عیارسنجی پندارهای عبدالکریم سروش درباره وحی و قرآن در یک اثر
«عیارسنجی پندارهای عبدالکریم سروش درباره وحی و قرآن» توسط انتشارات «چشتر دانش» منتشر و روانه بازار کتاب شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «نقد سروش»؛ «عیارسنجی پندارهای عبدالکریم سروش درباره وحی و قرآن»، حاصل تقریر بیست و یک جلسه درس از دروس عقاید آیتالله هادی نجفی در نقد پندارهای عبدالکریم سروش درباره وحی و قرآن کریم است که به همت انتشارات «چتر دانش» منتشر شده است.
در این کتاب درقالب چهار عنوان کلی به نقد نظریات عبدالکریم سروش پرداخته شده است که عبارتند از: ۱-تجربه دینی دانستن وحی ۲- زبان قرآن را نمادین و رمزگونه دانستن ۳- نزول قرآن به زبان قوم و نظریه ذاتی و عرضی در ادیان ۴- رؤیاهای رسولانه دانستن قرآن کریم.
این دروس به قلم حجتالاسلام سیدمرتضی سجادی تحریر شده و مدرس آن را تصحیح کرده است، سپس توسط فریبرز راهدان مفرد ویراستاری شده و با عنوان «نقد سروش؛ در کف صرافِ وحی و هوش – عیارسنجی پندارهای دکتر عبدالکریم سروش درباره وحی و قرآن» از سوی انتشارات چتر دانش منتشر شده است.
بدون شک یکی از رخدادهای مهم که در تاریخ بشر به وقوع پیوسته و موجب به وجود آمدن تحولات عظیم در زندگی بشر شده است، بعثت پیامبران و برگزیدگان الهی برای هدایت انسانها به سوی سعادت است.
از سوی دیگر، قوام و اساس بعثت پیامبران به وحی آسمانی بستگی دارد و خداوند نیاز جامعه بشری را برای رسیدن به کمال، به وسیله وحی فرو میفرستد تا مردم بدان عمل کنند و راه نیکبختی را بپیمایند. در این میان، پدیده وحی و نزول پیام الهی به انسان، مسئلهای است که قوام نبوت و پیامبری بدان است.
توجه دانشمندان به نبوت و وحی
امروزه مسئله نبوت و وحی، از مسائل جدی و راهبردی علم کلام و الهیات محسوب میشود و توجه دانشمندان و متفکران را به خود جلب کرده است؛ به گونهای که آنان با گرایشها و نگرشهایی مختلف و از دیدگاههایی متفاوت، این مقوله را به پردازش گرفتهاند و در طول تاریخ، از صدر اسلام تا کنون، همیشه کسانی بودهاند که به پدیده نبوت و وحی با تردید نگریسته و امکان با وجود آن را نفی کرده یا درباره کیفیت این دو، پندارها و شبهاتی را القاء نمودهاند.
یکی ازاندیشمندان معاصر که برخی از آراء وی در دو مبحث نبوت و وحی در معرض بررسی و نقادی قرار گرفته، دکتر عبدالکریم سروش است. وی یکی از روشنفکران مسلمانی است که در باب نبوت و وحی و قرآن، آرا و نظریاتی جدید ابراز کرده است که بهجاست به بحث و نقد گذاشته شود.
در این میان آیتالله حاج شیخهادی نجفی در دروس عقاید خود، در مبحث نبوت عامه، نظریه عبدالکریم سروش را در این باب نقادی کرده و در مبحث نبوت خاصه نیز پندار وی را درباره قرآن کریم به چالش کشیده است.
وحی و تجربه دینی
در بخشی از این کتاب، تحت عنوان نقد نظریه تجربه دینی، مولف بیان میکند که برخی از روشنفکران، وحی را از اقسام تجربه دینی دانستهاند؛ در حالی که بین وحی و تجربه دینی تفاوتهای اساسی وجود دارد.
روشنفکران، تجربه دینی را این گونه تعریف کردهاند: انسان در طول عمر خود تجربههایی دارد؛ از قبیل تجربه علمی، پژوهشی، هنری، همسرداری، فرزندآوری، تجربه زندگی و هزاران تجربه دیگر. تجربه دیگری نیز هست که انسان نسبت به موجود مافوق خودش که فوق طبیعی است دارد؛ یعنی احساساتی در درون خودش نسبت به آن موجود فوق طبیعی و به آن قدرت مطلق و به حسب تعریف ادیان ابراهیمی، خدا پیدا میکند که به آن قدرت مطلق علاقهمند میشود و عشق میورزد و با او در درون خودش ارتباط برقرار میکند.
آن موجود نامتناهی نیز ممکن است در درون این شخص تجلیاتی داشته باشد. این چنین تجربهای را تجربه دینی میگویند؛ لذا روشنفکران، تجربه دینی را با کشف و شهود تقریبا یکی دانستهاند. این در حالی است که وحی با تجربه دینی تفاوت دارد. وحی عبارت است از ارتباطی که خداوند برای انتقال دستهای از اطلاعات و گزارههای دینی، مستقیم یا غیرمستقیم، با شخص پیامبر برقرار میکند. بنابراین، در داستان وحی، خداوند در آن ظرف خاص زمانی و مکانی با پیامبرش مستقیم ارتباط برقرار میکند و اطلاعات و گزارههای دینی یا همان دستورات دینی را به او منتقل میکند.
ارتباط خدا با نبی
گاه نیز این ارتباط خدا با پیامبر(ص)، غیرمستقیم است؛ یعنی واسطهای در این دریافت وجود دارد که آن واسطه میتواند فرشته وحی باشد. آن وحیی که در اینجا مد نظر ماست، همین وحی است، نه آن وحیی که قسیم این وحی است و از اقسام وحی محسوب میشود و در جای خود از آن بحث شده است؛ مثل وحی به حیوانات یا حتی جمادات.
تجربه دینی آن است که هرکس در درون خودش میتواند با خدای خودش ارتباط برقرار کند. هرکسی هم خدا را به گونهای مییابد؛ مانند آن چوپانی که مثنوی از او نقل میکند که خطاب به خدا میگوید:
تو کجایی تا شوم من چاکرت؟ / چارقت دوزم کنم شانه سرت/ جامهات شویم شپشهایت کشم/ شیر پیشت آورمای محتشم/ دستکت بوسم بمالم پایکت / وقت خواب آید بروبم جایکت…
آن چوپان در دل و در ظرف وجودی خودش با خدای خود آن گونه ارتباط برقرار کرد. این ارتباط برای چوپان، نوعی تجربه دینی است. او همان وقتی که بالای سر گلهاش ایستاده بود، با خدای خودش حرف میزد؛ اما اندیشه و فکر و شعور او این بود که خدا دست و پا و مو دارد. او گمانش بر این بود که خدای او چنین است. این تجربه، نوعی تجربه دینی است.
حال، سخن این است که آیا آن وحی که بر پیامبران نازل میشود نیز تجربه دینی شمرده میشود. ظاهر این است که وحی انبیا با تجربه دینی تفاوت دارد. در واقع، اینها دو شیء متفاوتند و از دو مقولهاند و ارتباطی با هم ندارند.
درحقیقت خاستگاه این نظریه که وحی را تجربه دینی بدانند، مغرب زمین بوده است. این اندیشه ابتدا از مغرب زمین به مشرق زمین منتقل شد؛ یعنی در قرن هیجدهم یا نوزدهم میلادی یا شاید کمی قبل از آن، این اندیشه در جهان غرب به وجود آمد و سپس در بین روشنفکران مسلمان پذیرفته شد. این نظریه، نخست، در بین دین پژوهان مسیحی ایجاد شد؛ چون دین حاکم در غرب، مسیحیت بود. دین پژوهان مسیحی، وحی را تجربه دینی برشمردند.
کتاب «عیارسنجی پندارهای عبدالکریم سروش درباره وحی و قرآن» در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۷۰۰۰۰ تومان روانه بازار نشر شده است.