تا از این هنرمند پیشکسوت عرصه موسیقی ایرانی تمجید کنند. 

برخی هنرمندان با نوشتن یادداشت یا انتشار عکس‌ها و مطالبی در فضای مجازی زادروز هفتاد سالگی حسین علیزاده را تبریک گفتند که رضا کیانیان، وحید تاج، پرویز پرستویی، حبیب رضایی، هومان اسعدی، گوهر خیراندیش، علی بوستان و علی جعفری پویان برخی از آن‌ها هستند. اما اتفاق بهتر ساخت سردیسی از حسین علیزاده است که همزمان با زادروز هفتاد سالگی این هنرمند پیشکسوت با همت بنیاد رودکی در محوطه تالار وحدت جانمایی شده است. این اتفاق که رسانه‌ها کمتر به آن پرداختند، در حالی رخ داده که همواره نسبت به ساخت سردیس‌ها و تندیس‌های افراد مطرح به دلیل‌عدم شباهت‌های ظاهری و گاه استفاده از متریال‌های نامناسب انتقادهایی وجود داشته است. نکته مثبت در زمینه ساخت سردیس حسین علیزاده، رضایت او از این اثر هنری است. 

ساخت سردیس حسین علیزاده که نسبت به دیگر آثار مشابه از کیفیت و ساختار مناسب‌تری برخوردار است، بهانه‌ای است تا با امین بلاغی (مجسمه‌ساز و سازنده سردیس حسین علیزاده) به گفتگو بنشینیم.

ساخت سردیس حسین علیزاده با چشمان بسته ریسکی بود که آن را پذیرفتم

چه شد که ساخت سردیس حسین علیزاده را پذیرفتید؟ 

بی‌شک استاد حسین علیزاده یکی از بزرگان هنر و موسیقی ما هستند که شخصا ضمن ارادت خاص و بسیار به ایشان، از آثارشان خاطرات بسیار دارم. این تعلق خاطر انگیزه بسیار خوبی بود تا بتوانم برای ساخت اثری از ایشان به مناسبت تولد هفتاد سالگی شان، تمام توان خودم را به کار گیرم و آنچه را طی سال‌ها در مجسمه‌سازی آموخته‌ام، صرف ساخت سردیسی برای ایشان کنم. واقعا به این کار علاقه داشتم و امیدوارم خروجی اثر مورد توجه مردم و مخاطبان هم قرار گیرد. 

ساخت سردیس چگونه به شما پیشنهاد شد؟ 

حدود سه ماه پیش بود که صحبت ساخت مجسمه آقای علیزاده مطرح شد و گفتند قرار است به زودی چنین اتفاقی رخ دهد، در ادامه هم باقی تعاملات و کارها انجام گرفت. البته در ابتدا قرار نبود سردیس بزرگی از ایشان ساخته شود، بلکه طبق صحبت‌های انجام شده قرار بر این بود من به عنوان هدیه هفتاد سالگی‌شان، مجسمه‌ای از ایشان بسازم و تقدیمشان کنم. برنامه ریزی‌ها بر همین اساس بود، اما کمی بعد بنیاد رودکی برای همکاری اظهار تمایل کرد و مسئولان مربوطه گفتند مجسمه بزرگی هم از استاد علیزاده می‌خواهند که در ابعاد بزرگ باشد، تا ضمن پرده‌برداری از آن در روز تولدشان، در محوطه تالار وحدت جانمایی شود. 

 آقای علیزاده همواره در کار و تعاملاتش در امور هنری و غیر هنری، نسبت به مقولات مختلف با دقت و جزیی نگری پیش می‌رود. این وسواس شما را نگران نکرد؟

دقیقا همینطور است و من نیز به وسواس‌های آقای علیزاده واقف بودم. اتفاقا برای ساخت سردیس تیم همراشان نیز حواسشان به این قضیه بود و با دقت بر کارها نظارت داشتند، که اتفاقا درست هم هست. واقعیت این است که آقای علیزاده شخصیت مهمی در عرصه هنر هستند و این را من نمی‌گویم، تقریبا تمام اهالی هنر به این موضوع واقف هستند؛ لذا باید همه توانمان را برای ساخت اثری حجمی از ایشان به کار می‌گرفتیم و این اتفاق افتاد. 

 ساخت سردیس و تندیس هنرمندان و افراد برجسته کشور همیشه با انتقادهایی همراه بوده چراکه اغلبشان به شخصیت‌های اصلی شباهت چندانی ندارند. این موضوع باعث نشد ریسک ساخت سردیس را نپذیرید تا احیانا مورد انتقادات تند و تیز قرار گیرید؟

راستش من در زمینه شباهت‌سازی و اینکه مجسمه شبیه استاد علیزاده باشد، مشکلی نداشتم و می‌دانستم از پس این بخش برمی‌آیم. آنچه بیش از هرچیز برایم مهم بود بیان حس و حالی بود که باید در اثر ایجاد می‌شد. همچنین ارائه درست شخصیت آقای علیزاده در قالب یک اثر هم برایم مهم بود. به نظرم مردم و مخاطبان آینده زمانی که سردیس را می‌بینند علاوه بر مواجهه با شباهتها، باید شخصیت آقای علیزاده و حس و حال موجود در چهره او را درک کنند و اگر این اتفاق رخ ندهد به این معنا است که در کارم موفق نبوده ام. تلاش کرده‌ام این مولفه‌های مهم را در اثر لحاظ کنم و امیدوارم درست عمل کرده باشم. 

گویا روی ماکت سه بعدی اثر و ابعاد و تناسبات خیلی کار کرده‌اید. 

در ابتدای این روند جلسه‌ای با استاد حسین علیزاده برگزار کردیم و ایشان برای ما ساعت‌ها نوازندگی کردند. در ادامه حین این اجرای ایشان، از زوایای مختلف عکس برداری و فیلم برداری کردم تا بهترین فیگور و پوزیشن را پیدا کنم. پس از این اتفاق حدود ده روز به انجام اتودهای مختلف پرداختم و در حالت‌ها و پوزیشن‌های مختلف ماکت‌هایی ساختم. در نهایت آن چیزی به تایید آقای علیزاده رسید که حال خروجی آن را در محوطه بنیاد رودکی می‌بینید. 

به جز سردیسی که در محوطه تالار وحدت جانمایی شده آثار دیگری را به عنوان اتود یا اثری کامل نساختید؟ 

در آغاز پروژه قرار بود فقط اثری را به عنوان هدیه برای استاد علیزاده بسازم. البته با تغییر روند پروژه برای ساخت اثری بزرگتر، این رویه لغو نشد. صحبت‌ها و قول و قرارهای قبلی هم به قوت خود باقی بود و من ضمن ساخت سردیس بزرگ جانمایی شده در تالار وحدت یک اثر هم برای استاد ساختم که تقدیمشان شد. دو اثر دیگر نیز از ایشان برای دو فرزندشان ساختم. 

ساخت سردیس حسین علیزاده با چشمان بسته ریسکی بود که آن را پذیرفتم

تندیسی که امین بلاغی به عنوان هدیه برای حسین علیزاده ساخته است

مخاطبی که از این استاد موسیقی شناخت دارد توقعشان این است که المانهایی موسیقایی در اثر دیده شود. مثلا اینکه می‌توانستید با ساخت قسمت‌های بیشتری از بدنشان‌، سازی را هم در دستشان قرار دهید تا گویای هنرشان باشد. آیا به انجام چنین کاری فکر کرده بودید؟ 

چرا اتفاقا یک اتود دیگری زده بودم که نیم تنه آقای علیزاده بود و ایشان در حال ساز نواختن بودند. طی صحبت ها، با توجه به اینکه قرار بود اثر در محوطه تالار وحدت در کنار دیگر مجسمه‌ها قرار گیرد، به این نتیجه رسیدیم که نیم تنه یا تندیس نباشد، بلکه مانند آثار موجود در آن فضا سردیس باشد؛ تا به این ترتیب نظم و ترکیب‌بندی ایجاد شده حفظ شود. 

 اغلب سردیس‌های ساخته شده حس و حال شخصیت را بیان نمی‌کنند و بیشتر به عکسی پرسنلی شبیه هستند، تصمیم‌های اتخاذ شده در رابطه با ساخت سردیس حسین علیزاده کار شما را در ارائه اثری گویا و با احساس دشوارتر کرده است، اینطور نیست؟ 

بله و کار من برای ارائه اثری ملموس و گویا تاحدودی دشوارتر شده بود، به این دلیل که نمی‌توانستم از بدن و آلات موسیقایی استفاده کنم و باید همه حس و حال، همچنین ویژگی‌های ظاهری و شخصیتی را در چهره استاد می‌آوردم. در ادامه به این نتیجه رسیدم که برای ارائه تمام ویژگی‌ها چشمان استاد را به صورت بسته طراحی کنم و بسازم. البته این کار ریسک بالایی داشت. کمتر مجسمه‌سازی را می‌بینید که چشم‌های سوژه‌اش را بسته در نظر گیرد و بسازد. این ریسک را انجام دادم و خوشبختانه نتیجه خوبی از آن گرفتم، اما این کار غیر کلیشه‌ای می‌توانست نتایج معکوس داشته باشد و انتقادها را به سوی‌ام سرازیر کند. 

 از چه متریالی برای ساخت استفاده کردید؟ 

بی‌شک ماندگاری طولانی آثارم برایم اهمیت بسیار دارند و همه هنرمندان به این موضوع توجه دارند. متریال مورد استفاده من برای ساخت سردیس استاد علیزاده فایبرگلاس بوده است. 

آیا این امکان وجود نداشت تا از مواد مقاوم‌تری برای ساخت اثری شهری استفاده کنید؟ 

واقعیت این است که پس از دریافت سفارش تا موعد ساخت و ارائه اثر زمان بسیار کمی در اختیارم بود و همین موضوع باعث شد فایبرگلاس را به عنوان مواد ساخت انتخاب کنم. 

گفتید از ابتدا تا پایان زمان ساخت سه ماه زمان صرف شده است. 

این که می‌گویم سه ماه فرصت داشتم، از مقطعی را می‌گویم که صحبت‌ها و کلیت ماجرا مطرح شد. در واقع قضیه از یک ماه پیش حالتی رسمی به خود گرفت. یک ماه پیش بود که قراداد نوشته شد و استارت کار زده شد، یعنی عملا یک ماه تا بیست روز وقت داشتم تا کار را به سرانجام برسانم. طی این فرصت فقط می‌توانستم اثر را با متریال فایبرگلاس ارائه کنم. 

فایبرگلاس برای ساخت آثاری با زمان و فرصت محدود مناسب است. اما خودتان از انتخاب این متریال و ماندگاری آن زیر باد و باران و آفتاب و اتفاقات این چنینی رضایت دارید؟ 

بله فایبرگلاس متریال مناسبی است و تا چند سال با مشکل خاصی مواجه نخواهد شد، اما زمانی که به ساخت مجسمه شخصیت‌های مطرح می‌اندیشیم، کیفیت متریال و دوام آن از موضوعاتی است که باید روی آن خیلی دقت کنیم. وقتی برخی شخصیت‌ها را بزرگ و ماندگار می‌دانیم، پس باید مجسمه‌هایشان نیز ماندگار باشد؛ لذا به نظرم برنز ماده بسیار ماندگار و مناسبی برای رسیدن به این مقصود است. 

در کشور مجسمه سازان کاربلدی داریم اما چرا خروجی تلاشهای دستگاه‌های فرهنگی و هنری بخصوص شهرداری و سازمان زیباسازی برای ساخت سردیس و مجسمه‌های شخصیت‌های برجسته بیشتر ا شکست مواجه می‌شود؟

شهرداری به طور معمول بر اساس برنامه‌های فرهنگی و هنری که در دستور کار دارد، سمپوزیوم‌هایی را برگزار می‌کند و طی این اتفاق تعدادی از هنرمندان دعوت می‌شوند و در تایمی مشخص مجسمه‌ای را می‌سازند. قضیه اینجاست برخی مواقع هنرمندان حرفه‌ای در این سمپوزیوم شرکت نمی‌کنند و بیشتر ساخت و ارائه آثاری را به عهده می‌گیرند که مستقیما به خودشان سفارش داده شده باشد. یکی از دلایل‌عدم همکاری مجسمه سازان حرفه‌ای با شهرداری همین رویه است. هنرمندانی که در سمپوزیوم شرکت می‌کنند (نه همه آن‌ها) ممکن است در آن سطح نباشند که ساخت اثری جدی و شهری را به عهده گیرند. 

شرایط سمپوزیوم‌های شهرداری برای حضور مجسمه سازان حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای به چه صورت است؟

سمپوزیوم برای حضور هنرمندان شرایط خوبی ایجاد نکرده است. مثلا یک مجسمه ساز باید در طول پنج روز تا یک هفته ساخت اثرش را به پایان برساند و پس از این مقطع اثرش در مکانی نصب خواهد شد. به طور مشخص زمان و فرصت کوتاهی که در اختیار شرکت کنندگان قرار داده می‌شود آنقدر محدود است که بر کیفیت کارشان تاثیر می‌گذارد. متاسفانه‌عدم وجود تخصص مسئولان از آن مشکلاتی است که همیشه وجود داشته و باید فکری به حال آن شود. 

ساخت سردیس حسین علیزاده با چشمان بسته ریسکی بود که آن را پذیرفتم

واقعه عاشورا از نگاه امین بلاغی/امام حسین (ع) بر بالین حضرت عباس(ع)

 تا چه حد با شهرداری تعامل و همکاری داشته‌اید؟

من سال ۱۳۸۴ اولین سفارش مجسمه‌ام را از سازمان زیباسازی شهر تهران گرفتم. در فراخوان شهید آیت الله بهشتی برنده شدم و آن زمان بزرگترین مجسمه برنزی ایران را به ارتفاع پنج متر ساختم که در ابتدای خیابان بهشتی تهران نصب شده است. پس از این اتفاق، طی همکاری با شهرداری تهران در فراخوان دیگری نیز شرکت کردم که مربوط به جهان پهلوان تختی بود. در ادامه مجسمه‌ای از زنده یاد تختی را ساختم که در میدان تختی تهران جانمایی شده. در سالهای بعد هم دو مجسمه با موضوع اِلِمان‌های نوروزی برای شهرداری ساختم. اثر دیگرم مجسمه مسافر است که در کنار ترمینال آزادی یا همان ترمینال غرب نصب است. 

از فعالیت‌های آینده‌تان بگویید. 

برنامه‌های آینده من بیشتر به صورت نمایشگاه‌های خارج از کشور است و در کنار چنین اتفاقاتی در سمپوزیوم‌های مجسمه‌سازی کشورهای مختلف هم حضور خواهم یافت. کلا در آینده تمرکزم بیشتر بر فعالیت‌های برون مرزی است. همچنین یک پیشنها هم برای شهرداری و دیگر متولیان امور این چنینی پیشنهادی دارم. به نظرم آثاری که جنبه فرهنگی هنری دارند باید در اماکنی قرار گیرند که در اولویت نیستند. مثلا خانه هنرمندان محلی است که اهالی هنر در آنجا تردد دارند و از این جهت مکانی مهم به حساب می‌آید، لذا باید روی سفارشات مجسمه برای نصب در چنین اماکنی دقت بیشتری شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز