امیرحسین آقامیری در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
«تذهیب» مانند کراوات است برای کت و شلوار/ «نگارگری» صدرصد ایرانی و تنها هنر اسلامی ماست
آقامیری (نقاش، نگارگر و تذهیبکار) میگوید: هنری که مانند هنر امروز فاقد مفهوم و اندیشه باشد به چه دردی میخورد؟ هنر مدرن امروز میگوید درگیر موضوع نباش و بدون عنوان کار کن! به نظرم این رویه بیمعناست. این تفکر خوراکی است که به ما میدهند تا از اصل و ارزشها دورمان کنند. الان در حراجیها اگر کسی موضوعی کار کند، اثرش را رد میکنند و روی آثار بیمفهوم قیمتهای میلیاردی میگذارند!
به گزارش خبرنگار ایلنا، هنر در دنیای امروز با وجود تغییر برخی تعاریف و تحول در نگاه و بینش مخاطبان، همچنین وجود ابزار و ادوات جدیدی که درگذشته وجود نداشته، نسبت به قبل ماهیت متفاوتتری پیدا کرده است. این رویه تا آن حد جدی است که با انجام تلفیقات و درهم آمیختگی برخی سبکها، هنرهای جدیدتری را رقم زده است. به عنوان مثال معمولا جشنوارههای هنرهای تجسمی رشته «هنر جدید» را به دیگر بخشها افزودهاند که ویدئو آرت و چیدمان برخی از آنهاست.
در این میان با وجود تمام تغییرات ایجاد شده در تعاریف و نوع خلق و اجرای آثار، هنری ماندگار است که اصالت خود را حفظ کرده و بر اصول و مولفههای با اهمیت پایند باشد. قاعدتا هنرمندانی که اصول و قواعد بنیادی را در تفکرات و ایدههای جدید و خلاقانه خود لحاظ میکنند از بقیه موفقترند و حداقل اتفاق مثبت این است که آثارشان به دور از شعار زدگی، تاریخ مصرف هم نخواهد داشت.
هنر نگارگری و تذهیب دو زیر شاخه مهم هنرهای تجسمی کشور هستند که ماهیتی ایرانی، اسلامی دارند. با توجه به اتفاقاتی که رسانهها به طور روزانه به آنها میپردازند، میتوان گفت افراد بسیاری در عرصههای نگارگری و تذهیب فعالیت میکنند، اما تعداد کمی از آنها بدون کپیکاریهای ضعیف، اصول و قواعد بنیادی را برای ارائه آثاری بهتر و با کیفیتتر به کار میگیرند.
امیرحسین آقامیری (نگارگر و تذهیبکار)، برادرزاده محمدباقر آقامیری (نقاش، نگارگر و تذهیبکار برجسته ایرانی) است که در رشته نقاشی تحصیل کرده و در دانشگاه نیز تدریس میکند. او تلاش دارد با تکیه بر اصول و چهارچوبها به ارائه آثار کاملا ایرانی اسلامی و اصطلاحا اورژینال بپردازد. آقامیری در گفتگوی پیشرو، درباره تعاریف درست نگارگری و تذهیب توضیحاتی داد و از وضعیت این دو هنر در دنیای امروز سخن گفت.
عامه مردم تذهیب را بخشی از هنر نگارگری میدانند. آیا این یکی دانستن درست است؟
بله؛ تذهیب و گل مرغ نیز به نوعی زیرمجموعه هنر نگارگری محسوب میشوند. تا چند وقت پیش هم نمایشگاههایی که در دوسالانهها برگزار میشد و در آنها شرکت میکردیم، شامل سه بخش نگارگری، تذهیب و گل و مرغ بود. نگارگری نوعی خیالینگاری است. نگارگری در واقع تصورات ذهنی هنرمند است که فراتر از عالم زمینی، عالم مثال و عالم برزخ میدهد. هنرمند تصورات خیالی خود را با آن مبانی موجود در نگارگری در میآمیزد و از این آمیختگی است که خلق اثر هنری صورت میگیرد.
حضرت موسی (ع) در دریا
آیا نگارگری هنری ایرانی است؟
بله نگارگری هنری صدرصد ایرانی است. زمانی که عنوان نگارگری را انتخاب کردند برخی استادان بزرگ خیلی موافق نبودند. آنها معتقد بودند بهترین اسمی که میتوان برای این رشته گذاشت، نقاشی ایرانی است. چون شاید خیالنگاری در دیگر هنرها وجود داشته باشد.
در گذشته هنر نگارگری را با نام «مینیاتور» میشناختند درست است؟ آیا این هنر همان نگارگری است؟
بله قبلتر به نگارگری مینیاتور میگفتند که این نیز درست نیست. واژه مینیاتور فرانسوی است. مینیاتور در غرب و اروپا به خیلی موضوعات دیگر هم اطلاق میشود. مثلا هنرمندان اروپایی و غربی در مقاطعی به آثاری که در ابعاد کوچک میساختند، مینیاتور میگفتند. یا مثلا اسبهای کوچکی دارند که به آنها مینیاتور میگویند، به این دلیل که نژاد آنها کوچک است. اما از دهه هفتاد به بعد بود که عنوان مینیاتور به نگارگری تغییر کرد.
خودتان به عنوان یک هنرمند، نگارگری را بیش از مینیاتور میپسندید؟
به نظرم واژه نگارگری از مینیاتور بهتر است. مینیاتور میشود «minimum natural» یا «miniature» که به معنای طبیعت کوچک شده است. قاعدتا موارد بسیاری میتوانند در طبیعتی کوچک یا ابعاد کوچک ارائه شوند؛ اما زمانی که میگوییم نقاشی ایرانی دیگر هیچ چیز جز نقاشی ایرانی در ذهن متبادر نمیشود. این در حالی است که نگارگری از انگاره و خیال هنرمند نشات میگیرد و عنوانی درستتر است.
امام حسین (ع) حین نماز در صحرای کربلا
طی چند سال گذشته هنرهای دیگری نیز به زیرشاخههای هنرهای تجسمی افزوده شده. آیا تلفیق و آمیختگی آنها با نگارگری و تذهیب این دو هنر را از اصل خود دور نمیکند؟
به نظرم بهرهگیری از هنرهای جدید برای ارائه آثاری بهتر در زمینه تذهیب و نگارگری اشکالی ندارد. البته هر هنر و هر مقولهای باید ضمن به روز شدن ماهیت و اصالتش را حفظ کند، در غیر این صورت حرکت مثبتی صورت نگرفته است. چنین اتفاقاتی پیامدهای بدی دارد. مثلا یکی از اتفاقات که طی سالهای اخیر رخ داده و همچنان وجود دارد این است که هنرمندان عرصه نگارگری به سراغ رنگ اکریلک رفتهاند.
این اتفاق چه ایرادی دارد؟
اکریلیک رنگی است که اروپاییها آن را جایگزین رنگ روغن کردهاند. مطمئنا اکریلیک آن ظرافت و ملاحت گواش را ندارد. گواش آرامشی دارد که رنگ اکرولیک فاقد آن است. نگارگری مجموعهای از احساسات، تفکرات و اندیشههاست. اندیشههایی که مبتنی بر مبانی فکری و اعتقادی ایرانیان است؛ منظور اعتقادات مذهبی و پیش از آن تفکرات عرفانی ایرانی است. به همین دلیل است که نگارگری را هنری ایرانی اسلامی میدانند، چون به شدت تحت تاثیر فرهنگ ایرانی است و خب این موضوع طبیعی است به این دلیل که هر هنر برآمده از فرهنگ آن کشور است. پس از ظهور اسلام آن تفکرات اسلامی و مذهبی نیز به شدت روی نگارگری تاثیر گذاشته است.
به نظر میرسد ظهور اسلام در ایران، بیش از هر هنری بر نگارگری تاثیر گذاشته است.
همینطور است و اصلا فکر میکنم تنها هنر اسلامی ما نگارگری است. از آنجا که موضوع پایاننامه من همین بوده، روی آن بسیار تحقیق کردهام و آنچه میگویم دلایل محکم دارد. بر اساس تحقیقاتم میتوانم بگویم نگارگری به شدت تحت تاثیر تفکرات دینی ایرانیان (و نه تفکرات عربها) بوده است. منظورم آن چیزی است که در مفهوم عبادی و در ساختار مبانی اعتقادی ما ایرانیان مورد توجه است. به همین دلیل هم هست که از نگارگری به عنوان هنری ایرانی، اسلامی یاد میکنیم.
اگر شاهنامه شاه طهماسب را به اروپاییها نشان دهید، با اینکه موضوعیت دینی و اسلامی ندارد، اما غربیها به آن میگویند «islamic art»، یعنی هنر اسلامی
بله دو واژه ایرانی و اسلامی باید باهم باشند.
دقیقا. مثلا اگر شاهنامه شاه طهماسب را به اروپاییها نشان دهید، با اینکه موضوعیت دینی و اسلامی ندارد، اما غربیها به آن میگویند «islamic art»، یعنی هنر اسلامی. به این دلیل که تفکرات اسلامی در ساختار هنر ایرانی وجود دارد و بسیار هم با اهمیت و گسترده است. همیشه میگویم هیچ کاری به صرف داشتن موضوع اسلامی، اسلامی نمیشود.
ذبح اسماعیل توسط ابراهیم(ع)
خیلی از نقاشها رنگ روغن کار میکنند و موضوعات مذهبی خودمان را بر اساس آثار باروک میکشند و نام آن را هنر اسلامی میگذارند، که کاملا نادرست است. چنین کارهایی تعریف درستی از هنر اسلامی ارائه نمیدهند
تعداد آثار ظاهرا اسلامی با ساختاری اروپایی یا آمریکایی بسیار زیاد است.
بله. مثلا خیلی از نقاشها رنگ روغن کار میکنند و موضوعات مذهبی خودمان را بر اساس آثار باروک میکشند و نام آن را هنر اسلامی میگذارند، که کاملا نادرست است. چنین کارهایی تعریف درستی از هنر اسلامی ارائه نمیدهند. اگر به چنین تابلویی موضوع دیگری را بیفزاییم به اثری در سبک باروک تبدیل میشود که متعلق به اروپاییهاست. اما نگاه ایرانیان فرا زمینی، عرفانی و معنوی بوده است. در آثار ایرانی اسلامی مجموعهای از احساسات، عواطف، رویاپردازی، ارزشهای دینی و اعتقادی و عرفانی به چشم میخورد و واقعا با توجه به این ویژگیها در کار هنرمند، میتوان تشخیص داد که او با چه روحیات و خلقیاتی و در چه جامعهای زندگی میکند.
هنر تذهیب چیست و چه تعریفی دارد؟
شخص استاد آقامیری که عموی من است تعریف درست و جالبی از تذهیب به من داد. ایشان میگفت هنر تذهیب مانند کراوات است برای کت و شلوار که اگر نباشد مشکلی ایجاد نمیکند اما اگر باشد خیلی خوب است. تذهیب مجموعهای از فرمهای گیاهی و حیوانی است. فرمهای گیاهی همان گلهای ختایی است و نقوش اسلیمی نیز فرمهای حیوانی هستند. مسلمانان برای اینکه بتوانند قرآن و دیگر کتابهای دینی و مساجدشان را تزیین کنند، باید از هنری استفاده میکردند که ماده و مادیت در آن جایی نداشته باشد. هنرمندان مسلمان باید ابعاد مادی را از آثار میگرفتند، لذا آمدند و فرمهای حیوانی را ساده کردند و آنها را به نقوش اسلیمی تبدیل کردند. آنها فرمهای گیاهی را نیز ساده کردند که گلهای ختایی حاصل این اتفاق است. تلفیق این دو عنصر است که هنر تذهیب را رقم زده است. اگر توجه کنید، میبینید که مساجد با وجود تزیینات بسیار در قالب تذهیب، اما جلب توجه نمیکنند. یعنی حواس نمازگزاران حین عبادت و نیایش به نقوش موجود جلب نمیشود که مثلا بگوییم آن آثار مانند وجود تصویر در مسجد کراهت دارد.
با این حساب میتوان گفت هنر تذهیب با وجود قدمت بسیار اما به دلیل مینیمال بودنش، هنری امروزی است؟
مطمئنا همینطور است. به نظرم فردی که تذهیب را ابداع کرده در دوره خودش هنرمندی بسیار مدرن با تفکرات نوین بوده است. با این حساب میتوان گفت او از زمان خودش خیلی جلوتر بوده.
شما حساب کنید آن زمان که هنری به نام گرافیک وجود نداشته هنر تذهیب به خطوط و اشکال و نشانههای گرافیکی توجه داشته است.
دقیقا همینطور است که شما میگویید، و به نظرم ما در این زمینه از اروپاییها بسیار جلوتر بوده ایم. آنها الان به مقوله مدرن رسیدهاند و ما چند صد سال قبل هنر مدرنی چون تذهیب داشتهایم. ما در دورههای قبل یعنی چند قرن قبل، با ساده کردن طبیعت فرمهای تزیینی خوبی ارائه کردهایم. بعضی مواقع هنرهای مدرن تا آن حد به سادگی میرسند که مخاطب در آنها به هم ریختگی میبیند. اینگونه آثار فاقد هارمونی هستند و مخاطب از دیدنشان لذت بصری نمیبرد. با اینکه فرمهای تذهیب در طبیعت وجود ندارد، اما استرلیزه شده و سادهاند.
تصویری از عید غدیر خم
پس میتوان گفت تذهیب هنری «مینیمال» است.
بله. اصلا تذهیب هنری انتزاعی است و با اینکه از طبیعت گرفته شده، اما نمونه اجزا آن را در طبیعت نمیبینید. بنابراین میبینم که تذهیب چند صد سال محکم و استوار بوده و همواره هنرمندان به آن توجه نشان دادهاند. بازهم میگویم هنرمند واقعی کسی است که تذهیب را ابداع کرده است.
هنرمندان معاصر ما تا چه حد اصالتهای تذهیب را حفظ کردهاند و نسبت به این موضوع تعصب داشتهاند.
شاهدیم که اغلب فعالان این عرصه فرمها را به صورت قراردادی و کلیشهای مدنظر قرار میدهند و آنها را ترکیب میکنند و اینگونه است که هرکس ترکیب خودش را ایجاد میکند. به نظرم این اتفاق خیلی هنر محسوب نمیشود.
بله نمونههای بسیاری از آثار را در جشنوارهها و نمایشگاهها میبینیم که کپیهای ضعیف و بیاصالتی هستند و خلاقیت در آنها وجود ندارد.
چنین کارهایی خلاقانه محسوب نمیشوند، لذا به نظرم هنر تذهیب به مقولهای صرفا مهارتی تبدیل شده است. طی این روند هرکس ریزتر و ظریفتر کار کند و آثارش را در ابعاد بسیار کوچک باشد، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. شخصا انجام چنین کارهایی را صرفا فن و تکنیک میدانم.
روانشناسان برای اینکه به روحیه فرد پی ببرند از او نقاشی بدون موضوع میخواهند. آنها از روی تصویر خلق شده توسط فرد به روحیات، وضعیت زندگی و چند و چون خانوادهاش پی میبرند. اما با تذهیبهای امروزی نمیتوانید به روحیات هنرمند پی ببرید؛ لذا آنچه امروز وجود دارد، صنعت است
به هرحال نحوه بکارگیری فن و تکنیک نیز بخشی از خلاقیت است.
بگذارید مثالی بزنم. روانشناسان برای اینکه به روحیه فرد پی ببرند از او نقاشی میخواهند. یعنی بدون ارائه موضوع، از طرف میخواهند که تصویری را بسازد. آنها از روی تصویر خلق شده توسط فرد به روحیات، وضعیت زندگی و چند و چون خانوادهاش پی میبرند. اما با تذهیبهای امروزی نمیتوانید به روحیات هنرمند پی ببرید؛ لذا به نظرم آنچه امروز وجود دارد، صنعت است. واقعا هم اگر مثلا آثار ده تذهیب کار را به یک روانشناس نشان دهید، محال است بتواند به روحیات آنها پی ببرد. پس با این حساب تذهیبهای امروزی اغلبشان هنر محسوب نمیشوند؛ زیرا ویژگیهای آثار هنری را ندارند و صرفا صنعت هستند. به این دلیل صنعت هستند که کلیشهای و قراردادیاند. هنرمند کسی است که مهارت و اندیشه را به صورت توامان داشته باشد. تذهیب امروز تقریبا فاقد اندیشه و تفکر است و صرفا مهارتی در چیدمان فرمهای قبلی است. اگر قرار باشد هنرمند با هنر تذهیب امروزی پیامی را به جامعه بدهد، نمیتواند زیرا آنچه ارائه کرده صرفا یک اثر دکوراتیو است. هنرمند باید مانند شاعر بزرگی چون حافظ صاحب اندیشه باشد. او به خاطر قوانین شعر و عروض و قافیه حافظ نشده و آنچه او را به عنوان هنرمندی فاخر ماندگار کرده اندیشه، تفکر و جهان بینی اوست. به همین دلیل است که هرچه اشعار او را بخوانیم کهنه نمیشوند. قطعا مردمان دویست سال بعد هم دیوان حافظ را باز کنند، بهرهای که باید را از آن خواهند برد. خیلیها هستند قوانین شعری را میدانند، اما چرا حافظ نمیشوند؟ چون اندیشه ندارند. مثلا دانشجویی داشتم که فی البداهه شعر میگفت و در این کار بسیار مهارت داشت، اما کاری که انجام میداد قافیهبندیها و رعایت وزن و عروض و دیگر مقولات شعری بود و جز این هیچ ویژگی دیگری نداشت؛ زیرا تفکری پشت کارهایش وجود نداشت.
ماه شعبان از منظر امیرحسین آقامیری به زبان تصویر
با توجه به اشرافتان بر نقاشی و تذهیب و نگارگری سبکی را برای خودتان ایجاد کردهاید. دراینباره توضیح دهید.
بله من تذهیب و تشعیر و نگارگری را باهم تلفیق کردهام. در کنار همه اینها سعی کردهام تذهیبم بیان داشته باشد. یعنی اگر مثلا در جاهایی فرمها را با اسلیمی نشان میدهم به این معناست که آنها مردانه و جاندار و حیوانی هستند. اگر بخواهم لطافت و مهربانی را نشان دهم، فرمهای گیاهی را نشان میدهم. اینجا هم به بیان توجه دارم. یعنی آنچه میخواهم مورد استفاده قرار میدهم در خدمت مفاهیم قرار میگیرد. نمیتوانیم بگوییم هنر باید فقط مفاهیم باشد. خیر اینطور نیست. تکنیک، زیباشناسی و بسیاری آیتمها وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند تا در نهایت خروجی کار اثری هنری باشد. واقعا به صرف داشتن مهارت در ساخت و اجرای برخی فرمهای تزیینی نمیتوانیم بگوییم کار هنری کردهایم به این دلیل که بر جامعه تاثیر نمیگذاریم.
کتاب آسمانی قرآن در کار و تفکرتان چه جایگاهی دارد؟
من روی سمبلها و فرمها کار میکردم تا اینکه به قرآن رسیدم. قرآن واقعا آدم را به تفکر وامیدارد. زمانی که حدود بیست و یکی دو سال سن داشتم، اولین اثر قرآنیام را شروع کردم. آن زمان با خودم فکر میکردم و میگفتم؛ گیرم هفتاد سال هم روی این مقوله کار کردم و کارهای شاخص هم ارائه کردم، زمانی که قرار است آخرش از دنیا بروم، وجود این آثار به چه درد میخورد؟! میگفتم اگر اینطور باشد آدم دلش میسوزد، زیرا هنرمند معمولا وابستگی بسیاری به آثارش دارد. در ادامه با خودم گفتم چه خوب است آدم کاری کند که برایش باقیات و صالحات شود. هیچوقت دوست ندارم حرفهای شعاری بزنم اما گاه مطالبی را بیان میکنم تا خودم را خلع سلاح کرده باشم. میخواهم بگویم همواره در حالی که کارهایم را انجام میدهم، میدانم اگر آدمی با قرآن مانوس باشد و قرآنی کار کند، پس از مرگش نیز وجود خواهد داشت و با آثارش زنده خواهد بود. حتی اگر کل دنیا هم از بین برود این نامیرایی وجود دارد و آثاری از حیات باقی میماند. خداوند در آیه بیست و پنج و بیست و شش سوره الرحمان میگوید: «کُل مَن علیها فَان وَ بیقی وَجه رَبَک ذوالجلال و الاکرام» یعنی همه چیز فانی است و آنچه وجه خدایی پیدا میکند، باقی میماند. در نهایت با خودم به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است کار کنم، آن کار باید قرآنی باشد. واقعا هم طی سالهای فعالیتم به هیچ وجه منفعت مادی نبردهام.
یعنی در قبال آثارتان پولی دریافت نمیکنید؟
من تا به حال تابلویی نفروختهام. اگر چنین اتفاقی افتاده بسیار معدود و انگشتشمار بوده است. برخیها مرا سرزنش کردهاند یا افرادی به نصیحتم پرداختهاند که اینقدر کار مذهبی نکن، مردم خسته شدهاند. من با این افراد و چنین صحبتهایی کاری ندارم چون حتی حافظ بزرگ نیز میگوید؛ «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم». حتی مثنوی برگرفته از قرآن است تا آنجا که آن را قرآن پارسی مینامند.
چرا از وجود دیوان حافظ و آثار مولانا در آثارتان استفاده نکردید؟
آن اوائل به خودم میگفتم اگر به سراغ حافظ و مولانا بروم، خیلیها آثار آنها را کار کردهاند. و اینکه چنین بزرگانی به سرچشمه وصل بودهاند، با خودم میگفتم خب من هم تلاش میکنم به منشا اصلی که همان قرآن است وصل شوم. برخی موضوعات قرآنی تا آن حد روی من تاثیر گذاشته بود که میگفتم نگارگری وسیلهای برای من بوده و هدف محسوب نمیشده! بنابراین نگارگری و تذهیب را پلی دانستم که مرا از سرزمینی به سرزمینی دیگر میبرد.
خط پایان
هنر مدرن، هجمههایی از سوی غرب است تا فرهنگ بومی کشورها از بین ببرند. این مدرن کار کردنها آثار هنرمند اغلب کشورها مثلا مصر و چین و ایران را شبیه به هم کرده است. تحت این شرایط من به عنوان مخاطب دیگر نمیتوانم به فرهنگ مردم چین و ایران و مصر پی ببرم
نظرتان درباره هنر مدرن چیست؟
هنری که مانند هنر امروز فاقد مفهوم و اندیشه باشد به چه دردی میخورد؟ هنر مدرن امروز میگوید درگیر موضوع نباش و بدون عنوان کار کن! به نظرم این رویه بیمعناست. این تفکر خوراکی است که به ما میدهند تا از اصل و ارزشها دورمان کنند. الان در حراجیها اگر کسی موضوعی کار کند، اثرش را رد میکنند. مثلا نقاشی یک روسری که روی زمین افتاده، چه پیامی برای مخاطب دارد؟ روی آثار بیمفهوم قیمتهای میلیاردی میگذارند! واقعا اینگونه اتفاقات بسیار بد است. همه این رفتارها هجمههایی از سوی غرب است تا فرهنگ بومی کشورها از بین ببرند. این مدرن کار کردنها آثار هنرمند اغلب کشورها مثلا مصر و چین و ایران را شبیه به هم کرده است به این دلیل که مثلا همه آنها مدرن کار میکنند. تحت این شرایط من به عنوان مخاطب دیگر نمیتوانم به فرهنگ مردم چین و ایران و مصر پی ببرم.
فردی که تن به سفارش میدهد هنرپیشه است نه هنرمند! چون هنرش شغل و پیشه اوست. اینکه با هدف داشتن خانه خوب و ماشین آنچنانی کاری انجام دهیم، دیگر هنر نیست.
یعنی وجه بیزینسی ماجرا اصلا برایتان مهم نیست؟
خب من هنر را برای هنرش کار کردهام و طی سالهای فعالیتم تن به ارائه آثار سفارشی ندادهام و به خلق آثاری پرداختهام که دلم خواسته است. فردی که تن به سفارش میدهد هنرپیشه است نه هنرمند! چون هنرش شغل و پیشه اوست. هنرمند باید برایش هنرش بسوزد. به قول حافظ؛ «در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست». اینکه با هدف داشتن خانه خوب و ماشین آنچنانی کاری انجام دهیم، دیگر هنر نیست. هنرمند باید خودش را برای هنر خرج کند؛ یعنی آن فنا شدنی که عطار از آن سخن میگوید همین است.
شما تجربه داوری در جشنوارههای مختلف را دارید. آن اشکالی که همواره در نوع داوری آثار تجسمی بخصوص نقاشی، نگارگری و تذهیب وجود دارد، چیست؟ داوری رویدادهای هنرهای تجسمی کاری دشوار است و اغلب هم سلیقهای.
اتفاقا داوری آثار تجسمی و عرصه خودم اصلا دشوار نیست. حتی گاه میگویم اگر فردی حتی سه سال یا دوسال در رشته مورد نظرش فعالیت کرده، میتواند به داوری بپردازد. به نظرم اگر به افرادی بگویند شما میتوانید به فلان نمایشگاه در فلان جشنواره بروید و یک یا دو اثر از بهترین آثار موجود را مجانی از روی دیوار برای خودتان بردارید و به خانه ببرید، آن وقت همه میروند و به درستی انتخاب میکنند. مشکل ما این است که انصاف نداریم، اصلا هم بحث سلیقه مطرح نیست. همیشه بحث سلیقه را وسط میکشند و میگویند هنر مقولهای سلیقهای است! خیر اینطور نیست و آنهایی که چنین نظری دارند، تصورات غلط خودشان را دارند. من حین داوریها میگویم فرضم بر این است که قرار است یکی از آثار را، بهترین آنها را برای خودم بردارم. قطع یقین بهترین را انتخاب میکنم. اگر چنین تفکری داشته باشیم بهتر به داوری و قضاوت میپردازیم. خیلی از بزرگان را در تمام عرصه، چه خوشنویسی، چه نگارگری یا هنرهای دیگر دیدهام که آثار سبک خودشان را انتخاب کردهاند. یا مثلا هنرجویان خودشان را مورد توجه قرار میدهند و در نهایت عنوان و جایزه هم به چنین افرادی میرسد.
جشنوارهها همیشه در معرض نقد قرار داشتهاند و نمیتوان وجود برخی ناعدالتیها را در دنیای هنر کتمان کرد.
بله به هرحال مسائلی وجود دارد و من دیگر دوستان نیز از وجودشان در امان نیستیم. یکی از مشکلات این است که برای ارزشیابی هنری ارزش قائل نیستیم. من ۵ سال در دوسالانهها رتبه اول را کسب کردهام و هروقت برای ارزشیابی در رویدادی شرکت میکنم، آقایان مرا میشناسند. کسانی آنجا نشستهاند که یک بار هم عنوان کسب نکردهاند، اما آنها درجه یک هستند و من مانند شاگردی که مقابل پنج استاد بزرگ قرار گرفته، باید بایستم تا به من مدرک درجه دو بدهند! اگر توجه کنید هیچکدام از آقامیریها با وجود تلاشهای بسیار و کسب عنوانهای داخلی و بین امللی، مدرک درجه یک ندارند! به نظرم چنین رفتارها و برخوردهایی فاجعه است.
شما در بحران کرونا برای آموزش دانشجویان و هنرجویانتان تا چه حد از شیوه آموزش آنلاین بهره بردهاید؟
به طبع همه عرصه و همه هنرها به نوعی تحت تاثیر کرونا و بحران حاصل از آن قرار گرفتهاند. پیش از آنکه کرونا همه کشورها را درنوردد آموزش با به صورت حضوری انجام میشد و دانشجویان و هنرجویان ازنزدیک دروس تئوری و عملی را فرا میگرفتند. مطمئنا آموزش حضوری بنا به دلایل مهم از شیوه مجازی و آنلاین بهتر است و طی این مدت اغلب مدرسان و استادان به این مهم پی بردهاند. به نظرم راندمان آموزش مجازی در مقایسه با کلاسهای حضوری بیست تا سی درصد است و بیشتر نیست.
آموزش آنلاین شاید برای رشتههای تئوریکتر نتایج بهتری داشته باشد، اما وضعیت رشتههای هنری، بخصوص مقولاتی چون نقاشی، نگارگری، تذهیب و خوشنویسی متفاوت است به این دلیل که واحدهای مهم درسی چنین رشتههایی عملی است و در مواجهه حضوری نتیجه بخش خواهد بود.
درست است. از طرفی سرعت اینترنت و عدم امکانات ساختاری نرمافزاری و سختافزاری در ایران مشکلات بیشتری را در شیوه آموزش مجازی و آنلاین ایجاد کرده است. مشکل دیگر این است که آموزش بر اساس فیلمهایی که حین آموزش میان استاد و شاگرد رد و بدل میشود نیز با مشکلاتی مواجه است. به دلیل پتانسیل پلتفرمها و فضاهای ارتباطی مجازی نمیتوان بیش ازچهار دقیقه فیلم ارائه کرد که این نیز در نوع خود مشکل بزرگی است؛ به این دلیل که لزوم انتقال بهتر مفاهیم و مقولات ساختاری در شیوه مجازی به هنرجویان، ضبط فیلم است. همه این موارد، موضوعاتی هستند که در کیفیت آموزش حضوری و آنلاین تفاوت ایجاد میکنند.
یونس(ع) در دل ماهی
در نهایت آموزش به شیوه مجازی را دستور کار قرار دادید یا مانند برخی اساتید از تدریس با این شیوه صرف نظر کردید؟
من و برخی دیگر از دوستان به ناچار مجبور بودیم شیوه مجازی را به کار گیریم، زیرا راه دیگری وجود نداشت. یا اینکه باید آموزش را به طور کامل تعطیل میکردم تا کرونا تمام شود. البته من کلاسهای حضوریام را نیز با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار کردهام و هم خودم و هم شاگردانم در تمام جلسات ماسک زدهایم و این رویه همچنان برقرار است. اما خب بسیاری از دوستان از حضور در کلاسهای حضوری هراس دارند.
این امکان وجود دارد که مسئولان مربوطه در ستاد مبارزه با کرونا و دیگر دستگاههای فرهنگی از تعطیل کردن کلاسهای آموزشی همه هنرها در شرایط بحرانی اجتناب کنند به این دلیل که برگزاری کلاسها با رعایت دستورالعملهای بهداشتی واقعا امکانپذیر است.
درست است اما به نظرم آموزش از راه دور با تمام نواقصی که دارد از تعطیلی کامل بهتر است. اگر آموزشگاهها و دانشگاهها به طور کامل تعطیل میشدند، قطعا اوضاع بدتر میشد. البته من فعالیتهای فردی خود را تعطیل نکردهام و از آموزش مجازی هم نتایج بدی نگرفتهام. به طور مثال هنرجویی داشتهام که روند یادگیری نقاشی را از اول با شیوه مجازی آغاز کرده است، البته اینگونه نبوده که ایشان از نقاشی هیچ اطلاعاتی نداشته باشد و زمینه فراگیری آن را داشته است. من طی برگزاری کلاسهای آنلاین، مبانی ابتدایی در رابطه با مراحل ساخت یک اثر هنری را به هنرجوی مذکور یاد دادهام. البته نباید بگویم اثر هنری، بهتر است بگویم مشق برای ارائه یک اثر هنری. واضحتر اینکه از صفر تا صد مقطع ابتدایی را به هنرجویم یاد دادهام و از نتیجه هم راضی هستم. وی میگویم با بهرهگیری از کلاسهای مجازی توانست دو اثر رنگی خلق کند که در نوع خود اتفاق خوبی است.
برخی از مدرسان موسیقی معتقدند آموزش به شیوه آنلاین اصلا برای هنرجویان مقاطع ابتدایی و حتی متوسطه مناسب نیست و تنها برای رفع اشکالات هنرجویان مقطع پیشرفته به کار میآید.
در هنرهایی چون نقاشی، نگارگری و تذهیب اینگونه نیست. یعنی هرچقدر به مراحل بالاتر آموزشی نزدیک شویم، شیوه آموزش مجازی و از راه دور رویهای ناکارآمدتر خواهد بود. در کل خیلی نمیتوان روی شیوه از راه دور حساب کرد و بیشک جایگزین مناسبی برای آموزش به شیوه حضوری نخواهد بود.